جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا
نگاهی به یک بیتحافظ در مساله شر
خواجه حافظ در بیت معروف خویش با زبان شعر و كنایه موضع خود را در مساله شر ابراز میكند كه موجب پیدایش تفاسیر مختلف و متضادی از بیت فوق شده است، نویسنده بعد از اشاره به انگیزه انشاد بیت، با گزارش آرای مختلف قدما و معاصران به تحلیل آنها میپردازد. برای وثوق بیشتر و مستند بودن آرا سعی شده عین عبارت شارحان آورده شود. نكته آخر اینكه در این نوشتار خواننده محقق علاوه بر اطلاع از تفاسیر مختلف بیت، از نظریات متفكران اسلامی در مقوله «خدا و مساله شر» - كه در تفسیر و شرح بیت مزبور ارایه نمودند - هم آشنا میشود.
اشاره
مساله شر و بدی در دایره امكان ذهن هر متفكر، بلكه هر انسانی را میآزارد و عالمان متاله از تمامی ادیان تمام جهد خود را در حل و تبیین چنین معمایی معطوف میكنند تا به ناسازگاری وجود شرور و كژیها از یك سو، و وجود خداوند قادر همه توان و عالم همهدان و خیر خواه محض، خاتمه داده و راه حل خردپسندی پیدا كنند. اینكه این راه حلها چیست؟ و آیا صاحبان و طراحان آن توانستند گره مشكل شر را بگشایند؟ تبیین و ایضاح آن در موضوع این مختصر نیست و نگارنده آن را در موضع دیگر به صورت مبسوط عرضه داشته است. (۱) به هرحال به دنبال طرح چنین مساله مهمی در عرصههای مختلف دینپژوهی اعم از عرفان و فلسفه و كلام و غیره ما شاهد طرح آن در اشعار بزرگانی چون ابوالعلاء معری شاعر نامی عرب و ناصر خسرو و خیام هستیم كه هر كدام ضمن اذعان به وجود كژیها و خطاها در عالم، به گونهای به تبیین آن پرداخته و چه بسا زبان اعتراض گشودهاند. (۲)
در مقابل شاعران بزرگی به دفاع از نظام احسن و عدل الهی پرداخته و به نوعی خواستند با زبان اعجاز شعر به حل معمای شر بپردازند.
یكی از این شاعران نامی و بزرگ، لسان الغیب، حافظ قرآن، خواجه شیرازی است. وی در اغلب اشعار خود بصراحتبه صدور خیر محض از خداوند و عدم وجود شر و خطا در قلم صنع الهی تصریح و تاكید كرده است. با وجود آن چون زبان شعری همیشه ملازم با انواع و اقسام مجاز، كنایه، استعاره و توریه و غیره بوده است، یكی از ابیات حافظ كه ناظر به مساله شر است، معركه آرا و تفاسیر مختلف و متضادی شده است، هر شارح و مفسری میخواهد آن را مطابق میل و مبنایی كه خود در مساله «شر» بدان پای بند است، حل و توجیه نماید. از این رو فاصله بعضی شرحها را از ثری تا ثریاست.
این بیت جنجالی و مهم خواجه عبارت است از:
پیر ما گفتخطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاك خطا پوشش باد
نگارنده در تحقیقات خود در مساله شر به آرای مختلف و متضاد در تفسیر بیت فوق مواجهه بوده است كه سبب تدوین این مختصر را فراهم آورده است تا با تدوین تفاسیر بیشتر برگی در حل بیت فوق تقدیم حافظ پژوهان و همچنین محققانی كه بحثشر و نظام احسن را دنبال میكنند; كرده باشد.
انگیزه انشاد بیت
مولانا سید محمد صادق لكهنودی در این باره میگوید:
«صنع الله نام دوستی از حضرت خواجه بود و او در كلان سالی صنعت نوشتن راهوس نمود، اگرچه صنعت نوشتن حاصل كرد، لكن خوش نیاورد، اتفاقا در مجلسی كه صنع الله را نگاه كرد، از زبان برآورد كه صنع الله شنیده میشود كه صنعت نوشتن آموخته و این فضیلت اندوخته، باری بنما كه به كجا رسانده و توجه به كدام خط رانده كه بس خطره نیكو در دلت افتاد چون فعل خود همه كسی را مستحسن مینماید، كاغذ پاره برآورده پیشش نهاد و اگر چه فی الواقع خوب نبود و در املایش خطا رفته بود، لكن چون آن عزیز جانب خواجه چشم گشاد و میل خواجه بدو بیادش افتاد از بهر رعایتخاطر خواجه تحسین و خواجه در تلمیح آن معنی این بیت فرمود.» (۳)
ابوالحسن عبدالرحمن لاهوری
وی علت انشاد بیت فوق را دشمنی عماد الفقیه با خواجه حافظ میداند و میگوید:
«چون خواجه سراسیمه و مضطرب الحال شده، در خدمت مولانا زین الدین رسید، در اثناء عرض عداوت و بداندیشی عماد فقیه، از زبان خواجه، به واسطه كمال واسوختگی برآمد كه این همه فتنه و فساد بر پا كرده عماد مادر به خطاست، مولا زین الدین از راه ارشاد فرمود كه بابا این چه عبارت است، بر قلم صنع خطا نرفت، خواجه را مضمون این سؤال و جواب خوش آمد در همان مجلس به نظم كشید و اشارت به مولانا زین الدین فرمود كه پیر ما گفتخطا بر قلم صنع نرفت.» (۴)
مرحوم لاهوری درباره مصرع دوم بیت مینویسد:
«مصراع ثانی به طریق دعا ایراد نموده میگوید كه آفرین بر نظر پاك خطا پوش پیر ما باد كه خطای اصل عماد را دیده و دانسته، پوشید.
در این صورت بیت دوم هم از سیاق نمیافتد و اسم پیر هم معین میشود و استغنا از تكلفات اعزه و اجله به هم میرسد.» (۵)
مؤید الفضلا
صاحب مدار الافاضل در گزارش نظریه وی مینویسد:
«مؤید الفضلاء در ضمن صنع الله آورده كه: صنع نام پیر حافظ شیرازی بود و آن پیر استاد خط نیز بود و به تقریب آن، حل این بیت مشهود خواجه حافظ مذكور كرده، یعنی خواجه مذكور در بدو حال پیش استاد مذكور خط نوشته آورده كه لایق آفرین نبود، اما آن استاد به واسطه نو آموزی او یا آنكه فعل محبوب، محبوب است، گفت كه خطا در این صنعت نرفته است.» (۶) در تحلیل این سه انگیزه باید گفت اگر بپذیریم كه فرضا انگیزه انشاد بیت فوق (شان نزول) یكی از سه قضیه خارجیه است، لكن مورد خاص نمیتواند معنا و محتوای بیت را تخصیص بزند و آن را از معنای كلیاش منحرف سازد. علاوه بر این در صورت تخصیص، لطافت و انواع محسنات بیت فوق از بین میرود، بلكه اصلا حمل آن بر مورد خاص با سیاق بیت نمیسازد. صاحب مدار الافاضل بعد از نقل رای صاحب مؤید الفضلا - كه پیشتر گذشت - در نقد آن مینویسد:
«بر اذكیا مخفی نماند كه بر این تقدیر لطف شعر هیچ ظاهر نمیشود، اول اینجا صنع به معنیای كه مذكور شد، نیست، و بر تقدیر تسلیم، در غزل عاشقانه و محققانه این قصه چه مناسبت دارد، تزریق محض مینماید و اگر معنای بیت چنین گویند; دور نیست كه پیر ما - كه آفرین باد بر نظر پاك خطا پوش او - گفت كه خطا در قلم صنع الهی نرفته است و او جمله دعائیه محض باشد، او را با خطای دوم هیچ تعلق نباشد، و بحث ما به آن نظر است كه هر گاه خطا در قلم صنع نرفته خطا پوشش چه دخل دارد و الله اعلم.» (۷)
تفسیر بدبینانه
تفسیر و دیدگاه نخستین تفسیر بدبینانهای از بیت فوق استبه این مضمون كه كتاب تكوین الهی كه مشتمل بر صفحات زرین و دل انگیزی است، گاه بیگاهی در آن صفحات كدورت و تیرگی و خطا مشاهده میشود، اما با وجود آن باید از چنین خطاهایی چشم فروبست و آنها را نادیده گرفت.
حافظ در این بیتخود به گونهای به رای پیر و استاد خود اعتراض میكند كه معتقد بود كه در جهان اصلا خطا و شری رسوخ نكرده است، «پیر ما گفتخطا بر قلم صنع نرفت» اما خودش وجود كژیها و خطاها را میپذیرد، و چون پیر خود این همه خطا را ندیده یا نادیده گرفته از اینرو وی را تحسین میكند، لكن با آوردن كلمه «خطاپوش» كراهتخود را از تفسیر پیر خود اظهار میكند. صاحبان این تفسیر چه بسا در تایید استدلال خود به اشعار دیگر حافظ در این مقوله تمسك میكنند مانند این بیت:
این چه استغناستیارب وین چه قادر حكمت است كاین همه زخم نهان هست مجال آه نیست
احمد كسروی
وی بیت فوق را ایراد و زبان درازی حافظ به درگاه خداوند توصیف میكند و از این كه حافظ در این غزل خود به توبیخ مقام ربوبی و تمجید از شاهان چون شاه یحیی میپردازد بكلی وی را طرد میكند و آن را دلیل بر وهن رای برخی میداند كه معتقدند كه حافظ از جمله حكماست. در برابر آفریدگار بزرگ جهان گردنكشی نموده و به زبان درازیها میپردازد، میگویند:
«حافظ فیلسوف بوده، فیلسوفها نواقص كون را اظهار میكنند»، میگویم فیلسوف آن پستی را از خود نشان نمیدهد كه برای چند دینار یك شاه یحیایی را بستاید.» (۸)
عبدالعلی دستغیب
«حافظ از كمند كیشداری و «كلام» رایج كسانی كه خواستهاند تضاد جهان و وجود بدی را در جهان انكار كنند بیرون جسته است، او از مساله وجود بدی در جهان حیران است، بدی سراسر جهان را سرشار كرده است و سهم دانا همه خون جگر است، و این همه زخم نهان هست و مجال آه نیست، حافظ در برابر راز عظیم آفرینش ایستاده است.» (۹) قابل ذكر است كه شارح فوق كه از دریچه بدبینانهای به شعر حافظ نگاه میكند، در عین حال متوجه اشعار بلندی است كه در آنها كاملا نظریه بدبینانه مطرود و محكوم است و لكن وی از این اشعار عرفانی و عرشی حافظ چشم پوشی میكند و دستبه توجیهات میزند، ابتدا در صحت انتساب آن به حافظ تردید میكند، سپس بر این باور است كه در صورت صحت آن باز شعر فوق مؤید نظر وی میباشد، و لكن به صرف ادعا بسنده میكند و آن را به هیچ وجه تبیین نمیكند.
بعضی دیگر از معاصران نیز بیت مزبور را شاهدی بر وجود شر در جهان، در جهانبینی حافظ میدانند. (۱۰)
تفسیر عرفانی
برخی دیگر مقام حافظ را برتر از آن میدانند كه معتقد باشد كه در جهان كه صنع الهی است در كنار نیكوها و خیراتش، بدیها و كژیهای واقعی تحقق داشته باشد، همانطوری كه حافظ در مصرع اول این بیت و اشعار دیگرش تذكار داده است، همه هستی و عالم متلبس به جامه خیر محض است و آنچه از بدیها و كژیها رخ مینماید همه به خاطر سطحینگری و كوتهبینی ماست، حافظ در دیوان خود بارها به این نكته تصریح و تاكید كرده است.نیست در دایره یك نقطه خلاف از كم و بیش
كه من این مساله بیچون و چرا میبینم (۱۱)
حافظ در جای دیگر نگرش خوش یا بد بینانه خود را چنین بازگو میكند:
منم كه شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم كه دیده نیالودهام به بد دیدن (۱۲)
از این رو طرفداران اندیشه خوش بینانه خواستند با الهام از اشعار دیگر حافظ به توجیه و تفسیر این بیت جنجال برانگیز حافظ كه در ظاهر دو مصرع آن با هم ناسازگار است; بپردازند. اینان دو توجیه ذیل را بیان كردند.
الف - حمل "خطا" و "پوشش" به معنای خطای ظاهری و ابتدایی
ب - حمل "خطا" و "پوشش" به معنای واقعی
الف) حمل خطا و پوشش به معنای ظاهری
مراد و مقصود از حمل خطا به ظاهری این است كه واقعا در دایره وجود هیچ كژی و خطایی یافت نمیشود و هرآنچه خطا چهره میكند آن به ظاهر خطاست اما با بررسی تمام جوانب آن خواهیم یافت كه آن نیز در واقع خیر است، پس با دید عمیق و عرفانی باید خطاها را حمل بر نیكی و خیر كرد و آنها را نادیده گرفت.
حافظ در این بیت در مقام تمجید از پیر و مراد خویش است ابتدا در مصرع اول رای پیر خود را در یك عبارت كوتاه «خطا بر قلم صنع نرفت» گزارش میكند، كه وی منكر رسوخ هر گونه خطا چه واقعی و چه ظاهری در قلم صنع است. آنگاه در مصراع دوم در مقام تحسین خواجه خود به این نكته تذكار میدهد كه استاد وی حتی خطاهای ظاهری و اولیه را كه در نظر نخستین خطا و شر چهره میكند; نیز منكر است و روی چنین خطاهایی را میپوشاند و با دید عرفانی آنها را كان لم یكن حساب میكند. عبارت خود حافظ یعنی واژگان «آفرین» و «نظر پاك» این تفسیر را از بیت فوق تقویت میكند، چرا كه اگر پیر حافظ واقعا معتقد به وجود خطا در عالم بود اما آنها را به نوعی توجیه و یا میپوشاند، دیگر نیازی به «آفرین» گفتن و توصیف نظر وی به «نظر پاك» نداشت.
از این دو نكته اخیر یعنی تحسین پیر و توصیف نظر وی به «نظر پاك»، رای و موضع خود حافظ نیز استنتاج میشود.
در اینجا به گزارش آراء بعضی موافقان این تفسیر میپردازیم:
محقق دوانی (۸۳۰- ۹۰۸ ه)
وی بعد از تقسیم خطا و شر به بالذات و بالعرض (واقعی و ظاهری) درباره بیت فوق میگوید:
«و چون در رضای خدای تعالی قسم اول از شر راهی ندارد و در قسم دوم ارباب باطن شر بالعرض را بر خطا حمل ننموده، خیر میدانند [حافظ] میگوید كه مرشد ما فرمود كه بر قلم حق تعالی خطایی واقع نشده، یعنی محض خیر و عین ثواب بود، آفرین و صد تحسین بر نظر پاك خطا پوش او باد كه خطایی عارضی كه موجب غوایتساده لوحان عالم صورت است منظور نداشته، محض خیر و ثواب پنداشته والله اعلم.» (۱۳) محقق دوانی آنگاه در پاسخ به ناسازگاری ظاهری بین دو مصرع میگوید:
«این كه بعضیها بین دو مصراع منافات میبینند و میگویند كه از اولی چنین فهمیده میشود كه خطایی نیست و از دومی چنین فهمیده میشود كه خطایی هست و نظر پیر آن را پوشیده است، جوابش این است كه مراد خطایی است كه در نظر قاصران مینماید نه خطای واقعی، و به همین دلیل است كه صفت پاك را برای نظر آورده، یعنی نظری كه اشیا را چنانكه هست میبیند اگر خطا در واقع بود و نظر پیر آن را نمیدید، دیگر شایسته صفت پاك نبود.»
صاحب مدار الافاضل
«معنای بیت چنین باشد كه پیر ما گفت كه خطا بر قلم صنع ایزدی نرفته است و هر چه بر آن قلم رفته است، همه بر نهج عدالت و صواب است، آفرین بر نظر پاك او كه آنچه به مقتضای بشریتخطا در چشم نشیند آن را به عین بصیرت صواب میبیند، یعنی پیر كامل بر حق واصل وجود مطلق كه غیر نمیبیند و غیر در چشمش نمینشیند، مرید را از صدور خطا معذور میدارد.» (۱۴)
محمد دارابی (متوفای قرن ۱۱ هجری)وی در تبیین بیت فوق دو توجیه و احتمال میدهد و در توضیح تفسیر دوم خود مینویسد:
«و ثانیا این كه بگوییم كه «نظر خطاپوش» یعنی خطا را نمیبیند، از این جهت است كه خطا نیست و این در حكم قضیه سالبه است، و صدق سالبه مستلزم وجود موضوع نیست، چه تواند بود كه صدقش به واسطه عدم موضوع باشد، مثل این كه بگوییم عنقا طائر نیست; یا اینكه موضوع باشد و محمول از او مسلوب باشد، همچون انسان حجر نیست و خطاپوش در این مقام از قبیل اول است، یعنی در واقع چون خطا نیست، نظر پیر و مرشد مطابق با واقع كتاب صنع را مطالعه میفرماید و چنانكه خالی از خطاست او نیز خالی از خطا میبیند.» (۱۵) دارابی در ادامه كلام خود بیت دیگر حافظ یعنی:
كمال سر محبتببین نه نقص گناه كه هر كه بی هنر افتد نظر به عیب كند را مؤید نظر و تفسیر خود ذكر میكند و معتقد است كه: كلمه خطا در مصراع دوم مقصود خطا از نظر كوتهبینان است نه خطای واقعی، به مصداق این بیت (هرچیزی كه هست آنچنان میباید آن چیزی كه آنچنان نمیباید نیست.)
سودی (متوفای سده دهم هجری)
«پیر ما گفتخطا بر قلم صنع نرفت: یعنی قلم صنع خطا نمیكند، یعنی هر كاری كه من میكنم در دفتر قضا و قدر نوشته شده و كارهای من در لوح محفوظ همان است كه مطابق دفتر قضا و قدر ثبتشده است، هر كاری كه از من سر بزند قبلا در لوح محفوظ مكتوب و در دفتر قضا و قدر ثبتشده است پس اعمال من اختیاری نیستبلكه به امر خداوند است و هر كاری كه به امر خداوند باشد عین صواب است... خطا پوش كنایه از انكار خطاست.» (۱۶)
مولانا بدرالدین
«معنا آن است كه آنچه حق سبحانه در وجود آورد از خیر و شر، نفع و ضرر، همه به اقتضای عدالتبیخطاست و این كه خطا نمایان میشود از كوتهبینی ماست از آن جهت كه از ما صادر میشود و معنای بیت نیز این چنین باشد، یعنی پیر ما گفت كه خطا در قلم صنع ایزدی نرفته همه بر نهج عدالت و صواب است هر چه از قلم رفته آفرین بر نظر پاك او كه آنچه به مقتضای بشری خطا در چشم نشیند آن را به عین بصیرت غیر از او در وجود نیست.» (۱۷)
آنگاه بدرالدین با استناد به این كه مراد از خطا در مصراع دوم خطای موجود در نظر قاصران و كوتهبینان است نه خطای واقعی; به پاسخ مخالفان میپردازد.
مولانا سید محمد صاقعلی لكهنودی
«آنچه حق سبحانه تعالی در وجود پرورده از نفع و ضرر و خیر و شر همه به اقتضای عدالتبیخطاست و این كه خطا نموده میشود از كوته بینی ماست و از آن جهت كه از ما صدور مییابد عدالت میتابد.» (۱۸) این شارح محقق در ادامه سخن خود در حل بیت فوق و پاسخ به اشكالات بسط كلام میدهد كه گزارش آنها از حوصله این نوشتار خارج است، اما نكتهای كه از بررسی و مقایسه شرح این شارح با شرح دیوان بدرالدین دستگیر میشود نقل و اقتباساتی است كه صورت گرفته است و به نظر میرسد این شیوه در سدههای پیشین بدون ذكر منبع رایجبود.
ملاشمسا گیلانی
وی كه از تلامیذ میرداماد استبا تشبیه بیتحافظ به بیت ذیل ملای رومی
نظر پاك این چنین بیند نازنین جمله نازنین بیند
میگوید:
«خطای فعل در افعال خداوند تعالی ممتنع است و ممتنع موجود نیست پس چگونه توان گفت كه: خطا بر قلم صنع نرفت و پوشیدن در كلام حافظ به معنای حكم به عدم خطاست چه لازم عدم، خطاست و لازم وجود ظهور و پوشیدن خطاست پس ذكر لازم كرده كه خطاست و اراده ملزوم كه عدم است، و ذكر لازم و اراده ملزوم در كلام بلغا بسیار است.» (۱۹)
بعض معاصران
در اینجا برای اطلاع بیشتر به آرای برخی از معاصران اشاره میشود كه همچون اكثر عالمان دیگر كه معتقد به نیستی انگاری شر هستند و نمیتوانند «خطا» را در بیتحافظ به معنای واقعی آن حمل كنند. میپردازیم.
مرحوم امام (قدس سره):
امام خمینی ابتدا با دوگانه خواندن نظر و نگرش انسان عارف به ممكن [الف: نظر به نقصان ذاتی خود و جمیع ممكنات، ب: نظر به كمال واجب و سعه رحمت الهی] میگوید:
«پس انسان همیشه باید بین این دو نظر متردد باشد، نه نظر از نقص خود و تقصیر و قصور از قیام به عبودیتببندد; و نه نظر از سعه رحمت و احاطه عنایت و شمول نعمت و الطاف حق جلاله بپوشد».
آنگاه حضرت امام (قدس سره) با اشاره به بیت فوق مینویسد:
«قول پیر راجع به مقام دوم [سعه و شمول رحمت الهی بر جمیع ممكنات] و قول خود قائل [حافظ] راجع به مقام اول است پس در این نظر خوف و حزن و خجلت و سرافكندگی انسان را فرا گیرد.» (۲۰)شهید مطهری
وی بعد از اشاره به مقام شامخ حافظ و اندیشههای عمیق فلسفی و عرفانی او و همچنین تفطن به این نكته كه حافظ خود را در مواردی عارف معرفی میكند، حمل خطا را در بیت فوق به خطای واقعی - همانطوری كه در اشعار بعضی شعرا مانند ابوالعلاء معری و خیام نمود پیدا كرده است - دور از شان و مقام عرفانی و حكمی حافظ میداند، و چنین بیت فوق را تبیین میكند:
«در نظر بیآلایش و پاك از محدودیت و پایین نگری پیر، كه جهان را به صورت یك واحد تجلی حق میبیند، همه خطاها و نبایستنیها كه در دیدهای محدود آشكار میشود محو میگردد. جهان ظل حق و سایه حق است، ذات حق، جمیل علی الاطلاق و كامل علی الاطلاق است، ظل جمیل است، محال است كه جمیل نباشد.» (۲۱)
سپس متفكر شهید در مقام پاسخ به منتقدان و اثبات مدعای خود مینویسد: «آنچه مایه اشتباه برخی شده كه بیت مورد بحث را به عنوان اعتراض به خلقت از ناحیه حافظ تلقی كردهاند به كار بردن كلمه «خطا پوش» است، غافل از این كه «ایهام» و «توریه» یعنی جمله یا كلمهای دو پهلو به كار بردن و احیانا كلمهای كه خلاف مفهوم ظاهرش مراد است، از محسنات بدیعیه است و شعرای عرفانی زیاد از آن بهره میگیرند، اشعار دیگر حافظ بخوبی قرینه مطلب است.
به علاوه، حافظ بر فرض كه به خلقت اعتراض داشته باشد آیا ممكن استبا آن همه احترام و تعظیم و اعتقاد كاملی كه به اصطلاح به «پیر» دارد او را تخطئه كند؟! زیرا در آن صورت مقصود حافظ یا این است كه پیر در ادعای خود كه میگوید خطا بر قلم صنع نرفت، دروغگو و مجاملهگر است و یا احمق و ساده دل... بنابراین، تصور این كه حافظ در بیت مورد حثبخواهد به خلقت اعتراض و نظر پیر را تخطئه نماید تصوری عامیانه است.» (۲۲)
حسن زاده آملی
«شخص جاهل اجزای آفرینش جهان را با وصف وحدت میبیند و خیال میكند بعضی خیر (صواب) و بعضی شر (خطا) است. اما شیخ كبیر دانشمند و پیر این نوع طرز تفكر و خطا را از جاهل زایل میكند و او را راهنمایی میكند كه هر آنچه از قلم صنع الهی صادر شده خیر محض است. اما مراد حافظ از مصراع دوم بیتخود، تحسین پیر خود است كه جاهل را از خطا و جهل خود بر حذر داشت.» (۲۳)
جوادی آملی
استاد جوادی آملی یكی دیگر از معاصران است كه با تقسیم خطا به خطای ذاتی و قیاسی و نسبی به ایضاح بیت فوق میپردازد. (۲۴)
محمد هومن
معتقد است: شعر مزبور و بعضی اشعار دیگر حافظ دلیل بر تفكر عالی و فلسفی حافظ است نه دلیل بر سطحی نگری او، ومیبایست اشعار نظیر بیت فوق را حمل بر كنایه و اشاره كرد. (۲۵)
بعضی معاصران نیز بیت فوق را بر همین سبك تفسیر نموده و در عین حال معنای مقابل آن را از حافظ محتمل میدانند. (۲۶)
ب) حمل خطا و پوشش به معنای واقعی
پیشتر گفتیم كه در تقریر تفسیر عرفانی از بیت فوق دو احتمال و روایت وجود دارد. روایت دوم كه تقریبا قایلان كمتری دارد بر این نكته تاكید میكند كه پیش از تعلیم و ارشاد پیر و مرشد، ما معتقد به وجود بدی و خطا در دایره وجود بودیم. اما با تذكار مراد خویش متوجه وهن جهان بینی خود از صنع الهی شدیم، و از این رو سخن پیر خطای ما را پوشانید و متنبه اشتباه خودمان گشتیم. در این تفسیر پوشانیدن خطا به معنای واقعی آن صورت میگیرد.
محمد دارابی از اندیشوران و حكمای سده یازدهم هجری درباره این روایت میگوید:
«معنای بیتكلفانه اولا این كه از گفته پیر و مرشد معلوم شد كه خطا بر قلم صنع نرفته كه اگر به اعلام پیر این مساله بر ما معلوم نمیشد از غایت نقصانی كه داریم، توهم میكردیم كه خطا بر قلم صنع رفته و این خطاست كه كسی اعتقاد خطا در كارخانه الهی را دهد.
آفرین بر نظر پاك خطا پوش پیر باد كه خطای ما را پوشانید، یعنی نگذاشت كه از ما این گمان خطا كه خطا بر قلم صنع رفته، سر زند. زیرا كه عالم بر ابلغ نظام مخلوقست، یعنی بهتر از این متصور نیست.» (۲۷)
ما در اینجا به همین مقدار بسنده میكنیم و داوری نهایی در تفسیر این بیت را به خود پژوهشگران حواله میدهیم. هر چند بررسی ابعاد شخصیتی حافظ و همچنین اشعار دیگر او چه آنها كه گذشت و چه غیره خود شارح و گویا بیت مورد بحث است.
مطلع سخنمان با حافظ بود حسن ختام این نوشتار را نیز اشعار دلنشین او كه باز از تفسیر بیت مزبور به دور نیست، قرار میدهیم.
چو بشنوی سخن اهل حق مگو كه خطاست سخنشناس نئی جان من خطا اینجاست سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید تبارك الله از این فتنهها كه در سرماست (۲۸) چشم آلوده نظر از رخ جانان دورست بر رخ او نظر از آینه پاك انداز (۲۹)
پینوشتها:
۱) ر.ك: خدا و مساله شر، از همین قلم، كه آخرین مراحل چاپ و نشر آن توسط انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم انجام میگیرد.
۲) اشعار ذیل در این موضوع منسوب به ناصر خسرو است:
ای چرخ فلك خرابی از كینه توست بیدادگری شیوه دیرینه توست. به آهو میكنی غوغا كه بگریز به تازی میزنی هی بر دویدن.
۳) مولانا سید محمد صادق لكهنودی، شرح دیوان حافظ، ص۲۲۲. به تصحیح و با تعلیقات بهاءالدین خرمشاهی، نشر قطره، سال ۱۳۷۴.
۴) شرح عرفانی غزلهای حافظ، ج۲، ص۱۳۸۸.
۵) همان.
۶) همان.
۷) به نقل از: شرح عرفانی غزلهای حافظ، ج۲، ص۱۳۸۸.
۸) احمد كسروی، حافظ چه میگوید، ص۲۷، شركتبرادران حب حیدر، تهران ۱۳۲۲، اضافه این نكته خالی از فایده نیست كه كسروی حافظ را اهل می و میخانه مجازی توصیف میكند.
۹) عبدالعلی دستغیب، حافظ شناخت، نشر علم، چاپ اول، ج۲، ص۱۰۰۳.
۱۰) آقای بهاءالدین خرمشاهی در این باره میگوید:
«حافظ گاه قایل به وجود شر در جهان و رخنه در نظام متقن هستی است و چنانكه همه میدانند، مشهورترین بیت وی كه معركه آرا حكما و متكلمان است این است:پیر ما گفت...
یعنی، پیر ما كه منكر رخنه شر در كار و بار جهان و آفرینش بود، و بر آن بود كه شر (خطا) از قلم صنع الهی صادر نشده است، غمض عین میفرمود و خطایی را كه میدید به اصطلاح لاپوشانی میكرد.» ر.ك: خرمشاهی، حافظ، طرح نو، ص۱۳۹.
۱۱) دیوان حافظ، غزل ۲۳۱۲.
۱۲) همان، غزل ۲۵۶۱.
۱۳) نقل از، ختمی لاهوری، شرح عرفانی غزلهای حافظ، ج۲، ص۱۳۸۷.
۱۴) همان، ج۲، ص۱۳۸۸.
۱۵) محمد دارابی، لطیفه غیبی، انتشارات كتابخانه احمدی شیراز، ص ۲۰ و بهاءالدین خرمشاهی، حافظ نامه، جلد۱، ص۴۷۶، همین قسمت از شرح بیت فوق در كتاب دیگر آقای خرمشاهی به نام «چهارده روایت» بعینه چاپ شده است.
۱۶) همان.
۱۷) مولانا بدرالدین، بدر الشروح، انتشارات امین، ص۴۲۳، چاپ دوم.
۱۸) شرح دیوان حافظ، صص۲۱۹-۲۲۲.
۱۹) ملا شمسا گیلانی، رسالهٔ اظهار الكمال، مندرج در: منتخباتی از آثار حكمای الهی ایرانی به اهتمام سید جلال الدین آشتیانی، ج۴، ص۶۴۲.
۲۰) امام خمینی، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (قده)، ص ۳-۲۲۲، تهران، ۱۳۷۳.
۲۱) مرتضی مطهری، عدل الهی، انتشارات اسلامی، پاییز ۱۳۶۱قم، ص۶۲.
۲۲) همان، ص۶۴ و ایضا ر.ك: مرتضی مطهری، عرفان حافظ، ص۱۰۷، انتشارات صدرا، تهران ۱۳۷۴ و ایضا: تماشاگه راز ص ۱۲۶ به بعد، انتشارات اسلامی قم، ۱۳۶۳.
۲۳) استاد حسن زاده آملی، التعلیقات علی شرح المنظومه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، ج۲، ص۵۳۳.
۲۴) ر.ك: جوادی آملی، مبدا و معاد، مقاله نظام احسن، ص۲۲۰، انتشارات الزهراء.
۲۵) ر.ك: محمد هومن، حافظ چه میگوید، نشر كشاب فروشی ادب، ص۴۶، تهران، ۱۳۱۷.
۲۶) ر.ك: سروش، عبدالكریم، مجله فرهنگ و توسعه، شماره ۲۷، اردیبهشت ۷۶. مقاله احساس آزادی، ص۵۸.
۲۷) محمد دارابی، لطیفه غیبی، ص۲۰.
۲۸) دیوان حافظ غزل ۲۴، با تصحیح بهاء الدین خرمشاهی.
۲۹) همان، غزل ۲۶۴.
- محمد حسن قدردان قراملكی
اشاره
مساله شر و بدی در دایره امكان ذهن هر متفكر، بلكه هر انسانی را میآزارد و عالمان متاله از تمامی ادیان تمام جهد خود را در حل و تبیین چنین معمایی معطوف میكنند تا به ناسازگاری وجود شرور و كژیها از یك سو، و وجود خداوند قادر همه توان و عالم همهدان و خیر خواه محض، خاتمه داده و راه حل خردپسندی پیدا كنند. اینكه این راه حلها چیست؟ و آیا صاحبان و طراحان آن توانستند گره مشكل شر را بگشایند؟ تبیین و ایضاح آن در موضوع این مختصر نیست و نگارنده آن را در موضع دیگر به صورت مبسوط عرضه داشته است. (۱) به هرحال به دنبال طرح چنین مساله مهمی در عرصههای مختلف دینپژوهی اعم از عرفان و فلسفه و كلام و غیره ما شاهد طرح آن در اشعار بزرگانی چون ابوالعلاء معری شاعر نامی عرب و ناصر خسرو و خیام هستیم كه هر كدام ضمن اذعان به وجود كژیها و خطاها در عالم، به گونهای به تبیین آن پرداخته و چه بسا زبان اعتراض گشودهاند. (۲)
در مقابل شاعران بزرگی به دفاع از نظام احسن و عدل الهی پرداخته و به نوعی خواستند با زبان اعجاز شعر به حل معمای شر بپردازند.
یكی از این شاعران نامی و بزرگ، لسان الغیب، حافظ قرآن، خواجه شیرازی است. وی در اغلب اشعار خود بصراحتبه صدور خیر محض از خداوند و عدم وجود شر و خطا در قلم صنع الهی تصریح و تاكید كرده است. با وجود آن چون زبان شعری همیشه ملازم با انواع و اقسام مجاز، كنایه، استعاره و توریه و غیره بوده است، یكی از ابیات حافظ كه ناظر به مساله شر است، معركه آرا و تفاسیر مختلف و متضادی شده است، هر شارح و مفسری میخواهد آن را مطابق میل و مبنایی كه خود در مساله «شر» بدان پای بند است، حل و توجیه نماید. از این رو فاصله بعضی شرحها را از ثری تا ثریاست.
این بیت جنجالی و مهم خواجه عبارت است از:
پیر ما گفتخطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاك خطا پوشش باد
نگارنده در تحقیقات خود در مساله شر به آرای مختلف و متضاد در تفسیر بیت فوق مواجهه بوده است كه سبب تدوین این مختصر را فراهم آورده است تا با تدوین تفاسیر بیشتر برگی در حل بیت فوق تقدیم حافظ پژوهان و همچنین محققانی كه بحثشر و نظام احسن را دنبال میكنند; كرده باشد.
انگیزه انشاد بیت
مولانا سید محمد صادق لكهنودی در این باره میگوید:
«صنع الله نام دوستی از حضرت خواجه بود و او در كلان سالی صنعت نوشتن راهوس نمود، اگرچه صنعت نوشتن حاصل كرد، لكن خوش نیاورد، اتفاقا در مجلسی كه صنع الله را نگاه كرد، از زبان برآورد كه صنع الله شنیده میشود كه صنعت نوشتن آموخته و این فضیلت اندوخته، باری بنما كه به كجا رسانده و توجه به كدام خط رانده كه بس خطره نیكو در دلت افتاد چون فعل خود همه كسی را مستحسن مینماید، كاغذ پاره برآورده پیشش نهاد و اگر چه فی الواقع خوب نبود و در املایش خطا رفته بود، لكن چون آن عزیز جانب خواجه چشم گشاد و میل خواجه بدو بیادش افتاد از بهر رعایتخاطر خواجه تحسین و خواجه در تلمیح آن معنی این بیت فرمود.» (۳)
ابوالحسن عبدالرحمن لاهوری
وی علت انشاد بیت فوق را دشمنی عماد الفقیه با خواجه حافظ میداند و میگوید:
«چون خواجه سراسیمه و مضطرب الحال شده، در خدمت مولانا زین الدین رسید، در اثناء عرض عداوت و بداندیشی عماد فقیه، از زبان خواجه، به واسطه كمال واسوختگی برآمد كه این همه فتنه و فساد بر پا كرده عماد مادر به خطاست، مولا زین الدین از راه ارشاد فرمود كه بابا این چه عبارت است، بر قلم صنع خطا نرفت، خواجه را مضمون این سؤال و جواب خوش آمد در همان مجلس به نظم كشید و اشارت به مولانا زین الدین فرمود كه پیر ما گفتخطا بر قلم صنع نرفت.» (۴)
مرحوم لاهوری درباره مصرع دوم بیت مینویسد:
«مصراع ثانی به طریق دعا ایراد نموده میگوید كه آفرین بر نظر پاك خطا پوش پیر ما باد كه خطای اصل عماد را دیده و دانسته، پوشید.
در این صورت بیت دوم هم از سیاق نمیافتد و اسم پیر هم معین میشود و استغنا از تكلفات اعزه و اجله به هم میرسد.» (۵)
مؤید الفضلا
صاحب مدار الافاضل در گزارش نظریه وی مینویسد:
«مؤید الفضلاء در ضمن صنع الله آورده كه: صنع نام پیر حافظ شیرازی بود و آن پیر استاد خط نیز بود و به تقریب آن، حل این بیت مشهود خواجه حافظ مذكور كرده، یعنی خواجه مذكور در بدو حال پیش استاد مذكور خط نوشته آورده كه لایق آفرین نبود، اما آن استاد به واسطه نو آموزی او یا آنكه فعل محبوب، محبوب است، گفت كه خطا در این صنعت نرفته است.» (۶) در تحلیل این سه انگیزه باید گفت اگر بپذیریم كه فرضا انگیزه انشاد بیت فوق (شان نزول) یكی از سه قضیه خارجیه است، لكن مورد خاص نمیتواند معنا و محتوای بیت را تخصیص بزند و آن را از معنای كلیاش منحرف سازد. علاوه بر این در صورت تخصیص، لطافت و انواع محسنات بیت فوق از بین میرود، بلكه اصلا حمل آن بر مورد خاص با سیاق بیت نمیسازد. صاحب مدار الافاضل بعد از نقل رای صاحب مؤید الفضلا - كه پیشتر گذشت - در نقد آن مینویسد:
«بر اذكیا مخفی نماند كه بر این تقدیر لطف شعر هیچ ظاهر نمیشود، اول اینجا صنع به معنیای كه مذكور شد، نیست، و بر تقدیر تسلیم، در غزل عاشقانه و محققانه این قصه چه مناسبت دارد، تزریق محض مینماید و اگر معنای بیت چنین گویند; دور نیست كه پیر ما - كه آفرین باد بر نظر پاك خطا پوش او - گفت كه خطا در قلم صنع الهی نرفته است و او جمله دعائیه محض باشد، او را با خطای دوم هیچ تعلق نباشد، و بحث ما به آن نظر است كه هر گاه خطا در قلم صنع نرفته خطا پوشش چه دخل دارد و الله اعلم.» (۷)
تفسیر بدبینانه
تفسیر و دیدگاه نخستین تفسیر بدبینانهای از بیت فوق استبه این مضمون كه كتاب تكوین الهی كه مشتمل بر صفحات زرین و دل انگیزی است، گاه بیگاهی در آن صفحات كدورت و تیرگی و خطا مشاهده میشود، اما با وجود آن باید از چنین خطاهایی چشم فروبست و آنها را نادیده گرفت.
حافظ در این بیتخود به گونهای به رای پیر و استاد خود اعتراض میكند كه معتقد بود كه در جهان اصلا خطا و شری رسوخ نكرده است، «پیر ما گفتخطا بر قلم صنع نرفت» اما خودش وجود كژیها و خطاها را میپذیرد، و چون پیر خود این همه خطا را ندیده یا نادیده گرفته از اینرو وی را تحسین میكند، لكن با آوردن كلمه «خطاپوش» كراهتخود را از تفسیر پیر خود اظهار میكند. صاحبان این تفسیر چه بسا در تایید استدلال خود به اشعار دیگر حافظ در این مقوله تمسك میكنند مانند این بیت:
این چه استغناستیارب وین چه قادر حكمت است كاین همه زخم نهان هست مجال آه نیست
احمد كسروی
وی بیت فوق را ایراد و زبان درازی حافظ به درگاه خداوند توصیف میكند و از این كه حافظ در این غزل خود به توبیخ مقام ربوبی و تمجید از شاهان چون شاه یحیی میپردازد بكلی وی را طرد میكند و آن را دلیل بر وهن رای برخی میداند كه معتقدند كه حافظ از جمله حكماست. در برابر آفریدگار بزرگ جهان گردنكشی نموده و به زبان درازیها میپردازد، میگویند:
«حافظ فیلسوف بوده، فیلسوفها نواقص كون را اظهار میكنند»، میگویم فیلسوف آن پستی را از خود نشان نمیدهد كه برای چند دینار یك شاه یحیایی را بستاید.» (۸)
عبدالعلی دستغیب
«حافظ از كمند كیشداری و «كلام» رایج كسانی كه خواستهاند تضاد جهان و وجود بدی را در جهان انكار كنند بیرون جسته است، او از مساله وجود بدی در جهان حیران است، بدی سراسر جهان را سرشار كرده است و سهم دانا همه خون جگر است، و این همه زخم نهان هست و مجال آه نیست، حافظ در برابر راز عظیم آفرینش ایستاده است.» (۹) قابل ذكر است كه شارح فوق كه از دریچه بدبینانهای به شعر حافظ نگاه میكند، در عین حال متوجه اشعار بلندی است كه در آنها كاملا نظریه بدبینانه مطرود و محكوم است و لكن وی از این اشعار عرفانی و عرشی حافظ چشم پوشی میكند و دستبه توجیهات میزند، ابتدا در صحت انتساب آن به حافظ تردید میكند، سپس بر این باور است كه در صورت صحت آن باز شعر فوق مؤید نظر وی میباشد، و لكن به صرف ادعا بسنده میكند و آن را به هیچ وجه تبیین نمیكند.
بعضی دیگر از معاصران نیز بیت مزبور را شاهدی بر وجود شر در جهان، در جهانبینی حافظ میدانند. (۱۰)
تفسیر عرفانی
برخی دیگر مقام حافظ را برتر از آن میدانند كه معتقد باشد كه در جهان كه صنع الهی است در كنار نیكوها و خیراتش، بدیها و كژیهای واقعی تحقق داشته باشد، همانطوری كه حافظ در مصرع اول این بیت و اشعار دیگرش تذكار داده است، همه هستی و عالم متلبس به جامه خیر محض است و آنچه از بدیها و كژیها رخ مینماید همه به خاطر سطحینگری و كوتهبینی ماست، حافظ در دیوان خود بارها به این نكته تصریح و تاكید كرده است.نیست در دایره یك نقطه خلاف از كم و بیش
كه من این مساله بیچون و چرا میبینم (۱۱)
حافظ در جای دیگر نگرش خوش یا بد بینانه خود را چنین بازگو میكند:
منم كه شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم كه دیده نیالودهام به بد دیدن (۱۲)
از این رو طرفداران اندیشه خوش بینانه خواستند با الهام از اشعار دیگر حافظ به توجیه و تفسیر این بیت جنجال برانگیز حافظ كه در ظاهر دو مصرع آن با هم ناسازگار است; بپردازند. اینان دو توجیه ذیل را بیان كردند.
الف - حمل "خطا" و "پوشش" به معنای خطای ظاهری و ابتدایی
ب - حمل "خطا" و "پوشش" به معنای واقعی
الف) حمل خطا و پوشش به معنای ظاهری
مراد و مقصود از حمل خطا به ظاهری این است كه واقعا در دایره وجود هیچ كژی و خطایی یافت نمیشود و هرآنچه خطا چهره میكند آن به ظاهر خطاست اما با بررسی تمام جوانب آن خواهیم یافت كه آن نیز در واقع خیر است، پس با دید عمیق و عرفانی باید خطاها را حمل بر نیكی و خیر كرد و آنها را نادیده گرفت.
حافظ در این بیت در مقام تمجید از پیر و مراد خویش است ابتدا در مصرع اول رای پیر خود را در یك عبارت كوتاه «خطا بر قلم صنع نرفت» گزارش میكند، كه وی منكر رسوخ هر گونه خطا چه واقعی و چه ظاهری در قلم صنع است. آنگاه در مصراع دوم در مقام تحسین خواجه خود به این نكته تذكار میدهد كه استاد وی حتی خطاهای ظاهری و اولیه را كه در نظر نخستین خطا و شر چهره میكند; نیز منكر است و روی چنین خطاهایی را میپوشاند و با دید عرفانی آنها را كان لم یكن حساب میكند. عبارت خود حافظ یعنی واژگان «آفرین» و «نظر پاك» این تفسیر را از بیت فوق تقویت میكند، چرا كه اگر پیر حافظ واقعا معتقد به وجود خطا در عالم بود اما آنها را به نوعی توجیه و یا میپوشاند، دیگر نیازی به «آفرین» گفتن و توصیف نظر وی به «نظر پاك» نداشت.
از این دو نكته اخیر یعنی تحسین پیر و توصیف نظر وی به «نظر پاك»، رای و موضع خود حافظ نیز استنتاج میشود.
در اینجا به گزارش آراء بعضی موافقان این تفسیر میپردازیم:
محقق دوانی (۸۳۰- ۹۰۸ ه)
وی بعد از تقسیم خطا و شر به بالذات و بالعرض (واقعی و ظاهری) درباره بیت فوق میگوید:
«و چون در رضای خدای تعالی قسم اول از شر راهی ندارد و در قسم دوم ارباب باطن شر بالعرض را بر خطا حمل ننموده، خیر میدانند [حافظ] میگوید كه مرشد ما فرمود كه بر قلم حق تعالی خطایی واقع نشده، یعنی محض خیر و عین ثواب بود، آفرین و صد تحسین بر نظر پاك خطا پوش او باد كه خطایی عارضی كه موجب غوایتساده لوحان عالم صورت است منظور نداشته، محض خیر و ثواب پنداشته والله اعلم.» (۱۳) محقق دوانی آنگاه در پاسخ به ناسازگاری ظاهری بین دو مصرع میگوید:
«این كه بعضیها بین دو مصراع منافات میبینند و میگویند كه از اولی چنین فهمیده میشود كه خطایی نیست و از دومی چنین فهمیده میشود كه خطایی هست و نظر پیر آن را پوشیده است، جوابش این است كه مراد خطایی است كه در نظر قاصران مینماید نه خطای واقعی، و به همین دلیل است كه صفت پاك را برای نظر آورده، یعنی نظری كه اشیا را چنانكه هست میبیند اگر خطا در واقع بود و نظر پیر آن را نمیدید، دیگر شایسته صفت پاك نبود.»
صاحب مدار الافاضل
«معنای بیت چنین باشد كه پیر ما گفت كه خطا بر قلم صنع ایزدی نرفته است و هر چه بر آن قلم رفته است، همه بر نهج عدالت و صواب است، آفرین بر نظر پاك او كه آنچه به مقتضای بشریتخطا در چشم نشیند آن را به عین بصیرت صواب میبیند، یعنی پیر كامل بر حق واصل وجود مطلق كه غیر نمیبیند و غیر در چشمش نمینشیند، مرید را از صدور خطا معذور میدارد.» (۱۴)
محمد دارابی (متوفای قرن ۱۱ هجری)وی در تبیین بیت فوق دو توجیه و احتمال میدهد و در توضیح تفسیر دوم خود مینویسد:
«و ثانیا این كه بگوییم كه «نظر خطاپوش» یعنی خطا را نمیبیند، از این جهت است كه خطا نیست و این در حكم قضیه سالبه است، و صدق سالبه مستلزم وجود موضوع نیست، چه تواند بود كه صدقش به واسطه عدم موضوع باشد، مثل این كه بگوییم عنقا طائر نیست; یا اینكه موضوع باشد و محمول از او مسلوب باشد، همچون انسان حجر نیست و خطاپوش در این مقام از قبیل اول است، یعنی در واقع چون خطا نیست، نظر پیر و مرشد مطابق با واقع كتاب صنع را مطالعه میفرماید و چنانكه خالی از خطاست او نیز خالی از خطا میبیند.» (۱۵) دارابی در ادامه كلام خود بیت دیگر حافظ یعنی:
كمال سر محبتببین نه نقص گناه كه هر كه بی هنر افتد نظر به عیب كند را مؤید نظر و تفسیر خود ذكر میكند و معتقد است كه: كلمه خطا در مصراع دوم مقصود خطا از نظر كوتهبینان است نه خطای واقعی، به مصداق این بیت (هرچیزی كه هست آنچنان میباید آن چیزی كه آنچنان نمیباید نیست.)
سودی (متوفای سده دهم هجری)
«پیر ما گفتخطا بر قلم صنع نرفت: یعنی قلم صنع خطا نمیكند، یعنی هر كاری كه من میكنم در دفتر قضا و قدر نوشته شده و كارهای من در لوح محفوظ همان است كه مطابق دفتر قضا و قدر ثبتشده است، هر كاری كه از من سر بزند قبلا در لوح محفوظ مكتوب و در دفتر قضا و قدر ثبتشده است پس اعمال من اختیاری نیستبلكه به امر خداوند است و هر كاری كه به امر خداوند باشد عین صواب است... خطا پوش كنایه از انكار خطاست.» (۱۶)
مولانا بدرالدین
«معنا آن است كه آنچه حق سبحانه در وجود آورد از خیر و شر، نفع و ضرر، همه به اقتضای عدالتبیخطاست و این كه خطا نمایان میشود از كوتهبینی ماست از آن جهت كه از ما صادر میشود و معنای بیت نیز این چنین باشد، یعنی پیر ما گفت كه خطا در قلم صنع ایزدی نرفته همه بر نهج عدالت و صواب است هر چه از قلم رفته آفرین بر نظر پاك او كه آنچه به مقتضای بشری خطا در چشم نشیند آن را به عین بصیرت غیر از او در وجود نیست.» (۱۷)
آنگاه بدرالدین با استناد به این كه مراد از خطا در مصراع دوم خطای موجود در نظر قاصران و كوتهبینان است نه خطای واقعی; به پاسخ مخالفان میپردازد.
مولانا سید محمد صاقعلی لكهنودی
«آنچه حق سبحانه تعالی در وجود پرورده از نفع و ضرر و خیر و شر همه به اقتضای عدالتبیخطاست و این كه خطا نموده میشود از كوته بینی ماست و از آن جهت كه از ما صدور مییابد عدالت میتابد.» (۱۸) این شارح محقق در ادامه سخن خود در حل بیت فوق و پاسخ به اشكالات بسط كلام میدهد كه گزارش آنها از حوصله این نوشتار خارج است، اما نكتهای كه از بررسی و مقایسه شرح این شارح با شرح دیوان بدرالدین دستگیر میشود نقل و اقتباساتی است كه صورت گرفته است و به نظر میرسد این شیوه در سدههای پیشین بدون ذكر منبع رایجبود.
ملاشمسا گیلانی
وی كه از تلامیذ میرداماد استبا تشبیه بیتحافظ به بیت ذیل ملای رومی
نظر پاك این چنین بیند نازنین جمله نازنین بیند
میگوید:
«خطای فعل در افعال خداوند تعالی ممتنع است و ممتنع موجود نیست پس چگونه توان گفت كه: خطا بر قلم صنع نرفت و پوشیدن در كلام حافظ به معنای حكم به عدم خطاست چه لازم عدم، خطاست و لازم وجود ظهور و پوشیدن خطاست پس ذكر لازم كرده كه خطاست و اراده ملزوم كه عدم است، و ذكر لازم و اراده ملزوم در كلام بلغا بسیار است.» (۱۹)
بعض معاصران
در اینجا برای اطلاع بیشتر به آرای برخی از معاصران اشاره میشود كه همچون اكثر عالمان دیگر كه معتقد به نیستی انگاری شر هستند و نمیتوانند «خطا» را در بیتحافظ به معنای واقعی آن حمل كنند. میپردازیم.
مرحوم امام (قدس سره):
امام خمینی ابتدا با دوگانه خواندن نظر و نگرش انسان عارف به ممكن [الف: نظر به نقصان ذاتی خود و جمیع ممكنات، ب: نظر به كمال واجب و سعه رحمت الهی] میگوید:
«پس انسان همیشه باید بین این دو نظر متردد باشد، نه نظر از نقص خود و تقصیر و قصور از قیام به عبودیتببندد; و نه نظر از سعه رحمت و احاطه عنایت و شمول نعمت و الطاف حق جلاله بپوشد».
آنگاه حضرت امام (قدس سره) با اشاره به بیت فوق مینویسد:
«قول پیر راجع به مقام دوم [سعه و شمول رحمت الهی بر جمیع ممكنات] و قول خود قائل [حافظ] راجع به مقام اول است پس در این نظر خوف و حزن و خجلت و سرافكندگی انسان را فرا گیرد.» (۲۰)شهید مطهری
وی بعد از اشاره به مقام شامخ حافظ و اندیشههای عمیق فلسفی و عرفانی او و همچنین تفطن به این نكته كه حافظ خود را در مواردی عارف معرفی میكند، حمل خطا را در بیت فوق به خطای واقعی - همانطوری كه در اشعار بعضی شعرا مانند ابوالعلاء معری و خیام نمود پیدا كرده است - دور از شان و مقام عرفانی و حكمی حافظ میداند، و چنین بیت فوق را تبیین میكند:
«در نظر بیآلایش و پاك از محدودیت و پایین نگری پیر، كه جهان را به صورت یك واحد تجلی حق میبیند، همه خطاها و نبایستنیها كه در دیدهای محدود آشكار میشود محو میگردد. جهان ظل حق و سایه حق است، ذات حق، جمیل علی الاطلاق و كامل علی الاطلاق است، ظل جمیل است، محال است كه جمیل نباشد.» (۲۱)
سپس متفكر شهید در مقام پاسخ به منتقدان و اثبات مدعای خود مینویسد: «آنچه مایه اشتباه برخی شده كه بیت مورد بحث را به عنوان اعتراض به خلقت از ناحیه حافظ تلقی كردهاند به كار بردن كلمه «خطا پوش» است، غافل از این كه «ایهام» و «توریه» یعنی جمله یا كلمهای دو پهلو به كار بردن و احیانا كلمهای كه خلاف مفهوم ظاهرش مراد است، از محسنات بدیعیه است و شعرای عرفانی زیاد از آن بهره میگیرند، اشعار دیگر حافظ بخوبی قرینه مطلب است.
به علاوه، حافظ بر فرض كه به خلقت اعتراض داشته باشد آیا ممكن استبا آن همه احترام و تعظیم و اعتقاد كاملی كه به اصطلاح به «پیر» دارد او را تخطئه كند؟! زیرا در آن صورت مقصود حافظ یا این است كه پیر در ادعای خود كه میگوید خطا بر قلم صنع نرفت، دروغگو و مجاملهگر است و یا احمق و ساده دل... بنابراین، تصور این كه حافظ در بیت مورد حثبخواهد به خلقت اعتراض و نظر پیر را تخطئه نماید تصوری عامیانه است.» (۲۲)
حسن زاده آملی
«شخص جاهل اجزای آفرینش جهان را با وصف وحدت میبیند و خیال میكند بعضی خیر (صواب) و بعضی شر (خطا) است. اما شیخ كبیر دانشمند و پیر این نوع طرز تفكر و خطا را از جاهل زایل میكند و او را راهنمایی میكند كه هر آنچه از قلم صنع الهی صادر شده خیر محض است. اما مراد حافظ از مصراع دوم بیتخود، تحسین پیر خود است كه جاهل را از خطا و جهل خود بر حذر داشت.» (۲۳)
جوادی آملی
استاد جوادی آملی یكی دیگر از معاصران است كه با تقسیم خطا به خطای ذاتی و قیاسی و نسبی به ایضاح بیت فوق میپردازد. (۲۴)
محمد هومن
معتقد است: شعر مزبور و بعضی اشعار دیگر حافظ دلیل بر تفكر عالی و فلسفی حافظ است نه دلیل بر سطحی نگری او، ومیبایست اشعار نظیر بیت فوق را حمل بر كنایه و اشاره كرد. (۲۵)
بعضی معاصران نیز بیت فوق را بر همین سبك تفسیر نموده و در عین حال معنای مقابل آن را از حافظ محتمل میدانند. (۲۶)
ب) حمل خطا و پوشش به معنای واقعی
پیشتر گفتیم كه در تقریر تفسیر عرفانی از بیت فوق دو احتمال و روایت وجود دارد. روایت دوم كه تقریبا قایلان كمتری دارد بر این نكته تاكید میكند كه پیش از تعلیم و ارشاد پیر و مرشد، ما معتقد به وجود بدی و خطا در دایره وجود بودیم. اما با تذكار مراد خویش متوجه وهن جهان بینی خود از صنع الهی شدیم، و از این رو سخن پیر خطای ما را پوشانید و متنبه اشتباه خودمان گشتیم. در این تفسیر پوشانیدن خطا به معنای واقعی آن صورت میگیرد.
محمد دارابی از اندیشوران و حكمای سده یازدهم هجری درباره این روایت میگوید:
«معنای بیتكلفانه اولا این كه از گفته پیر و مرشد معلوم شد كه خطا بر قلم صنع نرفته كه اگر به اعلام پیر این مساله بر ما معلوم نمیشد از غایت نقصانی كه داریم، توهم میكردیم كه خطا بر قلم صنع رفته و این خطاست كه كسی اعتقاد خطا در كارخانه الهی را دهد.
آفرین بر نظر پاك خطا پوش پیر باد كه خطای ما را پوشانید، یعنی نگذاشت كه از ما این گمان خطا كه خطا بر قلم صنع رفته، سر زند. زیرا كه عالم بر ابلغ نظام مخلوقست، یعنی بهتر از این متصور نیست.» (۲۷)
ما در اینجا به همین مقدار بسنده میكنیم و داوری نهایی در تفسیر این بیت را به خود پژوهشگران حواله میدهیم. هر چند بررسی ابعاد شخصیتی حافظ و همچنین اشعار دیگر او چه آنها كه گذشت و چه غیره خود شارح و گویا بیت مورد بحث است.
مطلع سخنمان با حافظ بود حسن ختام این نوشتار را نیز اشعار دلنشین او كه باز از تفسیر بیت مزبور به دور نیست، قرار میدهیم.
چو بشنوی سخن اهل حق مگو كه خطاست سخنشناس نئی جان من خطا اینجاست سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید تبارك الله از این فتنهها كه در سرماست (۲۸) چشم آلوده نظر از رخ جانان دورست بر رخ او نظر از آینه پاك انداز (۲۹)
پینوشتها:
۱) ر.ك: خدا و مساله شر، از همین قلم، كه آخرین مراحل چاپ و نشر آن توسط انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم انجام میگیرد.
۲) اشعار ذیل در این موضوع منسوب به ناصر خسرو است:
ای چرخ فلك خرابی از كینه توست بیدادگری شیوه دیرینه توست. به آهو میكنی غوغا كه بگریز به تازی میزنی هی بر دویدن.
۳) مولانا سید محمد صادق لكهنودی، شرح دیوان حافظ، ص۲۲۲. به تصحیح و با تعلیقات بهاءالدین خرمشاهی، نشر قطره، سال ۱۳۷۴.
۴) شرح عرفانی غزلهای حافظ، ج۲، ص۱۳۸۸.
۵) همان.
۶) همان.
۷) به نقل از: شرح عرفانی غزلهای حافظ، ج۲، ص۱۳۸۸.
۸) احمد كسروی، حافظ چه میگوید، ص۲۷، شركتبرادران حب حیدر، تهران ۱۳۲۲، اضافه این نكته خالی از فایده نیست كه كسروی حافظ را اهل می و میخانه مجازی توصیف میكند.
۹) عبدالعلی دستغیب، حافظ شناخت، نشر علم، چاپ اول، ج۲، ص۱۰۰۳.
۱۰) آقای بهاءالدین خرمشاهی در این باره میگوید:
«حافظ گاه قایل به وجود شر در جهان و رخنه در نظام متقن هستی است و چنانكه همه میدانند، مشهورترین بیت وی كه معركه آرا حكما و متكلمان است این است:پیر ما گفت...
یعنی، پیر ما كه منكر رخنه شر در كار و بار جهان و آفرینش بود، و بر آن بود كه شر (خطا) از قلم صنع الهی صادر نشده است، غمض عین میفرمود و خطایی را كه میدید به اصطلاح لاپوشانی میكرد.» ر.ك: خرمشاهی، حافظ، طرح نو، ص۱۳۹.
۱۱) دیوان حافظ، غزل ۲۳۱۲.
۱۲) همان، غزل ۲۵۶۱.
۱۳) نقل از، ختمی لاهوری، شرح عرفانی غزلهای حافظ، ج۲، ص۱۳۸۷.
۱۴) همان، ج۲، ص۱۳۸۸.
۱۵) محمد دارابی، لطیفه غیبی، انتشارات كتابخانه احمدی شیراز، ص ۲۰ و بهاءالدین خرمشاهی، حافظ نامه، جلد۱، ص۴۷۶، همین قسمت از شرح بیت فوق در كتاب دیگر آقای خرمشاهی به نام «چهارده روایت» بعینه چاپ شده است.
۱۶) همان.
۱۷) مولانا بدرالدین، بدر الشروح، انتشارات امین، ص۴۲۳، چاپ دوم.
۱۸) شرح دیوان حافظ، صص۲۱۹-۲۲۲.
۱۹) ملا شمسا گیلانی، رسالهٔ اظهار الكمال، مندرج در: منتخباتی از آثار حكمای الهی ایرانی به اهتمام سید جلال الدین آشتیانی، ج۴، ص۶۴۲.
۲۰) امام خمینی، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (قده)، ص ۳-۲۲۲، تهران، ۱۳۷۳.
۲۱) مرتضی مطهری، عدل الهی، انتشارات اسلامی، پاییز ۱۳۶۱قم، ص۶۲.
۲۲) همان، ص۶۴ و ایضا ر.ك: مرتضی مطهری، عرفان حافظ، ص۱۰۷، انتشارات صدرا، تهران ۱۳۷۴ و ایضا: تماشاگه راز ص ۱۲۶ به بعد، انتشارات اسلامی قم، ۱۳۶۳.
۲۳) استاد حسن زاده آملی، التعلیقات علی شرح المنظومه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، ج۲، ص۵۳۳.
۲۴) ر.ك: جوادی آملی، مبدا و معاد، مقاله نظام احسن، ص۲۲۰، انتشارات الزهراء.
۲۵) ر.ك: محمد هومن، حافظ چه میگوید، نشر كشاب فروشی ادب، ص۴۶، تهران، ۱۳۱۷.
۲۶) ر.ك: سروش، عبدالكریم، مجله فرهنگ و توسعه، شماره ۲۷، اردیبهشت ۷۶. مقاله احساس آزادی، ص۵۸.
۲۷) محمد دارابی، لطیفه غیبی، ص۲۰.
۲۸) دیوان حافظ غزل ۲۴، با تصحیح بهاء الدین خرمشاهی.
۲۹) همان، غزل ۲۶۴.
- محمد حسن قدردان قراملكی
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست