پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا
غدیر از نگاه دیگر
گمان عمومی بر این است که معرفی علی (ع) به عنوان ولی مسلمین در روز غدیر خم اتفاق افتاده است و پیامبر(ص) در روزهای آخر جانشین خود را معرفی کرده است تا جامعه اسلامی بدون حاکم نماند ولی این تصور درست نیست زیرا پیامبر این کار اساسی را به لحظات آخر موکول نکرده بود و از همان آغاز دعوت الهی خود به سوی توحید، علی (ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. کسی میتواند جای پیامبر بنشیند که مزین به اخلاق نبوی باشد و لذا کسی باید عهدهدار این مسئولیت باشد که زیر نظر خود پیامبر تربیت شود و پیامبر و جریانهایی که قبل از وفات ایشان رخ داد تعداد زیادی از آنها شخصیت والای علی (ع) را نشان دادند و گردش روزگار نشان داد که ایشان بهترین فرد برای تصدی این امر خطیر است چرا که کسی باید این منصب را بگیرد که هم از لحاظ تدین در عالیترین سطح باید باشد و هم از لحاظ مدیریت کلان جامعه و اتفاقاتی که در زمان پیامبر بود. ما باید از بعددیگری نگاه کنیم چرا که در برخی از آنها هدف این بود که شخصیت علی (ع) به عنوان تابلوی انسان کامل به نمایش گذاشته شود تا بر همگان ثابت گردد که او شایسته این مقام است. و لذا محدود کردن اعلام ولایت علی (ع) تنها به یک روز جفا در حق ولایت است و خیلی از اتفاقات زمان پیامبر از طرف خداوند متعال طوری طراحی شدند که شخصیت والای علی (ع) متبلور شود تا شایستگی او به اثبات برسد ودیگر بهانهای برای مخالفین نماند.
یکی از بهانههایی که مخالفین حاکمیت علی (ع) مطرح میکردند کم سن و سال بودن حضرت بود ولی این وقایع در سیستم نظام مند الهی طوری چیده شده بودند که این را به اثبات برسانند که حضرت با سن کم هم میتواند خلیفه پیمبر شود. چرا که این وقایع نشان دادند که ایشان با اینکه سن کمی دارد ولی تنها فرد شایسته در تمام گیتی است که میتواند جای پیامبر بنشیند. در ادامه چند تن از داستانها و اتفاقات را از کتاب اصول و مدیریت اسلامی آقای نقیپورفر بیان میکنیم.
(آنهایی که داخل گیومه است از کتاب و بقیه مطالب یادداشت شخصی است)
انذار خویشان: در نحوه اجرای فرمان “انذر عشیرتک (الاقربین) معنای عجیبی، مشاهده میشود: پیامبر (ص) به جای دعوت خویشان به اسلام همچون کسی که در میان جامعه اسلامی قرار دارد میفرماید: “اتیکم یو ازرنی علی هذا الامر علی ان تکون اخی و وصیی و خلیفتی؟”
کدامیک از شما مرا به امر رسالت وزارت میدهد تا برادرم و وصی من و جانشین من باشد؟! میبینیم “انذار عشیر، با تدبیر رهبری، وسیله معرفی معاونت و جانشینی پیامبر گشته است.
لیله المبیت: پیامبر (ص) پیشاپیش از طریق وحی از طرح ترور خویش آگاه بود، حتی از آیات سوره علق، میتوان احساس کرد که مسلمانان نیز از طریق گزارش طرح ترور حضرت صالح (ع) در جریان امر واقع شده بودند؛ پس با این توضیح دیگر چه ضرورتی داشت که جریان خطرناک خوابیدن علی (ع) در بستر پیامبر (ص) طراحی شود؟ همچنین چرا پیامبر (ص) زنان از بستگان نزدیک خویش را پیشاپیش به مدینه نفرستاد؟ با توجه به سفارشات پیامبر (ص) به علی (ع)، مبنی بر تسویه حساب طلبها و بدیهای حضرت و آوردن نوامیس اهل بیت و مسلمانان از بنی هاشم، به مدینه، معلوم شود، بناست جلوهای از هیبت ملکوتی شخصیت علی (ع) به معرض دید عموم گذاشته شود که این معرفی دیگری، از جانب رهبری الهی میباشد؛ والا معنی نداشت این گونه طرحها تدبیر شود؛ بخصوص که رقیب آینده خلافت با اضطراب و دلهره به همراه پیامبر (ص) به طرف مدینه روان است (توبه/ ۴۰) شبیه این جریان غیرعادی بازگرداندن این رقیب از خواندن آیات برائت از نیمه راه مکه و سپردن پیام، به علی (ع) جهت ابلاغ به مکیان میباشد که نمونهای از این تقابلها، مکرر از جانب رهبری به معرض رویت عموم رسید.
اینها تنها نمونههایی بودند که در سیستم توحیدی تدبیر شده بودند تا حجت بر مخالفین ولایت علی (ع) تمام شود و آنها دیگر عذری در قیامت نداشته باشند.
● علل سکوت و قیام ائمه:
سوال بسیار جدی که در جامعه بسیار پرسیده میشود این است که چرا یک امام قیام کرد چرا امام دیگر قیام نکرد چرا امام حسن (ع) صلح کرد و چرا امام حسین (ع) قیام کرد. چرا امام علی (ع) سکوت کرد و خانهنشین شد ولی امام حسین (ع) دست به قیام زد حال آنکه علی (ع) خاتم خیبر بود و حسین (ع) این طور نبود. اینها سوالاتی است که بسیاری مسلمانان میپرسند البته خیلی از آنها از پرسیدن آن اجتناب میکنند چون میترسند که این برداشت از این سوال شود که آنها با امامت و ولایت مشکل دارند. ولی این طور نیست. این سوال باعث میشود که معرفت ما به امامت بیشتر شود و وقتی آنها را زیارت میکنیم با معرفت بیشتری زیارت کنیم. این معرفت به مقامات ائمه است، که افضل زیارات را به همراه دارد و باعث معراج مومن به سوی خداوند میشود و اما جواب این سوال: این سوال جوابهای مختلفی دارد و علما و فضلا به آن پاسخهای متعددی دادهاند ولی ما در اینجا فقط یکی از آنها را بیان میکنیم. وظیفه امامت و ولایت در درجه اول حفظ دیناست و یکی از دلایلی که خداوند امامت را در سیستم عالم قرار داده است این است که دین خاتم تا قیامت باقی بماند و از خطر انحراف حفظ شود. و لذا هر موقع که اسلام به خطر میافتاد امام آن زمان قیام میکرد ولی موقعی که احساس میشد که جریان دین از این نسل به نسل بعد منتقل خواهد شد امامان با توجه به محدودیتهای شدید دست به قیام نمیزدند البته این بدین معنی نیست که ساکت مینشستند و کاری نمیکردند. هدف همه امامان یکی بود چون همه آنها نور واحد بودند ولی با توجه به شرایط مکانی و زمانی شیوه رسیدن به آن هدف را انتخاب میکردند.
امام علی (ع) سکوت کرد چون میدانست که این معارف از شاهراه روزگار منتقل خواهند شد و لذا با توجه به آنکه بنای اسلام تازه تاسیس بود و ممکن بود که بنای اسلام به خطر بیفتد و وحدت مسلمین از بین برود لذا سکوت اختیار کرد.
امام حسن (ع) سکوت کرد چون میدانست اسلام از شاهراه روزگار منتقل میشود و لذا حکومت نفاق را به بیحکومتی ترجیح داد چون هرج و مرج و بیحکومتی خیلی بدتر از حکومت نفاق است چون در این صورت این شاهراه قطع می شد. امام حسین(ع) قیام کرد چون دید که یزید میخواهد این شاهراه را قطع کند و نگذارد معارف از این شاهراه گذر کند و لذا جان خود و عزیزانش را به خطر انداخت تا معارف از این شاهراه منتقل شوند و بقیه امامان هم به همین صورت. لذا اگر میبینیم که امامان در روش اختلاف دارند به خاطر شرایط مکانی و زمانی است و اگر امامان به فکر حکومت اسلامی بودند هدفشان ریاست نبود بلکه هدفشان پیاده کردن دستورات الهی و نبوی در جامعه بود. و امامان شایستهترین افراد برای حکومت بودند و این حقیقت نورانی را خود آنها نیز بارها بیان میکردند و آن را آشکارا میگفتند. نمونههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد که امام علی (ع) شایسته این مقام بود و اگر از حق خود برای حکومت دفاع میکرد به خاطر اسلام بود و هرگز برای خویشتن نبود یکی از این جریانات ماجرای پیشنهاد ائتلاف ابوسفیان است که این امر را به روشنی به اثبات میرساند ما این قضیه را از کتاب آقای نقیپور ص ۸۲ بیان میکنیم. (علی (ع) و پیشنهاد ائتلاف: ابوسفیان به علی (ع) پیشنهاد میدهد: “اگر میخواهی، مدینه را از سواره و پیاده پرکنم تا ابوبکر را کنار برنی و به حکومت برسی!” حضرت قبول نمیکند چرا که اینها افراد با تقوایی نیستند و کیفیت الهی ندارند؛ وقتی حضرت به حکومت رسد، میبایست به اینها سهم دهد! رد این پیشنهاد در حالی است که حضرت در غربت است و تنها؛ در فکر است که آیا با دست تهی، و بدون یاور، قیام کند یا در وضعیت ظلمتزایی که پیر را از پا در میآورد و بچه را پیر میکند و صبر کند!! و سرانجام صبر میکند، صبر در شرایطی که مومن باید در عذاب و رنج باشد تا به لقا خدا برسد: با وجود چنین وضعیتی است که حضرت میفرماید: نه و در واقع با این جواب همان پیام “فاستقم کما امرت” را به ما گوشزد میکند گویا تکلیف حضرت بعد از پیامبر دستور سوره هود (ع) است: فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطفوا و لا ترکنوا الا الذین ظلموا فتمسکم النار” هود (۱۱۲ -۱۱۳)
کمترین انعطاف در مقابل امثال ابوسفیان، عذاب را به جان خریدن است و نظام به انحطاط کشیده میشود؛ انقلاب و نهضت از مسیر خودش خارج میشود اگر نیت ائتلاف حق باشد چون نیروها متقی نیستند اثر مثبتی نخواهد داشت همان طور که پیامبر نیتش حق بود ولی نیروهای هدایتشونده مستعد و اهل تقوی نبودند بنابراین مسیر تبلیغ و طرح انعطاف غلط است و خیر و برکتی نخواهد داشت. اطاعت از امر خدای به شیوه الهی توان عظیمی را میخواهد و امام مامور به این گونه اطلاعات است و به عنوان رهبری الهی نمیتواند سر خود کار کند و تصمیم بگیرد. بعدها، کسانی چون معاویه امام راهحل را سرزنش می کنند که تو همان کسی هستی که ریسمان به گردنت انداختند و کشان کشان برای بیعت به مسجد بردند (خطبه شقشقیه نهجالبلاغه خطبه ۳) این سرزنش و تمسخر برای امام چقدر سخت است کسی که عاشق شهادت است و پهلوانی است دلیر چگونه تن به این ذلت ظاهری میدهد؟! صحنهای که دل دشمن را شاد میکند و دوست را غمگین تکلیف امام قیام نیست از اینرو باید صبر کند و به امر خدا این مسئله را بپذیرد چرا که او بندهخداست. این اطاعت از امر خدا کجا و آن اطاعت اسماعیل (ع) کجا: ذبح فرزند و یا خود ذبح شدن کاری است که از حسین (ع) فرزند شیر خدا به سادگی سر میزند اما اینجا ایستادگی و مقاومت در مقابل نفسی است که حاضر است کشته بشود و لی اینچنین ذلتی را نبیند اطاعت سختتر، اینجاست، سقیفه یکی از امتحانات سخت امام علی (ع) است. این صبر و تحمل دلیل عصمت امام است دلیل عظیمالشان بودن و سیا الاوصیاء بودن امام است خود حضرت میفرماید: “صبرت و فی العین قد و فی الحلق شجی/ نهجالبلاغه خطبه (۳) خاشاک در چشم و استخوان در گلو صبر کردم: بیست و پنج سال صبری این گونه معجزه است. اینان عبد خدایند این عبد بودن شرط پیامبری و امامت است. امام در این دوران سخت به کار اساسی، ولی درازمدت تربیت نیروهای مستعد اهتمام میورزد حتی در دل مخالفین نفوذ میکند. محمدبن ابوبکر نمونهای روشن از این صبر و تلاش است او یک وجود علوی میشود و ضد مشی پدر، صبر عظیم امام آثار بسیاری در طول تاریخ داشته است به گونهای که در صورت قیام قطعا کشته شدن امام را به همراه داشت، نه تنها آن آثار را در برنمیداشت بلکه باعث عقیم شدن نهضت نیز میشد.
در اطاعت از امر خدا مددهایی الهی حاصل میشود که پاداش اطاعت است خداوند در لحظه لحظهها عبد خویش را وا نمیگذارد و در بنبستها او را نجات میدهد این مدد الهی گاه به واسطه خواب، الهام و فرشته عناصر انسانی؛ و یا حوادث میباشد و همیشه این امداد پشتیبان و روحیهبخش مومن خواهد بود گاه آثار این اطاعت آنی است و گاه آنی نیست. در ظاهر یک وضعیت وحشتناکی را تحمل میکند اما در باطن به نیروی ربانی متصل است و به طور پیوسته تغذیه میشود.)
لذا اگر ما الان میبینیم که صدای اذان از مساجد شنیده میشود و پایههای اسلام روز به روز مستحکم میشود این به خاطر گذشتها و فداکاریهای ائمه است ما اسلاممان را از فداکاریهای حضرت زهرا (س) داریم ما اسلاممان را از سر بریده امام حسین (ع) داریم ما اسلاممان را از تشنگی کربلای خون داریم ما اسلاممان را از جگرهای سوخته ائمه داریم لذا قدر این اسلام را بدانیم و در راه آن مثل امامانمان صبر کنیم تا شاید در آخرت به آنها ملحق شویم مهمترین قدرشناسی از این همه فداکاری اطاعت است و با اطاعت از امامان میتوانیم گوشهای از تلاشها و فداکاریها را سپاس گوییم جالب اینجاست که شیوه اطاعت از رهبر و امام را هم خود آنها به ما آموختند و شیوه اطاعت را یاد دادند تا ما هم در همان مسیر گام برداریم. که ما فقط در اینجا یک نمونه آن را از صفحه ۸۶ این کتاب میآوریم .
علی (ع)و صلح حدیبیه: مورد دیگر اطاعت امام علی (ع) در صلح حدیبیه است یکی از مفاد این صلحنامه این بود که اگر مسلمانی از مدینه فرار کرد مشرکین حق استردادش را دارند. این قرارداد به نظر یک طرفه میرسید به گونهای که گویا یک ذلتی را برای پیامبر و مسلمانان به همراه داشت به همین سبب بر بعضی سختگران آمد و سرو صداها بلند شد و میخواستند آماده جنگ شوند مخصوصا خلیفه اول، در این قضیه با پیامبر (ص) در افتاد و میگفت که: این قرارداد مایه ذلت و خواری مسلمانان است که با غضب و پرخاش بعضی ساکت شد: اما امام علی (ع) را در صحنه میبینیم که ابدا عکسالعملی نشان نمیدهد یک عبد مطیع است؛ حتی در هنگام بستن قرار داد که مشرکان میخواهند عنوان رسول الله حذف شود امام میفرماید: که جرات پاک کردن را ندارد و پیامبر خود اقدام به این امر میکنند. اطاعت محض در کنار ادب محض در مقابل فرمان مقام عصمت برعکس قصه حضرت موسی (ع) و خضر (ع) که در هر جریانی، موسی (ع) با خضر (ع) درگیر میشود اما امام (ع) به هیچوجه با پیامبر (ص) برخوردی ندارد. این مسئله نشاندهنده این است که حوزه عملکرد موسی (ع) با خضر (ع) یکسان نیست اما اطاعت امام از پیامبر هم افقی شدید آنها را نشان میدهد. در مسئله شهادت حضرت هم اطاعت ایشان واضح است وقتی کمربند حضرت به در گیر میکند و مرغابیها صدا میکنند میفرماید: اینها نوحهگران شهادت من هستند رهایشان کنید” سپس با حال طمانینه به سمت امر مقدر خدا میروند.)
امید است که ما پیروان خوبی برای این امامان باشیم چرا که امام شایسته را پیرو شایسته میخواهد.
سعید حجازی
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست