چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
الگوها راه رهایی از بیمعنایی و سرگشتگی
برای بررسی مفهوم قهرمانپروری، در ابتدا باید بین مفهوم الگو و مفهوم قهرمان اندکی فاصلهگذاری کرد. مساله الگو، در جامعهشناسی در روند اجتماعیشدن افراد و در روانشناسی در روند رشد و تربیت مطرح شده است؛ به ویژه در روانشناسی که انسانها در روند تربیتی خود معمولا سه مرحله تشویق، تنبیه و الگوگیری و درونیشدن ارزشها را میتوانند دنبال کنند.
در مرحله تشویق و تنبیه فقط ترس و طمع فرد کارکرد دارد. در الگوگیری فرد در یک مرحله بالاتر قرار میگیرد و از ویژگیهای الگو الهام میپذیرد، اما بالاترین سطح رشد اخلاقی، درونیشدن ارزشها، فارغ از الگوهایی است که خود میتوانند نقاط ضعفی داشته باشند یا در مراحلی از زندگی دچار انحراف و خطا شده و شایسته الگوگیری نباشند.
در جامعهشناسی نیز طی روند اجتماعیشدن، فرد در ابتدا از بزرگسالان خانواده بهویژه پدر و مادر و سپس از همسالان خود در محیط کودکی و آموزشی الگوپذیری دارد. بدین ترتیب میتوان گفت مساله الگوها، مسالهای فراگیر در زندگی فردی و جمعی همه انسانهاست. اما قهرمانها الگوهایی بزرگند؛ ولی نیاز به الگوهای بزرگ نیز از دوران اساطیری ماقبل تاریخ، همواره با بشر بوده است. در تفکر اسطورهای، برای هر امر فکری و عملی، سرمشقی اولیه، مقدس و کیهانی وجود دارد. در دوران ادیان، تفکر اسطورهای از قدرت میافتد هرچند هنوز حضور جدی دارد و در تفکر مدرن هم نحوه اندیشه، اسطورهای به حاشیه و پاورقی رفته و استعاره جای اسطوره را گرفته است.
اما نیاز وجودی و تقدیس سرمشقها در ناخودآگاه و روان فردی و جمعی بشر همچنان پابرجا مانده است تا به آنجا که امروز اسطورهها و قهرمانهای ورزشی، هنری، سینمایی، سیاسی و... همچنان در زندگی روزمره اکثر مردم نقش فعالی دارند، اما اینکه این نوع قهرمانگرایی مذموم یا ممدوح است به نوع نسبت وجودی آدمی با این الگوها بازمیگردد.
از این رو شاید بتوان در این رابطه سه نوع نسبت را با تاکید بر الگوهای سیاسی و اجتماعی از هم تفکیک کرد:
الف ) ستایش و تقدیس، اما عدم پیروزی و رهروی از الگوها.
این نسبت وجودی عمدتا معطوف به شرایط یأس و ترس، انفعال و ناامیدی است
ب ) ستایش و تقدیس همراه با اطاعت مطلقه و کورکورانه هیجانی.
این وضعیت عمدتا معطوف به حالتی پوپولیستی است.
پ ) ارتباطگیری وجودی و ارزشگیری، الهام و ایجاد امیدواری و شور و حرکت و پایداری در خود.
این نسبت عمدتا معطوف به شرایطی فعال و پرامید و تبعیت و الهامگیری آگاهانه از الگوها به عنوان نمونههای موفق و علائم راه دانستن الگوها جهت درونیکردن ارزشهاست.
اما اینکه در جامعه کنونی و شرایط فعلی قهرمانگرایی کارکردی مثبت یا منفی دارد، نیازمند نوعی ارزیابی از شرایط یک دهه اخیر کشورمان است که موسوم به دوران اصلاحطلبی است.
اصلاحطلبی جدا از کارکردها و دستاوردهای مثبت و منفیاش قابل نقد و بررسی است و هرگونه گام فراپیش نهادن بدون این ارزیابی مجهز به نوعی دور خود چرخیدن خواهد شد.
به دوران اصلاحات میتوان نقدهای متفاوت و متنوعی داشت (از جمله نقد اقتصادی، نقد تشکیلاتی، نقد مدیریت و سازماندهی و...) اما یکی از نقدهای مهم در این دوران نقد فکری و دیگری نقد اخلاقی، رفتاری و مشی است.
به اعتقاد نگارنده از لحاظ فکری در این دوره یک گفتمان فکری لیبرال (هرچند که در کنارش گفتارهای دیگری نیز مطرح بوده و هست) تبدیل به گفتار غالب و رایج شد، همانگونه که در دهههای ۴۰ و ۵۰ گفتمان سوسیالیستی، گفتار غالب بود.
ولی به نظر میرسد از بدبیاری ما ایرانیان این گفتارها که معمولا بدل و بدیل یک گفتار رایج جهانی است، نمونه مثبت و مرغوبی از آن گفتار جهانی نبوده است ـ روشنتر اینکه در دهههای ۴۰ و ۵۰ از انواع گرایشهای چپ که در جهان رایج بود، نوع عقبماندهای (بنجل) از آن در ایران رواج یافت که همان مارکسیسم روسی استالینی بود.
در یکی دو دهه اخیر نیز به نظر میرسد نوع نامرغوب و بنجلی از گفتار لیبرالی در ایران رواج یافته است.
اگر در گذشته نگاه جمعگرای سوسیالیستی با روایت عقبماندهای که در آن آزادی انسان و تنوع نحوههای زیست نادیده گرفته میشد رواج یافت، در حالی که نمونههای مرغوبتری نیز از اندیشه جمعگرایی و عدالت سوسیالیستی نیز وجود داشت، مثل انواع (سوسیال دموکرات آن) که جامعه ما از این روایتها محروم بود؛ در دوران جدید نیز اشکال نامرغوب و بنجل از لیبرالیسم در ایران رواج یافته است. قرائتهایی که بر فردگرایی مطلق (بدون هیچگونه حس جمعی و ملی) تاکید میکند و محورش بر لذت و امنیت استوار است.
از جمعگرایی گذشته نوعی تبعیت و اطاعت مطلق از الگوها بدون حق نقد و بدون حق تنوع نحوه زیست بیرون میآمد و در حرکتهای جمعی چه به شکل پوپولیستی آن و چه به شکل سازمان سانترالیستی معنا مییافت، در فردگرایی جدید هم نوعی محاسبه مستمر فردی و فرار از مسوولیتهای سخت و دشوار به ویژه اگر با هزینه و محرومیت همراه باشد حاکم است و سیاست به معنای محاسبهگری و هزینه و فایده کردنهای فردی (نه جمعی، ملی و صنفی) برخواهد آمد.
از همین منظور میتوان اصلاحطلبی یک دهه اخیر را مورد نقد فکری و اخلاقی قرار داد و بر همین مبناست که میتوان نیاز به الگوهای برتری که از خود و منافع خویش به خاطر جمع گذشتهاند مطرح کرد.
براین اساس این الگوها میتوانند در دو وضعیت الهامبخش اخلاقی انسانها ( در اینجا فعالان سیاسی و اجتماعی) قرار گیرند؛ یکی در وضعیتهای دشوار فشار و سختی که لازمه هزینه پرداختن این فعالان در هر دو راه دموکراسی و توسعه و حقوق بشر است و دیگری در وضعیت قدرت و رفاه و دولتمردی در جامعهای غیر نهادمند و غیرقانونمند که امکان فساد فراوان است و ترجیح منافعی فردی و گروهی بر منافع ملی دیده میشود.
مثالهای متعددی از این دو وضعیت در ذهن همگان حضور دارد که نیازی به تکرار آن نیست، اما این الگوها زمانی میتوانند نقش مثبتی داشته باشند که ما نسبت وجودی از نوع سوم یعنی ارتباطگیری اخلاقی با آنها داشته باشیم نه دو حالت اول و دوم.
در حالت نخست الگوها فقط تقدیس میشوند تا انفعال و بیعملی ما را توجیه کنند. ما ناتوانی،ناکامی و بیمسوولیتی خود را در پشت پیروزی و قهرمانی قهرمانانی که ستایش میکنیم پنهان مینماییم و این امر متاسفانه در تاریخ چند هزارساله پر فراز و نشیب تاریخ ما ریشههای عمیقی دارد. به قول مرحوم بازرگان ما عادت کردیم که همه اشتباهات را بر گردن گذشتگان و همه مسوولیتها را بر گردن آیندگان بیندازیم و به این ترتیب خود را به دوران مرخصی میفرستیم.
و در دوران مرخصی با تقدیس قهرمانان پوچی، بیمعنایی و روزمرگی زندگیمان را توصیه میکنیم.
این اما نسبتی کاملا منفی و تخدیری با الگوها دارد. نسبت دیگر هم یک نسبت پوپولیستی است که باز در جامعه ما رواج فراوانی داشت و گهگاه دارد. در این حالت ما جسم و روح خود را با یک بیعت به یک مراد واگذار میکنیم و چشمبسته به دنبال او میرویم و این نقطه هم از بدشانسی ما ایرانیان است که ما از گاندیها و نلسون ماندلاها محروم بودیم.
در اینجا نیز باید بر این نکته تاکید کرد که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جامعهای که قشربندی اجتماعی و طبقاتی در آن شکل استواری نیافته است و در جامعهای که حوزه مدنی و نهادهای غیردولتی بسیار ضعیف و لرزانند و به خاطر وجود نفت به جز در حالت گلخانهای و تحت حمایت یک دولت ملی پا نمیگیرند و باز هم در جامعهای که تفکیک نهاد و تفکیک قوا نهادینه نشده است و احزاب نیز عمری بهاری و ناپایدار دارند و... به تبع شخصیتها (چه مثبت و چه منفی) نقش موثرتر و تاریخسازتر دارند و از این منظر است که میتوان نقش الگوها و قهرمانها را بیشتر مورد توجه قرار داد.
اگر الگویی وجود داشته باشد که نیازهای تاریخی ما را در شخص خود متبلور کرده باشد ما بسیار خوششانس خواهیم بود؛ نیازهایی که امروزه میتوان در تسامح و مدارا، تدبیر و عقلانیت، نگاه به توسعه متوازن در همه ابعاد (به ویژه آزادی، دموکراسی، رفاه و عدالت) و نگاه دموکرات ملی فراگیر (که در برگیرنده تفکرات دینی و غیردینی مختلف اقوام گوناگون، اصناف و به ویژه عدالت جنسیتی باشد) تعریف کنیم.
به ویژه آنکه این شخص باید به لحاظ اخلاقی مهر مادرانه و بزرگواری پدرانه را در رفتار خویش متبلور کرده باشد و همچنین نیاز به مصرف کم و تولید زیاد را در جهت گریز از دایره معیوب و ملعون فقر و عقبماندگی در زندگی خویش عملی ساخته باشد.
به این ترتیب میتوان گفت ما خواسته و ناخواسته تحت سیطره الگوها (مثبت و منفی) قرار داریم. این امر در شرایطی تعلیق استراتژی (به عبارت دقیقتر فقدان پروژه سیاسی) در ایران و سیطره تفکر و اخلاق اتمیستی، فردگرایانه و محاسبهگرایانه فردی در حوزههای مختلف زندگی اجتماعی ایرانیان شدت بیشتری مییابد.
اما فراتر از شرایط کنونی ایران نیاز به الگوها و قهرمانان صرفا امری پیشامدرن نیست و حتی میتوان گفت در دوران رواج تفکرپست مدرن که هر روایتی را در پرانتز میگذارد و «معنا»، «ارزش» و «آرمان» دیگر بیبنیاد شده است، انسان امروز به اسطوره و قهرمان نیاز بیشتری پیدا کرده است، چرا که او در این برهوت زندگی در«ذهن» به تردید، بحران، سرگشتگی و سرگردانی رسیده است و شاید نیاز به «عین» داشته باشد.
و این مثالهای عینی ملموس و گوشت و خوندار یعنی انسانهای اخلاقی میتوانند راه گریزی از بیمعنایی و سرگشتگی باشند. این انسانها میتوانند در حوزههای تمدنی و فکری مختلف همچون یک رنگینکمان گوناگون باشند. اما شاید یک خصیصه در همه آنها مشترک باشد، آنها به دیگری و دیگران میاندیشند نه صرفا به خود و این معنایی جز اخلاق و زیست اخلاقی ندارد.
رضا علیجانی
منبع : شهروند امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست