دوشنبه, ۲۳ مهر, ۱۴۰۳ / 14 October, 2024
مجله ویستا
چشم انداز حضور ایران در بازار ال ان جی جهان
همزمان با توسعه اقتصاد و صنعت جهان و استفاده بیرویه از انرژیهای فسیلی از ابتدای قرن بیستم، انسان با پدیده آلودگی محیط زیست روبرو شد كه به تدریج به معضل بشر در اواخر قرن بیستم و ابتدای هزاره جدید تبدیل شده است.
سیاستگذاران جهانی به دنبال روشهائی بودند تا در عین حفظ روند توسعه اقتصادهای ملی، از عمق فاجعه زیستمحیطی كه كرهزمین با آن روبرو بود بكاهند.
در این میان، استفاده از گازطبیعی بدلیل محتوای كربن كمتر و در نتیجه آلودگی كمتری كه بدنبال دارد، یكی از بهترین گزینهها برای تداوم روند توسعه و همزمان حفظ محیطزیست، تشخیص داده شد.
طبق اكثر برآوردهای معتبر انجامشده، گازطبیعی تا سال ۲۰۳۰، بالاترین نرخ رشد را در میان سایر حاملهای انرژی به خود اختصاص خواهدداد، بهگونهای كه با توجه به برآورد آژانس بینالمللی انرژی، انتظار میرود تقاضای جهانی گازطبیعی تا سال ۲۰۳۰ به ۲برابر حجم آن در سال۲۰۰۲ افزایش یابد. این مسئله بیانگر این است كه سهم گازطبیعی در سبد انرژی مصرفی جهان در حال افزایش میباشد. بعلاوه باتوجه به مشكلات زیستمحیطی پدیدآمده و توافقات انجام شده جهت حفظمحیطزیست، بطور حتم مساعی جدیتری برای جایگزینی گازطبیعی در سبد انرژی مصرفی جهان بهعمل خواهدآمد. از طرفی باتوجه به روند فزآینده رشد تقاضای برق، استفاده از نیروگاههای گازسوز، احتمالاً بهترین گزینه ممكن برای تامین این تقاضا خواهد بود.
باتوجه به این برآوردها، ذخایر اثبات شده گازطبیعی، توانایی پاسخگوئی به رشد فزآینده تقاضا را خواهند داشت ولی نكته قابل تامل این است كه منابع عمده گازطبیعی، غالبا در نزدیكی مراكز اصلی مصرف قرارندارند و بنابراین انتقال این منابع به مبادی مصرف و نیز توزیع آن در میان بخشهای مختلف مصرفكننده گازطبیعی در شرایط رقابتی، یكی از مهمترین دغدغههای تولیدكنندگان و مصرفكنندگان عمده میباشد.
ماهیت فیزیكی گازطبیعی، انتقال آنرا برخلاف نفتخام و فرآوردههای نفتی با مشكل اساسی مواجه مینماید و انتقال آن توسط خطلوله نیز در مسافتهای بعید، غیراقتصادی و بسیار هزینهبر میباشد. در این راستا انتقال گازطبیعی بهصورت LNG به مناطق بسیار دور، راهحلی است كه در مقابل دارندگان این منبع انرژی گستردهشدهاست.
از سال ۱۹۶۴ كه الجزایر اولین محموله LNG خود را صادر نمود و بعنوان اولین صادركننده LNG دنیا مطرح شد، جهان شدیداً دستخوش تغییر شده و باتوجه به مسائل پیشآمده بخصوص مسائل مربوط به جهانیشدن اقتصاد، بنظرمیرسد كه دنیا با چنان شدتی دچار تغییر شده كه برای تجارت انرژی در كل و برای LNG بطور اخص، الزامات عمدهای را میطلبد.
ایران با توجه به موقعیت ژئواستراتژیك خود و نیز با وجود دارا بودن دومین ذخائر گازطبیعی جهان، نمیتواند به ورود به باشگاه صادركنندگان گاز جهان و نیز ورود به عرصه LNG نیندیشد. در این میان، مصرفكنندگان عمده LNG جهان در سه گروه آسیا، اروپا و آمریكا تقسیمبندی میشوند و ایران از نظر جغرافیایی در میانه این سه بازار بگونهای قرار گرفته كه آسیا و آسیای جنوبشرقی در یك طرف و اروپا و آمریكا در طرف دیگر آن واقع شدهاند و ایران از پتانسیل بسیار بالایی برای فروش LNG به تمامی این بازارها برخودار میباشد.
پیشبینیها نشان میدهد كه تقاضای جهانی گازطبیعی بیش از سایر انرژیهای اولیه، افزایش خواهدیافت، بهگونهای كه انتظار میرود تقاضای جهانی گازطبیعی تا سال ۲۰۳۰ به دوبرابر حجم آن در سال۲۰۰۲ افزایش یابد.
با توجه به برآورد آژانس بینالمللی انرژی، تقاضای گازطبیعی جهان تا سال ۲۰۳۰ بهطور متوسط سالانه ۳/۲درصد رشد را تجربه خواهد نمود كه قسمت عمده آن ناشی از افزایش تقاضای گازطبیعی در بخش نیروگاهی خواهد بود. بدین ترتیب سهم گازطبیعی در سبد انرژی مصرفی جهان از ۲۱درصد درسال۲۰۰۲ به ۲۵درصد درسال ۲۰۳۰ افزایش خواهدیافت.
بخشتولیدنیرو، ۵۹درصد از رشد تقاضای گازطبیعی تا سال ۲۰۳۰ را بهخود اختصاص خواهد داد، بنابراین سهم این بخش از ۳۶درصد مصرف گازطبیعی درسال ۲۰۰۲ به ۴۷درصد در سال ۲۰۳۰ افزایش خواهد یافت.
طی ۲۰ سال گذشته، حجم ذخائر متعارف جهان، ۲برابر شده است. ذخائر متعارف گازطبیعی جهان در ابتدای سال ۲۰۰۴ حدود ۱۸۰تریلیون مترمكعب بوده كه نشاندهنده ۲ برابر شدن آن طی ۲۰ سال گذشته میباشد و این حجم ذخائر، تقاضای فعلی بازارهای جهانی را برای ۶۶سال، تضمین مینماید و با فرض افزایش تقاضای جهانی گازطبیعی با نرخ رشد ۳/۲درصد در سال، این حجم ذخائر تا ۴۰سال آینده، تقاضای بازار جهانی را برآورده خواهد نمود.
طی ۳۰سال آینده، به منظور تامین تقاضای گازطبیعی، بازارهای جهانی انرژی به ۳/۷تریلیون مترمكعب ظرفیت جدید تولید گازطبیعی نیازخواهند داشت كه بهطور متوسط بایستی طی این ۳دهه، تولید گازطبیعی جهان سالانه ۲۶۰میلیاردمترمكعب افزایش یابد. كمتر از یكسوم این افزایش ظرفیت، به تامین تقاضای فزآینده جهانی اختصاص خواهد یافت و مابقی آن نیز صرف جبران افتطبیعی تولید حوزههای دردست بهرهبرداری و یا حوزههائی كه از این پس به چرخه تولید بپیوندند، خواهد شد.
تجارت بینمنطقهای گازطبیعی تا سال ۲۰۳۰به بیش از ۳برابر افزایش خواهد یافت، یعنی از ۴۱۷میلیاردمترمكعب در سال ۲۰۰۲ به ۱۲۶۵میلیاردمترمكعب در سال ۲۰۳۰ خواهدرسید.براساس این پیشبینیها، در سال ۲۰۳۰، خاورمیانه بزرگترین صادركننده گاز جهان خواهدبود. بهاین صورت كه صادرات این منطقه از ۳۰میلیاردمتر مكعب در سال ۲۰۰۲ به ۳۰۴میلیاردمترمكعب در سال۲۰۳۰ افزایش خواهدیافت كه بخش عمده این صادرات بهشكل LNG خواهد بود، بدین ترتیب، وابستگی كشورهای واردكننده گازطبیعی جهان به منطقه خاورمیانه افزایش خواهد یافت.
تجارت بینمنطقهای LNG كه در سال ۲۰۰۵ بالغ بر ۸/۱۸۸میلیاردمترمكعب بود، به ۲۵۰میلیاردمترمكعب در سال ۲۰۱۰ و ۶۸۰میلیاردمترمكعب در سال ۲۰۳۰ افزایش خواهدیافت. ۱۳كشور تولیدكننده LNG جهان(اندونزی، مالزی، الجزایر، قطر، ترینیداد، نیجریه، استرالیا، عمان، امارات، ایالاتمتحده ، لیبی، مصر، روسیه)، در سال ۲۰۰۵ بیش از ۱۸۸ میلیاردمترمكعب گازطبیعی را بهصورت LNG به بازارهای جهانی انرژی عرضه نمودند كه در این میان سه منطقه عمده تولیدكننده LNG جهان در این سال، آسیایجنوبشرقی، آفریقایشمالی و خاورمیانه بودهاند.
در مقابل ۱۵ كشور نیز اقدام به واردات LNG نمودند(ایالات متحده، دومینیكن، پورتوریكو، بلژیك، فرانسه، یونان، ایتالیا، پرتغال، اسپانیا، تركیه، انگلیس، هند، ژاپن،كرهجنوبی و تایوان) كه در این میان كشورهای آسیائی عضو OECD و سپس ۸ كشور اروپائی به ترتیب با واردات ۸/۱۰۶ و ۶/۴۷ میلیاردمترمكعب، بزرگترین واردكنندگان LNG جهان بودهاند.
پیشبینی میشود ظرفیت دریافت LNG جهان در سال ۲۰۱۵، بیش از ۹۵۷میلیون تن باشد كه با ظرفیت پیشبینی شده تولید LNG جهان در حد ۵۲۵ میلیونتن، قابل مقایسه میباشد.
تجارت LNG كه در حال حاضر عمدتا در منطقه آسیا-پاسیفیك متمركز است، بهصورت قابلتوجهی گسترده خواهد شد. كشورهای عضو اوپك نیز در اینمیان بهنحو چشمگیری به عرضه LNG خواهند پرداخت. عرضهكنندگان LNG جهان كه در پایان سال ۲۰۰۵ به ۱۳ كشور محدود میشدند، تاسال ۲۰۱۵ به ۲۴ كشور (۱۱ كشور جدید شامل نروژ، روسیه، یمن، ایران، انگولا، موریتانی، گینهاستوائی، بولیوی، پرو، برزیل و ونزوئلا) و واردكنندگان LNG نیز كه در سال ۲۰۰۵، شامل ۱۵ كشور بودند، تا سال ۲۰۱۵ به ۳۳ كشور (۱۸ كشور جدید شامل كانادا، مكزیك، قبرس، آلمان، هلند، لهستان، اوكراین، چین، اندونزی، پاكستان، فیلیپین، سنگاپور، تایلند، باهاماس، برزیل، شیلی، هندوراس و جامائیكا)افزایش خواهند یافت.
با توجه به چشماندازهای موجود و روند افزایش معاملات تكمحموله LNG در دهه اخیر، پیشبینی میشود كه حجم این مبادلات به شدت افزایش یابد. در حال حاضر تعدادی كشتی مخصوص حمل LNG دردست ساخت وجود دارد كه به پروژه خاصی اختصاص نیافتهاند، بنابراین احتمالا از این كشتیها برای حمل فروشهای تكمحموله استفاده خواهدشد.
بعلاوه دربرخی موارد قراردادهای فروش بلندمدت LNG منعقد شده، از ظرفیت اسمی واحدهای مایعسازی گازطبیعی، كمتر است، بنابراین پس از پایان عملیات احداث این واحدها، قسمتی از تولید آنها برای عرضه در بازار تكمحموله در دسترس خواهد بود. هرچند هنوز بدلیل حجم بالای سرمایه مورد نیاز احداث واحدهای مایعسازی و كشتیهای حمل LNG ، اقدام به چنین سرمایهگذاریهای كلانی نیاز به انعقاد قراردادهای بلندمدت فروش دارند. قیمتهای قابل انعطافتر و قراردادهای فروش كوتاهمدت بهصورت فزآیندهای در بازارهای آزادسازیشده گسترش مییابند. عرضهكنندگان LNG درحال حاضر درحال تطبیق سیاستهای قیمتگذاری خود با نیازهای مصرفكنندگان (از قبیل نیروگاهها كه خرید مستقیم LNG را آغاز نمودهاند)، میباشند.خریداران تلاش میكنند تا ماده Take or Pay را از قراردادهای منعقده حذف نمایند زیرا بازارهای آینده را با حجم رقابت بیشتری ارزیابی مینمایند. انعطافپذیری بیشتر قراردادها و نیز تجارت گستردهتر LNG و نیز خریداران پراكندهتر در مناطق مختلف، چشماندازهای مناسبی در مقابل عرضهكنندگان LNG قرار دادهاست زیرا بهعنوان مثال اوج مصرف گازطبیعی نیروگاههای ژاپن در فصل تابستان است و در مقابل اوج مصرف گازطبیعی كرهجنوبی در فصل زمستان میباشد، بنابراین چنین تفاوت اوج مصرفی میتواند از حداكثر ظرفیت تولید عرضهكنندگان استفاده نماید، یعنی اقداماتی كه در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ در این منطقه انجام شد.
نیل به چشماندازهای مورد انتظار عرضه و تقاضای گازطبیعی تا سال ۲۰۳۰، مستلزم ۷/۲تریلیون دلار(قیمتهای سال ۲۰۰۰) سرمایهگذاری است بهعبارتی بایستی تا سال۲۰۳۰، سالانه حدود ۱۰۰میلیارد دلار در این صنعت، سرمایهگذاری انجام شود.
جمهوری اسلامی ایران با توجه به ذخائر عظیم گازطبیعی خود، درحال حاضر ۳ برنامه فعال احداث تاسیسات تولید LNG در دست دارد كه پیشبینی میشود با توجه به قرارداد منعقده با هند و مذاكرات اولیه باچین، تا سال ۲۰۱۰ ایران نیز به جمع تولیدكنندگان LNG جهان بپیوندد.
ایران بدنبال دستیابی به جایگاه شایسته خود در بازارهای جهانی انرژی میباشد و دراین زمینه، چشماندازهای روشنی را برای خود تصویر نمودهاست. براساس سند چشمانداز جمهوریاسلامیایران در افق ۱۴۰۴ خورشیدی، "ایران كشوری است توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فنآوری در منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و دارای تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل".
برای تحقق چشمانداز ملی در افق موردنظر، تصویر مطلوب صنعت گاز كشور عبارت خواهد بود از: سومین تولیدكننده گاز جهان با سهم ۱۰ درصد از تجارت جهانی گاز.
بنابراین با اتكاء به منابع درآمدی حاصل از ارزش افزوده این ثروت ملی، صنایع نفت و گاز كشور باید با سرعت، توانائیهای بالقوه و راهبردی خود را از طریق دنبال نمودن اهداف و در چارچوب سیاستهای كلی نظام، در بخش نفت ارتقاء بخشند.
در ارتباط با این چشمانداز و دستیابی به اهداف بلندمدت مدنظر، لازم است اهداف ذیل تا سال ۱۳۹۴ (۲۰۱۵میلادی)بهعنوان گام نخست، تحقق یابند:
۱) تولید ۹۰۰میلیون مترمكعب روزانه گازطبیعی در افق ۱۳۹۴،
۲) توجه خاص به صنایع انرژیبر جهت كسب ارزشافزوده،
۳) جذب سرمایهگذاری و منابع خارجی برای تضمین بازار و تقویت تعامل بینالمللی و حمایت از آنها در جهت توسعه صنعت نفت برای تحقق معادل ۱۰۰میلیارددلار سرمایهگذاری در مجموعه صنعت نفت تا سال ۱۳۹۴ .
ایران با دراختیارداشتن دومین ذخائر گاز دنیا، نمیتواند بدنبال صادرات این منبع انرژی پرارزش خود نباشد، بنابراین وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان پشتوانه حیات اقتصادی و نیز زمینهساز امنیت اقتصادی كشور، برنامههای متعددی برای صادرات این حاملانرژی به بازارهای عمده جهان در دست اقدام ویا دردست بررسی دارد. بهعنوان مثال ایران علاوه بر صادرات گازطبیعی به تركیه درحالحاضر، بدنبال صادرات گازخود از طریق خطلوله به هند و پاكستان در شرق، به اروپا در غرب و ارمنستان در شمال خود میباشد. ازطرفی با تعریفنمودن ۴واحد تولید LNG (البته ۳واحد آن به جد دنبال میشود) كه خوراك آن از محل فازهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳پارسجنوبی تامینخواهدشد، بدنبال صادرات گاز بهشكل LNG به بازارهای دورتر از قبیل چین و هند و سایر بازارهای گازطبیعی جهان میباشد.
از زمان اكتشاف مخزن گازی پارس جنوبی و افزایش میزان ذخایر اثبات شده گازطبیعی كشور، دولت ایران بر تلاش خود به منظور صادرات بیشتر گاز افزوده است. كشورهای آسیای جنوبی مانند هند و چین، با برخورداری از منابع اندك گازطبیعی و پتانسیل تقاضای بالای انرژی، و نیز اتحادیه اروپا؛ در زمره بازارهای سودآور مورد نظر دولت ایران محسوب میشوند.
همانگونه كه ارائه شد، پیشبینی میشودتقاضا برای گازطبیعی هند بعنوان دومین كشور پرجمعیت جهان، به میزان چشمگیری افزایشیابد. بهطورعمده دلایل این افزایش، اجرای پروژههای جدید نیروگاهی، كارخانههای پتروشیمیائی و مصارف عمده صنعتی عنوان میشود، بنابراین هند ملزم به واردات حجم عظیمی از گازطبیعی بهمنظور رفع نیازهای رو به تزاید خود است.
چین نیز با توجه به روند رشد اقتصاد خود و نیز روند ارتقاء سطح استانداردهای زندگی در این كشور، نیازمند متنوعسازی منابع تامین انرژی خود بوده و بدنبال رهایی از مشكلات ناشی از مصرف زغالسنگ در اقتصاد داخلی خود میباشد. با توجه به چنین شرایطی، چین یكی از بازارهای بالقوه عظیم منابع گازی ایران میباشد.
بنابراین هند و چین، به عنوان بازارهای بالقوه هدف صادرات گاز كشور مطرح میباشند كه با توجه به سیاستهای دولت جدید جمهوری اسلامی ایران درخصوص نگاه به شرق، درصورت برنامهریزی متناسب و ایجاد زیرساختهای فنی، اقتصادی و سیاسی مورد نیاز، به نظر میرسد امكان افزایش درآمدهای ارزی كشور و نیز ارتقاءسطح همكاریهای بینالمللی در این زمینه وجود داشته باشد.
اما همانگونه كه بهتفصیل بیان شد، پیشبینی میشود تقاضای گازطبیعی اتحادیه اروپائی و امریكایشمالی به عنوان دو بازار بزرگ گازطبیعی جهان نیز به شدت افزایش یابد كه بدلیل محدودیت منابع داخلی گاز این مناطق، واردات گازطبیعی تنها راه تامین مصرف روبهتزاید این دو منطقه خواهد بود.
با توجه به این موضوع كه این مناطق دارای بازارهای شفاف و توسعه یافته هستند و بازار گاز ایالاتمتحده آزادسازی شده و بازار اروپا نیز در این مسیر قرار دارد، و نیز این كشورها سرمایه لازم را جهت واردات گازطبیعی و سرمایه و تكنولوژی لازم را جهت توسعه منابع گازی كشور ما در اختیار دارند، بازارهای جذابی برای گاز ایران خواهند بود كه در كنار چین میتوانند به عنوان بازارهای هدف صادرات گاز ایران مطرح باشند و بهنظر میرسد توسعه صنعت LNG كشور و هدفگذاری جهت صادرات به این سه بازار بزرگ گاز جهان، منطقی باشد. درمقابل با توجه به مشكلات احداث خطلوله به هند و نیز عدم توان مالی قابل توجه این كشور در خرید گازطبیعی و نیز سرمایهگذاری در زیرساختهای صادراتی ما، صادرات گاز ایران به هند حداقل در كوتاهمدت با مشكلات اساسی مواجه میباشد.
با توجه به برنامههای كشورهای دارنده ذخائر گازطبیعی جهان، ظرفیت تولید LNG جهان تا سال۲۰۱۵ به بیش از ۵۲۵میلیون تن در سال افزایش خواهد یافت كه ایران با ۳ واحد تولیدی خود، تنها حدود ۶درصد از این بازار را تصاحب خواهد نمود. با توجه به حجم ذخائر گازطبیعی كشور و مشكلات صادرات گازطبیعی توسط خطلوله بهویژه به مناطق دوردست (مانند اروپا) و یا احداث خطلوله در مناطق بیثبات (مانند پاكستان) و نیز چشماندازهای روشن LNG و توسعه فروش تكمحموله این فرآورده، شاید منطقیتر باشد تا ایران با توسعه برنامههای ایجاد صنعت LNG خود، نقشی فراخور ذخائر خود در بازارهای آتی كسب نماید.
به منظور نیل به اهداف چشمانداز، بایستی ترتیبی اتخاذ شود تا حداكثر تا سال ۲۰۱۵ ظرفیت تولید LNG ایران حداقل در حد ۵۲ میلیون تن در سال باشد هرچند هنوز در مقایسه با چشمانداز ظرفیت تولید قطر در سال ۲۰۱۵، چندان قابل توجه به نظر نمیرسد.
سامیه كوكبی
منبع : شبکه اطلاع رسانی شانا
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست