سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

روح کوهستان


روح کوهستان
جایگاه نیما در شعر فارسی آنقدر شناخته شده نیست که جایگاه نازک الملائکه در شعر عرب. گاه خود ما اهالی شعر و ادب هم برداشت های ناقص و یکسویه ای از او داریم. نیما اهل تغییر بود اما قرار نیست هر تغییری را با ارزش های کار او برابر بدانیم.
می گویند برای حرکت باید به پله آخر بنگری، پله آخر شعر و ادب ما چه کسی یا چه کسانی هستند فردوسی بزرگ، مولانا، حافظ، سعدی و ‎.‎.‎. آیا می توان همه این بزرگان را به بهانه «سبک و زبان خاص خود» نادیده گرفت نیما استاد شعر کلاسیک بود و آنقدر دانایی و فرزانگی داشت که بداند برای تغییر باید از این بزرگان عبور کرد نه آنکه نادیده گرفت، این پختگی و کمال را به وضوح در اشعار کلاسیک او می توان دید. راه نیما با آنهایی که نیاموخته و نادانسته در پی تغییرند و متفاوت بودن (متفاوط) برای شان عین ادبیت است، جداست. آنها به پله آخر چشم ندارند، اگر منصف باشند می گویند روی پله آخر مولانا و سعدی ایستاده است، حال این همه راه برویم که مولانا و حافظ شویم خب مولانا و حافظ که وجود دارند، نیما هم آمد و تغییری که لازم بود ایجاد کرد، آیا نیما و حافظ شدن افتخار دارد پس چه بهتر که همین جا روی پله سوم بنشینیم و متفاوت باشیم، تغییر دهیم، زبان را زیر و رو کنیم، دستور را به هم بریزیم و.‎.‎. اما افسوس که از لابه لای ویرانه هایی که به بهانه تغییر از این جماعت در زبان به جا مانده، نه خطی تفکر است، نه مثقالی عاطفه و نه هیچ تصویری از زندگی حتی کج و معوج.
چه بهتر که مردم شعرشان را نمی خوانند و مخاطب هنرشان نیستند ؛ اگرنه زبان و ادب فارسی سال های سال بود که به موزه ها سپرده شده بود.
لازم است که دوباره برگردیم و نیما را بشناسیم، نیمایی که تحول او در زبان فارسی ادامه منطقی شعر کلاسیک بود.

[محمد مطلق]
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید