یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نامه امـام حسین (ع ) به معاویه در مورد ازدواج با کنیزی


نامه امـام حسین (ع ) به معاویه در مورد ازدواج با کنیزی
((قـد رفـع اللّه بالا سلا م الخسیسهٔ ووضع عنابه النقیصهٔ , فلا لوم علی امرئ مسلم الا فی امر ماثم وانما اللوم لوم الجاهلیهٔ )). ((معاویه در مدینه جاسوسی داشت كه موظف بود اخباررا به اطلاع او برساند,در یكی از گزارشها بـه مـعـاویـه اطـلاع داد كه حسین بن علی (ع ) كنیزی را كه داشته , آزادكرده وسپس با او ازدواج كرده است , عملی كه در آن عصر, چندان مورد پسند اجتماع نبود كه شخصیت بزرگی با یك كنیز آزاد شـده , ازدواج كـنـد وقـهرا افرادی كه مادرشان كنیز بود, در اجتماع از اعتبار واحترام بالایی برخوردار نبودند وچه بسا مورد ملامت وسرزنش دیگران هم قرار می گرفتند. معاویه به استناد این گزارش , نامه ای به این مضمون برای حضرت نوشت : به من خبر رسیده كه با كنیزی ازدواج كرده ای , وزنان قریش كه كفو وشان توبوده اند رها كرده ای , كـه ازدواج با آنان موجب مجد وسرافرازی وبرای اولاد, موجب نجابت وآبرو می شود, با این عمل نه مصلحت خودرا در نظر گرفته ای ونه فرزندانت را !!)).
● پاسخ امام (ع ) به نامه معاویه
حـضـرت , در پاسخ معاویه مرقوم فرمود: ((بدان كه تمام شرافتها ونسبت های بزرگ به پیامبر(ص ) منتهی می شود این كنیز ملك من بود كه به خاطر ثواب , اورا آزادكردم , سپس بر طبق سنت نبوی بـا او ازدواج كـردم خـداونـد با ظهور اسلام , این نوع پستی ها وحقارتهارا برداشت وآن نقص وافت اجـتـمـاعی به وسیله ما برداشته شدسرزنش مسلمان روا نیست مگر درمعصیت پروردگار وآنچه سزاوار ملامت می باشد, اعمال زمان جاهلیت است [۱]. مـعاویه وقتی پاسخ امام حسین (ع )را خواند, نامه را جلو یزید انداخت وگفت :((چقدر حسین بر تو فخر می كند)). یزید گفت : ((لا ولكنها السنهٔ بنی هاشم الحداد التی تفلق الصخر وتغرف من البحر)). ((خـیـر, ایـن طـور نـیـسـت , بلكه زبان بنی هاشم آنچنان تیزاست كه صخره رامی شكافد واز دریا سرچشمه می گیرد وسیراب می شود.
● ملامت , صفت ناپسند
سـرزنـش مـسـلـمان , محكوم است , حتی شخص عاصی را باید نهی از منكر كنیم ولی حق ملامت نـداریم ملامت در تمام امور, مذموم است , چه امر عبادی , یا بدنی ,اقتصادی , خانوادگی , تحصیلی وچه غیر اینها. معاویه , امیرالمؤمنین (ع )را سرزنش می كند كه چرا دست حضرت فاطمه (س )وحسن وحسین (ع ) را می گیرد وشبها به دنبال احقاق خود می رود. ((تحمل قعیدهٔ بیتك لیلا علی حمار ویداك فی یدی ابنیك حسن وحسین[۲]. گـاهـی رفـاقـت بـعـضـی , بـرای شـناخت عیوب وپرونده سازی علیه انسان است امام صادق (ع ) می فرماید: ((ابـعـد مـا یـكـون الـعـبـد مـن اللّه عـزوجـل ان یـوافی الرجل وهو یحفظ علیه زلا ته لیعیره بها یوما [۳]. دورترین بنده از درگاه الهی آن كسی است كه با كسی دوست شود ولغزشهای اورا در نظر بگیرد تا روزی اورا سرزنش كند)). روزی ((ابوذر)), مردی را سرزنش كرد كه مادرت سیاه چهره است رسول خدا(ص ) فرمود: ((تعیره بامه یا اباذر!)). ابوذر! اورا به خاطر مادرش سرزنش می كنی )). ((ابـوذر)) هم در مقام توبه واستغفار, آنقدر سر وصورت خودرا در خاك مالید تاپیامبر(ص ) راضی شود [۴].
● عاقبت ملامتگر
امام صادق (ع ) می فرماید: ((من عیر مؤمنا بذنب لم یمت حتی یركبه [۵]. ((هـر كـسـی مـؤمـنـی را بر گناهی سرزنش كند, نمی میرد مگر آنكه خودش به آن گناه , مبتلا می شود)).
● پرهیز از ملامت بیماران
در چهره ((یونس بن عمار)) لكه های سفیدی كه احتمالا برص یا جذام بود,پدید آمد عده ای تصور كردند به خاطر گناه به این مرض مبتلا شده وبنده خوبی برای خدا نبوده است حضرت صادق (ع ) فرمود: ((لقد كان مؤمن آل فرعون مكنع الاصابع ویمد یده ویقول : یا قوم اتبعواالمرسلین [۶]. ((مـؤمـن آل فرعون , انگشتانش به هم چسبیده بود وبا همان حال , دستهارامی كشید ومی گفت : ای مردم ! از انبیا پیروی كنید)).
● ازدواج جویبر با ذلفا
اسـلام بـا ظـهور خود با افكار جاهلیت مبارزه كرد وتنها ملاك امتیازرا به ((تقوا))دانسته است در ازدواج شـرطاست كه طرفین كفو هم باشند, یعنی در اسلام وایمان , هردو مثل هم باشند هر چند در سـایر امور, با هم اختلاف داشته باشند دستور پیامبر(ص )مبنی بر ازدواج ((جویبر)) با ((ذلفا)) در همین راستااست . ((جویبر)) مردی از اهل یمامه وتازه اسلام آورده بود, ولی مردی سیاه چهره وفقیر بود پیامبر(ص ) اورا در مسجد اسكان داد وجز ((اصحاب صفه )) گردید. روزی پیامبر(ص ) خطاب به ((جویبر)) فرمود: ((چقدر خوب است كه ازدواج كنی !)). جویبر: ((بابی انت وامی ! من یرغب فی , فواللّه ما من حسب ولا نسب ولا مال ولاجمال )). پـدر ومـادرم فـدای شما! كدام زن است كه به من رغبت پیدا كند من نه اصل وتبارخوبی دارم , نه شرافت خانوادگی , نه مال ونه زیبایی )). پیامبر(ص ) فرمود: ((ان اللّه قـد وضـع بـالاسـلام مـن كـان فی الجاهلیهٔ شریفا وشرف بالاسلام من كان فی الجاهلیهٔ وضیعا)). ((خداوند به بركت اسلام , آنانی كه در جاهلیت بزرگ وعزیز بودند, ذلیل وحقیر كرد وآنان كه حقیر بودند, عزیز وبزرگ گرداند)). آنـگـاه فـرمـود: ((اكنون به خانه ((زیاد بن لبید)) كه شریف ترین مردم قبیله ((بنی بیاضه ))است , می روی ومی گویی پیامبر دستور داده كه دخترت , ((ذلفا))را به عقد من درآوری )). ((جـویـبـر)) وقـتـی وارد شـد كه ((زیاد بن لبید)) با جمعی از بستگان خود دور هم جمع بودند, گفت : ((پیامی از طرف رسول خدا(ص ) دارم آشكارا بگویم یا خصوصی )). زیاد بن لبید گفت : ((پیغام رسول خدا(ص ) موجب افتخاراست , آشكارا بگو)). ((جویبر: پیامبر(ص ) پیغام داده دخترت ذلفارا به عقد من در آوری )). زیاد: ((پیامبر(ص ) تورا برای ابلاغ این پیام نزد من فرستاده ؟
!)). جویبر: ((آری , من سخن دروغ به رسول خدا(ص ) نسبت نمی دهم )). زیاد: ((انا لا نزوج فتیاتنا الا اكفائنا من الانصار)). ((بـه پـیـامـبر عرض كن كه ما دخترانمان را نمی دهیم مگر به طایفه انصار كه همكفو وهمشان ما باشند)). ((جویبر)) بر گشت : ((ذلفا)) كه سخنان این دورا از پشت پرده می شنید, به پدرش گفت : هر چه زودتر جویبررا از میان راه برگردان , زیرا او به پیامبر(ص ) دروغ نمی بندد)). ((زیـاد)) شـخـصـا بـه مـحـضـر پـیـغمبر(ص ) مشرف شد وهمان جمله قبلی را تكراركرد كه ما دخترانمان را فقط به انصار می دهیم . رسول خدا(ص ) فرمود: ((جویبر, مؤمن والمؤمن كفو للمؤمنهٔ والمسلم كفوللمسلمهٔ )). ((جویبر, مؤمن است ومؤمن كفو مؤمنه ومرد مسلمان هم , كفو زن مسلمان است )). ((زیـاد بـن لـبـید)) به خانه برگشت ومطالب را به اطلاع دخترش رساند دختر گفت :پدر جان ! ایـن را بـدان كـه مـخـالـفـت بـا فرمان پیامبر(ص ) موجب كفر می شود, لذا به این ازدواج تن داد ومـقـدمات عروسی مهیا گشت وخانه ای هم با اسباب ولوازمات برای جویبر تهیه شد وبه شكرانه این نعمت تا سه شب جویبر مشغول عبادت شد [۷] . وبدینگونه حضرت ختمی مرتب با این ازدواج به تمام افكار جاهلیت , خطقرمز كشید واعلان فرمود كه : (ان اكرمكم عند اللّه اتقاكم ) [۸] .
پی‌نوشتها:
۱) اعیان الشیعه , ۱/۵۸۳.
۲) سفینهٔ , ((عیر)) بحار, ۲۸/۳۱۳.
۳) بحار, ۷۵/۲۱۹.
۴) بحار, ۷۵/۱۴۶.
۵) كافی , ۲/۳۵۶, ((باب التعییر)).
۶) اصول كافی , ۲/۲۵۹ ((باب شدهٔ ابتلا المؤمن )).
۷) فروع كافی , ۵/۳۳۹ باب ان المؤمن كفو المؤمنهٔ .
۸) حجرات /۱۳.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید