جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عجله و شتابکاری


عجله و شتابکاری
عجله حالتی است در دل که به مجّرد خطور امری در ذهن بی‌درنگ و بدون تأمّلی پیرامون آن به آن اقدام کند. و این حالت از لوازم ضعف و کوچکی نفس و از درهای بزرگ شیطان به دل آدمی است که بسیاری از مردم را از این راه به هلاکت افکنده است. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
شتابکاری از جانب شیطان است و تأنّی در کارها از جانب خداوند است.
(العجلهٔ من الشیطان، والتأنی من الله)
و خدای تعالی به پیامبرش می‌فرماید:
قرآن را پیش از آن‌که وحی آن به تو برسد به شتاب مخواه.
(و لا تعجل بالقرآن من قبل أن یقضی الیک وحیه) (سورهٔ طه، آیهٔ ۱۱۴)
و روایت است که: ”چون عیسی (علیه‌السلام) متولّد شد همهٔ شیاطین به پیش ابلیس آمدند و گفتند: امروز همهٔ بت‌ها سرنگون گشته‌اند. ابلیس گفت: البّته حادثه‌ای واقع شده است، بایستید تا جستجو کنیم، پس به پرواز آمد و همه جای زمین را درنوردید، چیزی نیافت تا رسید به جائی که عیسی (علیه‌السلام) متولّد شده بود. دید ملائکه دور او را گرفته‌اند، به نزد لشکر خود بازگشت و گفت: دیشب پیغمبری به دنیا آمده است. تاکنون هیچ زنی آبستن نشده و نزائیده مگر این‌که من نزد او حاضر بودم بجز این شخص. پس امید برگیرید از این‌که بعد از این بت‌ها پرستیده شوند، ولکن راه فرزندان آدم را به شتابکاری و سبکساری بزنید.“
و اخبار در نکوهش عجله از حدّ شمار افزون است، و سِرِّ این‌که از این صفت این اندازه مذمّت شده این است که: کارها باید از روی بصیرت و معرفت باشد، و این‌ها بستگی دارند به تأمّل و تأنّی، و شتابکاری مانع تأمّل است. و کسی که در کاری عجله می‌کند شیطان مکر و شرّ خود را به طوری که آدم شتابزده نفهمد بر او می‌افکند. و تجربه گواه است که هر کاری که بی‌تأمّل و تأنّی و درنگ انجام گرفته پشیمانی به دنبال نیاورده، بلکه همواره مورد رضایت واقع شده. و در نکوهش این صفت همین بس است که هر عجول سبکی در چشم مردمان خوار و در دل‌ها بی‌وقع و بی‌اعتبار است. و کسی که در کارها تأمّل می‌کند می‌داند که باعث و سبب بزرگ در فروختن و معاوضه کردن آخرت و حیات جاوید به مزخرفات پست دنیا عجله و شتابکاری است.
شکّی نیست که بالاترین لذّات برای نفس انسانی غلبه و برتری و استیلاست، که این از صفات پروردگار است و طبعاً برای نفوس مجّرد مطلوب است. و به غایت شائق اتّصاف به صفات و کمالات اوست که از جمله غلبه و برتری و تسلّط است، و این طلب ناپسند و مذموم نیست، اما آن ریاست و استیلا که مذموم است به سبب اشتباه و غلطی است که برای نفس بر اثر فریب شیطانِ رانده شده از عالم امر پیش آمده، زیرا شیطان چون انسان را از عالم امر دید حسد او را بر آن داشت که درصدد اغوای انسان از راه عجله و شتابکاری برآید، و در نظر او مُلک و ریاست فانی را که آلوده به انواع دردها و رنج‌هاست به این وسوسه که نزدیک و زودرس (عاجل) است جلوه و زینت داد و او را از مُلک جاوید دائم که هیچ کدورتی به آن نیامیخته و از زوال و فنا برکنار است به این بهانه که نسیه و در آینده (آجل) است بازداشت.
بیچاره فرزند آدم از آنجا که عجول و شتابکار خلق شده به نقد و زودرس راغب است و وقتی شیطان مطرود از عامل امر نزد او آمد به عجله که مقتضای طبع آدمی است متوسّل شد و او را به وسیلهٔ آنچه نقد و زودیاب (عاجل) است فریب داد و دلش را از جهان آینده و دیریاب (آجل) برگرداند. و دنیای حاضر را در چشمش آراست، و با وعدهٔ غرور و آرزوی بیجا نسبت به آخرت او را فریفت. و انسان بیچاره به وعدهٔ غرورآمیز او به طلب زیورهای فناپذیر دنیا مشغول شد، و سروری و پادشاهی ابدی آخرت را رها کرد، و مسکین‌بخت برگشته فکر نکرد که مُلک و ریاست دنیا برتری و سروری حقیقی و کمال نیست، بلکه نقص است و انسان را از کمال حقیقی و ریاست معنوی باز می‌دارد.
قرآن کسانی را که دنیای نقد فانی را بر آخرت جاوید برگزیده‌اند مورد سرزنش و نکوهش قرار دادند، چنان‌که خدای سبحان می‌فرماید:
اینان زودرس (دنیا) را دوست دارند و از پسِ خود روز سخت و گران را وا می‌گذارند.
(إِنَّ هٰؤُلاءِ یُحِبّٰونَ الْعٰاجِلَهَٔ وَ یَذَرُونَ وَرٰاءَ هُمْ یَوْماً ثَقیلاً ) (سورهٔ دهر، آیهٔ ۲۷)
و نیز می‌فرماید:
اصلاً شما (این جهان) شتافته را دوست دارید، و آخرت را فرو می‌گذارید.
(کَلّا بَلْ تُحِبّٰونَ الْعاجِلَهَٔ، وَ تَذَروُنَ الْآخِرَهَٔ ) (سورهٔ قیامت، آیهٔ ۲۰-۲۱)
و راه علاج آن این است که: آدمی فساد و سوء عاقبت آن را به یاد آورد، و سبکی و خواری و ندامت و خسران آن را متذکّر شود. آنگاه شرافت ضّد آن یعنی وقار را که خوی پیامبران و نیکان است به خاطر آورد. پس با خود قرار دهد که کاری را جز با تأمّل و مهلت نکند و آرامش و سکون درونی و بیرونی را در همهٔ احوال و حرکات و سکنات از دست ندهد. و چون مدّتی بدین شیوه عمل کرد - ولو به تکلّف - این حالت عادت وی خواهد شد و صفت عجله از او زایل خواهد گشت و وقار و آرامش پدید خواهد آمد.