جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
چشم انداز حکومت دینی، پارادکس توسعه و چالش های پیش رو
مقاله حاضر به حلّ تعارضی كه میان «توسعه» و «ارزشهای دینی» احساس میشود، پرداخته و آن را براساس مبانی اندیشه سیاسی اسلام تبیین نموده است. نویسنده ب اشاره به مفهوم توسعه، گزینههای احتمالی را در تعامل بین توسعه و ارزشهای اسلامی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و به تشریح مستدل گزینه مقبول كه در سند چشمانداز بیست ساله جمهوری اسلامی تبلور یافته، پرداخته است.
طراحی نمونه توسعه اسلامی و ارائه سرفصلهایی كه از امتیازات نظام سیاسی به شمار میرود، بخش دیگر این مقاله است. سرفصلهای یاد شده به منزله اصولی است كه مدیران و كارگزاران نظام میتوانند در مسیر تحقق سند چشمانداز مورد توجه قرار دهند.
براساس مبانی اندیشه سیاسی اسلامی چگونه در حكومت دینی، جمع میان مقوله توسعه و مفاهیم و ارزشهای دینی، میسور و امكانپذیر است؟
●مقدمه
۱. امروزه مقوله توسعه، در مباحث سیاسی و اجتماعی و اقتصادی چنان جایگاه مهم و منزلت رفیع را به دست آورده است كه هرگز هیچ قدرت سیاسی حاكم بر جامعهای، نمیتواند نسبت به آن بیتوجه باشد و یا حتی با دید تردید و تأمّل به آن نظر افكند.
گویا توسعه از اصول بدیهی هر نظام سیاسی كنونی است كه آن را باید در صدر وظایف خویش قرار دهد و در برنامههای كوتاه مدت و میان مدت و تدوین چشماندازهای دراز مدت، به طور روشن و صریح آن را مدّ نظر داشته باشد و برای نیل به آن راهبردی مشخص اتخاذ كند. بنابراین حكومت اسلامی مبتنی بر آموزههای وحیانی و الهی نیز، نمیتواند چشم بر مقوله توسعه در چشم انداز خویش فروبندد و یا آن را در آرمانها و اهداف میان مدت ی طولانی مدت خود قرار ندهد.
۲. واژه «توسعه» اگر چه در ظاهر معنایی روشن و آشكار دارد و از نظر لغوی واژهای عربی از ریشه وسع، به معنای گشادگی، فراخی و جاداری است.۱ ولی این واژه از جهت اصطلاحی، مفهومی نسبتاً پیچیده است و فهم آن با دشواریهایی همراه است. در اصطلاح برگردانده شده است.۲ توسعه با مفهومdevelopmentرایج، این واژه، از معادل انگلیسی امروزی آن به بعد از جنگ جهانی دوم بر میگردد و مقولهای است كه بیش از پنجاه سال از عمر آن نمیگذرد.۳ در واقع همچون بسیاری از مفاهیم وارداتی دیگر، واژه توسعه هم از واژگانی است كه در دهههای اخیر از سوی تمدن غربی جعل و متداول گردیده است و براساس اصول و مبانی و ارزشهای آن دیار، ساخته و پرداخته و تعریف و تبیین شده است.
در تعریف مصطلح از توسعه، تئوریها و نظریهپردازیهای متعددی مشاهده میشود; از قبیل نظریه رشد، نظریه وابستگی، نظریه روانشناختی توسعه، دیدگاه نوسازی كه هر یك ب نگاه از منظری ویژه، بخشی از واقعیت را مورد توجه قرار میدهند.۴ به عنوان مثال براساس نظریه رشد كه از مهمترین تئوریها در این عرصه است; در ادبیات توسعه، برمفهومی به نام رشد اقتصادی تأكید میشود كه این مفهوم، با مفهوم توسعه متفاوت است.
رشد به عنوان مقدمهای معطوف به توسعه تعریف میشود و در مقایسه گفته میشود: رشد یك نوع پیشرفت كمی است كه بواسطه آن ممكن است تغییرات كیفی در زندگی فردی و اجتماعی حاصل شود. در واقع طبق تئوری رشد، ب افزایش تولید ناخالص داخلی، رشد تحقق پیدا میكند و پیرو آن، این انتظار به وجود میآید كه درآمد سرانه، آموزش، بهداشت، درمان، فرهنگ و غیره نیز متحول گردد، به این وضعیت توسعه میگویند.۵
۳. از مطالب بند دوم، آشكار میگردد كه مفهوم توسعه، براساس مبانی و ارزشهای تمدن غربی و اصول مادیگرایی استوار است و از اینرو با حكومت دینی و نظام سیاسی برخاسته از ارزشهای الهی و معارف وحیانی قابل جمع نیست و چنانكه عدهای با صراحت اعلام كردهاند، تعارض آشكار میان حكومت دینی و توسعه قابل مشاهده است.۶
در نتیجه در نظر بسیاری از روشنفكران منتقد پذیرش توسعه به عنوان یك اصل آرمانی برای حكومت اسلامی و گنجانیدن آن در برنامه و چشمانداز حكومت اسلامی و سخن از توسعه به زبان آوردن در نظم سیاسی منبعث از مفاهیم مذهبی امری تناقض نماست و نامی جز پارادكس نمیتوان بر آن نهاد.
۴. به عقیده اینان به ناچار باتوجه به مقدمات سه گانه بالا، پذیرش یكی از گزینه های سه گانه ذیل اجتناب ناپذیر است:
۱. نفی توسعه و تكیه بر مبانی و ارزشهای حكومت دینی.
۲. نفی حكومت دینی و گام نهادن در مسیر توسعهای كه امروزه از بدیهیات نظام اجتماعیمیباشد.
۳. حفظ پوسته حكومت دینی و تحول از درون در مسیر توسعه مادی.
از سه گزینه بالا، شماره یك، نه تنها قابل پذیرش نیست بلكه ناشدنی و غیرممكن است، چون در عصر حاضر، اگر نظامی بخواهد، راهی، جز مسیر توسعه و پیشرفت مادی را طی كند، یقیناً دوام نمیآورد و محكوم به شكست خواهد بود. هرگز در عصری كه بشر، به تكنولوژی مدرن دست یافته و طبیعت را همچون خمیری در دست خویش، به دلخواه خود شكل میدهد و برای آسایش و آرامش مادی، از مواهب طبیعت استفاده میكند، نمیتوان مردم و شهروندان جامعه را اقناع كرد و آنها را به پذیرش زندگی سخت و طاقتفرسای دورانهای گذشته وادار كرد. چنانكه عقل نیز هرگز پشت كردن به توسعه و رفاه و پیشرفت را نمیپذیرد و رد میكند. بنابراین نوبت به گزینه دوم یا سوم میرسد. اما گزینه شماره دو را عدهای از روشنفكران و نویسندگان سكولار پیشنهاد میكنند و معتقدند برای نوسازی و خردگرایی، و توسعه، راهی جز ریشه كن كردن دین باقی نمیماند. آنان معتقدند: باید از ذهنیت دینی به ذهنیت عقلانی عبور كرد.۷
حتی برخی از افراطیون این دیدگاه بر این باورند:
«برپایی حكومت اسلامی جز به سقوط نمیانجامد. زیرا توانایی برخورد و همسازی با جهشهای دوران جدید را ندارد.»۸
با این وجود، تجربه جمهوری اسلامی و سپری شدن بیش از ربع قرن از نظام اسلامی در ایران، نشان داد كه با توجه به اعتقادات و فرهنگ عامه مردم مسلمان و آموزههای اسلامی، گزینه عدم نه صحیح است و نه شدنی و هر نظامی كه بخواهد در فكر توسعه مادی بدون توجه به فرهنگ دینی جامعه باشد، محكوم به شكست است.
در نتیجه، تنها راه پیشرو، استقبال از گزینه سومی است كه عدهای از روشنفكران مسلمان نه تنها از آن دفاع میكنند بلكه معتقدند: ما بخواهیم یا نخواهیم، مسیر جبری و قطعی اسلام سیاسی، به سكولاریزم اسلامی منتهی خواهد شد. این گروه معتقدند:
«سكولاریستی شدن امروزه تحت پوشش دینی و شعارهای دینی همه قلمرو اسلام را در مینوردد و هیچ كس این را نمیداند، بلكه بر عكس مردم توهم میكنند، دین پس از مدتها غیبت بازگشته است.» و بر این دیدگاه چنین میافزایند: «مسلمانان به طور ناخودآگاه تعالیم دین اسلام را به سمتی میغلطانند كه به نوعی سكولاریستی شدن، بدون اعتراف صریح به آن تبدیل میشود. سكولاریستی شدن بدون اعتراف و بدون اندیشیدن به آن.»۹ در اصل از نگاه این گروه، رهبران نظام اسلامی، پرچم سكولاریزم خواهی بردوش میگیرند.حال آنكه عناصر زبان دینی را به كار میبرند.»۱۰
در همین راستا گرایشهایی كه گمان دارند، هر چه رابطه دین و سیاست استحكام یابد، فقه بیشتر به سوی عرفی شدن حركت میكند، قابل ارزیابی است.۱۱ چكیده و ماحصل سخن آنكه: مشكل اساسی حكومت اسلامی در ارتباط با مقوله توسعه آن است كه: میان حكومت اسلامی و توسعه تعارض حاكم است و نتیجه جبری و قهری و لاینفكّ این تعارض چیزی جز كنار رفتن حكومت دینی به نفع توسعه نخواهد بود و حكومت اگر چه خود را دینی بنامد یا مردم خیال كنند، حكومت دینی مستقرّ است، ولی واقعیت پنهان آن چیزی جز حركت به سمت نظام لائیك و سكولار نخواهد بود.●بررسی و پاسخ
برای تحقیق و بررسی تعارض میان حكومت اسلامی و مقوله توسعه، توجه و دقت در چند نكته حائز اهمیت است و ضرورت دارد:
▪نكته اول: مفاهیم جدید و ترجمه شده از واژههای وارداتی كه محلّ تكوین و پیدایش و تعریف و توصیف آنها، جهان غرب بوده است، یكی از عمده مشكلات اساسی فرهنگی، جوامعی با خصلتهایی همچون جوامع ماست. توسعه یكی از این واژگان است و همچون دموكراسی، جامعه مدنی، تساهل و تسامح، آزادی و غیره، از جمله مفاهیمی است كه وقتی از ریشه غربی خود به زبان كشوری دیگر برگردانده میشود، همراه با بار معنایی و پشتوانههای ارزشی و زیرساختهای فكری و عقیدتی است كه كاربرد و استعمال آنها دقّتی فراوان ر میطلبد و به نظر این قلم، در این قبیل موارد، برای جلوگیری از هرگونه سأ برداشت و اشتباه، بهترین شیوه، استعمال نكردن و به كار نبردن این واژهها است. همچنانكه معمار كبیر انقلاب اسلامی، وقتی از او میخواستند واژه دموكراتیك در عنوان نظام جمهوری اسلامی گنجانیده شود، ایشان به شدّت مخالفت میورزید. چرا كه ایشان به خطرات كاربرد این قبیل واژگان توجه و دقت جدی داشت. در این موارد وظیفه نخبگان و فرهیختگان خودی آن است كه به جای برگردان مفاهیم فرهنگهای غیربومی كه مقتضیات خود را به دنبال دارد، از واژهها و اصطلاحات بومی و شناخته شده فرهنگ درون جامعه كه مبتنی بر اصول و ارزشهای خودی است بهره گیرند. به عنوان نمونه در عین بحث توسعه كه اشاره به پیشرفت جامعه دارد،به جای واژه توسعه كه برگردان لغت development است، واژهها و مفاهیمی ، همچون تعالی، تكامل، رشد و به جای «جامعه توسعه یافته»، میتوان از «جامعه دارای حیات طیّبه یا مدینه فاضله» و مانند آن بهره گرفت، تا به طور كلی راه برای خطاها و مغالطات بعدی بكلی مسدود گردد.
گرچه مع الأسف اكنون واژه توسعه، آنقدر در وسایل ارتباط جمعی و توسط دولتمردان و رسانهها به كار برده شده است كه تغییر و حذف آن اراده جدی و جمعی را میطلبد. از اینرو، ناچاریم در نكات بعدی با استفاده از همان واژه توسعه ولی با صرفنظر از اصول و مبادی و مبانی آن بحث را دنبال كنیم.
▪نكته دوم: توسعه و پیشرفت، فی الجمله، با قطع نظر از مبانی و اصول تمدن غربی مبتنی بر آن، و با صرف نظر از تعریفهای گوناگون كه برای آن ارائه شده است، اگر به عنوان پیشرفت و تكامل مادی و تكنولوژیك و رفاه اقتصادی مردم باشد نه تنها مورد پذیرش حكومت دینی است بلكه از اهداف و آرمانهای اساسی آن شمرده میشود. حكومت اسلامی، حكومتی است كه در تمامی ابعاد مادی و معنوی تكامل یافته ا ست و به تعالی و رشد واقعی رسیده است در حكومت اسلامی اساس بر عدالت و قسط استوار است كه در سایه آن آزادی، رفاه، امنیت، تساوی حقوق شهروندان تأمین میگردد. چنانكه در دوران كوتاه حكومت علوی، حضرت امیر(ع) به هیچ وجه نسبت به امور مادی و رفاهی و پیشرفت جامعه در این زمینهغافل نبودند.۱۲ چنانكه در سند چشمانداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران نیز گفتهشده است:
«با اتكال به قدرت لایزال الهی و در پرتو اراده، عزم ملی و تلاش و كوشش برنامهریزی شده و مدبرانه جمعی و در مسیر تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی، در چشمانداز بیست ساله، ایران كشوری است توسعه یافته، با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فنآوری در سطح منطقه.»
▪نكته سوم: این حقیقت كه كاربرد و استفاده از واژه هایی همچون توسعه، چه بس موجب این توهم و ایهام میشود كه منظور از توسعه در حكومت دینی، همان توسعه، ب همان اصول و مبانی و ارزشهایی است كه در عرف جهانی متداول است. در این مطلب هم جای تردید نیست. چنانكه رهبر انقلاب اسلامی نیز تصریح دارند: «نظام جمهوری اسلامی در قالب این سرفصلها (دانش، فناوری، توسعه، برنامههای پنج ساله، سرمایهگذاری خارجی، تنشزدایی) به سمت توسعه پیش میرود. این پیشرفتها طبعاً برای طراحان و سیاستگذاران و راهبرد سازانِ سیاستهای بین المللی و جهانی و استعماری تا حدودی امیدزاست.
آنها فكر میكنند كه نظام جمهوری اسلامی هم بالاخره در همان خط توسعه متعارف وطراحی شده از سوی خود آنها وارد شده; مثلاً وقتی مسأله تجارت جهانی و ورود بهبازارهای جهانی مطرح میشود، این امید در آنها به وجود میآید كه شاید بناست نظاماسلامی هم بتدریج در نظام بینالمللی مادی حل شود، اگر چنین اتفاقی بیفتد،همهمحاسباتش در اختیار آنهاست.»۱۳
▪نكته چهارم: این واقعیت كه نظام اسلامی، هیچ یك از سه گزینه مطرح شده در بالا ر نمیتواند، بپذیرد و با آن توافق داشته باشد، این مطلب هم از مسلّمات غیرقابل تردید است.
نه میتوان توسعه را نفی كرد، نه میتوان حكومت دینی را مردود شمرد و دست از آن شست و نه امكان پذیرش گزینه سوم و فروغلطیدن در مهلكه سكولاریزم اسلامی و عرفی شدن فقه، وجود دارد. اگر چه به گفته رهبر معظم انقلاب برخی از اظهارات داخلی، این امید را در طراحان بینالمللی و سیاستگذاران جهانی تقویت میكرد: كه نظام اسلامی كه به عنوان یك معترض و به قول خود حضرات، به عنوان اپوزیسیون نظام جهانی كه در نقطهای از دنیا، ظاهر شده بود، به تدریج كمرنگ میشود.۱۴ بنابراین اگر چه با كاربرد واژه توسعه، سیاستگذاران جهانی، این امید را پیدا میكنند كه حكومت اسلامی دست از اصول و ارزشهای خود بشوید ولو در ظاهر نام خود را حفظ كند، و اگر چه برخی از اظهارات كارگزاران و حتی مدیران ارشد نظام نیز به این امید آنها رنگ بیشتری ببخشد، ولی حقیقت آن است كه برای حل تعارض و پارادكس توسعه و حكومت دینی، راه چهارمی در پیش روی نظام اسلامی است و نظام اسلامی با بكارگیری تمامی ظرفیتهای نرمافزاری و سختافزاری خویش، باید از این مسیر و چالش سخت عبور كند به گونهای كه با حفظ معیارها و اصول اساسی حكومت دینی، به توسعه نیز دست پیدا كند. توضیح بیشتر این سخن را در نكته پنجممیبینیم.
▪نكته پنجم: هیچ دلیل عقلانی و مدرك قابل قبول تجربی وجود ندارد و كسی نمیتواند مدّعی آن باشد كه توسعه تنها و تنها، یك راه و یك مدل دارد و تنها براساس یك سری اصول و مبانی و ارزشهای واحد استوار است، به گونهای كه امكان تنوع و تكثر در آن محال بوده و ارائه شیوهها و گونههای متفاوت از آن نامیسور است. توسعه را نمیتوان با قواعد و قوانین قطعی و لایتغیّری همچون فرمولهای ریاضی مقایسه كرد كه هیچ تنوع و تغییر و گونه گونهای شدن را برنمیتابد. توسعه یك واقعیت اجتماعی - انسانی است كه بر دهها مؤلفه سرزمینی و اجتماعی تكیه میزند و از عوامل بسیار پیچیده و متنوع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، آداب و رسوم و عقاید و غیره متأثر است. امروزه این واقعیت بر همگان روشن است كه مدل توسعه ژاپن، با فرانسه و انگلیس متفاوت است.
حتی در خود اروپا هم توسعه یك مدل ندارد و لذا در بخشی از توسعه كه از آن با نام توسعه سیاسی یاد میشود، انواع و اقسامی از رژیمهای سیاسی و پارلمانی مختلف اعم از جمهوری و مشروطه سلطنتی و... در آنها مشاهده میشود در سایر ابعاد و وجهه های دیگر توسعه نیز این حقیقت متسرّی است. در نتیجه هر قدر آداب و رسوم و فرهنگ و اقتصاد و سایر مؤلفههای توسعه متفاوت بود، مدل توسعه نیز تفاوت خواهد یافت. توسعه مربوط به خاور دور و كشورهایی نظیر چین و كره با توسعه اروپایی و آمریكایی تفاوت دارد، از اینرو برنامههای توصیه شده توسط مؤسسات بین المللی مانند صندوق بین المللی پول و بانك جهانی، ممكن است از حیث نگاه كشورهای پیشرفته اروپایی درست باشد، چر كه با اجرای آنها اقتصاد این كشورها با اقتصاد كشورهای پیشرفته حلقههای مكملی را تشكیل میدهند، اما لزوماً آن توصیهها برای اقتصاد كشوری دیگر معلوم نیست مفید باشد آنها با عدالت كاری ندارند و خود میگویند: ما نسبت به عدالت رسالتی نداریم. این تفكر اقتصادی نسخهای كه میپیچد: یكسان سازی ارز، حذف یارانهها، خصوصیسازی، حذف تعرفه های بازرگانی و امثال آن است، همه این موارد در راستای تسهیل تجارت كشورهای پیشرفته است و برای آنها مفید است ولی با اجرای آنها معلوم نیست نامی برای اقتصاد ملی كشور مجری باقی بماند.۱۵ براین اساس، همچنانكه افراد مختلف انسانی، برای پیشرفت و ترقی، هر كدام برامكانات و استعداد و سلیقه و مقتضیات زندگی و از همه مهمتر بر ایمان و اعتقاد خود تكیه میكند و نسخه پیشرفت یك نفر، الزاماً به معنای پیشرفت و ترقی نفر دوم نیست، هر چند استفاده از تجربه و شیوه كار افراد پیشرفته و موفق برای دیگران مفید بلكه الزامی است ولی همگان در یك قالب و برنامه نمیگنجند، در مورد جوامع نیز این حقیقت به مراتب روشنتر و آشكارتر مینماید. این كشورها هستند كه باید با مطالعه تجربیات دیگران از یك سو و با تكیه و اشراف بر منابع و امكانات و باورهای ملی و توجه به مشكلات و محدودیتهای خویش، از سوی دیگر بر طبق فرهنگ و ارزشها و عقاید خویش مسیر توسعه خود را ترسیم كنند تا توسعه همه جانبه و پایدار برای آنها محقق گردد. به تعبیر دیگر بومیسازی با استفاده از تجربیات و دانش روز جهانی، اساس توسعه را تشكیل میدهد. و این جاست كه در حلّ تعارض و پارادوكس توسعه و حكومت دینی، گزینه چهارمی فرا روی جامعه اسلامی قرار خواهد گرفت. گزینهای كه نه نفی توسعه میكند و نه حكومت دینی ر مردود میشمرد و نه به سكولاریزم اسلامی ایمان میآورد، این گزینه همان است كه در سند چشمانداز بیستساله جمهوری اسلامی چنین از آن یاد میشود: «ایران كشوری است توسعه یافته، با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فنآوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل.» در این مدل بومیسازی شده از توسعه، بر چند مؤلفه اساسی تكیه شده است:
۱. هویت اسلامی
۲. هویت انقلابی
۳. الهام بخش بودن در جهان اسلام
۴. تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل.
این شكل و گونه از توسعه است كه اگر تحقق یافت تعارضی با مبانی و ارزشهای حكومت دینی ندارد، به قول رهبر انقلاب اسلامی، خواب آشفتهای كه در دل طراحان وسیاستگذاران جهانی و استعماری، امید به وجود آورده بود، نشان میدهد خواب بیتعبیری است; چون همه برنامههای پنج سالهایی كه از سال ۱۳۸۴ شروع خواهد شد وبراساس سند چشمانداز بیستساله خواهد بود، باید در این خط و در این جهت باشد، همه باید اسلام انقلابی، ایران اسلامی را به معنای واقعی كلمه دنبال كنند و در جهان اسلام الهام بخشباشند.۱۶▪نكته ششم: اگر چه در نكته پنجم براین مطلب تأكید شد كه توسعه یك گونه و شكل نیست و روش واحد ندارد. برای جوامع مختلف با فرهنگها و امكانات و ویژگیهای متفاوت، توسعههای مختلف قابل تصویر است و توسعه مطلوب و درست برای هر جامعه و ملت، وقتی محقق خواهد شد كه فرایند توسعه، بومیسازی شده و بر طبق معیارها و مقتضیات هر جامعهای تنظیم گردد، با این وجود به نظر میرسد، توجه به یك نكته اساسی در بحث توسعه ضرورت دارد و آن اینكه اصولاً توسعه واقعی و مطلوب، توسعه همه جانبه و متوازن است. توسعهای كه اولاً به تمامی وجوه شخصیت فردی و اجتماعی انسان بپردازد و ثانیاً در رشد و تعالی تمامی این ابعاد، توازن را در نظر گیرد، توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، معنوی، ابعاد مختلف از حیات فردی و جمعی را تشكیل میدهند كه در امر برنامهریزی برای توسعه، غفلت از یك بُعد، مخاطرهآمیز خواهد بود. اگر در نرمافزار توسعه، تنها به یك بُعد یا بعضی از ابعاد حیات انسانی توجه شود، همان بُعد همچون عضوی اماس كرده و متورّم از اندام انسانی میشود كه خود مشكلآفرین خواهد بود و موجب بیماری و آفتزدگی برای فرد شده و حیات او را به مخاطره میافكند.
با توجه به این پیش فرض مهم و اساسی در مقوله توسعه، یك سؤال حیاتی آن است كه آی توسعه كنونی جهانی كه تمدن غربی پرچم آن را بر دوش میكشد، تا چه حد از معیار بال تبعیت میكند؟ آیا به راستی توسعه حاكم بر جوامع پیشرفته توسعهای همه جانبه و متوازن است؟ اگر از خصلت توسعه همه جانبه و متوازن برخوردار است، پس این همه بحرانهای مختلف جهانی ناشی از چیست؟ و اگر از این خصلت برخوردار نیست چگونه میتوان نام آن جوامع را توسعه یافته دانست؟
هر چند تمدن غرب كه آبشخور آن را اصول و مبانی لیبرال - دموكراسی تشكیل میدهد و بر ریشههایی همچون اومانیزم، سكولاریزم، عقلانیت خود بنیاد و حذف دین و معنویت از حیات اجتماعی بشر، پایهریزی گردیده است; در اندیشه بسیاری از نظریهپردازان و طراحان، به عنوان قبله آمال انسانی معرفی میشود و از آن با عنوان بام و قله هستی یاد میكنند و این آموزه را میخواهند در ذهن جوامع بشری در اقصی نقاط عالم جا بیندازند كه مدینه فاضلهای برای بشر جز همان چیزی كه اكنون در آمریكا و امثال آن در جریان است، وجود ندارد، ولی كدامین انسان آگاه منصفی است كه مشكلات این مدینه فاضله خیالی را ببیند و باور كند مدینه فاضله بودن آن را؟ واقعیت آن است كه: نظام توسعه یافته مادی غربی، بر جدایی از الوهیت و معنویت و استقلال از آموزههای وحیانی پای فشاری میكند، نسبت به عدالت رسالتی قائل نیست و شكاف طبقاتی كشورهای غنی و ضعیف و پیشرفته و عقب نگاه داشته شده و گرسنگی و قحطی میلیونها انسان در جهان ره آورد آن است و تمدنی كه گسترش جنگ و ناامنی و به مخاطره افتادن صلح جهانی، سلطه بر جوامع محروم و ضعیف و غارت منابع آنها، حاكمیت صهیونیزم بین الملل، پیدایش تروریزم، به خطر افتادن محیط زیست، پیدایش ایدز و اعتیاد، اضمحلال خانواده، سقوط ارزشهای الهی و معنوی و اخلاق انسانی، بالا رفتن آثار خشونت و قتل و دهها ناهنجاری مختلف، از ثمرات و دست آوردهای آن بوده است كه هر یك به طور مجزا تحقیقات وسیعی را میطلبد، آیا این تمدن چگونه میتواند قبله آمال انسانی قرار گیرد و سعادت بشری را تأمین نماید، با ناهنجاریها و آسیبهای فراوانی كه اكنون جوامع توسعه یافته غرب با آن مواجهند، نشان از بحرانها و سونامیهایی در راه دارد و از این حقیقت حكایت میكند كه توسعه نامتوازن و غیرجامع كه غرب گرفتار آن است، ره به جایی نخواهد برد. در حقیقت توسعه نامتوازن و بخشینگر همان و توسعه نایافتگی همان. این است كه مدل توسعهای غرب را اگر به دقت و با عقلانیت و از روی انصاف بنگریم، اطلاق نام توسعه بر آن با تردیدها و ابهامهایی جدی مواجه است. وقتی میتوان برای جوامع پیشرفته از جهت تكنولوژی و صنعت، نام جامعه توسعه یافته را صحیح دانست كه پیشرفت اخلاق و معنویت و صفات انسانی نیز در آن جا گسترش یابد و حاكمیت سرمایه، جای خود را به حاكمیت ارزشهای انسانی بسپارد و در تعامل با ملل و اقوام ضعیف، عامل زور و تبعیض جای خود را ب عدالت و انصاف تعویض كند و تا آن زمان كه جوامع پیشرفته، این مسیر بس دشوار و پیچیده را نپیموده است اطلاق نام توسعه بر آنها، نامی مجازی و غیرحقیقی بیش نخواهد بود. توسعه نامتوازن و یك سونگر جهان مدرن غرب در حقیقت زنگ دو خطر و هشدار جدی را برای این جوامع به صدا در میآورد كه اگر متفكران دلسوز این جوامع به فكر رفع آن نباشند، بنیان آنها را ب اضمحلال جدی مواجه خواهد كرد، چنانكه نظیر آن را در تمدن شوروی سابق مشاهده كردیم، با این كه شوروی هم در مجموعه كشورهای توسعه یافته قرار میگرفت، نخستین خطر، درونی و ناشی از بیتوجهی و فراموشی سایر ابعاد معنوی و اخلاقی توسعه است كه این جوامع را از درون، همچون موریانه از پای در میآورد و دومین خطر، برونی و ناشی از ظلم و ستمی است كه این جوامع توسعه یافته نام گرفته، بر ملل ضعیف و عقب نگه داشته وارد میكنند و هر روز با قدرت سیاسی - اقتصادی و فرهنگی خویش منافع و منابع آنها را به یغما میبرند. سنت الهی و گذشته تاریخی بشریت نشان داده است كه هرگز حركت قسری ظلم و بیداد ادامه نخواهد یافت و این مسیر روزی دیر یا زود به مجرای طبیعی خویش بازگشت خواهد كرد، چرا كه: «الملك یبقی مع الكفر و لا یبقی مع الظلم».۱۷
▪نكته هفتم: بیتردید راهی كه تمدن معاصر غرب در پیشرفت دانش و تكنولوژی پیموده است از تجربیات ارزشمند و مفید بشریت است كه نمیتوان آن را پس زد و مردود شمرد و از نو شروع كرد. آنچه در این میان ضرورت دارد، با استفاده از تجارب ارزشمند تمدن مغرب زمین و بدور از انفعال و تأثر و حُبّ شدید، یا مقابله و معارضه و بغض شدید، باید با رویكردی خردمندانه و از روی تفكر عمیق، به ارزشیابی و جدایی سره از ناسره این تمدن نشست و سپس با اقتباس درست، و با تكیه به اصول و مبانی اسلامی، مدل توسعه حكومت اسلامی را طراحی كرد. بدیهی است كه بدون طراحی دقیق مدل مورد نظر توسعه اسلامی، خطرات و اشتباهات جبران ناپذیری فراروی جامعه اسلامی قرار خواهد گرفت. بنابراین طراحی مدل اسلامی توسعه، امری اجتنابناپذیر است و برای طراحی آن، به گونهای كه متكی بر مبانی وحیانی اسلام ناب و اصول عقلی و شرعی بر گرفته از آموزههای كتاب و سنت باشد، نخستین گام دقیق و باریكتر از مو آن است كه با كالبد شكافی تمدن كنونی غرب و ضمن توجه به نكات مثبت و ارزشمند آن، اشتباهات و خطاهای تمدن غربی را شناسایی كنیم. باید ضمن درس آموزی از نكات مثبت این تمدن، از خطاهای آن عبرت آموخت و بر سر مهندسی مدل توسعه اسلامی گرفتار اشتباه مضاعف نشد. در این میان مرز میان علم و نظریه باید محفوظ باشد آنجا كه سخن از علم، یقین و دانش و شناخت صحیح جهان و انسان است، پذیرش اجتنابناپذیر است و عقل و شرع هر دو آن ر میپذیرند، ولی آنجا كه سخن از نظریه و فلسفه و مكتب است، روشن است كه ولو به اسم علم و دانش آن را مطرح كنند، نمیتوان آن را سربسته قبول كرد و به آن ایمان آورد، در اینجاست كه با تكیه بر اصول و مبانی فطری اسلام، نظریّهها و دیدگاهها را باید محك زد و ب توجه مورد ارزیابی قرار داد.
تمدن غربی بر اصول فلسفی مادی و الحادی مبتنی است و از اصول اومانیزم، سكولاریزم و لیبرالیزم پیروی میكند و همین مبانی فلسفی و اصول اعتقادی است كه برای تمدن غرب خطر آفرین شده است از اینرو در اقتباس از تمدن غرب، بیتوجهی و غفلت از پایههای این تمدن، اشتباهی جبرانناپذیر میباشد. در مدل توسعهای غرب، بیتوجهی به ابعاد معنوی و نیازهای اخلاقی انسانی و غفلت از دو اصل مهم مبد و معاد كاملاً مشهود و ملموس است.
در این تمدن تمامی تلاش بر آن است كه انسان هر چه بیشتر غرق لذتهای زودگذر مادی باشد و هر چه كه ذهن او را معطوف به یاد خدا و قیامت میكند، به كناری زده شود. قریب به اتفاق مظاهر فرهنگی تمدن غربی همچون، آموزش و پرورش، دانشگاه، ورزش، هنر، موسیقی، سینما، لباس و خودآرایی، روابط زن و مرد و آداب و رسوم در زمینههای گوناگون، عكس، نقاشی، اینترنت، روابط جنسی و غیره به گونهای طراحی و مهندسی شده است كه براساس لذت و كامجویی بیشتر از مواهب مادی استوار است و به گونهای مصرفگرایی و روی آوردن به مُد و زندگی لوكس و شیك را تبلیغ میكنند كه سرمایهها و كارخانجات در كار تولید و سود دهی آنها هیچ وقفهای رخ ننماید و البته این گونه فرهنگ و جلوههای مختلف آن را طراحی كردن، برای یك جامعه مادی و دور از معنویت در ظاهر یك ضرورت مینماید، چون در چنین تمدنی انسان و جهان در یك حیات مادی زودگذر محدود میشود و خدا و قیامت و دین و آموزههای وحیانی، همچون امری اسطوره و افسانهای و به منزله امری مشخص و سلیقهای و غیر علمی جلوهگر میشود از این رو در طراحی نظامات مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی جامعه تلاش بر حذف آموزههای دینی از سطح جامعه و روی آوردن به جداسازی دین از این صحنههاست. در این مهندسی، برای توسعه جامعه، ب عنوان مدیریت علمی و خردگرایی و عقل خودبنیاد كه اساس آن را فلسفه حسّی و آمپریسم و پوزیتویسم و نفی یا تردید در ماورأ طبیعت و الوهیت و عالم معنی تشكیل میدهد، استراتژی و راهبرد را حذف دین و سكولار شدن به تمام معنای روابط اجتماعی تشكیل میدهد و از این رو حتی با روسری یك زن مسلمان نیز مخالفت میشود و یا اگر با وجود شراب بر سر سفرهای مخالفت شود، تمامی معادلات مهم سیاسی و اقتصادی و روابط دیپلماتیك كشورها تحت تأثیر قرار میگیرد. در این تمدن محور كار و تمامی مظاهر مختلف فرهنگی، براساس فراموشی قیامت و غفلت از یاد خدا استوار میگردد و بر طبق این اصل، اساس تمامی سیاستها و نظامات طراحی میگردد. این مدل توسعه غربی است كه به عنوان نسخهای علمی و قطعی، به عنوان سرنوشت جبری و محتوم جوامع، به سایر كشورها و فرهنگها و تمدنها هم توصیه میشود و با نفی آزادی و دخالت اراده و اختیار انسان، آن ر قانونی علمی و لایتغیر برای جوامع بشری معرفی میكنند. آنان پایه مدرنیزم را دموكراتیزم ب همان قرائت خود از دموكراسی معرفی میكنند و رسیدن به آن را نیز جز از راه قطعی و بیبدیل سكولاریزاسیون، نمیدانند. بنابراین برای رسیدن به توسعه مورد نظر معتقدند: اول تمامی برنامهها و چشماندازهایی كه برای حركت جامعه تنظیم میشود، بر این پایه و راهی كه تمدن غربی حركت كرده، باید استوار باشد، ثانیاً مدیریت جامعه نیز بر این شیوه و روش باید حركت خود را تنظیم كند.●طراحی نمونه توسعه اسلامی
با عنایت به آنچه در بالا، به صورت فشرده و سرفصل بازگو شد، سؤال اساسی آن است كه برای پایهریزی و طراحی نمونه و مدل توسعه اسلامی چه باید كرد؟ و نخستین گام را در این راه چه امری تشكیل میدهد؟ البته چنانچه در نكته اول گذشت، به نظر این قلم، در طراحی آینده و اهداف و آرمانهای نظام اسلامی، حتیالامكان لازم است، به جای استفاده از واژههایی همچون توسعه كه بار معنایی خاص خود را دارد، از مفاهیم و واژگان برگرفته از فرهنگ دینی خود استفاده كنیم و به جای آن مثلاً از تعالی و تكامل اسلامی كه واژگانی قرآنی و وابسته به خودی است استفاده شود. ولی با توجه به رواج واژه توسعه، پاسخ را براساس همین واژه پی میگیریم.
برای پاسخیابی از سؤال دقیق و راهبردی بالا، توجه به یك پیشینه تاریخی یك ضرورت است و آن تأمل و توجه به نظام سیاسی مستقر در ایران پیش از انقلاب اسلامی است.
بیگمان، حكومت پهلویها در ایران پیش از بهمن ۱۳۵۷ براساس مدل توسعه غرب و برپایه همان نسخه پیش گفته استوار بود و مدیریت و برنامهها، طبق الگویی كه تمدن غربی طراحی و دیكته میكرد، استوار بود و انقلاب اسلامی مشتی پولادین و محكم در برابر این حركت بود. نظامات مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و به ویژه فرهنگی جامعه و ساختار دولت و وزارتخانهها و ادارات، براساس آموزههای سكولاریزم و غفلت از خدا و قیامت و آنچه تمدن غرب توصیه میكرد، طراحی و اجرا میشد. انقلاب اسلامی آمد و با طراحی نظام اسلامی آن مسیر را مسدود كرد و با مفهوم جمهوری اسلامی، طرحی نو در انداخت و لیكن سؤال مهم آن است كه آیا تا چه حد این حركت، به عمق رفت و توانست، نظامات و اركان باقیمانده از نظام سكولاریسم شاهی را دچار تحول گرداند و براساس مدل توسعه اسلامی استوار گرداند؟ پاسخ به این سؤال، كلید حل بسیاری از مشكلات و موانع بر سر راه حركت تكاملی و توسعه اسلامی با روش و شیوه مورد قبول عقل و شرع است. البته اركان اساسی و مدیریت كلان نظام دچار تحول اساسی گردید و در بخشهایی مهم از قضاوت و قانونگذاری و نیروهای مسلح و غیره تحولا تی چشمگیر در جهت نفی سكولاریزم انجام گرفت. ولی آنچه در جهت طراحی مدل تعالی و توسعه اسلامی لازم است، تغییرات اساسی و تحولات بنیادین در ساختار نظامات وزارتخانهها و ادارات به ویژه در بخشهای فرهنگی جامعه است.
به نظر میرسد از مهمترین چالشهای پیش روی چشمانداز نظام اسلامی و رسیدن به الگوی مورد نظر از تكامل و توسعه اسلامی بر هم زدن نظامها و ساختارهای مبتنی بر سكولاریزم برجای مانده از نظام شاهنشاهی است. آموزش و پرورش، دانشگاه، و ارگانهای فرهنگی كشور، صدا و سیما، تربیت بدنی و ورزش و سازمانها و ادارات متكفل امور جامعه كه مدیریت میانی كشور را به ویژه در بخش اقتصاد و هنر و فرهنگ برعهده دارند، باید اساسنامههای آنها مورد بازبینی قرار گیرد و آنچه متغایر با مبانی و مفاهیم اسلامی و اهداف كلان نظام اسلامی است شناسایی و متحول گردد. چرا كه مدیران هر قدر صالح و متدین هم باشند، وقتی در درون یك نظام سكولار قرار گیرند، ناخودآگاه در آن هضم و یا از آن حذف خواهند شد. تجربههای رُبع قرن گذشته انقلاب اسلامی، مُهر تأییدی است بر این واقعیت، كه چه بسیار مدیران متعهد وانقلابی و متدین كه به تدریج در چرخه نظامهای به یادگار مانده از نظام سكولار پهلوی و نظامهای به ارمغان آمده از جهان غرب و طرّاحان لائیك غربی، هویت خود را از دست دادند و با چرخش محسوسی خواسته یا ناخواسته خود از مروّجان سكولاریزم گردیدند.
اگر در سند چشم انداز جمهوری اسلامی در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی، با اتكال به قدرت لایزال الهی، ایران به عنوان كشوری توسعه یافته با هویت اسلامی و انقلابی و الهام بخش در جهان اسلام پیشبینی میشود. یكی از راهكارهای اساسی برای رسیدن به این مهم، بازنگری عالمانه و دقیق و براساس مبانی اسلامی، در نظامات مختلف و حذف میراث شاهنشاهی و مهندسی غربی از بدنه نظام اسلامی و تحول اساسی از نظامهای سكولار به سوی تدوین و طرح نظامهای مختلف اسلامی است. در غیر این صورت خطر دنیازدگی و مهلكه سكولاریزم، آنچنان عظیم و شدید است كه بسیاری از نیروهای صالح و شایسته با ایمان ر نیز در درون خود به استحاله و هضم یا انفعال و تأثر میكشاند و بدون اینكه فرد یا سیستم و جامعه متوجه باشد، من حیث لایشعر، كاری غیردینی و یا ضددینی را انجام میدهد در حالی كه خیال میكند عمل صالح است. اگر در شعارها و گفتارها و تبلیغات و برنامههای تعدادی از نامزدهای انتخابات نهم ریاست جمهوری دقت كنیم، این واقعیت به خوبی قابل درك است.
شاید لبّ سخن مقام معظم رهبری كه معتقد است: پس از انقلاب اسلامی و استقرار نظام اسلامی نوبت به تشكیل دولت اسلامی میرسد و اینكه ما هنوز در مسیر تحقق دولت اسلامی خود گام برمیداریم ولی با آن فاصله داریم، به این حقیقت بالا برمی گردد.
▪نكته هشتم: آنچه در نكته هفتم درج گردید، ناظر به بخش سلبی قضیه و هشدارها و نبایدها در طراحی مدل توسعه و تعالی و رشد اسلامی بود. اما در بخش ایجابی و ضرورتها و بایدها، لازم است با استفاده از نیروی عقل سلیم و پناه بردن به مفاهیم اساسی اسلام ناب و دریافت دقیق آموزههای وحیانی، مدل توسعه اسلامی را طراحی كنیم. كتاب و سنت و عقل و سیره رسول خد(ص) و امامان معصوم: به ویژه حضرت امیر(ع) در دوران حاكمیت خویش از منابع غنی و سرشاری است كه در مدل توسعه اسلامی باید مورد توجه جدی قرار گیرد و در این تأمّل و دقّت، توجه به این حقیقت لازم است كه مجموعه آموزههای اسلامی، در یك نظام كامل و ارگانیك قرار میگیرند و هر یك در كنار سایر آموزهها نقشی را ایفا و خلأی را پر میكنند، به گونهای كه امكان جایگزینی یا حذف در آن راه ندارد، همچنانكه در توسعه غربی مبتنی بر الحاد و آموزهها و اصول سكولار، هر چیزی در بخشهای مختلف، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، ادبیات، هنر و غیره مكمل یكدیگر است و همدیگر را معنا و تفسیر میكند، به گونهای كه بدون آن نظام سكولار، شكل و انتظام نمییابد، مثلاً در نظام سكولار، معماری، نقاشی، ورزش و فوتبال، موسیقی و رقص و برهنگی و مُد و غیره همه ب هم انتظام مییابند، به گونهای كه تمامی این حلقهها باید در تعامل بااهداف حلقه دیگر باشد، تا این نظام سرپا باشد، در طراحی نظام اسلامی نیز آنچه در آموزههای قرآن و حدیث و سخن اهل بیت: مندرج است، برای ارائه یك نظامی مترابط و منسجم برای اداره زندگی انسان و تأمین سعادت و خوشبختی او و رساندن بشر به تكامل و تعالی دنیوی و اخروی است، از این رو در برنامهریزی و مدیریت لازم است این مجموعه با هم دیده شود. در این نظام از معارف و عقاید، تا اخلاقیات و قصص قرآنی و سیره، تا فقه و احكام همگی با یكدیگر مرتبطند و عبادات و معاملات و سیاسات در كنار هم معنی و مفهوم مییابند. نماز در كنار حدود، روزه در كنار قصاص، و همه با هم در كنار حج و دیات و امر به معروف و نهی از منكر، و زكات و خمس و جهاد و غیره معنی مییابد. این حلقههای به هم متصل و این مجموعه منسجم و ارگانیك است كه فرد و جامعه را به سعادت و تعالی و مدینه فاضله و حیات جدید میرساند و توسعه اسلامی در گرو رسیدن به این حیات طیّبه است. (یا ایّها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما یحییكم...) (انفال/۲۴) خدا و رسول مؤمنان را به حیاتی نو و زندگی جدید ورای این حیات مادی فرا میخوانند. (من عمل صالحاً من ذكر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاهٔ طیّبهٔ...) (نحل/۹۷) جامعه مؤمنی كه كردار و رفتارش عمل صالح و شایسته باشد، در چشمانداز جامعه اسلامی، علاوه بر آن حیاتی كه در این دنیا با دیگر مردمان مشاركت دارند، در همین جهان ماده حیاتی نو پیدا میكنند كه پاك و خالص و طیّب است و مشوب به چیزی كه آن را فاسد و آلوده كند، نمیباشد۱۸ یعنی در جامعه توسعه یافته اسلامی، مردم از دو نوع حیات بهرهمندند یكی حیات عمومی همه انسانها و دیگری حیات طیبه; برای رسیدن به این حیات طیبه كه مدینه فاضله اسلامی است، اجرای مجموعه دستورات شریعت مو به مو الزامی است و در طراحی توسعه اسلامی، برای اجرأ آنه نیاز به برنامهریزی و مدیریت دقیق است.
▪نكته نهم: در حكومت اسلامی علاوه بر اینكه در اندیشه معیشت و رفاه مردم میباشند و برنامههای كوتاه مدت و دراز مدت نوشته میشود تا جامعه از رشد اقتصادی بالا برخوردار شود و بزرگترین قدرت اقتصادی مثلاً منطقه باشد و غیره، كه همه اینها در جای خود مورد تأكید و جز امورات كلان حكومت اسلامی قرار میگیرد، ولی علاوه بر ابعادی كه جز اهداف مشترك نظام دینی و نظام سكولار است، سرفصلهایی كه باید مد نظر برخی از مدیران و برنامهریزان باشد كه فصل ممیز نظام اسلامی میباشد عبارتند از:
۱. (ألا بذكرالله تطمئن القلوب)(رعد/۲۸) آرامش جامعه در گرو ذكر و یاد خداست و تمامی برنامههای نظام باید به گونهای باشد كه در آن ذكر و یاد الهی دیده شود و تقویت گردد. همچنانكه در جامعه سكولار، كوچه و بازار و خیابان و دانشگاه و بوستان وسینما و هنر و غیره عرصه غفلت از یاد خداست، در جامعه اسلامی تمامی این امور باید مظهر ذكر الله و توجه به ذات ربوبیباشد.
۲. «الدنیا مزرعهٔ الاخرهٔ» در مهندسی نظام اسلامی، دنیا به عنوان نعمت بیبدیل الهی بسیار با ارزش و لازم است، ولی در برنامهها و مدیریتها، توجه به اینكه دنیا سرپُل و قنطره برای جهان ابدی است، یك ضرورت میباشد. تمامی آحاد جامعه، به ویژه مدیران ارشد، هم باید خود همواره در اندیشه جهان دیگر باشند و هم در برنامهها و اعمال مدیریت خویش بر این حقیقت پای فشاری كنند و جامعه را از خواب غفلت نسبت به حیات جاویدان برحذر دارند.
۳. «حب الدنیا رأس كل خطیئهٔ» برای نیل به مدل توسعه اسلامی در سطوح مختلف مدیریتی، مدیرانی میتوانند بار مسؤولیت اداره جامعه اسلامی را بر دوش كشند كه حب و علاقه به دنیا در دل آنها لانه نكرده باشد، در غیر اینصورت، رسیدن به چشمانداز اسلامی، دور از دسترس خواهد بود.۴. «ان الله فرض علی ائمهٔ العدل ان یقدّروا انفسهم بضعفهٔ الناس»۱۹ بر مدیران و رهبرانجامعه اسلامی فرض و تكلیف الهی است كه با محرومان و ضعیفان جامعه اسلامی مواسات كنند و ت زمانی كه اصل زهد و سادهزیستی به عنوان سیره و روش مدیران، در صدر برنامههای آنان قرار نگیرد، جامعه اسلامی به اهداف وچشمانداز خود دست نخواهد یافت.
وقتی مدیران ولو عادل، به زندگی كاخنشینی رو میآورند و برخی ادارات به ساختن بناهای گرانقیمت و پرزرق و برق روی آورند، و در حالی كه مردم برای تأمین حداقل مایحتاج زندگی در مضیقه به سر میبرند، شاهد سر برآمدن دهها ساختمان لوكس به نام فلان سازمان و اداره باشند و حتی عمارتهایی را در گوشههای فقیرنشین مناطق محروم ملاحظه كنند كه با هزینههایی سرسام آور ساخته میشوند، هرگز این مُدل، با آموزههای مدیریت اسلامی تطابق نخواهد داشت.
۵. «ثم اللّه اللّه فی الطبقه السّفلی من الّذین لا حیلهٔ لهم»۲۰ خدمت رسانی به مردم به ویژه اقشار پایین جامعه و مساكین و نیازمندان، از اصول اساسی در طراحی توسعه اسلامی است.
۶. (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...) (حدید/۲۵) عدالت و قسط محوری از رؤوس مهم برنامهریزی و مدیریت اسلامی برای رسیدن به جامعه توسعه یافته اسلامی است كه قابل اغماض و غفلت به هیچ وجه نمیباشد.
۷. (ولو انّ اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السمأ و الارض...)(اعراف/۹۶)، شرط گشوده شدن بركات و خیرات انبوه و گوناگون و سرازیر شدن نعم الهی همچون بارندگیهای مناسب و سرسبزی سرزمین و تولید ثروت و دارایی و امنیت و غیره، ایمان و تقوای الهی است.۲۱ از مسؤولیتهای عظیم نظام مدیریت اولاً رعایت تقوا و توجه به اوامر و نواهی الهی در تدوین و برنامهریزی، ثانیاً توصیه و سفارش زیردستان و آحاد مردم به رعایت تقوا است و رسیدن به جامعه اسلامی كه مملوّ از بركات و خیرات و نعم الهی است، بدون رعایت تقوای مجموعه جامعه امكانپذیر نیست. به گفته حضرت امیر(ع) خطاب به مالك اشتر، كسی كه با قلب و دست و زبان خویش خدا را یاری كند، خداوند متكفل یاوری و عزت بخشی اوست. بنابراین مدیرانی كه در اندیشه یاری الهی از جهت اطاعت از اوامر الهی و رعایت تقوا میباشند، خداوند هرگز آنها را تنه نخواهد گذاشت و آنان را در رسیدن به الگوی جامعه اسلامی یاری خواهد كرد.
۸. (الذین ان مكناهم فی الارض اقاموا الصلاهٔ و اتوا الزكاهٔ وامروا بالمعروف و نهوا عن المنكر...).(حج/۴۱) مدیران و كارگزارانی كه در نظام اسلامی تمكن و موقعیتی مییابند و دارای اختیاراتی میباشند، یكی از برنامههای اصلی در برنامهریزیهای خود را باید اهتمام به اقامه نماز و پرداخت زكات و امر به معروف و نهی از منكر قرار دهند. در نظام اسلامی، این چهار مقوله، كلید حلّ بسیاری از معضلات و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی از قبیل فحشأ و منكر و فقر است و مدیریت اسلامی برای فائق آمدن بر این مشكلات در مسیر توسعه اسلامی، موظف است در جهت اقامه این اركان اربعه دین، برنامهریزی دقیق و علمی داشته باشد و الاّ هرگز به مدل توسعه مورد نظر اسلامی دست نخواهد یافت. در این میان نماز از جایگاهی ویژه برخوردار است. در اسلام، نماز و به ویژه نماز جمعه و اقامه آن توسط امام المسلمین و جمع شدن آحاد مردم و از جمله كارگزاران و مدیران ارشد و میانی جامعه در آن، كلید حل بسیاری از معضلات و راه رسیدن به قلههای ترقی و پیشرفت مادی و معنوی است.
در اسلام و مدل معماری و شهرسازی آن، مسجد قلب تپنده یك شهر را تشكیل میدهد و بر محور آن، مدنیت رشد و توسعه مییابد. از اینرو، پس از هجرت، نخستین اقدام عملی رسول خد(ص) در حكومت اسلامی خویش ساخت مسجد بود. نخست مسجد ساخته شد و بر محور آن شهر توسعه یافت. بنابراین مدیریت اسلامی، باید به صورت برنامهریزی شده و مدون، برای رسیدن به چشمانداز مورد نظر، در مورد گسترش مساجد و اقامه نماز و رو آوردن مردم به ویژه دستاندركاران و مسؤولان نظام به مساجد و مصلاهای نماز جمعه و نماز عیدین، تلاشی جدی و پیگیر داشته باشد، حتی در این میان نمیتوان از توجه و اهتمام به نمازهای نافله به ویژه برای مدیران ارشد غافل بود. از علامات مؤمن انجام نوافل یومیه بویژه سحرخیزی و استغفار در دل شب و گذاردن نوافل شب است، اینكه نماز شب برای رسول خد(ص) واجب عینی بوده است نشان میدهد، مدیران ارشد جامعه اسلامی برای رهبری جامعه باید از آن تقوای بالایی برخوردار باشند كه لیاقت عنوان «امام المتقین» بودن را پیدا كنند و برای رسیدن به امامت مردم با تقوا و پرهیزكار خود باید در رأس پرهیزكاران باشند و برای رسیدن به این هدف عبادت خاضعانه و با خشوع به ویژه در دل سحر را نباید ازیاد برند.
۹. «طوبی لمن اخلص لله عمله و علمه و حبه و بغضه و اخذه و تركه و كلامه و صمته»۲۲ در مسیر پرمخاطره برنامهریزی و مدیریت نظام اسلامی برای نیل به اهداف بلند تعالی جامعه وپیدایش دولت كریمه و تحقق حیات طیبه، آنچه شرط لازم برای در آغوش كشیدن این هدف بلند است، اخلاص نظام مدیریتی كشور است. مدیریتی كه بدون هیچ چشمداشتی، تنها برای تقرب الی الله، حاضر به پذیرش مدیریت و پوشیدن لباس خدمت میشود و از این جهت، آن را عبادت میشمرد و در غیر اینصورت، حاكمیت و سلطه بر مقدرات جامعه را با قطع نظر از استیفای حقوق مردم و اجرای حدود الهی، از عطسه بز و لنگه كفشی پاره و وصله زده شده، بیارزشتر میشمرد. در جامعه توسعه یافته اسلامی عرصه مدیریت، عرصه خدمت برای تقرب الهی و عرصه عبادت است، و از این رو راه برای رسیدن به موفقیتهای فاخر و ثروت و مكنت و منزلت نامشروع و سأ استفاده از قدرت مسدود میباشد. در این عرصه، مدیریت یك ایثار و از جان گذشتگی و جهاد در راه خداست و رقابت برای رسیدن به این موقعیت، مسابقه در خیرات و رسیدن به مغفرت الهی است. بدون شك تا زمانی كه رقابتهای انتخاباتی و تشكیل احزاب و جناحها، همچون جوامع غربی، برای رسیدن به كرسی قدرت و برخورداری از موقعیتهای ممتاز سیاسی و اقتصادی میباشد، ولو جامعه از نگاه تمدن سكولار مغرب زمین، توسعه سیاسی یافته باشد. ولی از نظر اسلام، این جامعه، جامعه جاهلی و عقبمانده است، توسعه سیاسی اسلامی وقتی تحقق عینی مییابد و به منصه ظهور میرسد كه قدرت وسیلهای برای تحقق آرمانهای الهی و احقاق حقوق مردمان ضعیف و ستم دیده باشد و البته این حقیقت امری است كه جز زحمت و خستگی و بیخوابی و دردسر و سلب آسایش و راحتی خود و اطرافیان را در پی نخواهد داشت و اگر مدیری در نظام اسلامی تن به پذیرش این امانت و ودیعه الهی میدهد، تنها و تنها برای آن است كه گامی در مسیر قرب الی الله و كمال و تعالی خویش بردارد.
و در پایان، چشمانداز جامعه توسعه یافته اسلامی را میتوان در این فرازهای دعای ارزشمند افتتاح مشاهد كرد و برنامهریزان و مدیران جامعه را دعوت به تأمل و تفكر و ارائه طرح برای رسیدن به این آمال بزرگ نمود:
اللهم انا نرغب الیك فی دولهٔ كریمهٔ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلن فیها من الدعاهٔ الی طاعتك والقادهٔ الی سبیلك و ترزقنا بها كرامهٔ الدنیا والاخرهٔ.
.* عضو هیأت علمی مجله.
۱. ر.ك.به: فرهنگ فارسی عمید، المنجد.
۲. ر.ك.به: المورد.
۳.حسن سبحانی، عدالت اقتصادی، دست آوردها، موانع و راه كارها، مجله حكومت اسلامی، ش۳۵، ص۵۸
۴. جهانبخش ثواقب، ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی، مجله حكومت اسلامی، ش۲۳، ص۱۸۳
۵. حسن سبحانی، عدالت اقتصادی، دستآوردها، موانع و راهكارها، مجله حكومت اسلامی، ش۳۵، ص۵۸
۶. ر.ك.به: شوقی عبدالحكیم، علمنهٔ الدولهٔ و عقلنهٔ التراث، ص۶; خالد توفیق، سكولاریستها و دولت اسلامی، ترجمه مصطفی فضائلی، مجله حكومت اسلامی، ش۱۰، ص۸ - ۹
۷. شوقی عبدالحكیم، علمنهٔ الدولهٔ و عقلنهٔ التراث، ص۱۰-۹
۸. داریوش شایگان، النفس التبورهٔ، ترجمه عربی، ص۳۴; خالد توفیق، سكولاریستها و دولت اسلامی، ترجمه مصطفی فضائلی، مجله حكومت اسلامی، ش۱۰، ص۲۲-۲۱
۹. محمد آرگون، الاصول الاسلامیه لحقوق الانسان، خالد توفیق، سكولاریسته و دولت اسلامی، مجله حكومت اسلامی، ش۱۱، ص ۱۱۹
۱۰. همان، ص۱۲۱
۱۱. جهانگیر صالحپور، فرآیند عرفی شدن فقه شیعی، مجله كیان، تهران، بهار ۱۳۷۴، ص۱۷
۱۲. برای اطلاع بیشتر: ر.ك.به نگارنده: حكومت علوی و اهتمام به اصلاحات، مقاله مندرج در كتاب حكومت علوی، هدفها و مسؤولیتها، ص۱۹۹-۱۶۱ دبیرخانه مجلس خبرگان، سال ۱۳۸۱
۱۳. مجله حكومت اسلامی، ش۳۵، ص۲۴-۲۳
۱۴. همان، ص۲۴
۱۵. حسن سبحانی، مجله حكومت اسلامی، ش۳۵، ص۶۳
۱۶. مجله حكومت اسلامی، ش۳۵، ص۲۴
۱۷. شیخ مفید، امالی، ص۳۱۰
۱۸. ر.ك.به: علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۶۵ - ۳۶۶
۱۹. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷
۲۰. همان، نامه به مالك اشتر، نامه ۵۳، ص۴۳۸
۲۱. تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۱۰
۲۲. از علی(ع)، تحف العقول، ص۱۰۰
منبع:فصلنامه حكومت اسلامی ، شماره ۳۸
نویسنده:مصطفی جعفر پیشه
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست