پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
پیشینه نام ایران!
واژهی ایران (Eran) برای نخستین بار در سنگنوشتههای اردشیر یکم - بنیانگذار دودمان ساسانی - گواهی شده است. وی در برجستهنگاری تفویض شاهنشاهیاش [از سوی اورمزد] در نقش رستم استان فارس، و سپس در سکههایاش، )Ardashir shahan shah Eran به پارسی میانه) و Shahan shah Aryan (به پارتی) ؛ " اردشیر، شاه شاهان آریاییها" خوانده شده است. پسرش شاپور یکم، ضمن استفاده از همان لقب برای پدرش، به خود با عنوان Shahan shah eran ud aneran (به پارسی میانه) و Shahan shah aryan ud anaryan (به پارتی) ؛ یعنی شاه شاهان آریاییها و غیرآریاییها اشاره کرده است. همین شکل و شیوه، مورد استفادهی شاهان بعدی ساسانی، از «نرسه» تا «شاپور سوم» بود. سنگنوشتهی سه زبانهی شاپور یکم در کعبهی زرتشت در استان فارس - که در این موضوع فقط نسخههای پارتی و یونانیاش محفوظ مانده، اما نسخهی پارسی میانهی آن نیز با اطمینان، بازسازیپذیر است - برای نخستین بار حاوی واژهی پارسی میانهی «ایرانشهر» EranShahr (به پارتی) Aryanshahr است. بیان پادشاه مذکور در این زمینه، چنین است:
) «an … eranshahr xwday hem»به پارسی میانه) «az … aryanshahr xwday ahem» (به پارتی)،) «ego … tou Arianon ethnous despotes eimi» به یونانی)، یعنی : " من سرور پادشاهی (در نسخهی یونانی: ملت) آریاییان هستم (SH.K.Z, Mid. Pers. [۱], Parth . ۱., Gk. ۱.۲).
این قاعدهسازی، به دنبال لقب «شاه شاهان آریاییها»ی شاپور یکم، این نکته را به نظر بسیار پذیرفتنی میسازد که واژهی «ایرانشهر» به درستی، «شاهنشاهی» (empire) معنی میگردیده، ضمن این که واژهی Eran هنوز مطابق با ریشهشناسیاش (از واژهی ایرانی کهن): aryanam*، به عنوان حالت جمع اضافی نام قومی «ایر» » (Er) پارتی Ary؛ از ایرانی کهن: -arya؛ = آریایی) به معنای «-ِ ایرانیان» فهمیده میشده است. شکل مفرد این واژه را شاپور در اشاره به پسرش «نرسه» مورد استفاده قرار داده است: Er mazdesn Narseh, shah Hind, Sagestan … (به پارسی میانه) ary mazdezn Narseh … (به پارتی)، یعنی: «آریایی مزداپرست نرسه، شاه هند و سیستان و…. »
از دیگر شاهان ساسانی، بهرام دوم نیز منحصراً، در برخی سکههایاش، این واژه را به صورت یک پیشوند به سکهنوشتههای معیاری که از زمان اردشیر یکم مورد استفاده بوده، افزوده است: «(آریایی) مزداپرست، خدایگان (بهرام)، شاه شاهان آریاییها و غیر آریاییها
ترکیب «اریانام خشثره» -aryanam xshathra* [= شهریاری آریاییها] در هیچ یک از سنگنوشتههای پارسی باستان هخامنشی یافته نشده است. در این زمینه، در یشتهای متأخر اوستا، تنها ذکر Airiia و Anairiia danghawo "= سرزمینهای آریایی" و "غیرآریایی" وجود دارد. بنابراین اصطلاح «ایرانشهر» برساختهی ساسانیان بوده است.
فهرست کشورهای فرمانبُردار شاپور، در نسخهی پارسی میانهی سنگنوشتهاش، تقریباً به کلی آسیب دیده است و تنها به گونهی ناقص در در نسخههای پارتی و یونانی این سنگنوشتهی سه زبانه محفوظ و باقی مانده است. البته این سیاهه را به یاری فهرست کوتاه ایالتهای ایرانشهر (به معنای خاص) در سنگنوشتههای پارسی میانهی نقش رستم و نیز با توجه به سنگنوشتهی شدیداً آسیب دیده و هوازدهی «کردیر» (Kerdir)، روحانی برجستهی عصر جانشینان شاپور، میتوان بازسازی نمود. فهرست یادشده شامل این نامهاست: «پارس (فارس)، پهلو (پارت)، خوزستان، میشان، آسورستان (سوریه)، نودشیرگان (Nodshiragan = آدیابِنه)، آدوربایگان (آذربایجان)، سپاهان (اصفهان)، * ری، کیرمان (کرمان)، سگستان (سیستان)، گورگان (گرگان)، مرو، هریو (هرات)، اَبَرشهر (خراسان)، تورستان (توران)، مَکوران (مکران)، و کوشانشهر تا پَشکبور (پیشاور)». شاپور نام چند کشور دیگر را نیز افزوده است، شامل: مای (ماد)، هیند (هند)، و مَزونشهر (عمان) "در کنار دریا" و دیگران؛ یعنی «ارمن (ارمنستان)، ویروزان (گرجستان)، آلان (اران)، و بلاسگان تا کافکوف (قفقاز) و دروازهی آلانان»، که کردیر این کشورهای را صریحاً در داخل «انیرانشهر» (aneranshahr)، یعنی "شهریاری غیر آریاییها"، امپراتوری روم تا غرب و سرزمینهای قفقاز، قرار داده است.
با وجود تداول و کاربرد اصطلاح «ایرانشهر» در سنگنوشتههای سلطنتی، به شاهنشاهی ساسانی، پیش از این، با شکل کوتاه شدهی «ایران» (Eran) اشاره میشد، و به غربِ رومی نیز متقابلاً و زودتر، با عنوان «انیران (Aneran). »
هر دوی این اصطلاحها، در متنی تقویمی به قلم مانی پیامبر - که احتمالاً، نخست در زمان اردشیر یکم نوشته شده - یافته میشود. در دیگر متون پارسی و پارتی مانوی، اصطلاح «ایرانشهر» دیده نشده است. همین شکل کوتاه (Eran)، در نامهای شهرهایی که شاپور یکم و جانشیناناش بنیان نهاده بودند، آشکار میشود؛ مانند: Eran-xwarrah-Shabuhrشکوه ایران از شاپور، Eran-asan-kard-Kawad = کواد ایران را آرام کرد. همچنین، این اصطلاح در عنوانهای برخی از مأموران بلندپایهی اداری و فرماندهان نظامی دوران ساسانیان متأخر به برجستگی نشان داده میشود؛ مانند: «ایران- آمارگر» Eran-amargar (رییس کل امورمالی کشور)، «ایران- دیبیربد» Eran-dibirbad (رییس دبیران کشور)، «ایران- دروستبد» Eran-drustbad (رییس پزشکان کشور)، «ایران- همبارگبد» Eran-hambaragbad (سرپرست کل انبارهای کشور)، «ایران- سپاهبد») Eran-spahbad فرمانده کل سپاه کشور).
در کتابهای پهلوی سدهی سوم هجری/ نهم میلادی، اصطلاحات کهن ساسانی، آشکارا محفوظ مانده است. برای نمونه، در «کارنامهی اردشیر بابکان» اصطلاح Eran تنها در عبارت shah-i eran (شاه ایران) و لقب eran-spahbad (ایران- سپاهبد) استفاده گردیده است. وگرنه، کشور [ایران] همواره «ایرانشهر» خوانده شده است. همین موضوع در کتاب «ارداویراز نامه» نیز صدق میکند که در آن جا عبارت eran dahibed "= فرمانروای آریاییها" صرفاً در مفهومی فراتر از نام جغرافیایی «ایرانشهر» آشکار میشود. در «دینکرد» هفتم نیز، عموماً همان تفاوت میان [مفهوم] «ایران» و «ایرانشهر» (و نیز با aneran، یعنی: غیرآریایی) گذارده شده است. در این جا، عبارت er deh (جمع: eran dehan) از ترجمهی پهلوی یشتها، گهگاه برای رساندن مفهوم «سرزمینهای آریایی» استفاده شده است. البته، این حقیقت که اصطلاح «ایران» Eran عموماً به صورت جغرافیایی نیز فهمیده میشد، با ساخت صفت eranag "= ایرانی"، که نخست در کتاب «بندهش» و آثار معاصر آن گواهی گردیده، نشان داده شده است.
در آثار کهن فارسی نو، به ویژه آنهایی که وابسته به منابع پارسی میانهاند، شکل «ایرانشهر» با «شهر ایران» جایگزین میشود (مانند: تاریخ سیستان، ص ۷-۶). فرخی سیستانی شاعر (درگذشتهی ۴۲۹ ق.)، یا شاید نسخهنویس بعدی اشعارش، هنوز این اصطلاح را در تقابل با «توران» (سرزمین تورانیان) استفاده میکند. با این حال، قلمرو ایرانشهر در این زمان، محدود و منحصر به بخش غربی پیشین امپراتوری [ساسانی] شده بود. در "تاریخ سیستان" چنین گفته شده است که: «کل ناحیهی کشور به چهار بخش تقسیم شده بود: خراسان، ایران (خاوران)، نیمروز، و باختر؛ هر آن چه در جوار مرز شمالی واقع گردیده، "باختر" خوانده شده؛ و هر آن چه در نزدیکی مرز جنوبی واقع بوده، "نیمروز" نامیده شده است؛ و ناحیهی میانی به دو بخش تقسیم گردیده: آن چه در جوار مرز شرق واقع شده، "خراسان" خوانده شده، حال آن که آن چه در غرب واقع است، "ایرانشهر" نامیده شده است». حتا در «نزهة القلوب» حمدالله مستوفی ( به نقل از اصطخری) گزارش گردیده که «عراق عربی عادتاً دل ایرانشهر خوانده شده است». به هر حال، عنوان عمومی سرزمین ایرانیان از این زمان، «ایران»، و [عنوان] اهالیاش، «ایرانی» بود (۱).
نوشتهی: دیوید مکنزی
ترجمهی: داریوش کیانی
(۱) David N. MacKenzie, "Eran, Eranshahr": Encyclopaedia Iranica, vol. ۸, Costa Mesa, Calif., ۱۹۹۷
ترجمهی: داریوش کیانی
(۱) David N. MacKenzie, "Eran, Eranshahr": Encyclopaedia Iranica, vol. ۸, Costa Mesa, Calif., ۱۹۹۷
منبع : کلوب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست