چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
قرنی بدون فمنیسم
نهضت فمنیسم که در سالهای میانی قرن بیستم و با هدف افزایش سطح مشارکتهای اجتماعی و اقتصادی زنان و دختران در جوامع پیشرفته به وجود آمد، درکنار دستاوردهای انسانی خود، با ناکامیها و اشتباهات راهبردی زیادی رو به رو بوده است. نویسنده با اشاره به تعدادی از موارد تبعیضهای جنسی در قرن بیست و یکم در کشورهای پیشرفته معتقد است که برای درک موفقیتها و ناکامیهای فمنیسم در قرن بیستم، باید دنیایی بدون فمنیسم را در ذهن تصور کرد. آیا با وجود انبوهی از ناکامیهای کنونی، نباید فمنیسم را در قرن بیست و یکم به تاریخ بسپاریم؟
چهل سال پیش، زنان آمریکایی نهضت آزادی بخش خود را برای دستیابی به آزادی و برابری جنسیتی آغاز کردند. آنان توانستند انقلابی را در دنیای غرب به وجود آورند و دورنمایی را برای همه دختران و زنان دنیا ترسیم کنند و امروزه در سراسر دنیا، معیارهایی نظیر مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان در جامعه، به عنوان استانداردهای دستیابی به توسعه همه جانبه دموکراتیک یک ملت محسوب میشود. اما اینک و در سرآغاز قرن بیست و یکم میلادی، نیاز به باز اندیشی ایدهها و تفکرات سردمداران فمنیسم، بیش از هر زمانی احساس میشود. امروزه ما با چالشهایی مواجه شدهایم که در قرن بیستم همتایی ندارد.
ما در حالی همچنان از پایان دادن به جریان استثمار در جهان سوم صبحت به میان میآوریم که از واقعیتهای دنیای امروز چندان اطلاعی نداریم. امروزه فمنیستها در حالی به محکوم کردن ایالات متحده میپردازند که هنوز هم بسیاری از آرمانهای نهضت فمنیسم با چالش رو به روست. در ادامه، برای تشریح این مسأله، به مهم ترین موارد موجود در دنیای امروز اشاره میکنیم:
الف ) رشد لجام گسیخته تجارت جهانی سکس، تهدیدی اساسی برای حفظ شرافت و نجابت زنان و دختران در سراسر جهان میباشد. قاچاق زنان و دختران برای سکس، شیوه مدرن برده داری به ویژه برای اسارت دختران خانوادههای فقیر و ترک تحصیل کرده است. نباید فراموش کرد که انقلاب جنسی قرن بیستم، آزادیهایی را برای زنان به ارمغان آورد، اما در عین حال با گسترش لیبرالیسم جنسی، موجبات توسعه و عادی شدن روسپیگری را فراهم کرد. فمنیستها هنوز هم نتوانستهاند به این سؤال پاسخ دهند که روسپیگری را باید یک شغل قانونی به حساب آورد و یا چنین فعالیتی، پایمال کردن حقوق انسانی بوده و باید ممنوع شود؟ آیا ما میتوانیم به دختران خود بگوییم که در آینده امکان انتخاب شغل روسپیگری و یا کارگری جنسی، به عنوان یکی از شغلهای موجود در جامعه وجود دارد؟
در دنیای امروز، همه ساله میلیونها زن و دختر، قربانی قاچاق و برده داری جنسی، این تجارت شیطانی میشوند و به دلیل ابتلا به ایدز میمیرند. ما معتقدیم که حقوق بینالمللی انسانها باید براساس اخلاق و معنویت بنیان گذاشته شود. همه ما باید دریابیم که روسپیگری ذاتاً عملی آسیب رسان است. ما باید در سراسر دنیا با قاچاق زنان و دختران و فعالیتهای پااندازها و فاحشه خانهها مبارزه کنیم.
ب ) با وجود فعالیتهای گسترده فمنیستها در قرن بیستم برای کسب مساوات و برابری، هنوز هم تنها چهارده درصد فارغالتحصیلان مقاطع دکترای غیر پزشکی، زن هستند. به علاوه، زنان سه و نیم درصد فارغالتحصیل رشته مدیریت اجرایی (MBA) را تشکیل میدهند.
ج ) زنان علیرغم به دست آوردن چهل و چهار درصد فرصتهای کاری، تنها پنجاه و دو درصد حقوق یک مرد را دریافت میکنند.
همچنین آمار مربوط به دسترسی به پزشک زن متخصص زنان در بیست ایالت کشور ما، واقعاً تعجبآور است، چرا که در این ایالتها، حداکثر پنج زن متخصص در این حوزه وجود دارد.
د ) هنوز هم زنان ما نمیتوانند خلبان هواپیماهای مسافربری شوند. زنان باید تنها به مهمانداری (بخوانید گارسنهای آسمان، ) بپردازند ، این دخترکان حق ازدواج ندارند و البته در این شغل، داشتن جذابیتهای جنسی، یک ضرورت است، آرایش کردن جزیی از شرایط آن خواهد بود و زنان بلافاصله پس از چاق شدن و یا از ریخت افتادن، اخراج میشوند.
هـ ) با وجودی که امروزه تنها دو درصد دندان پزشکان ما زن هستند، اما صد درصد دستیاران آنها از میان زنان انتخاب میشوند. گویی دیوارهایی شیشهای برای جلوگیری از ترقی زنان در فرصتهای شغلی، همواره باید وجود داشته باشد.
و ) چرا در قرن بیست و یکم نیز یک زن متأهل نمیتواند بدون تأیید همسرش، از اعتبارات بانکی بهره گیرد؟ و چرا حفظ نام خانوادگیاش پس از ازدواج، در گروی گرفتن حکم دادگاه است؟
ز ) در پنجاه سال اخیر، زنان به حق رأی دادن دست یافتهاند، ولی همچنان اکثر پستهای دموکراتیک در اختیار مردان است.
ح ) همه ما به خوبی به یاد داریم که در گذشته، فمنیستها برای یارگیری اجتماعی، ناچار شدند که در بخشهایی از شعارهای خود کوتاه بیایند. مثلاً آنان برای جلب حمایت جناح چپ لیبرال، به استثمار زنان در تجارت پورنوگرافی که در زیر سایه شعار آزادی بیان انجام میشد، رضایت دادند. چرا که اختلاف نظرهای میان فمنیستها و گروههای محافظه کار و مذهبی، در حوزه سقط جنین، امکان هرگونه ائتلافی را منتفی کرده بود. البته فمنیستها در حوزههای حمایت از اعطای حقوق تولید مثل به زنان، عملکردی صحیح داشتند، اما مطمئناً گروههای محافظه کار و مذهبی در مقایسه با جناح چپ لیبرال، میتوانستند متحدان بهتری به شمار آیند.
ط ) در سالهای قرن بیستم، فمنیستها آزادی در انتخاب دین را با آزادی از دین اشتباه گرفتند. در اغلب موارد، پیشگامان جنبش فمنیسم، دینهای ساختار یافته را به عنوان یک نظام مرد سالار خطرناک به حساب میآورند، هر چند میتوان این ادیان را به عنوان سیستمی حقوقی و اخلاقی محسوب کرد که منافع زیادی برای زنان دارد. فمنیستها در اکثر اقدامات خود، گروههای مذهبی را به داشتن کلیشههای کهنه متهم میکنند، اما اینک و پس از گذشت چهار دهه از آغاز نهضت آزادی بخش زنان و جنبش فمنیسم، پرچم داران اصلی بینالمللی مبارزه با تجارت سکس و قاچاق زنان و دختران را گروههای مذهبی تشکیل میدهند.
ی ) تلاش برای احقاق حقوق انسانها، جزو داشتههای انحصاری هیچ ایدئولوژی و مکتب فکری خاصی نیست. حفظ جان و حمایت از آزادیهای انسانی، اهمیتی بیش از هر یک از این ایدئولوژیها دارد. مطمئناً پس از چهل سال، فمنیستها به اندازه کافی به بلوغ رسیدهاند که بتوانند در انتخاب متحدان خویش، گزینههای مناسبی را برگزینند.
از نگاه من، فمنیستها در قرن بیست و یکم باید به نیروی قدرتمند و تأثیر گذاری تبدیل شوند که دموکراسیهای مدنی و آزادی را برای دنیای ما به ارمغان آورند. آنان باید با دیکتاتورها و حکومتهای توتالیتار پایمال کننده آزادیها و حقوق انسانی، به ویژه در مورد زنان و دختران به مقابله برخیزند. فمنیستها باید با درایت و خردمندی، از نسبی گرایی فرهنگی بپرهیزند و استانداردهایی جهانی را در حوزه حقوق بشر ارائه کنند. آنان باید فرصتهایی برابر را برای همه دختران فراهم کنند تا بتوانند همه توانمندیهای خود را بروز دهند. بدین ترتیب میتوان امیدوار بود که ننگ استثمار برده وار آنان در تجارت سکس (که یک نوع مرگ آرام است) پایان یابد.
فمنیستها باید در قرن بیست و یکم تهدیدهای جهانی فراروی زنان و مردان را ارزیابی مجدد کنند؛ راهبردهای خود را بازنگری کنند؛ در فعالیتهای خویش، همبستگی خود با نیروهای حامی دموکراسی را در سراسر دنیا تحکیم بخشند تا انسانیت را از سیطره همه انواع بردگی و ظلم و وحشیگری رهایی بخشند.
آیا انبوهی از ناکامیهای زنان در قرن بیست و یکم، نشانه مرگ فمنیسم در قرن بیست و یکم و هزاره سوم میلادی نخواهد بود؟ و آیا زنان نیازمند استراتژیهای نوینی نیستند؟ و آیا نباید ایده فمنیسم را به حافظه تاریخ سپرد؟
به هرحال من معتقدم که با تصور دنیای قرن بیستم بدون وجود نهضت فمنیسم، میتوان پاسخ این سؤالات را دریافت.
فیلیس کسلر، دونا ام.هوگس
منبع: www.washingtonepost.com
Phyllis Chesler: فیلیس کسلراستاد روانشناسی دانشگاه نیویورک.
Donna M.Hyghes: دونا ام.هوگس مدیر مرکز مطالعات زنان در دانشگاه رودایسلند.
منبع :ماهنامه سیاحت غرب،شماره ۶۶
مترجم:محسن داوری
منبع: www.washingtonepost.com
Phyllis Chesler: فیلیس کسلراستاد روانشناسی دانشگاه نیویورک.
Donna M.Hyghes: دونا ام.هوگس مدیر مرکز مطالعات زنان در دانشگاه رودایسلند.
منبع :ماهنامه سیاحت غرب،شماره ۶۶
مترجم:محسن داوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست