چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
کارگردانی که از تفسیر غلط نمیگریزد
چه میشد اگر انسانها توان ارتباط با یکدیگر را از دست میدادند؟ میشل هانکه در این باره میگوید: «به نظر من رابطه از چیزی که به نظر میرسد پیچیدهتر است. هرکس دنیا و زبان خودش را خلق میکند و باری که انسانها روی کلمات میگذارند بسیار متفاوت است، به همین خاطر در بعضی وضعیتها، روابط بسیار سخت و پیچیده میشود. هر چقدر که روشنفکر باشید به خاطر پیچیده بودن زبانتان برقراری رابطه هم سختتر میشود، به همین خاطر به نظر من کلمات خطرناکند و نمیتوانم به آنها اعتماد کنم. کلمات میتوانند شما را به راههای غلط سوق بدهند طوری که گم بشوید.»
▪ نسخه جدید (۲۰۰۸) فیلم «بازیهای مسخره»، به کارگردانی میشل هانکه، فیلم ساز اتریشی، اکران شد. این فیلم یک هفته پیش از اکران عمومی، به طور محدود نمایش داده شده بود.
ـ نسخه اورژینال این فیلم در سال ۱۹۹۷ ساخته شد و در همان زمان یکی از بحث برانگیزترین فیلمها بود. فیلم، بررسی فلسفی روانشناختیهانکه در مفهوم خشونت است، خشونتی که به گفته او حاصل سیطره تصاویر هالیوودی در دنیای مدرن است. فیلم داستان بسیار سادهای دارد: یک خانواده مرفه و به ظاهر موفق اتریشی، برای گذراندن تعطیلات به ویلایشان در کنار ساحل میروند. اما در آنجا توسط دو جوان به ظاهر عادی و مودب گروگان گرفته میشوند و یکی یکی کشته میشوند.
منتقدان، «بازیهای مسخره» را نسخه اروپایی« تنگه وحشت» قلمداد کردند. هانکه به سبک فیلمساز مورد علاقهاش، روبر برسون، از نمایش مستقیم خشونت پرهیز میکند و صرفا جلوه آن را در حاشیه صوتی و چهره قاتلین نشان میدهد.
این فیلمساز اتریشی مقیم آلمان، یکی از بحثانگیزترن فیلمسازان اخیر اروپا به شمار میرود. او در رشتههای فلسفه و روانشناسی و تئاتر تحصیل کرده; اما خود درباره تحصیلات آکادمیکاش میگوید: تنها چیزی که از روانشناسی و فلسفه یاد گرفتم این بود: «قبل از مطالعه فکر میکنیم که جوابی برای سئوالهایمان پیدا خواهیم کرد. اما در پایان جوابی در کار نیست، بلکه فقط پرسشها برایمان باقی میماند. تنها چیزی که از تحصیل برایم باقی مانده همین است! به سئوال کردن ادامه خواهیم داد; اما این به معنی یافتن پاسخی برای سئوالهایمان نخواهد بود.»
فیلمهای هانکه، به طور کلی موضوعاتی شبیه به هم دارند. مفاهیمی چون ناامنی دنیای اطرافمان، تجاوز به حریم خصوصی و از بین رفتن هویت فردی، که میتوانند برای همه مردم در همه دنیا، مشترکات بسیاری داشته باشد.هانکه در فیلمهایش بیآنکه با نشان دادن صحنههای خشونت دست به خودنمایی بزند هیجان و اضطراب را در دل تماشاچی میاندازد، احتمالا دیدن مستقیم صحنههای خشونت، ذهن خیالپرداز ما را به تصور اتفاقاتی بسیار وحشتناکتر از آنچه که هانکه میتوانست نشان دهد سوق میدهد.
دوران اصلی فیلمسازی هانکه از دو مقطع بسیار مهم تشکیل شده است. دوره نخست، فیلمهایی است که او در اتریش با عوامل و بازیگران اتریشی ساخته است، فیلمهایی مثل قاره هفتم، ویدئوی بنی، هفتاد و یک قطعه از گاهشماری یک فرصت و بازیهای مسخره. نقطه تکامل این مقطع فیلمسازی او را میتوان در بازیهای مسخره محصول ۱۹۹۷ دید.
پس از موفقیت بازیهای مسخره، دوره دوم کاری هانکه آغاز میشود. فیلمهایی که در خارج از اتریش و با سرمایهگذاری تهیهکنندگان بینالمللی ساخته میشود. فیلمهایی چون کد ناشناخته محصول ۲۰۰۰، علم پیانو ۲۰۰۱، زمانه گرگ محصول ۲۰۰۳ و فیلم پنهان.
مهمترین فیلم این مجموعه که سه جایزه اصلی جشنواره کن را در سال ۲۰۰۱ برای هانکه به ارمغان آورد معلم پیانو است. معلم پیانو جایگاههانکه را به عنوان یکی از فیلمسازان بزرگ تثبیت کرد.
▪ استوارت جفریز گاردین دوشنبه ۳۱ مارس ۲۰۰۸-فیلم عینا دوبارهسازی شده (شات به شات) هانکه، برای منتقدان فیلم خشونت آمریکایی، به نمایش درآمد. آیا هانکه به هر چیزی که از آن متنفر است، تبدیل نمیشود؟
ـ آخرین باری که با کارگردان مستقل مشهور، میشل هانکه، مصاحبه کردم، او در یک بهارخواب تابستانی درشهر کن نشسته بود، و با پوزخند حرف میزد. او به تازگی بعد از نمایش فیلم معلم پیانو که جایزه هیئت ژوری را برده بود. توسط مخاطبان فستیوال هو شده بود.
حرف زدن او خنده مضحک و مسخرهآمیزی به همراه دارد، که رفتار اشرافیاش را خنثی میکند; نگاه و صدای او مانند هو، هو، هوی یک بابانوئل در غبار نور است و سخن گفتن همراه با پوزخند او واقعا نابه جاست (دیگران ممکن است در این باره بیش از من پارسایانه فکر کنند): فیلم معلم پیانو اقتباسی از رمان «اس و ام» اثر الفرد جلینک است، که «ایزابلهاپرت» نقش زنی را در آن بازی میکرد، او پاهایش را با تیغریشتراشی به سختی زخمیکرد. باور کنید، کاملا جدی بود. این تمام آن چیزی است که در تمام فیلم به طور پیوسته وجود داشت و بعضی از «مخاطبان فستیوال» از آن متنفر بودند. اما هانکه هیچ نیست جز یک گمراه.
س هفت سال بعد، من آن پوزخند را دوباره دیدم. تازه از هانکه پرسیده بودم که چطور ممکن است، از میان همه کارگردانان در تمام جهان، نویسنده بزرگ منش اتریشی به هالیوود، این جای پست، بیاید. چرا او، بازیهای مسخره، فیلم وحشی و بیرحمانه آلمانی زبان منزجرکننده را برای استودیوی برادران وارنر دوباره ساخت؟ در نهایت، کارگردان ۶۶ ساله، برای دو دهه گذشته پوست رژیم جنسیت، خشونت و شکنجه اتفاقی هالیوود را کنده است، محکومیتی برای فیلم بینهای بیحال همه دنیا. آیا هانکه به هر آنچه از آن متنفر بود و تحقیرش میکرد تبدیل نشده است؟
ـ هانکه با شیوه مخصوص خودش در پاسخ دادن، بعد از هو هو هوی مخاطبان، میگوید: «فیلم اول به آن نمایش عمومیکه من فکر میکردم و میبایست برسد، نرسید. به همین دلیل من تصمیم گرفتم آن را دوباره بسازم.» چرا؟ «نسخه اورژینال آن به زبان آلمانی بود و مخاطبان انگلیسی زبان، اغلب، فیلمهای زیرنویس نمیبینند. وقتی برای اولین بار در میانههای دهه ۹۰ «بازیهای مسخره» را ساختم، نظرم این بود که یک مخاطب آمریکایی داشته باشم که فیلم را ببیند. اینکه فیلم، عکسالعملی بر سینمای آمریکایی است، خشونت، خام دستی و سادگی، روشی است که سینمای آمریکا برای سرگرمینوع بشر دارد. در بسیاری از فیلمهای آمریکایی، خشونت به شکل قابل مصرفی استفاده میشود. اما چون من «بازیهای مسخره» را در آلمان ساختم، با هنرپیشههایی که برای مخاطبان آمریکایی شناخته شده نبود، فیلم نتوانست به درستی به میان مردمیوارد شود که نیاز داشتند آن را ببینند.»
اما آیا ساخت مجدد آن ایده خوبی است؟ تاریخ سینما پر است از کارگردانانی که به هالیوود رفتهاند و نسخههای اسفباری از فیلمهای خود ساختهاند. حتی کار مجدد سال ۱۹۵۶ هیچکاک از فیلم «مردی که زیاد میدانست» (فیلم اول در سال ۱۹۳۴ ساخته شد) مورد تمسخر واقع شد. علاقمندان فیلم، برایتان از کهنگی و مسخرگی نسخه آمریکایی دو بار ساخته شده فیلم «حلقه» هیدئوهاکاتا شده خواهند گفت، و کندی و بیموضوعی نسخه دوباره ساخته شده فیلم ترسناک «کینه» اثر تاکاشی شیمیزو. در اینجا جورج اسلایزر پیر بینوا وجود دارد، مرد هلندی که هالیوود او را به ساختن یک پایان خوش احمقانه در دوبارهسازی سال ۱۹۹۳ اش از سهگانه «ناپدید شدن»، تحریک کرد.
« از وجود همه این فیلمهای بسیار بد آگاه بودم. اما متقاعد شدم که من میتوانم فیلم خودم را کنترل کنم، به روشی که بسیاری از این کارگردانان نتوانستند». سپس چگونه او تجربه کار در آمریکا را پیدا کرده است؟ او با مترجم آلمانیاش برای استفاده درست از لغات انگلیسی دست و پا میزند. «طاقت فرسا» او در نهایت با این عبارت توصیفش میکند. چرا؟ «برای اینکه آنها در نهایت تلاش میکند که بر تو تاثیر بگذارند. آنها گوش نمیدهند. من میگویم نه، اما آنها روز بعد از من همان سئوال تکراری را میپرسند. باید برای چیزی که میخواهم به سختی بجنگم، روشی که پیش از این نداشتم.»
«بازیهای مسخره»، به درستی داستان آشفتگی و اضطراب یک زوج جوان ثروتمند، پسرشان و سگی که در خانه تفریحی کنار دریاچهشان نگه میدارند را تعریف میکند. دو مرد جوان مودب با دستکشهای سفید، در داخل خانه با خودشان حرف میزنند و یک ساعت و نیم بعدی را، به طور پیوسته، به شکنجه خانواده سپری میکنند.
تنها تغییری که هانکه در نسخه جدید فیلم ایجاد کرده است، حرکت از اتریش به آمریکاست و اینکه نوامیواتس و تیم روث را در نقشهای اصلی قرار داده است; وگرنه فیلم، اساسا نسخه اورژینالش را به یاد میآورد اگر چه، همانطور که بعضی از منتقدان آمریکایی به تندی اشاره کردهاند، واتس مدت زمان بیشتری را در صحنه ای از فیلم به نسبت آنچه سوزانا لادار در نسخه اورژینال فیلم انجام میدهد زیر شکنجه است و این قطعا درست است که «روث» به عنوان قربانی، بیشتر هیجان به خرج میدهد، به نسبت استویکال الریش در نقش مشابهاش، در نسخه اورژینال فیلم.
تنها شرط هانکه برای پذیرفتن ساخت مجدد «بازیهای مسخره» این بود که واتس در فیلم بازی کند. این مسئله نه فقط برای این بود که هانکه بازی او را ستایش میکند (هانکه میگوید: «من فکر کردم او در هر دو فیلم مالهالند درایو و ۲۱ گرم بسیار فوقالعاده بود») اما دلیل دیگرش این است که واتس به سرعت به ملکه فیلمهای ساخت مجدد هالیوود تبدیل شده است: او نقش فای ورای را در کینگ کنگ سال ۲۰۰۵ پیتر جکسون بدست آورد، در دو فیلمی که ساخته شد از «حلقه» ناکاتا، و شایع است که نقش تیپی هدرن را در ساخت مجددی از پرندههای هیچکاک را بر عهده خواهد گرفت.
اما حتی واتس هم تا زمان ساخته شدن دوباره «بازیهای مسخره»، در یک فیلم « عینا دوبارهسازی» ظاهر نشده بود، هانکه میگوید: «من تصمیم گرفتم اولین کارگردانی باشم که تا به حال فیلم خود را دوباره عینا و شات به شات بسازد.» آیا این بیمعنا نیست؟ ملاحظه کنید، مثلا دوبارهسازی شات به شات گاس ون سنت از روانی هیچکاک، یک فیلم سراسر آشغال. اما هانکه تاکید دارد که فیلم او ارزنده است و قابلیت صرف وقت را دارد. «این برایم کمی کشمکش درونی داشت که آیا میتوانم آن را شات به شات بسازم یا نه. اما مسئله این هم بود که من هیچ چیزی برای اضافه کردن به آن نداشتم. پس تغییرش ندادم. در این ده سال که نسخه اورژینال آن را ساختهام چه چیزی تغییر کرده است که بخواهم در دوبارهسازیاش برای آمریکاییها ارزندهترش کنم ؟» چرا؟ «میدانید، همه آن شکنجه- پرنوی لعنتی که در سینمای آمریکا و زندگی آمریکایی خیلی مرسوم است. این چیز جدیدی است.»
در دقیقه نودم «بازیهای مسخره»، یکی از شکنجهدهندگان رو به دوربین میگوید: «ما هنوز به طول یک فیلم هم نرسیدهایم.» هانکه دائم روشی را که ما موقع تماشای سینمای خشونت به کار میبریم به یادمان میآورد. تکنیک دیگری که او استفاده میکند دور شدن دوربین برای لحظهای، از جریان خشونت است و تماشاگران سریعتر و با میل بیشتری جنایت را میبینند، به نسبت آنچه که واقعا اتفاق میافتد. هانکه میگوید او از پرتقال کوکی کوبریک چیز بزرگی آموخته است. «درسی که من گرفتهام این است که وقتی شما خشونت را بر روی پرده میبینید ممکن است بهاندازهای ارزش تقلید داشته باشد، خونسردانه، جذاب و خوشایند به نظر آید. من همیشه ریسک این را به جان میخرم که مورد تفسیر غلط قرار بگیرم، اما قصد ندارم به تماشاگران در فانتزیهای خشونتشان کمک کنم.»
هانکه سالها بود که این شیرین کاریهای سینمایی را یدک میکشید. در دومین فیلم خود ویدئوی بنی(۱۹۹۲)، نوجوانی از ماجرای قتلی که (در زمانی که والدینش در تعطیلات هستند) مرتکب میشود، فیلم میگیرد. وقتی والدینش باز میگردند ما به عنوان تماشاگران، نوار ویدئویی را برای بار دوم میبینیم. برای هانکه نمایش دوباره ویدئو تکنیکی است که بیننده را به چالش میکشاند. «قتل، وقتی برای دومین بار آن را میبینید، در متن جامعه جامیافتد. میتوانید آن را تجزیه و تحلیل کنید، بیشتر از آنکه فقط گیج کننده باشد; آنگونه که در زمان دیدن فیلم برای بار اول تجربه کردید. شما در نقش خود به عنوان کسی که فقط با علاقه نگاه میکند، تردید میکنید.» که، دست کم، امیدواری عادی هانکه برای کارش است.
لذت بردن از دیدن نکبت و پستی هم یک موضوع حیرتآور در بهترین فیلم او، پنهان، است، که هانکه جایزه «پالما دور» و جایزه بهترین کارگردانی را از کن ۲۰۰۵ دریافت کرد. ژولیت بینوش و دانیل آتول نقش زوج پاریسی بورژوایی را بازی میکنند که هر روز صبح برای یافتن یک نوار ویدئویی در پلکان جلوی درشان، که اتفاقات میان خانوادهشان را نشان میدهد از خواب بیدار میشوند.
▪ آیا آنها تهدید شده بودند؟ نگاه کردن این ویدئوها چه تخیل وحشی را در بینندههایش رها میکند؟
ـ (همانطور که در ابلیس، فیلم کمتر هیجان انگیز فرانسوی، یک راز وحشتناک برای مردم، یک رفتار به نظر میآید): اتول، بزرگ شده در آلگریا، راز وحشتناکی مربوط به دوران کودکی اش در آلگریا دارد. پس ممکن است، نوارهای ویدئویی به وسیله آلگریاهای کینهجو، در تلاش برای بردن این زوج فرانسوی به مرز دیوانگی آنجا گذاشته شده باشند. «پنهان» هم زمان به عنوان منتقد امپریالیسم فرانسوی عمل میکند، در صورتی که تصمیم به ترک ذات جرم، حتی اگر هیچ جرمی اتفاق نیافتاده باشد با رضایت گرفته نشده است.
وقتی هانکه برای دانشجویان فیلمسازی در وینا سخنرانی میکند، گاهی به آنها هریسون فورد را در فیلم «هواپیمای رئیس جمهور» نشان میدهد، با گذاشتن آن فیلم در کنار «رزم ناو پتمکین»، به کارگردانی اینستین، و «پیروزی اراده» به کارگردانی لنی ریفنستال. «نکته این است که در نمایش «هواپیمای رئیس جمهور» یک پیام سیاسی وجود دارد، کاملا بهاندازه دو فیلم دیگر. اما در فیلمهای هالیوودی کنترل کردن بینندگان بسیار کلی است، به طوری که آنها نمیدانند که دارند با مهارت کنترل میشوند.»
با توجه به چیزی که او اخیرا به نیویورک تایمز گفته است: «در دنیای آلمانی زبانها و در بیشتر کشوریها غیر آلمانی زبان اروپایی، این شکل رک و سرراست گویی داستان، که نازیها استفاده خوبی از آن میکردند، به سمتی میرود که با بیاعتمادی نشان داده شود. خطر پنهان در داستانگویی آشکار شد چقدر آسان است اداره کردن اجتماع.» آمریکا هرگز مجبور به رویارویی با آن خطر پنهان در سینمای داستانی نمیشود.
بعضی از منتقدان آمریکایی این انتقاد را از سینمای ملیشان رد کردهاند. یک منتقد در بوستون گلاب اخیرا نوشت که هانکه در «یک فرضیه اثبات شده خوش ظاهر اما بد ذات، کار میکند، مدرسه فیلمسازی برکشن (که هانکه هم در آن فیلمسازی تدریس میکند) میتواند یک روشنفکری دسته جمعی با خود بیاورد.» نکته مهمتر اینکه سینما روهایی که هانکه به دنبال رها شدن از قیود ذهنی آنهاست، کمترین احتمال برای دیدن فیلم او هستند: در آمریکا، «بازیهای مسخره» به وسیله «وارنر ایندیپندنت» توزیع شده است، که به طور اختصاصی در ساختن و توزیع فیلمهای هنری فعالیت میکند: (قبل از غروب، شب خوب و نفرت انگیز و خوشبختی). در انگلستان هم فیلم به وسیله تارتان فیلمز، پخش میشود که به طور اختصاصی در خانههای هنر اروپا یا در آوانگاردهای آسیایی فعالیت میکند. شاید بعد از «بازهای مسخره» اورژینال، هانکه دوباره مخاطبان مورد نظر خود را گم کرده است.
آیا او میخواد دوباره درهالیوود کار کند؟ «من تمایل دارم در هر جایی کار کنم. هند، ژاپن، البته اگر پروژه شایسته باشد.» در حال حاضر او عقب نشینی اجباری به اروپا میکند، جایی که مدرسه فیلم سازی بریشتن بیشتر گرامیاش میدارد. آخرین پروژه او «گروه داس ویب» است. فیلم در سال ۱۹۳۱ در یک مدرسه روستایی در آلمان اتفاق میافتد. جایی که اتفاقات مرموز پیش میآید. به نظر میرسد جایی آشنا و منطقهای پر ثمر برای کارگردان باشد.
از هانکه درباره انتقادات شدیدی که از داخل آمریکا پس از اکران فیلم دریافت خواهد کرد پرسیدم، (تیتر اصلی «ویلج وویس»، «یک نیرنگ ساختگی» بود). «از لحاظ قیود اخلاقی من به انتقادها پاسخ عمومینمیدهم.» او میگوید: «من از اینکه این قاعده کلی چیست، مطمئن نیستم.» آیا او ناامید است که پیام او برای آمریکایی ناشنیده بماند؟ او برای آخرینبار پوزخند میزند. « فیلم یک دیالوگ است، اما من پیام خودم را دارم. من مطمئن هستم آنها پیام فیلم را به درستی دریافت نمیکنند، اما هرکسی میتواند پیام هنرمند را به درستی نگیرد. این تراژدی بشر است.» یا شاید تراژدیهانکه.
سمیرا ندایی
منبع : روزنامه حیات نو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست