جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اطلاعات و فقر اطلاعاتی


اطلاعات و فقر اطلاعاتی
به طور کلی، اطلاعات پدیده ای است که در سیستم گیرنده اش تغییر به وجود می آورد و بنابر این هر قدر این سیستم، پیچیده تر باشد، برای ایجاد تغییر در آن، به اطلاعات دقیقتری نیاز است. انسان معمولاً اطلاعات جدید را از سه طریق:
۱) گرد آوری،
۲) اقتباس
۳) خلاقیت
فراهم می کند و مورد استفاده قرار می دهد. معمولاً ساده ترین و کم خرجترین راه، به کار گیری فعالیت و هوش، استفاده از اطلاعات دیگران، و کاربرد آن به همان صورت است. اصلاح و تطبیق این اطلاعات، با نیازهای ویژه جامعه دیگر، شیوه نسبتاً پر خرجی است. گرانترین راه نیز، تولید اطلاعات جدید به کمک قوه خلاقه است که به آن نو آوری اطلاق می شود. انسان در طول تاریخ، برای حل مسائل و مشکلات، غلبه بر موانع و بقای خود، اطلاعات را وام گرفته،اقتباس کرده و از نو آفریده است.
نتیجه این جریان، تغییری آهسته و پیوسته بوده است که وسعت و پیچیدگی ذخیره دانش و اطلاعات جوامع انسانی را افزایش داده است.هیچ فعالیت تولیدی و تحقیقاتی، بدون اطلاعات کافی، مناسب، درست و روز آمد، با موفقیت به انجام نمی رسد. پایگاه دانش جوامع پیشرفته، به طور مداوم با انتقال اطلاعات از طریق کانالهای ارتباطی وسیع گسترش می یابد. این دانش انباشته، یکی از نیروهای محرکه اقتصاد جوامع مزبور است.
مهارت و اطلاعات به آنها امکان می دهد که به شیوه بهتری از منابع اقتصادی و موقعیتهای تجاری بهره برداری کنند. اصولاً در این جوامع، جمع دانشمندان و کار شناسان و کارکنان علمی، در ارتباط مستقیم با فعالیتهای تولیدی و تحقیقاتی قرار دارند. یک مؤسسه معین، مسا ئل و مشکلات خود را در جریان تولید، در اختیار جمع علمی قرار می دهد و این جمع نیز، اطلاعات و راه حل علمی و فنی آن را به صورتی که مناسب بهره برداری باشد، در اختیار مؤسسه می گذارد و بدین شیوه، تکامل ابزار تولید و تکنولوژی و تدارک فرآورده های گوناگون، در پیوند تولید و اطلاعات و دانش انجام می گیرد. اما در جوامع کم رشد، به علت ((فقر اطلاعاتی)) و عدم درک اهمیت اطلاعات، تصمیم گیریها فقط با اتکا به قدرت و استقلال سیاسی و بدون وجود اطلاعات لازم انجام می شود.
به عبارت دیگر، در این جوامع، درحالی که اکثریت مردم برای گذران زندگی با نیازهای ساده ای رو به رو هستند، تصمیم گیران و مدیران آنها، برای اصلاح اقتصاد ملی و توسعه جامعه، به اطلاعات پیچیده و روز آمد و مناسب نیاز دارند. بدبختانه، با توجه به پایین بودن میزان دانش افراد این جوامع و فقدان یا کمبود افراد متخصص با وجدان و کاردان و محدود بودن کانالهای ارتباطی سریع و عدم دسترسی به اطلاعات لازم و روز آمد، نتیجه چنین مقایسه ای کاملاً آشکار است: استقلال سیاسی که به قیمت سنگین به دست آمده، به دلیل عدم امکان کسب استقلال اقتصادی در معرض خطر و حتی نابودی قرار می گیرد. در واقع، اطلاعات و منابع انسانی اطلاعاتی، در کنار انرژی، مواد خام و سایر منابع طبیعی از عناصر اصلی توسعه جوامع و کلید راهنمای تصمیم گیری است. مسئولان برنامه ریزی و تصمیم گیری، باید به منابع اطلاعاتی گسترده و سازمان یافته و به روشهای امکان استفاده از آنها دسترسی داشته باشند. باید اطلاعات زیادی درباره تغییرات پیچیده اجتماعی و فرهنگی که با توسعه سریع همراه است، جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
ابزار و روشهای تحلیلی که امکان استفاده بهتر از اطلاعات موجود را فراهم می آورند، در دسترس باشد. تصمیم گیران ومسئولان، در بیشتر جوامع کم رشد، معمولا نه آینده نگر هستند و نه حتی به قدر کافی از جریانات موجود و نقش اطلاعات در توسعه آگاهند. در حالی که آنها باید مرتب در این فکر باشند که مثلاً چه نوع پیشرفتی در جهان می تواند به حالشان مفید باشد، از چه راه و چه قدر طول می کشد تا پیشرفتهای مورد نظر عملی شود، چه چیزی می تواند در شمار اولین نشا نه های تحول با شد، کجا و چطور امکان دارد فرصتهای تازه پدیدار شوند، چه نهادی در داخل یا خارج کشور مسئول مشاهده تغییرات یا پدیدار شدن نشانه ها و فرصتهای تازه است، چرا توانایی علمی یک کشور کم رشد بستگی دارد که دریابنداطلاعات، علم و صنعت برای بسیج درست نیرو در جهت بقا و رشد در صدر اولویتها قرار دارد، وضع و ذخائر اطلاعاتی کشور چگونه است، و چه مرجعی مسئول رسیدگی به آنهاست، چطور مسائل اطلاعاتی ملی با دیگر مسائل داخلی و خارجی کشور ارتباط دارد، زمینه های بی اطلاعی از وضع موجود مراکز و خدمات اطلاعاتی چیست و برای تقویت یا تدارک آنها چه کارهایی باید انجام شود؟
در بعضی کشورهای کم رشد نیز، با پاره ای سیاستهای اعلام شده یا نشده، از جریان آزاد اطلاعات جلوگیری کرده و در نهایت هم، این گونه سیاستها به دلایل گوناگون توجیه می شوند. در عین حال موانع مالی و اداری و فنی و نظایر اینها، اغلب دسترسی به انتشارات و بانکهای اطلاعاتی خارجی و حتی داخلی را محدود می سازد.
این امر، گذشته از عوارض دیگر باعث دلسردی پژوهندگان و جویندگان اطلاعات و نیز، از بین رفتن روحیه تحقیق در آنها می شود. این کشورها، همچنین عموماً به اطلاعاتی وابسته اند که در غرب تولید و کنترل می شود و مساعی آنها در مورد تولید اطلاعات مناسب، عمدتاً نا هما هنگ و دچار «سوء مدیریت» بوده و به همین دلیل، وابستگی به کارشناسان خارجی همچنان ادامه می یابد. در حالی که توسعه اقتصادی مستقل، بدون اتکا به خود در امر تهیه، مدیریت و استفاده از اطلاعات، بسیار دشواراست. مسئولان جوامع مذکور، برای حل مسائل یاد شده و فائق آمدن بر مشکلات و بویژه برای اصلاح و بهبودحوزه اطلاعات، مجبور به اتخاذ تصمیمات و انجام فعالیتهای بیشماری هستند که ایجاد و تقویت «زیربناهای اطلاعاتی و فرهنگی» از آن جمله اند. در ارتباط با زیر بناهای اطلاعاتی، باید این اقدامات انجام شود: گسترش و تقویت کتابخانه ها و مراکز اسناد و اطلاعات، تدارک کارکنان مجرب اطلاعاتی، پیوند با منابع انسانی و اطلاعاتی، مثل مشاوران فنی و دانشمندان و ارکان تصمیم گیرنده مهم، نهادهای تحقیق و توسعه وجود نظام ملی که توسعه نظام یافته زیر بنای اطلاعاتی را اعتلا بخشد و نظام گزینش و بهره گیری از اطلاعاتی که بیگانگان برای خودشان تولید می کنند. از لحاظ فرهنگی نیز باید، اقدامات اساسی زیر در دستور کار قرار گیرد: ریشه کن کردن بیسوادی، بسط آموزش ابتدایی و متوسطه و عالی، تهیه و توزیع کتابهای گوناگون، رشد علم و هنر و صنعت، گسترش فرهنگ ملی، گسترش فرهنگ جسمانی یا تربیت بدنی، ایجاد محیط تربیتی درست در خانواده و مدرسه و محل کار و محیط اجتماعی، و حاکم نمودن فرهنگ صحیح کار و کوشش و تلاش در جامعه، برخورد با بی اعتمادی و عقده حقارت و فقدان اراده و انگیزه عمل و ساده اندیشی. پیشتر، اشاره شد که یکی از مشکلات اساسی جوامع کم رشد، مسأله ضعف و فقر اطلاعاتی، یعنی ناتوانی در دسترسی به اطلاعات موجود است. البته فقر اطلاعاتی به صورت های گوناگونی ظاهرمی شود:
۱) از عدم توانایی در به دست آوردن یا کاربرد اطلاعات مورد نیاز، تا وجود و انباشت بیش از حد اطلاعات از داشتن اطلاعات اما عدم درک صحیح از آن، تا فقر اطلاعاتی. فقر اطلاعاتی ممکن است، از سوی خود شخص تحمیل گرددمثل «جهل»، یا ازبیرون تحمیل شده باشد. به طور کلی، تأثیر حاصل از جهل یا سانسور و فریب در زندگی یک انسان یا آحاد یک ملت، می تواندآنی باشد، یا طی مدت طولانی و با تأثیرات تخریبی جزیی یا شدید همراه باشد.
در هر حال، آنچه در این رهگذر کاملاً بدیهی است، این است که فقر اطلاعاتی می تواند، بر هریک از جنبه های وضع بشر اثر گذارد. فقر اطلاعاتی، در طول تکامل اجتماعی انسان، همواره جزیی از مسائل مربوط به مدیریت دانش و اطلاعات جامعه بوده است. جوامع بسته، فعالانه در برابر خلق دانش و اطلاعات جدید و مبادله برون مرزی آن مقاومت می کنند و از این رو، به ا ندازه جوامع باز، از فقر اطلاعاتی رنج نمی برند. اما این جوامع بسته اند که وانمود می کنند به قدرکافی اطلاعات، در اختیار دارند و قادرند پاسخهای مورد نیاز همه سؤالها را به شیوه رضایت بخشی بدهند. ریشه های فقر اطلاعاتی کنونی در جهان، به نخستین روزهای تشکیل جامعه بشری باز می گردد. انسانهای اولیه در دسته های گرد آورنده خوراک و شکار زندگی می کردند. این صحرا گردان، سرزمینشان را در جستجوی گیاهان و حیوانات در می نوردیدند. ذخیره دانش و اطلاعات جامعه، ناچیز بود و تقسیم کار و دانش محدود می شد به شکار که وظیفه مردان بود و گرد آوری خوراک گیاهی، که أن را زنان به عهده داشتند. بدیهی است در زندگی صحرا گردی تمدن به وجود نمی آید، زیرا وقتی مردم در تمام عمر در حرکت باشند، چیزی که حمل و نقل آن دشوار باشد، تولید نمی شود، مجالی برای پرورش فکر جدید باقی نمی ماند. همه چیز از یاد می رفت و اطلاعی هم ضبط نمی شد. زندگی صحراگردی امروز، از زندگی ده هزار سال پیش، از این لحاظ پیشرفته تراست که صحراگردان در آن دوران، پیاده سفر می کردند و امروز از حیوانات بار کش استفاده می کنند.
زمانی که انسان روش کشت گیاه را آموخت و اسکان گزید، تغییرات بزرگی در زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وی پدید آمد. جوامع کشتکار اولیه، اغلب از نظر اقتصادی و سیاسی، تحت سلطه زنان بودند که از نظراطلاعاتی، غنی محسوب می شدند. افزایش مستمر جمعیت و احتیاج به استحصال خوراک گیاهی هر چه بیشتر از زمین، باعث نور آوری فنی شد. خیشهای چوبی و فلزی جایگزین ابزار اولیه کشتکاری نظیر کج بیل و چوبهای مخصوص کاوش زمین گردید و نیروی انسانی جای خود را به نیروی حیوانات بارکش داد. در این شرایط دانش و اطلاعات مربوط به حیوا نات و ساخت ابزار، نزد مردان نگهداری می شد و با افزایش اهمیت این اطلاعات برای بقا و تکامل جامعه، سلطه مردان جایگزین سلطه زنان شد.ابزار فنی جدید به اعضای جامعه امکان داد، تا بیش از نیاز خود تولید کنند و محصول اضافه را با تولیدات جوامع دیگرمبادله کنند.
پول به وجود آمدو خرید و فروش ابزار آغاز گردید و در نتیجه، کسی که اطلاعات بیشتری در اختیار داشت، استفاده بیشتری عایدش می شد. معامله را رؤسای قبایل، ریش سفیدان و سایر بزرگان انجام می دادند و هم اینان بودند که نخست، محصول اضافه و سپس ابزار و پول را به اختیار و انحصارخود در آورند. آنها به سرعت ثروتمند شدند و در رأس جامعه قرار گرفتند. اندوخته های آنها، نطفه مالکیت خصوصی را تشکیل داد و نابرابری در دارایی را به وجود آورد. اعضای بی چیزجامعه، به صاحبان پول و وسایل تولید وابستگی بیشتری یافتند. این بی چیزان زحمتکش، به قرض گرفتن پول و غله و احشام روی آوردند و چون اغلب قادر به بازپس دادن آن نبودند، به برده تبدیل می شدند. از سوی دیگر، کسانی که دانش و مهارت داشتند، از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، قدرتمند تر از دیگران شدند. و این گونه بود که فقر اطلاعاتی در بافت و ساخت جامعه انسانی راه یافت.
تأثیر این شرایط همچنین به صورت اختلاف سطح در دسترسی به اطلاعات استراتژیک، از طرف بعضی افراد و عدم دسترسی دیگران نمایان شد. به طور کلی: تأثیرات متقابل میزان جمعیت، رشد در پیچیدگی و تخصصی شدن جامعه، پیچیدگی و عمق و وسعت دانش، افزایش مقدار ذخیره دانش و اطلاعات جامعه و چگونگی مدیریت و توزیع آن، وبالاخره همه موانع موجود در راه جریان آزاد اطلاعات برای جلوگیری از دستیابی به دانش استراتژیک از جمله مواردی هستندکه در ایجاد فقر اطلاعاتی سهیم اند. فقر اطلاعاتی، ناشی از هر چه که باشد، موجب بی نظمی و آشفتگی در جامعه انسانی است و عواقب آن، فقط به طبقه فقیر یا محرومان سیاسی محدود نمی شود. استراتژیهای کنترل فکر و دانش یا به عبارت دیگر،کنترل دو حوزه اطلاعات و آموزش و پرورش در طول تاریخ و به ویژه برای حفظ قدرت و مقام طبقات گزیده اتخاذ شده اند.
چنانکه به عنوان مثال: در قرون وسطی، اختناق فکری و اطلاعاتی در جوامع اروپایی شکل گرفت و سانسور بر نوشته ها حاکم شد و خواندن، در انحصار گروهی خاص در آمد و ماموران تفتیش عقاید به جنایات زیادی دست زدند. در دهه ۱۹۵۰ در آمریکا، بسیاری از نویسندگان، هنرمندان، سیاستمداران وافرادی از سایر قشرهای جامعه، به اتهام داشتن عقاید یا دنبال کردن فعالیتهای غیر آمریکایی تحت فشار قرار گرفتند. یا در اوایل دهه ۱۹۷۰ به دنبال کودتای نظامیان به رهبری پینوشه، استراتژی کنترل فکر واطلاعات در شیلی بر قرار شد و حتی کتابسوزان گسترده ای انجام یافت. حکومتهای اقتدار طلب، وقتی از لحاظ سیاسی یا نظامی احساس خطر کنند، اقدام به اتخاذ چنان استراتژیهایی می کنند.
با این کار، نیروی اطلاعات، تماماً به چنگ کسانی می افتد که اساساً آن را چون حربه ای کار ساز، مورد استفاده قرار می دهند. آنها همچنین، با در تنگنا قرار دادن اشخاص اندیشمند و آگاه، ممنوع ساختن انجمنها، گماشتن جاسوس، جلوگیری از آشنایی و تفاهم مردم با هم و سرگرم کردنشان به غم معاش، یا برنامه های بی محتوا، به حکومت خویش ادامه می دهند. سردمداران این گونه حکومتها، تا جایی که بتوانند، تحقیقات اساسی را در علوم گوناگون کنترل و محدود می کنند، تا منشأ فقر اطلاعاتی، کاستیها، نارواییها و نایکسانی های جوامع شان آشکار نگردد. با وجود این، هر چند انسان همچنان به تکامل خود ادامه می دهد، اما نباید یقین داشت که تکامل، با تمدن ((سود گرانه)) غرب ادامه یابد. بهره کشی از جوامع کم رشد (به عنوان وسیله تأمین سطح تولید زیادو سود سرشار)، تبعیضات نژادی و جنسی و انحرافات گوناگون، تخریب و آلودگی محیط زیست، بی اخلاقی نظامیگری، نفع و ضرر مادی را معیار نهایی و همه جانبه ارزشیابی انسان قرار دادن، بیگانگی اجتماعی، جریان یک طرفه و کنترل شده اطلاعات و اخبار، جلوگیری از هشیاری و ممانعت حساب شده از انتقال گسترده و مؤثرتکنولوژی و اطلاعات علمی و فنی، از جمله ویژگیهای منفی این نوع تمدن سود اگرانه محسوب می شود. باری، در دهه پایانی قرن بیستم زندگی اجتماعی انسان، فوق العاده پیچیده شده است و مردم جهان تحت شرایط گوناگون طبیعی و اجتماعی به سر می برند: بعضی از لحاظ مادی و فرهنگی به پیشرفتهای درخشانی نا ئل شده ا ند، در حالی که بعضی هنوز، در مرحله نخستین پیشرفت قرار دارند. راستی علت این نایکسانی ها، جهل و فقر اطلاعاتی در چیست و چرا هنوز زندگی عمومی، از علم بر کنار مانده و بخش بزرگی از انسانها در بند نیروهای طبیعت و جامعه قرار دارند ؟
ayandehnegar.org
منبع : روزنامه ابرار اقتصادی