سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


افتادن از آن سوی بام!


افتادن از آن سوی بام!
درباره «سیمای خانواده» ای كه سالهاست میبینیم ولی نمیشناسیم!
حدود ده سالی میشود كه برنامه خانواده را از شبكه یك سیما میبینیم ولی براستی آنچه از سیمای خانواده میبینیم، سیمای كدام خانواده است؟
بارها و بارها درباره این برنامه و نقاط ضعفش گفته‌اند و خوانده‌ایم اما این كه در پس ماجرا چه میگذرد كه این برنامه همچنان ادامه دارد و همچون گذشته آهسته و بیرمق پیش میرود، جای تأمل دارد. این كه چرا در تمام این سالها، سیمای خانواده از شبكه ملی تلویزیون كشورمان همچنان پخش شده، جوابی روشن و مشخص دارد. معلوم است كه تلویزیون با توجه به اهداف و سیاستهای خود، و رویكردی كه به تحكیم بنیاد خانواده‌ها در نظام جمهوری اسلامی ایران دارد، به تحقق خواسته‌ها و آرمانهائی میاندیشد كه در قانون اساسی درباره نهاد مقدس خانواده ذكر شده و تقویت خانواده‌های ایرانی و روابط میان اعضاء خانواده‌ها و تحكیم روابط آنها با یكدیگر را از رسالتهای خود میداند؛ از این روست كه همیشه ساعات خاصی (دو ساعت و نیم) از زمان پخش برنامه‌های خود را به پخش برنامه‌ای ویژه خانواده‌ها اختصاص میدهد؛ اما چرا هرگز برای ضعفهای بسیار و مشهود این برنامه، اقدامی صورت نگرفته است؟
به‌رغم تلاشهائی كه در واحدهای نظرسنجی، تحقیقات، طرح و برنامه و ... توسط كارشناسان انجام میشود، سیمای خانواده همچنان برنامه‌ای است با ساختاری غیرقابل قبول، ولی شاید آنچه سبب ضعف این برنامه میشود از همان دست مشكلاتی نباشد كه معمولاً برنامه‌های تلویزیونی را دچار خود میكند. شاید مشكل سیمای خانواده افتادن از آن‌سوی بام باشد، بدین معنا كه برنامه‌سازان این برنامه رسالت سنگینی را مدنظر گرفته‌اند كه پرداختن به ‌آن، به دقت نظر، تجربه و بودجه‌ای قابل توجه نیاز دارد و عملی كردن این رسالتها و رسیدن به این اهداف ، كاری دقیق و ظریف است كه هر آن ممكن است سبب به بیراهه كشیده شدن آنها شود كه احتمالاً به دقت نظر، تجربه و بودجه كافی مجهز نیستند. سیمای خانواده، آموزش و اطلاع‌رسانی را مد نظر قرار داده و از استادان و كارشناسان نهادهای معتبری چون دانشگاه الزهرا، پژوهشكده نهاد خانواده دانشكده شهید بهشتی، سازمان بهزیستی، دادگاه خانواده، سازمان تبلیغات اسلامی و ... بهره میگیرد و با تقسیم‌بندی روزانه آنها، به اكثر نیازهای خانواده (نه چندان كامل، دقیق، روزآمد و كارآمد) میپردازد. مثلاً روزهای شنبه، این برنامه شادمانه زیستن و چگونگی كسب مهارتهای زندگی را مطرح میكند؛ یكشنبه‌ها درباره خانواده و ازدواج صحبت میشود؛ دوشنبه‌ها به سلامت خانواده‌ها اختصاص داده شده؛ تعلیم و تربیت در خانواده به روزهای سه‌شنبه موكول شده است و چهارشنبه‌ها در این برنامه، مسائل حقوقی و اجتماعی خانواده‌ها مطرح میشود؛ پنج‌شنبه‌ها نیز تحت عنوان خانواده و فرهنگ، خرده فرهنگها مطرح و معرفی میشوند. با این تقسیم‌بندی میتوان تقریباً اكثر نیازهای خانواده را تحت پوشش قرار داد. علاوه بر همه اینها، در این برنامه بخش نمایشی هم گنجانده شده، كه با پخش سریال در این بخش، مخاطبان دیگری را به خود جذب میكند و در نتیجه به بخشی یا همه هدفش دسترسی مییابد.قرار گرفتن زمان اذان ظهر در این برنامه و پخس خبر بلافاصله پس از آن هم مزیتهائی به شمار میرود كه سیمای خانواده میتواند از آنها بهره بگیرد؛ اما با وجود همه این مزیتها، آنچه از سیمای خانواده در اذهان باقی مانده، مجریانی كسل‌كننده و گاه زیاده‌گو، سریالهائی بسیار ضعیف به لحاظ ساختار و محتوا (به سبب نگاه ساده‌انگارانه به ماجراها و شخصیتها)، و آشپزخانه‌ای لوكس است كه غذاهائی قابل استفاده خانواده‌ها ارائه نمیكند. چرا همه ویژگیهای این برنامه، به موفق شدن آن (نه به معنای جذب مخاطب بیشتر) نینجامیده است؟
شاید مهمترین مسئله مؤثر در این باره، نوع نگاه مدیریتهای كلان تلویزیون به این برنامه باشد. آنها همه ضرورتها، باریكبینیها، سختگیریها، چارچوبها (از شكل و فرم لباس پوشیدن و حرف زدن مجریان برنامه گرفته تا روابط شخصیتها در سریالها و مانند اینها) را در حدی وسواسی در این برنامه به كار بسته‌اند بدون آن‌كه برای اعمال این خواسته‌ها هرگز از نیروهای كارآمد و باتجربه تلویزیون برای همكاری دعوت كرده باشند.براستی چند نفر از كارگردانهای نامدار كشورمان كه سریالهای آموزشی بسیار خوب برای تلویزیون ساخته‌اند، به این برنامه دعوت شده‌اند؟ چند نفر از كارگردانهای باتجربه، خلاق و آگاه به شیوه‌های نوی برنامه‌سازی، برای كارگردانی و مدیریت این برنامه دعوت به كار شده‌اند؟ چه‌قدر برای تحقیق و نویسندگی برنامه از خلاقیتهای موجود بهره گرفته شده است؟! در سازمان صدا و سیما و حتی در گروه تولید همین برنامه هم، هم‌اكنون، كم نداریم كسانی كه بتوانند نوآوریها و تجربیاتشان را برای تقویت این برنامه به كارگیرند. بودجه‌ها و هزینه‌هائی كه برای تهیه این برنامه اصطلاحاً ضروری برآورد میشود (دقیقه‌ای حدود پنج هزار تومان برای بخشهای كارشناسی و دقیقه‌ای دویست هزار تومان برای بخشهای نمایشی) این امكان را فراهم میآورد كه افراد خلاقیتهای خود را در برنامه به كار گیرند یا حاضر به همكاری با این برنامه باشند؟ اگر سیمای خانواده به رغم همه دلائلی كه برای ضرورت پخش آن ذكر میشود ارزش سرمایه‌گذاری (مادی و معنوی) نداشته باشد، همه گفته‌ها و خواسته‌ها و اهداف و رسالتها را باید به هیچ انگاشت. به نظر میرسد مدیران سیما آن‌قدر به جزئیات نه چندان مؤثر (در مقایسه با كلیات بسیار مؤثر) در این برنامه اهمیت داده‌اند و آن‌قدر در رعایت اصول و مبانی اخلاقی و شئون آموزش و اجتناب از بدآموزی (‌كه البته در جای خود و به شیوه درست ضروری‌اند) دچار افراط و وسواس شده‌اند كه مخاطب را از برنامه رانده و او را از همان اندك دیدنیها و شنیدنیهای قابل توجه برنامه هم، محروم كرده‌اند. «سیمای خانواده» نیازمند سرمایه‌گذاری بیشتری است و برای انجام هر كار خوبی باید خوب سرمایه‌گذاری كرد؛ سرمایه‌گذاری مادی و معنوی. میدانیم در برنامه‌سازی، برای بهره‌گیری از سرمایه‌های معنوی (نیروهای كارآمد) هم باید سرمایه‌گذاری مادی را به خاطر داشت. نگاه كنید به آن آیتمهای خاصی از برنامه (مثلاً آشپزی) كه ناچار برای تأمین هزینه‌ها از حمایت شركتها و مؤسسات تولیدی و تجاری بهره میگیرد چه‌قدر این بخشها در تعارض با سایر بخشهای برنامه است و یكپارچگی آن‌ را بر هم میزند!
در هر صورت، این كه سیمای خانواده ارزش سرمایه‌گذاری دارد یا خیر به تصمیم مدیران سیما مرتبط است؛ گوئی گمان میكنند صلاح مملكت خویش خسروان دانند!

آذر مهاجر
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید