جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کریم‌خان زند


کریم‌خان زند
”خدایا تو یک کریم و من یک کریم و آنکه مشغول کشیدن قلیان نقره است یک کریم“
آورده‌اند که وقتی ”کریم‌خان زند“ در ”شیراز“ مشغول ساختن ”ارگ کریم‌خانی“ بود، روزی برای سرکشی ساختمان رفته بود و مشغول کشیدن قلیان بود که دید کارگری سرش را به طرف بالا کرده و چیزی می‌گوید، کریم‌خان دستور داد، آن کارگر را پیش او آوردند.
از او پرسید: ”چه می‌گفتی؟“
امان خواست. چون به او امان داد، گفت: ”ای جهان‌دار! مرا نیز چون تو، نام کریم است. دیدمت در آن فراز به سایه نشسته‌ای با غلامان و امیرانت در پس، شربت و قلیان در پیش، به حسرت با خدا گفتم، خدایا تو کریمی به من مزد بگیر نیز کریم‌خان ‌زند هم کریم است“.
وکیل سخت بخندید و قلیانش را که بسیار مورد علاقه‌اش بود به کارگر داد و گفت: ”این قلیان را ببر و بفروش و به خرج معاش و زندگی خود برسان!“
گویند یکی از بزرگان شیراز، آن قلیان را خرید و باز به کریم‌خان تقدیم کرد.
منبع : مجله شادکامی و موفقیت