پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه


نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه
با توجه به افزایش آمار های فرار از خانه بخصوص در دختران کافی است چشم هایمان را به روی واقعیت ها باز کنیم. واقعیتی تلخ که خود را به ما تحمیل می کند و کتمان آن ارمغانی جز افزایش آسیب اجتماعی برای خانواده و جامعه به همراه ندارد.
موضوع دختران فراری و تبعات منفی آن مدت هاست ذهن و فکر بسیاری را به خود مشغول کرده است. افراط و تفریط در دادن یا ندادن آزادی یکی از عوامل بحران در خانواده هاست که می تواند منشاء فرار فرزندان از خانه باشد.
● علل فرار
مطالعه درباره دخترانی که بیش از یکبار از منزل فرار کرده اند، نشان می دهد بیشتر آنها از طرف سرپرست یا دیگر اعضای خانواده به شیوه های مختلف آزار دیده اند.
احترام و توجه به رای و عقیده فرزندان باید در حد معقول وجود داشته باشد. کتک زدن، توهین کردن، مراقبت شدید، سرزنش کردن، زندانی کردن، قهرکردن، مسخره کردن، یادآوری مکرر اتفاقات گذشته و در نهایت تمایل نداشتن به پذیرش دختر از جمله شیوه های اذیت و آزار از طرف اعضای خانواده به شمار می آید. نوجوانان یا جوانانی که با رفتارهای خشن تحقیرآمیز و سرکوبگر اعضای خانواده مواجه هستند معمولا علیه شرایط خود عصیان می کنند، اما این عصیان او را کجا می کشاند؟
اغلب تربیت فرزندان در خانه صورت می گرفت، اما امروزه رسانه ها و آموزش و پرورش هر کدام سهم مهمی دارند. در حقیقت تمرکز تربیت فرزندان از بین رفته است و برخوردهای دوگانه یا چندگانه در خانواده و اجتماع جوان را بر سر دوراهی قرار می دهد که با انتخاب هر راهی به مسائلی می رسد که تجربه برخورد با آن را ندارد در نتیجه برای رهایی از این وضعیت به راه هایی از جمله فرار از خانه متوسل می شود.
مسائل معیشتی و اقتصادی از جمله دلایل دیگری است که باعث می شود خانواده ها از وظیفه نظارتی خود غافل شوند و به علت مشغله فراوان وقتی برای تربیت فرزندان خود به شکلی شایسته نداشته باشند.
ریشه های معضل اجتماعی فرار فرزندان از خانه را ابتدا باید در خانواده ها جست چرا که این خانواده ها هستند که به اجتماع جهت می دهند و با فعالیت های هنجار یا ناهنجارشان در پیشبرد اهداف جامعه نقش های مثبت یا منفی بازی می کنند. بهداشت روانی در خانواده ها نیز تاثیر مستقیمی بر سلامت جامعه دارد و خانواده سالم جامعه سالم را می سازد.
پایین آمدن سوءاعتیاد در جوانان و نوجوانان خصوصا در دختران و بالا بودن اختلالات روانی بین خانواده ها و فرزندان مقدمات فرار آنان را فراهم می سازد. شیوع بی بندوباری و بی مسوولیتی خانواده، رواج فرهنگ مدپرستی و به ابتذال کشیده شدن فرهنگ پوششی؛ پایین آمدن سن طلاق و... هر کدام تهدیدی جدی برای جامعه محسوب می شوند.
توجه به خصوصیات روحی فرزندان بخصوص در دوران کودکی و نوجوانی آنان را از مخاطرات دوره جوانی باز می دارد، اما متاسفانه بعضی والدین به گمان اینکه ایجاد شرایط مالی و اقتصادی خوب برای فرزندان به معنای تکمیل وظایف آنهاست از ایجاد حس خودباوری در فرزندان خود اهمال می کنند. زمانی که نوجوان احساس کند به همه نیازهای وی در خانواده پاسخ داده نمی شود، برای رفع آن و دستیابی به یک همدل به دیگران متوسل می شود و در بسیاری اوقات فرار از خانه بدین مقصود انجام می گیرد.
▪ از عوامل دیگر فرار فرزندان
ـ کمبودهای عاطفی در خانواده
ـ عوامل اجتماعی و فرهنگی
ـ مهاجرت
ـ انحرافات جنسی
ـ گسیختگی خانواده بر اثر طلاق
ـ فوت یکی از والدین بخصوص مادر
ـ وجود نامادری
ـ فقر و مشکلات اقتصادی
ـ علل روانی و جسمانی
ـ اعتیاد فرد یا یکی از والدین
ـ استبداد خانواده ها
ـ ازدواج های اجباری
ـ ممانعت از ادامه یا اصرار بر ادامه تحصیل
ـ تنبیهات بدنی و روحی
آنچه که ذکر شد و بسیاری دلایل دیگر زمینه ساز فرار فرزندان از خانه است که در این بین فرار دختران به دلیل دارا بودن روحیه ای حساس و شکننده (با توجه به نگرش های اجتماعی در ایران) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش های انجام شده توسط جامعه شناسان در زمینه دختران فراری حکایت از آن دارد که رابطه عاطفی منفی و احساسات منفی ابراز شده توسط اعضا خانواده از قبیل انتقادهای بیش از حد، خصومت، دخالت بیش از حد در رفتارهای آنان و سوق دادن فرزندان به احساس گناه از جمله دلایل فرار فرزندان از منزل محسوب می شود. علاوه بر آن اثرات رویدادهای دردناک زندگی نیز در این مقوله قابل توجه است.
در بسیاری از موارد خود نوجوانان از تبعات فرار از خانه بی خبر هستند. البته فرار یک دختر از دید جامعه، معادل فساد اخلاقی نیست ولی احتمال وقوع آن در دختران فراری بسیار زیاد است. نتایج پژوهشی که روی ۱۱۰ دختر فراری در تهران انجام شده است، نشان می دهد که بیش از نیمی از نمونه ها سابقه ارتباط جنسی داشته اند که از میان ۱۸ درصد نمونه ها در همان روز اول و حدود ۶۰ درصد طی هفته اول برای کسب پول یا مسکن مجبور به برقراری ارتباط جنسی شده اند. این مسئله آغاز دوره جدیدی در زندگی یک دختر فراری است، به طوری که احتمال بازگشت او را به خانواده ها کاهش می دهد و وی را در معرض خطر انواع بیماری ها (مثل ایدز و دیگر بیماری های مقاربتی و اعتیاد) و بیماری های روانی قرار می دهد.
بسیاری از دختران اگر پس از فرار می توانستند از حمایت کافی اجتماعی برخوردار شوند به خانه ها باز و یا تحت حمایت سازمان اجتماعی قرار می گرفتند از روی آوردن به روسپیگری، اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر در امان می ماندند.
فرار کودکان ۸ تا ۱۷ ساله از خانه هم اینک یک اپیدمی در جامعه است. شیوع این پدیده، به خودی خود سن آسیب پذیری را هم به شدت کاهش داده است. وجود بچه های ۸ ساله در خانه های سلامت سازمان بهزیستی دلیل روشنی برای اثبات این ادعاست.
میانگین سن دختران فراری که به بهزیستی ارجاع داده می شود معمولا ۱۷ سال است. البته در میان آنها سن پایین تر از ۱۷ و بالاتر از ۲۵ سال نیز دیده می شود، اما در پیچ و خم این آمارها، یک مسئله کاملا به فراموشی سپرده شده است و آن اینکه چه عواملی سبب فرار از خانه شده است؟
حسین رستمی
منبع : روزنامه کارگزاران