پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

مادام بوواری - MADAME BOVARY


مادام بوواری - MADAME BOVARY
سال تولید : ۱۹۹۱
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : مارن کارمیتس
کارگردان : کلود شابرول
فیلمنامه‌نویس : کلود شابول، بر مبنای رمانی نوشتهٔ گوستا و فلوبر
فیلمبردار : ژان رابیه
آهنگساز(موسیقی متن) : ماتیو شابرول
هنرپیشگان : ایزابل هوپر، ژان فرانسوا بالمر، کریستوف مالاووی، ژان یان، ژان لوئی موری، لوکاس بلوو و ژان کلود بویو
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۰ دقیقه


ـ پزشک دهکده، ̎شارل بوآری̎ (بالمر) هنگام پانسمان شکستگی پای ̎ آقای روئو̎ با دخترش ̎اما ̎ (هوپر) آشنا می‌شود و پس از مدت کوتاهی با او ازدواج می‌کند. ̎اما ̎ ابتدا از زندگی‌اش راضی است اما به تدریج سرخورده می‌شود. بیمار شدن ̎اما ̎ باعث می‌شود ̎شارل̎ مطب خود را در دهکده ببندد و در شهری بزرگ‌تر مطب باز کند. حال ̎اما ̎ بهتر می‌شود و دختری به نام ̎برت̎ به دنیا می‌آورد. ̎شارل̎ به طرف داروخانه‌دار محلی، ̎اومه̎ (یان) کشیده می‌شود و ̎اما ̎ نیز به ̎لئون دوپوئی̎ (بلوو)، یک دفتردار حقوقی علاقمند می‌شود. اما ̎لئون̎ به پاریس می‌رود سپس ̎اما ̎ با ̎رودولف بولانژه̎ (مالاووی)، یک مالک محلی رفت و آمدهائی پیدا می‌کند. او که با این رابطه روحیه گرفته، توجه بیشتری نسبت به شوهر و دخترش نشان می‌دهد و ̎شارل̎ را تشویق می‌کند که به جراحی بپردازد. اما وقتی یکی از جراحی‌ها با شکست روبه‌رو می‌شود، ̎شارل̎ را تحقیر می‌کند. ̎اما ̎ی نومید، ̎رودلف̎ را راضی می‌کند تا با هم فرار کنند ولی ̎رودلف̎ جا می‌زند و ̎اما ̎ حال و روحیهٔ پریشان‌تری پیدا می‌کند. کمی بعد لباس‌هائی گران و پر زرق و برق می‌خرد و به شدت وام‌دار خرازی فروش محلی، ̎لورو̎ (موری) می‌شود. با بالاگرفتن قرض‌ها، ̎اما ̎ و ̎شارل̎ را راضی می‌کند تا وکالت مسائل مالی خانوادگی را به او بسپارد ولی از این فرصت استفاده می‌کند تا به ملاقات ̎لئون̎ برود. وقتی خرازی فروش، بدهی‌اش را می‌خواهد، ضابط دادگستری سر می‌رسد و خانه و ملک ̎بوآری‌ها ̎ را می‌طلبد. ̎اما ̎ی مستأصل از ̎رودولف̎ و ̎لئون̎ کمک می‌خواهد ولی هیچ یک حاضر به کمک نیستند. ̎اما ̎ با زهری که از ̎اومه̎ گرفته، خودکشی می‌کند، و در حالی که آهسته آهسته جان می‌دهد، شوهری که هیچ‌گاه درکش نکرده، در کنارش است.
ـ آخرین نسخهٔ سینمائی رمان پرآوازهٔ فلوبر. شابرول ادعا کرده که می‌خواسته ̎فیلمی بسازد که اگر فلوبر به جای قلم دوربین داشت، می‌ساخت.̎ و نسخهٔ او به خاطر وفاداری به این شاهکار فناناپذیر شهرت دارد. با این حال فیلم او راوی جمعی رمان را به دوربین عینی و بی‌موضعی بدل کرده که نتیجه‌اش بیش از آنکه روشنگر باشد، طبق معمول شابرول سرد، بی‌تفاوت و در این مورد خاص کسالت‌بار است. مادام بوواری البته برای ̎شابرول̎ی که بارها به سراغ زندگی روستائی تنگ‌نظرانهٔ فرانسوی، جست و جوی خود ویرانگرانهٔ امیال موهوم و ریاکاری جامعهٔ بورژوائی رفته، باید که دست‌مایهٔ مطلوبی باشد و هوپر پس از ویولت نوزی‌یر (۱۹۷۸) و سرگذشت زنان (۱۹۸۹) بار دیگر در نقش زنی متمایز از جمع ظاهر می‌شود که در این جا حضورش به قیمت کم‌رنگ شدن دیدگاه‌های با اهمیت شخصیت‌های دیگر تمام می‌شود و خود میان درون‌گرائی شدید و رفتارهای پرشور و هوسانی در نوسان است. فیلم نه تنها ارتباطی با ̎موج نو̎ئی که شابرول زمانی از پایه گذارانش بود، ندارد بلکه از آن نوع اقتباس‌های ادبی / تاریخی سر به راه، معقول، آراسته و بی‌حس و حالی است که زمانی از سوی زیبائی‌شناسی موج نو، مطرود و بی‌ارزش قلمداد می‌شد و سینمای فرانسه نظایر از یادبردنی‌اش را بارها تجربه کرده است.