جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا
تخیل نیازی به خرد ندارد
روزی به نحوی اتفاقی جریدهیی به دست روسو میرسد كه جرقه ثبت و ضبط آرا و عقاید خاص او را مشتعل میكند. این آزمون چنین بود كه:آیا پیشرفت،نسبتی با فساد یا تكامل رفتارهای انسانی دارد؟(سوالی كه با آن در این آزمون به سال ۱۷۴۹ موفق به اخذ جایزه میشود.) پاسخ روسو به سوال فوق،منفی بود. از نظر روسو همه انسان ها فطرتا پاك و به نحو طبیعی خوبند اما گذر زمان و پیشرفت وسایل و ابزار و تكنولوژی كه همه حاصل بهرهگیری از عقل انسانی است باعث رشدخودخواهی، غرور، جاهطلبی و منشا شكلگیری طبقات شد كه نتیجهیی جز عدم مساوات و نابرابری نداشت. از نظر او اولینباری كه انسان قطعهیی زمین را اشغال و منحصر به خود كرد و حق استفاده از آن را به خود محدود كرد منشا و زمینه ایجاد نابرابری وخودخواهی و سایر صفات نكوهیده فراهم شد.انسان غیر متمدن تحت رهبری غریزه و استعداد فطری، تسلیم طبیعت است. دارای احساسات ساده اولیه و در حد گذران امور خود بوده و حاضر نیست از آن عدول كند. او فقط به فكر تامین نیازهای جسمی و جنسی خود است.نداشتن عقل و منطق انسان اولیه، عامل سلب امكان انجام شرارتها و جنایتها از ناحیه او است. نزاعهای ساده مردان اولیه بر سر غذا واحیانا جنسی، به دلیل عدم شناخت از ارتباط و تعلق درونی به آن (عشق) و اندیشه ساده داشتن و نیز زمینی كه عامل ایجاد اختلاف شود همواره به آسانی نزاع كودكان، به پایان میرسید. او خود میگوید: «علت من از مدح حالات اولیه و تنفر از علم و پیشرفت، جنایات ناشی از خودخواهی در اعصار گذشته است.» به نظر روسو با شكلگیری اولیه جریان تمدن از انسان غارنشین به انسان دامپرور، كشاورز و صنعتگر این روند رشد تمدن و تكنولوژی البته توام با فساد و انحطاط سریعتر شد.این مطالب كه جوهره نظریات روسو را طی حیاتش نشان میدهد تماما برآمده از روحیات و تمایلات شدید رمانتیكی بوده كه البته او به توان خود و عقیدهاش، سعی در ارایه راهحل هم میكند. این مطالب باعث معروفیت او در همه محافل و به تبع آن سبب موضعگیریهایی در مورد او شد. از جمله سختترین موضعها، موضع نویسنده ومتكلم و دولتمرد برجسته زمانه اش ولتر بود كه در همهجا در سالمبودن ذهن او ابراز شك میكرد و پاسخی سرد و غمبار برای روسو فرستاد.اساس فلسفه روسو كه عشق به طبیعت است و مدار امر،دانستن عواطف قبلی است و آنچه دل به او گواهی میدهد معتقداست كه طبیعت راست میرود و دل درست گواهی می دهد و مفسدها همه از این رو است كه انسان، عقل شریف خود رادر كار داخل میكند. از نظر او انسان متمدن، برای تسهیل در امر زندگی به كمك عقل دست به قانونگذاری، آن هم بدون شناخت طبیعت درست و واقعی انسان، زد و از این رو موجبات عدم تساوی و بدبختیها را فراهم كرد.البته روسو با التفات به عدم برابری اولیه مربوط به طبیعت كه باعث عدم تساوی همه انسانها در قوا واستعدادها میشوند بهنظر میآید كه چندان به دیده نقادانه و مشكوك به آن نمینگرد. از نظر روسو، درجه تمدن و پیشرفت جامعه را از رشد ادبیات و هنر هر جامعه میسنجند. بخصوص او بر هنر نمایش تاكید میكند كه مردم را سرگرم و محو خود كرده و باعث ایجاد تشریفات زاید و تقلید در رفتار میشود.
البته احراز این وجه با اشاره به رشد نامناسب و نامتوازن ادبیات و هنر انسان متمدن، به تناسب رشد درست طبیعت او نشر دارد. از نظر او باید به زندگی طبیعی برگشت اما بشر نمیتواند با این گذر زمان و این مرحله از رشد و پیشرفت تاریخی، به حال اولش بازگردد بویژه از این نظر كه بهرهمندیهایی نیز از زندگی متمدن دارد. چه باید كرد؟ او پیشنهاد میكند كه عظمت فكر و تكامل اخلاقی این انسان تربیت شده را محفوظ داشته و در عین حال خوشقلبی، آزادی و سعادتی را كه انسان بطور طبیعی از آن برخوردار بوده به او مسترد داریم. این عمل تجدید به دو صورت میسر است:
۱ تجدید فرد
۲تجدید جامعه
مرحله اول را از طریق ارایه و پیاده كردن آموزش و پرورش درست و تعلیم و تربیت متناسب با رشد كودك در دورههای خاص و رفتار متناسب با هر دوره بیان می كند كه به نحو جامع به آن در كتاب امیل (در آموزش و پرورش) میپردازد و مرحله دوم به نظر او از طریق برقراری نظم و امنیت در جامعه به نحوی مناسب و به فراخور خواست و طبیعت انسان قابل حصول است. روسو، به این قسمت نیز مفصلا در كتاب قرارداد اجتماعی اشاره میكند. پس روشن میشود كه روسو قصد دارد راهكارهایی (در سطح جامعه و فرد) ارایه كند كه باعث هر چه نزدیكتر شدن انسان به «خود طبیعیاخلاقی» گمشده (دراین زندگی متمدن)، علیرغم بهرهمندی از فواید زندگی اجتماعی و تمدنی شود. به لحاظ تبیین نظرات روسو در آثارش،چون او كتاب قرارداد اجتماعی را مقدم بر امیل به رشته تحریر درآورد (یعنی برای اصلاح امور و برگشت به سمت طبیعت اشیااو ابتدا از جامعه آغاز كرده) ما هم به لحاظ رعایت تربیت تاریخی از این امر تبعیت میكنیم.
قراردادهای اجتماعی (۱۷۶۱ م)
روسو میگوید: كشور، وجود اخلاقی صاحبارادهیی است.این اراده كلی كه همواره متوجه سعادت جمع و تكتك افراد آن و سرچشمه قوانین است. متوجه همه اعضای كشور در روابطشان با یكدیگر بوده و مقیاس عدالت و بیعدالتی را تشكیل میدهد، روسو این فرض را مسلم میگیرد كه اراده كلی متوجه خیر یا مصلحت عمومی است و كلیترین اراده همواره درستترین نیز هست و رای مردم در حقیقت رای خداست.اگر این اراده كلی، در یك جامعه سیاسی معین نماینده جریان كلییی از اراده بشری به سوی خیر انسان است، نماینده اراده حقیقی هر عضو جامعه نیز هست. از نظر روسو، وقتی كه مردم در عضویت جامعه در آمده و با پیروی از قانون مستلزم قید و بند میشوند، آنها بالطبع آزادند. آنها در جوامع گرد میآیند تا نه تنها مال وجان، بلكه آزادی خود را نیز از خطر حفظ كنند. اساسا از نظر او مردم عدالت و آزادی را تنها مدیون قانونند.از نظر روسو، نظم اجتماعی برای اینكه مشروع و موجه باشد باید بر توافق یا قرارداد مبتنی باشد. از نظر او آزادییی كه انسان در جامعه به دست میآورد بسیار والاتر از آزادیاست كه در حالت طبیعی از آن برخوردار بود. در واقع روسو از مفاسد جامعه متمدن آنگونه كه بویژه در فرانسه وجود داشت تبری میجوید در حالی كه در قرارداد اجتماعی، بیشتر در مورد جامعه سیاسی آنگونه كه باید باشد سخن میگوید. به عبارتی آنچه انسان با قراردادهای اجتماعی از دست میدهد آزادی طبیعی او و حق نامحدود به هر چیزی است كه در راه تحصیل آن میكوشد و موفق به تحصیل آن میشود، اما آنچه به دست میآورد آزادی مدنی و حق مالكیت چیزهایی است كه دارد. آزادی طبیعی را فقط ناتوانی فرد محدود میكند ولی آزادی مدنی را اراده كلی محدود میكند كه اراده حقیقی هر عضو جامعه با آن یكی است. شخصیت عمومییی كه به یمن اتحاد افراد در قالب قرارداد اجتماعی شكل میگیرد اگر از جنبه فعال به آن بنگریم، حاكم یا صاحب حاكمیت است.از نظر روسوحاكمیت غیرقابل انتقال است زیرا آن عبارت از اجرای اراده كلی و این قابل انتقال نیست. قدرت را میتوان انتقال داد ولی اراده را نمیتوان. از این رو مردم نمیتوانند نماینده به معنی تام و تمام آن انتخاب كنند آنها فقط میتوانند وكیل انتخاب كنند.اراده كلی تنها به نفع عمومی نظر دارد در حالی كه اراده همگان، به نفع فردی نظر دارد و چیزی جز حاصل جمع ارادههای جزیی نیست.بیگمان درخشانترین خط فكری روسو، نظریه كشور به عنوان موجودی اندام وار صاحب ارادهیی از آن خود است كه اگرچه تعریف چندانی از آن به دست داده نشده ظاهرا به معنی اراده حقیقی هر یك از اعضای كشور است.بدین وسیله نگاه به سیر كلی و جهتفكری روسو در كتاب قرارداد اجتماعی (البته بسیار موجز و به دور از دید انتقادی)، تلاش او را در پیریزی جامعهیی بر نیازهای طبیعی توام با حفظ حقوق دیگران و حتیالمقدور پرهیز از طبقه و سایر خصوصیات بد نگاه عقلانی صرف در نظام متمدن، مبرهن میسازد.
امیل (۱۷۶۲ م)روسو در كتاب امیل، به شیوه و جهت تربیتی اخلاقی فرد در خانواده و برای آمادگی حضور او مناسب با فرهنگ متناسب طبیعت میپردازد البته با این فرض كه خود صلاحیت اینكار را دارد. او شاگرد خود را از میان خانوادهیی روستایی و با اصل و نسب از محیطی با آب و هوای معتدل گزینش میكند (كه گویی تمام این شرایط برای تربیت درست و مناسب كودك ضروری است).سیر كلی تربیت در امیل، متكی بر احترام و توجه به نیازهای طبیعی بشر، توجه بیشتر به حقوق كودك تا وظایف او به واقع الگوی عملی بودن مربی برای كودك، تلاش برای انسان بارآوردن كودك و او را شخص آزاد با ظرفیت بالا و به دور از محدودیتها و قیود بارآوردن است. او از آغاز تولد، پرورش او را كنترل میكند: اینگونه كه ۱ نباید دست و پای بچه را در گهواره محكم بست ۲ پرورش و تغذیه او با غذاهای طبیعی خاصه شیر مادر ۳ توجه به حقوق او تا وظایف او ۴ پرهیز از دروغگویی و تزویر و تظاهر. او را رفته رفته مناسب برای ازدواج و گام نهادن در زندگی مشترك میكند.
در این قطعه از كتاب روسو با فرض نام زن (دختری) موسوم به سوفی، تمایل او را با صفاتی طبیعی و ویژه و برگزیده همچون خود امیل، زنده و قوی میكند و با شرایط خاصی آن دو به عقد هم درآمده و صاحب فرزند میشوند كه حتی در این مرحله خود را بینیاز از كمك فكری و راهنماییهای مربی خود (روسو) نمیبینند. این كتاب كه در تاریخ نهم ژوئن ۱۷۶۲ توسط پارلمان محكوم و حكم به توقیف مولفش داده شد، مولفی كه قصد آماده كردن كودك برای رشد و نمو و یافتن فضایل طبیعی و درست برآمده از ذات و طبیعت او جهت شركت در جامعه را میكند كه قبلا به تصفیه و ساختن آن مبادرت كرده است.اعترافات (۱۷۶۵م)
از دیگر آثار روسو كتاب اعترافات است كه در دو قسمت چاپ شده و چاپ آن همچون چاپ كتاب امیل، اعتراض و انتقاد شدید اصحاب كلیسا و بعضی روشنفكران را برانگیخت. این اثر یكی از برگزیدهترین آثار ادبی غرب به شمار میرود. نویسنده در این كتاب به ذكر وقایع و امور پیشآمده در زندگی شخصی خود بدون هرگونه تظاهر، سانسور و پوشیدهگویی اقدام كرده است.سخن معروف روسو در كتاب اعترافات كه جنبه شدید رمانتیكی او را نمایان میكند این است كه : «اگر بخواهم خود را مقید كنم به این آداب و رسوم، دوباره زیر بار قیودی بیمصرف محبوس خواهم شد. اگر بخواهم شخصیت واقعی خود را حفظ كنم و همیشه همان باشم كه هستم نباید از سر و وضع خود گلهمند باشم و خجالت بكشم. درست است كه ظاهرم ساده و بیتكلف است اما اثری از عدم نظافت در آن نیست. صورتم را نتراشیدهام. راست است، اما چرا چیزی كه طبیعت به انسان داده را باید تراشید. مویی كه حالا رسم است بتراشند سابق بر این از محاسن مرد محسوب میشد. اگر مرا مسخره كردند و بینزاكت خواندند، چه اهمیتی برای من دارد.
الوییز جدید ژولی (۱۷۶۱م)
این كتاب از بدو انتشار مورد استقبال وسیع قرار گرفت و در شكل دادن به عصر احساس رمانتیكی نقشی بسیار مهم ایفا كرد. این داستان بیانگر ماجرای عشق پرشور دختری جوان به نام ژولی و معلمش سنپرو است.ژولی عاشق معلم خود است، ولی چون دختری اشرافزاده است پدرش او را از ازدواج با سنپرو كه جوانی از طبقه متوسط است برحذر میدارد و ژولی بخاطر علاقهیی كه به پدرش دارد و نه بخاطر پایبندی به این رسوم اشرافیگری به ناچار با مرد دیگری ازدواج میكند.سنپرو برای رهایی از افسون این عشق به مسافرت میرود ولی سرانجام به نزد ژولی بازمیگردد و آن دو همدیگر را در دل طبیعت و در كنار دریاچه ژنو ملاقات میكنند، ولی پیش از آنكه ژولی بتواند تصمیم خود را برای روی آوردن به سن پرو عملی كند میمیرد. طرح و عنوان رمان، یادآور ماجراهای عاشقان مشهور قرون وسطی الوئیز و آبلار است.روسو در این رمان بر آزادی فردی انسان تاكید میكند و نشان میدهد كه تخیل دیگر نیازی به خرد ندارد و بیش از این نباید بخاطر پایبندی به نزاكت و حسن تناسب كلاسیك، احساسات و عواطف را سركوب كند و اگر كسی بتواند خطا و نادرستی و تصنعی را كه بر جامعه جدید حاكم است در هم شكند،خوبی و
سعادت فطری انسان كه در دلها نهفته است، آشكار خواهد شد.
تفكرات تنهایی (۱۷۷۸م)
این كتاب روسو، كه نام دیگر آن «خیالپردازیهای یك تفرجگر انزواجوست»،افكار تنهایی و خلوتهای روسو را منعكس کردهاست.روسو در این كتاب با گلایه و احساس رنجش از مردمی كه عمری او را رنجانده و اسباب وحشت و نگرانیاش را فراهم آوردهاند، امیدوارانه به دامان طبیعت و بستر فرحبخش و مصفای آن پناه میبرد و آن را به منزله گریختن از دوزخ انسانها و رفتن به بهشت آرام و فرحانگیز طبیعت و سرگرم شدن با اندیشههای خلوت خود میداند.روسو در این كتاب با ابراز احساس دورافتادگی و تنهایی خود، این اؤر را گوشهیی از اعترافات خود میداند:«من در روی زمین، گویی در كره دیگری هستم و هر آن، انتظار دارم كه به كره مسكونی خویش سقوط كنم . به این اوراق میتوان همچون زایدهیی به اعترافات من نگاه كرد،ولی هیچ گونه عنوانی به آنها نمیدهم، چون هیچ چیز بهخاطرم نمیرسد كه در خور آن باشد.من مردمشناسی را نیك آموختهام، بخصوص برای اینكه فلاكتی را كه در آن غوطهورم ساختهاند نیك احساس میكنم بدون اینكه شناسایی و اكتشاف حیلهها و مكرها، مرا از آنها برحذر دارد از بدو تولد ما وارد میدان جنگ زندگی میشویم و هنگام مرگ از آن بیرون میرویم، تعلیم نیك راندن، موقع رسیدن به آخر میدان، سوار را به چه كارآید.»كتاب تفكرات تنهایی، چون آخرین اثر روسو و نوعی وصیتنامه ادبی اوست تاثیر مهمی در درك درست از افكار و اطمینان بر تثبیت آرای قلبی دارد.كتابهای الوئیز جدید، امیل، اعترافات و تفكرات تنهایی، همه به طرف قلمرو طولانی ادبیات روسو برای نزدیكی به طبیعت، حكایت دارد.ادبیاتی كه جهت آن پناه بردن به طبیعت و زمزمه هرآنچه كه از طبع انسان برآمده و با احساسات و ذوق انسان مربوط میشود، مرتبط است.در مجموع زندگینامه و آثار روسو و وجوه اشتراك او با جنبش رمانتیسیسم و تاثیر او بر این نهضت به عنوان متفكری كه تمام آؤار و هم خود را بر دفاع از اصول آن و حقانیت آن گذاشت ما را برتاؤیر جاویدان بر این نهضت بیشازپیش مطمئن میكند و آن عبارت برگرفته از فرهنگ Americana encyclopedidرا تایید میكند كه «روسو پدر حساسیت رمانتیك است.»هرچند كه قبل از او این جنبش موجود بود لیكن او نخستین كسی بود كه توضیح كامل آن را ارایه كرد و تاثرش برجریان رمانتیسیسم بطور كلی و رمانتیسیسم آلمانی و انگلیسی به نحو خاص، غیرقابل برآورد است.همچنین نفوذ و شیوع حالات رمانتیستی متاثر از روسو، تاثیری بسیار تعیین كننده در پیروزی انقلاب فرانسه داشت. به اعتقاد اكثر پیشروان انقلاب فرانسه همچون ماكسی میلیان ومیرابو، روسو پیشتاز فكری و عقیدتی انقلاب فرانسه است.روسو، در ۱۷۷۸م، دعوت ماركی دوزیراردن را قبول كرد و به ارنونویل رفت ولی اقامت او در این منزل تازه، چندان طول نكشید و در دوم ژوییه ۱۷۷۸میلادی زندگی را بدرود گفت.
مجموعه آثار و نوشتههای روسو:
۱ مقاله آیا ارتباط و تناسبی بین پیشرفت و ترقی بشر با اخلاق وجود دارد؟ برنده جایزه موسسه دیژن۱۷۴۹م
۲ رساله در عدم تساوی بشر ۱۷۵۴م.
۳ كتاب الوئیز جدید یا ژولی۱۷۶۱م.
۴ كتاب قرارداد اجتماعی ۱۷۶۱م.
۵ كتاب امیلدر تعلیم و تربیت۱۷۶۲م.
۶ كتاب صلح دایم.
۷ كتاب فرهنگ موسیقی.
۸ شرحی در مبانی زبانهای مختلف.
۹ نامههای صادره از كوه.
۱۰ كتاب اعترافات۱۷۶۵م.
۱۱كتاب تفكرات تنهایی خیالپردازیهای تفرجگر انزواجو۱۷۷۸م.
منبع : روزنامه اعتماد
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست