چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
درآمدی بر جامعه شناسی دین
طی سالهای متمادی که از عمر بشر و جامعه انسانی می گذرد دین تنها گزینه ای است که تقریبا تمام انسانها را در اختیار خود داشته است.جدا از ماهیت های متنوع و مختلفی که دین در جهان داشته ،تمامی مردم در ارتباط خود با جهان طبیعت و نیروهای موجود در آن اندیشه ای را برگزیده اند.دین در عرصه اجتماع سالهای متمادی خضوری چشمگیر داشت .روحانیون در کلیساها و در مساجد مسلمانان تمامی عرصه های زندگی بشری را در اختیار خود داشتند .آموزش وپرورش،اقتصاد،سیاست،تولید علم،و اخلاق همگی در اختیار دین و شارعان آن بوده است. در اروپا با انقلاب صنعتی موج جدیدی از تفکر و حرکت غیر دینی بوجود آمد که دین را هر چه بیشتر از دخالت در امور مادی و طبیعی برحذر داشته و آن را محدود به عرصه خصوصی هر فردی نموده است. چگونه دین مسیحیت مشروعیت خود را در بین مسیحیان از دست داده و اروپاییان را در هرچه آسمانی کردن دین و مفهوم آن کشانده است ؟این سئوال را می توان در نوع تفکرات اروپاییان و عمل کلیسا و شرایط فکری و اقتصادی و فرهنگی اروپا جستجو نمود.ولی در حال حاضر اکثریت عظیمی از جوامع بشری دارای دین می باشند و خود را ملزم به دستورات دینی میدانند. در خاورمیانه که مهد و محل تولد بزرگترین ادیان الهی می باشد، در اعصار مختلفی از تاریخ ، چه در عرصه سیاست و چه در عرصه اقتصاد و همچنین در عرصه تولید علم بزرگترین واکنش بشری را در برابر دین می توان مشاهده نمود.
●تعاریف دین
دین, واژه ای است عربی که در معاجم و کتب لغت معانی بسیاری برای آن ذکر شده است مانند: ملک و پادشاهی، طاعت و انقیاد، قهر و سلطه ، پاداش و جزاء، عزت و سرافرازی ، اکراه و احسان، همبستگی، تذلل و فروتنی، اسلام و توحید، عادت و روش، ریاست و فرمانبرداری و ... در آیات قرآن نیز به معانی لغوی دین اشاره شده است و کلمه دین در آیات بکار رفته است ودر هر آیه ای معنای مخصوص خودش را دارد. چنانکه خداوند می فرماید: «هوالذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق، صف ، ۹» که در این آیه دین به معنی کیش و شریعت آمده است و یا می فرماید:«فاعبدالله مخلصاً له الدین، زمر ،۲» و در اینجا دین به معنای توحید و یگانگی میباشد . همین موارد استعمال واژه دین در قرآن میتواند به عنوان راهی برای شناسایی و به دست آوردن تعریف دین از دیدگاه اسلام شمرده شود که «دین عبارت است از اطاعت، گرایش، فرمانبرداری و تسلیم در برابر حقیقت» که در این صورت، با معانی لغوی نیز سازگاری خواهد داشت.
●تعریف دین
واژه دین از مفاهیمی است که همواره در میدان آراء و نظرات گوناگون صاحبنظران قرار داشته و توافق مشترک درباره آن وجود ندارد. به صورتی که حتی عدهای از محققان آن را قابل تعریف نمیدانند.به هر حال می توان دین را اینگونه تعریف نمود: دین ، مجموعه (سیستم) حقایقی هماهنگ و متناسب از نظامهای فکری (عقاید و معارف)، نظام ارزشی (قوانین و احکام) و نظام پرورشی (دستورات اخلاقی و اجتماعی) است که در قلمرو ابعاد فردی، اجتماعی و تاریخی از جانب پروردگار متعال برای سرپرستی و هدایت انسانها در مسیر رشد و کمال الهی ارسال میگردد. به دیگر سخن، مجموعه ای است از عقاید و قوانین و مقرراتی که هم به اصول فکری بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشی وی سخن میگوید و هم اخلاق و شئونزندگی او را تحت پوشش قرار میدهد.
●تعاریف دین
تعاریف متعدد از دین ارائه شده است مثلادانشمند بزرگ اسلامی و مفسر گرانقدر مذهب شیعه، علامه طباطبایی ، دین را اینگونه تعریف میکند : «دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است»(خلاصه تعالیم اسلام، ص ۴، و یا شیعه دراسلام ص ۴۱). ویا برخی از دانشمندان غربی گفتهاند: دین عبارت است ازاعتقاد به موجودات روحانی . و یا عده ای دیگر گفتهاند: دین نظام یک پارچهای از باورها وعملکردهای مرتبط به چیزهای مقدس است که از طریق آنها گروهی ازانسانها با مسائل غایی زندگی بشری مرتبط می باشد برخی دیگر گفتهاند: دین اعتقاد به خدایی سرمدی است. یعنی، اعتقاد به اینکه حکومت و ارادهای الهی بر جهان حکم میراند. و بعضی دیگر مینویسند: جوهر دین عبارت استاز احساس وابستگی مطلق . به هر حال هر کدام از دانشمندان اسلامی و غربی و علمای ادیان کوشیده اند تا بر اساس نگرش و اعتقاد خود تعریفی کامل از دین عرضه کنند. به همین دلیل آنها در ادراک دین بر جنبه های مختلفی تأکید نموده اند.بنابراین می شود تعاریف دین را به چند قسم طبقه بندی نمود
۱-تعریف دین از نظر دانشمندان اسلامی
این دانشمندان از دین، دین وحیانی و الهی است نه هر چه که نامدین بر او نهاده میشود. ومنظور آنها دین بشری و ادیانیکه ساخته انسان است و ریشه در نیازهای آدمی دارد، نمی باشد. و منظور آنها دینی نیست که بر پایه بت پرستی یا اعتقاد به نیروهای جادویی و مانند آن باشد. بلکه منظور آنها از دین ادیانی است که ریشه در غیب دارند و پایه و اساس آنها بر وحی و پیام الهی استوار است، و انسان نهسازنده دین بلکه دریافت کننده پیام الهی است که باید به آناعتقاد پیدا کرده و به محتوای وحی ملتزم شده و سلوک فردی واجتماعی خود را بر آن اساس تنظیم کند. علامه طباطبایی با بیان اینکه دین تنها به نیایش و ستایش خدا نپرداخته، بلکه برای کلیه شئون فردی و اجتماعی انسان دستورهایی جامع و مقرراتی مخصوص وضع نموده است، می گوید: دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است. ایشان در تفسیر المیزان بعد از غیر تقلیدی دانستن پیروی از دین مینویسد: دین مجموعه ای از معارف مربوط به مبدأ و معاد و قوانین اجتماعی ، از عبادات و معاملات که از طریق وحی و نبوت به بشر رسیده، نبوتی که صدقش با برهان ثابت شده و نیز مجموعه از اخبار که مخبر صادق ازآن خبر داده، مخبری که باز صادق بودنش به برهان ثابت شده است . در جا دیگر می نویسد:دین نظام عملی مبتنی بر اعتقاد است که مقصود از اعتقاد در این مورد تنها علم نظری نیست; زیرا علم نظری به تنهایی مستلزم عمل نیست، بلکه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پیروی بر طبق مقتضای علم قطعی است . ذیل آیه۲۷ سوره روم نیز می نویسد: «لیس الدین الا سنهٔ الحیاهٔ و السبیل التی یجب علی الانسان ان یسلکها حتی یسعد فی حیاته فلا غایهٔ للانسان یتبعها الالسعادهٔ»،دین جز قانون زندگی و راهی که انسان باید برای رسیدن به سعادت بپیماید، نیست و هدف نهایی انسان همان رسیدن به سعادت است. ونیز بیان می کند که: دین روش مخصوصی است در زندگی که صلاح دنیا را به طوری که موافق کمال اخروی و حیات دایمی حقیقی باشد تامین مینماید. پس در شریعت باید قانونهایی وجود داشته باشد که روش زندگانی را به اندازه احتیاج، روشن سازد. استاد مطهری رحمه الله علیه مینویسد: اصول مکتب انبیاء که دین نامیده میشود یکی بوده است و آن اسلام است و اسلام نام دین خداست، که یگانه است، همه پیامبران برای آن مبعوث شدهاند و به آن دعوت نموده اند.سید مجید ظهیری مینویسد : دین مجموعه تعالیمی است که از طریق غیر عادی کسب معرفت یعنی وحی بدست میآید. دکتر بیوک علیزاده در تعریف کاربردی از دین مینویسد: ادیان، علی العموم، برای پیروان خود سه کار انجام داده اند :
۱- توصیفی از جهان هستی و جایگاه آدمی در آن بدست داده اند (جهان بینی).
۲- بر اساس توصیف یاد شده شیوه زندگی خاصی را توصیه نموده اند.
۳- آن توصیف و شیوهٔ زندگی مبتنی بر آن را در قالب اعمالی نمادین و سمبلیک که همان عبادیات هستند متبلور کرده اند.
در جای دیگر می نویسد: « ان الدین فی عرف القرآن هو السنهٔالاجتماعیهٔ الدائرهٔ فی المجتمع و ان السنن الاجتماعیه اما دین حق فطری و هو الاسلام او دین محروف عن الدین الحق و سبیلالله عوجا »; دین در عرف قرآن، سنت اجتماعی حاکم بر جامعه میباشد و سنتهای اجتماعی یا دین حق و فطری است که همان اسلام میباشد یا دین منحرف از راه خدا و تحریف شده است. آیهٔ الله جوادی آملی می نویسد:دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها باشد. ومی نویسد: دین مجموعه عقاید و قوانین و مقرراتی است که هم به اصول فکری بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشی وی سخن میگوید و هم اخلاق و شئونزندگی او را تحت پوشش قرار میدهد و به دیگر سخن، دین مجموعه عقاید و اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره جامعهانسانی و پرورش انسانها در اختیار انسان قرار دارد. با توجه به این تعریف روشن میگردد ، دینی که مبتنی بر وحی استاز بخشهای گوناگون تشکیل میشود یک بخش آن عقاید است یعنی حقایقو واقعیاتی که باور و اعتقاد به آنها از مسلمانان خواسته شدهاست مانند خدا، وجود قیامت و معاد، نبوت و بهشت و دوزخ و امثالآنها. بخش دیگر آن اخلاقیات است یعنی تعالیمی که فضائل و رذایلاخلاقی را به انسان شناسانده و راه تهذیب نفس از رذایل و تخلق به فضائل را به وی ارائه داده است. بخش دیگر آن شریعت و مناسک و احکام و مقررات است که چگونگیتنظیم روابط اجتماعی حقوقی و مدنی و سلوک اجتماعی و کیفیتروابط اقتصادی و سیاسی و نظامی در این بخش قرار میگیرد استاد محمدتقی مصباح یزدی در تعریف دین می آورد : کلمه دین به مجموعهای از عقاید، اخلاقیات، احکام و قوانین فردی و اجتماعی اطلاق میشود و ادیان آسمانی آیینهایی هستند که از طرف خدای متعال به پیغمبران وحی شدهاند در جای دیگر یادآوری می کند: دین برابر است با اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید. محمد جواد باهنرمی نویسد: دین عبارت از نظام اعتقادی، عملی و اخلاقی به هم پیوستهای است که از جانب خدا بر پیامبران وحی شده است تا مردم را بر آن اساس، ارشاد و راهنمایی نمایند . دانشمند گرامی فضل الله کمپانی میگوید : دین به معنای وسیع آن عبارتست از شناختن خدا و دانستن وظایف آدمی در برابر او و انجام آنها و دانستن تکلیف شخص نسبت به وجود خود و همنوعان خود و همچنین نسبت به حیوانات و بلکه سایر موجودات و همه اینها از غریزه فطری انسان سرچشمه میگیرد.بنابراین دین شامل تکالیف ثلاثه میشود یعنی تکالیف الهی که شامل تکالیف نظری و عملی است که تکالیف نظری همان اصول اعتقادات است و تکالیف عملی همان عبادات میباشد، تکالیف اجتماعی که مبتنی بر تکالیف حقوقی و اخلاقی است. تکالیف فردی که شامل تکالیف جسمی و روحی است .
۲-تعریف دین از نظر علمای ادیان
علمای ادیان نیز تعاریف متعددی از دین ارائه کرده اند،به طور مثال در تعریف دین میگویند: *دین عبارتست از ایمان و اطاعت به یک قول یا قوای مافوق انسانی که مستحق عبادت خالق و حاکم عالم میباشد.
یاتعریف می کنند: دین یک سیستم خاص اعتقاد و اعمال و عبادات است که غالباً مشتمل بر مجموعهٔ قواعد اخلاقی و فلسفی میشود. یامیگویند: دین ایمان به موجودات روحانی است.ومیگویند: دین عبارتست از تبیین احساسات قلبی انسان، ویادین مجموعه کلی از اعتقادات و احساسات و اعمال انفرادی یا اجتماعی است و … (حکمت ، علی اصغر، نه گفتار در ادیان، ج ۱، ص ۳). جان بی ناس عالم علم ادیان نیز در کتاب خویش تاریخ جامع ادیان، تعاریف متعددی از دین راذکرمی کند، مانند: تعریف متکلمان که گفتهاند: «الدین وضع الهی لاولی الالباب، یتناول الاصول و الفروع» دین عبارت از یک نظام الهی است که برای صاحبان خود وضع شده است و مشتمل بر اصول و فروع میباشد. او می گوید: در تعاریف متکلمان گاهی «دین به ما هو دین» مورد نظر قرار گرفته است ( تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص۷۹ و ۸۱) وی همچنین می نویسد: در تعاریفی نیز غایت و اهداف مد نظر بوده است، مانند آنچه در دائرهٔالمعارف الاسلامیهٔ آمده است که: «الدین وضع الهی سائق لذوی العقول باختیارهم ایاه الی الصلاح فی الحال و الفلاح فی المال»; دین وضعی است الهی که صاحبان خود را به سوی رستگاری در این دنیا و حسن عاقبت در آخرت سوق میدهد. ( تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص۷۹ و ۸۱). از*جرجانی نیز نقل کردهاند که: «الدین وضع الهی یدعوا اصحاب العقول الی قبول ماهو عند الرسولصلیاللهعلیهوآلهوسلم»:دین قانون و قراردادالهی است که خردمندان را به سوی قبول آنچه در نزد رسولصلیاللهعلیهوآلهوسلم است، فرامیخواند. (جانناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص۷۹ و ۸۱) . ایشان بیان می داردکه درکناراین تعریفها، دربعضیدیگراز تعاریف، اصولاحیثیت اعتقاد و التزام انسان، مبنای تحلیل و توصیف قرار گرفته است: «الدین هو الاعتراف باللسان و الاعتقاد بالجنان و العمل بالارکان»; دین عبارت است از اقرار به زبان، اعتقاد به پاداش و کیفر در آن جهان و عمل به ارکان و دستورات آن (تاریخ جامع ادیان،ص۸۱) . عدهای از فیلسوفان دین هر مکتبی را که سه موضوع زیررا قبول داشته باشد، دین مینامند: الف : عالمی ورای عالم طبیعت و محسوسات، وجود دارد ب : جهان طبیعت، هدفدار است ج: جهان هستی دارای نظام اخلاقی است، این خود شامل دو بخش است: الف: جهان هستی چنانست که نیک و بد اخلاقی را درک میکند ب: جهان هستی چنانست که نیک و بد اخلاقی را پاداش و کیفر میدهد. بر اساس تعریف، مکتب مارکسیسم و لیبرالیسم و بعضی از شاخههای اگزیستانسیالیسم، «دین» نمیباشند.●تاریخچه جامعه شناسی دین
تاریخ جامعه شناسی دین را میتوان به چهار دوره عمده تقسیمبندی کرد:
●دوران اندیشه اجتماعی سنتی
مجموعه اندیشهای را که همپای شکلگیری جامعهشناسی جدید تحول و رنگ عرفی و دنیوی یافت میتوان به عنوان اندیشه سنتی قلمداد کرد که مشخصه اصلی آن تلفیق بین تحلیلهای اجتماعی و اخلاقی بود. این اندیشه اصولا بر منشا جهانی و الوهی همه ارزشها و نهادهای اجتماعی جاافتاده تاکید میکرد و همچنین انسان را موجودی اجتماعی و سیاسی میدانست. جریان اصلی این اندیشه وحدت آلی و انداموار جامعه را به زبان حق طبیعی بیان میکرد که این مفهوم و برداشت از آن به صورت یک مفهوم عرفی یا دنیوی تحول یافت و اساس علوم طبیعی و علوم اجتماعی اولیه را تشکیل داد.
دوران شکاکیت و نظریه پردازی
نظم و قانونمندی جامعه از مسائل مورد تحقیق در دوران قرون وسطی بود، نظمی که اساسا به کمال معنوی انسانی دعوت میکرد. در خلال قرنهای هفده و هیجده، متفکران به جستجوی نظم و نظام در جامعه ادامه دادند، ولی نظم مورد نظر آنها نظمی بود که تبیین کننده تنوع و کثرت زبانها، رسوم و ادیان، بر وفق همنواختیهای ساده و طبیعی بود. در طی این دوران، اندیشههای دوره اول مورد انتقاد شدید قرار گرفت که از جمله این منتقدان میتوان به ماکیاولی و توماس هابز اشاره کرد. همچنین این دوره زمان بروز نظامهای فکری و نظریهپردازانهای بود که میکوشید هم جامعه و هم اقتصاد را بر شالودههای واقعگرایانهتری، که کمتر همدینی یا اخلاقی است، مبتنی سازد. در این دوران، پیدایش دولت ملی و ظهور طبقات سوداگر و یا متوسط تبدیل به عنصری شد که نگارش نظریههای اجتماعی و اقتصادی را از انحصار طبقات روحانی درآورد و قانون طبیعی زیر سؤال رفت و به انتقاد کشیده شد. روحانیت ستیزی به شکل مشخصه رایج بیشتر انتقادهای اجتماعی درآمده بود، به گونهای که جستجو برای یافتن منابع جدید نظم اجتماعی آغاز شد و درنهایت، این تفکر، که جامعه باید بر طبق طرح و برنامههای مقدر الهی و قانون طبیعی ساخته شود، جای خود را به این اندیشه داد که جامعه بر اساس طرح و برنامهریزی و تلاش خود انسان شکل میگیرد. در این زمان، نوعی اومانیسم عرفی - دنیوی و اجتماعی پدید آمد که به نوبه خود سرچشمه زاینده اغلب نظریههای فلسفی و اجتماعی دنیای جدید گردید. مهمترین دستاورد این دوران، پروراندن مفهوم عرفی سازی یا دنیوی سازی بود.
●دوران واکنش محافظهکارانه و رمانتیک
دوران نظریهپردازی به تدریج با یک واکنش نه چندان شدید، بلکه محافظهکارانه و بیشتر رمانتیک مواجه شد. مصایب ناشی از انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه و عصر وحشت پس از آن، اعتقاد خوش بینانه عصر روشنگری را زیر سؤال برده بود و اعتقاد به اینکه میتوان صرفا بدون توجه به دین، اخلاق و حکومت، بر طرح و تدبیر خویش جامعه را بهبود بخشید و آن را از مشکلات حاد اخلاقی رهانید پس از رخداد واکنشهای محافظهکارانه، رهیافتهای موجود نسبت به جامعه و دین را به میزان بالایی تغییر داد. براساس این نظرات،دین نباید به عنوان خرافه طرد گردد و جامعه تنها بر اساس ساخته قرارداد گذاران متفرد نیست ، بلکه فرد دست پرورده جامعه و خود جامعه، مخلوق خداست. اینان کمکم ارتباطها و مناسبتهای انداموار بین جامعه و دین و فرد را از نو کشف کردند و تجزیه و تحلیل آنها از دین به عنوان یک میانجی بین فرد و دولت از مباحثی بود کهبارها دربررسیهای جامعهشناسان پس از دورکیم مطرح گردید.
●دوران نظریه جدید
در این دوره، دیگر با رد و انکارهای حاد و ضد روحانی فیلسوفان عهد روشنگری روبهرو نیستیم. در این دوران، رد و انکارها جای خود را به تجزیه و تحلیل کمابیش خونسردانه و نقش دین در حفظ انسجام اجتماعی و ارتقای تحول اجتماعی میدهد. نظرات افرادی چون آگوست کنت ، ماکس وبر ، امیل دورکیم ، کارل مارکس، تالکوت پارسونز ، و ... در این دوره به چشم میخورد. برخی این دوران را دوران دینی ندانسته و انحطاط دین را امری محتوم تلقی کردهاند. برخی نیز عرفیسازی یا دینزدایی را امری غیرممکن شناخته و عدهای آن را لزوما نه جهانی، نه محتوم و نه بی بازگشت شمردهاند.
●رابطه دین با جامعه شناسی
بررسی دین در حوزههای متعدد علمی از جمله کلام، فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی با توجه به نگرشهای خاصیکه در هر مجموعه معرفتی موردنظرمیباشد، موجب تعریف و برداشتهای متفاوتی از دین شده است که عمدتا به شکل وسیع، ریشه در تلاشی دارد که در غرب در جهت ارائه تعریفی برای دین انجام گرفته است; زیرا یافتن ماهیت متمایز و یگانه دین یا ارائه سلسلهای از صفات، که دین و آنچه را مربوط به آن است از بخشهای دیگر زندگانی انسان متمایز میگرداند، بیشتر یک رویکرد و رهیافت غربی است که از زمان رنسانس به بعد، بخصوص در دوره اصلاح دینی با آن مواجه هستیم. در غرب، طی یکی دو قرن تعاریف و تلقیهای فراوانی از دین ارائه شده که حتی ارائه فهرست ناقصی از آن هم به راحتی ممکن نیست. برخی از آنها عمدتا سعی در تمایز قاطع بین ابعاد دینی و غیر دینی فرهنگ دارند و گاه دین را با مجموعه اعتقادات، بویژه اعتقاد به موجودی متعال برابر گرفتهاند.از سوی دیگر، عدهای عوامل تجربی، عاطفی، شهودی و همچنین عوامل ارزشگذارانه و اخلاقی را جزو دین به حساب آوردهاند.با پیدایش و غنای رشتههای مردمشناسی و جامعهشناسی، که رشته علمی نسبتا جدیدی است، عامل مهمی وارد تعریف دین گردید و آن چیزی نبود جز ملاحظه زمینههای اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی در نوع تلقی از دین. در نظر آنها، دین هرگز یک مجموعه انتزاعی از اندیشهها، ارزشها، یا تجربهها، که جدا از حوزه فرهنگی جامعه باشند، نیست، زیرا بسیاری از اعتقادات و آداب و رسوم و شعایر دینی با توجه به حوزه فرهنگی جامعه قابل درک میباشد و از اینجاست که رهیافتهای جامعهشناختی به دین آغاز میگردد. و جامعه شناسی دین رونق میگیرد، رشتهای علمی که شیوه طبیعی مطالعه دین و جامعه نیست، بلکه فرآوردی فرهنگی است که توسط تحولات تاریخی اندیشه غربی پدید آمدهاست و پژوهشگران را بر آن داشتهاست که از ادعاهای هنجارآفرین دین یا جامعه مورد پژوهش آنان فاصله بگیرند.
●نظریات برخی از جامعه شناسان در مورد جامعه شناسی دین
۱-نظریه کارل مارکس
کارل مارکس با آنکه به دلیل اظهار نظرهای قابل توجه و مبتکرانهاش درباره دین مشهور است، ولی سهمش در جامعه شناسی دین ناچیز بوده است. او بر خلاف دورکیم، اگوست کنت و ماکس وبر ، توجه عمیقی به دین نداشته، اما تاثیر واقعی او در این باره به طریق غیر مستقیم و از راه انتشار نظریه معروفش درباره همکنش روبنا و زیربنای جامعه بودهاست. مارکس توجه اهل نظر را به شباهتهای فرهنگی و کارکرد بین دین ، قانون، سیاست و ایدئولوژی ، که همه جنبههای روبنایی جامعه بشری هستند، جلب کرده است. اومعتقد بود که روبناها نهایتا بر اثر روابط تولیدی، که به نحو نهایی در کار است، تعیین میگردد. در نظر مارکس، دین از اهمیت ثانوی برخوردار است; زیرا ایدئولوژی روبناست و در مکتب مارکسیسم، همه چیز بر اساس وضع اقتصادی شکل میگیرد و عامل تحرک همه چیز وضعیت اقتصادی است. عامل تحرک وضع اقتصادی نیز ابزار تولید است، به گونهای که حتی فکرو مذهب انسان نیز تابع و معلول وضع اقتصادی جامعه میباشد. در نظر مارکس، ایدئولوژی و مذهب تصور یا آگاهی دروغینی است که طبقه حاکم به دلیل منافع خود از واقعیتها دارد. مارکس علت اساسی پیدایش دین را وضع اقتصادی جامعه میداند و بدین ترتیب، اساسا آن را ساخته دست بشر میداند. وی مینویسد: انسان سازنده دین است و نه دین سازنده انسان. دین همان ناآگاهی به خود و احساس به خود برای انسانی است که هنوز برخود فایق نیامده یا دوران خود را از دست داده است. اما این تحقیق محیرالعقول سرنوشت بشر است، چرا که سرنوشت بشر واقعیتی حقیقی ندارد و در نتیجه، پیکار علیه دین به منزله پیکار علیه جهانی است که دین جوهر روحانی آن است. فلاکت دین در عین حال، بیانگر فلاکت واقعی و اعتراف به آن فلاکت است. دین به منزله آه یک موجود مستاصل، قلب یک جهان سنگدل و نیز روح یک هستی بی روح است. دین تریاک مردم است. ناپدیده دین، که به منزله خوشبختی وهمی مردم است، اقتضای خوشبختی واقعی آنها به شمار میآید. هر چند ایدئولوژی به معنای «مکتب حق و یا باطل» به کار میرود، اما این مفهوم نزد مارکس یک معنای تحقیرآمیز و منفی دارد. نزد مارکس، ایدئولوژی فقط به معنای مکتب باطل است و در آن، هیچ مفهوم حقی نخوابیده است. در ایدئولوژی، مفهوم خطا، فریب، سرابآسا بودن، گول زننده بودن و از خود بیگانه شدن نهفته است. از نظر مارکس، دین، فلسفه، حقوق، اخلاق، علم سیاست و علم اقتصاد ایدئولوژی است. سرلوحه همه آنها هم دین است. به عقیده مارکس، دین و ایدئولوژی از نظر واقعنمایی نیز نه تنها چیزی را نشان نمیدهد، بلکه گاهی واقعیت را وارونه جلوه میدهد. ایدئولوژی زمانی واقعیت را وارونه و زمانی هم خود واقعیتی وارونه است. لذا، ایدئولوژی، شناخت راستینی از حقیقت روابط به دست نمیدهد، از آن رو که گاهی واقعیت را وهمآلود میبیند و درکی از واقعیت را نشان میدهد که بر توهم استوار است. شاید مارکس در عبارت معروف خود، «دین افیون تودههاست»، قصد توهین به دین را نداشت و مقصود اواین بود که در جهانی که بهرهکشی از انسان رایج است، دین برای انسان لازم است; چرا که بیان دردمندی واقعی انسان و اعتراض علیه واقعیت دردمندی است. مارکس معتقد بود تا همه شرایط اجتماعی دین به مدد انقلاب زایل نگردد، دین محو نخواهد شد. حاصل آنکه در نظر مارکس، دین اصالت ندارد و تنها ابزاری در دست زورمندان برای تحمیل عقاید خود به ستمدیدگان است. در واقع، رویآوری به دین به دلیل توجیه وضعیت موجود و عجز از مقابله با ناملایمات و تسکین دردهاست; زیرا انسان میخواهد در این جهان سازگار زندگی کند; زندگیای بیتعارض و بی مزاحمت. بنابراین، در این زندگی بیتعارض، انسان همیشه سعی میکند که جهان ذهنی خود را با جهان خارج سازگار کند. خلاصه سخن مارکس این است که انسان دین را میآفریند. دین، وارونه دیدن عالم است و وارونه دیدن خود انسان; به دلیل اینکه انسان وارونه است. کسی که در محیط وارونه زندگی میکند، اندیشههای او هم وارنگی و اعوجاج پیدا میکند. در تحلیل نهایی مارکس، دین اساسا هم محصول از خودبیگانگی و هم بیانگر منافع طبقاتی است. دین هم ابزار فریبکاری و ستمگری به طبقهزیردست جامعه است و هم بیانگر اعتراض علیه ستمگری میباشد و نیز نوعی تسلیم و مایه تسلی در برابر ستمگری است.۲ -نظریه امیل دوركیم
در جامعه شناسی دین در دوره جدید، دورکیم از شخصیتهای مهمی است که نه تنها تحت تاثیر سن سیمون و کنت ، بلکه تحت تاثیر افرادی چون را برستون و اسمیت و آثار او درباره ادیان سامی و نیز تحت تاثیر استاد خود فوستل دوکولانژ واقع شده بود. نخستین خدمت دورکیم به جامعهشناسی دین عبارت بود از تحلیل او از نقشی که دین در تکوین وجدان جمعی یعنی وجدان وآگاهی اخلاقی جمعی جامعه ایفا میکند، هرچند او با این انگاره زمانهاش همراه بود که میگفت: دین محکوم به این است که سهم هر چه کمتری در زندگی جدید داشته باشد. ولی توجه او معطوف به بعد انحطاط و انتقادی دین نبود، بلکه توجه او به تحولش بود. و اگر چه در نظر او ادیان اصالت دارند و دین دروغین وجود ندارد، ولی الوهیت از نظر او هرگز چیزی فراتر از جامعه تغییر شکل یافته و جلوه نمادین پیدا کرده، نبوده است. جامعه با همان اثری که بر اذهان آدمیان میگذارد، همه تواناییهای لازم را برای بیداری احساس ملکوتی آنها نیز داراست; زیرا جامعه نسبت به اعضای خود همان مقامی را دارد که خدا نسبت به مؤمنان. به نظر او، تحقیق علمی نیز نشان میدهد که انسانها هیچگاه جز جامعه خویش را نپرستیدهاند. تنها جامعه است که بهخودی خود، یک واقعیت مقدس است توجیه کننده تمایزی است که میان امر مقدس و غیر مقدس دیده میشود. روش تجربه گرایی دورکیم در باب واقعیت اجتماعی، از اموری است که حتی به جامعهشناسی دینی وی نیز سرایت کرده است، به گونهای که وی دین را نیز با عینک تجربه مطالعه میکند. نگرش دورکیم به دین بیشتر کارکردگرایانه با کارکرد مثبت است و بر همین اساس، وی در تحلیل دین، خلط اساسی بین معنا و محتوای نمادهای دینی و معنا و محتوای کارکردهای آن کرده است. درنهایت دورکیم بیان میکند: دین عبارت است از نظام به هم پیوسته و متشکلی از باورها و اعمالی در رابطه با اشیای مقدس و این اعمال و باورها تمام کسانی را که به آن میپیوندند در یک واحد اجتماعی اخلاقی به نام «کلیسا» پیوسته و متحد میسازد. دورکیم معتقد است که هیچ چیز ذاتا مقدس یا دنیوی نیست، بلکه زمانی یکی از این دو خصلت را پیدا میکند که مردم یا بر آن پدیده ارزشی فایدهمند قایل شوند و یا بر عکس، صفاتی ذاتی به آن نسبت دهند که با ارزش وسیلهاش هیچ ارتباطی نداشته باشد.
۳-نظریه ماكس وبر
وبر از معدود جامعهشناسانی است که با دین به شکل تقریبا بیطرفانه برخورد کرده است. او بر اساس نگرش و روش تفهمی در دین نیز به رفتار معنادار انسان دینی نظر دارد و به دنبال نقش دین در بروز برخی اعمال است. او مطالعات بسیاری در مورد ادیان گوناگون کرده، از جمله یهودیت و مسیحیت و بهطور ناقص در باب اسلام نیز به مطالعه پرداخته است. نگاه وبر به دین، برخلاف دیگر جامعهشناسان، بر هیچ طرح تکاملی در قالب مراحل خاصی مبتنی نیست و اصولا این نوع نگرش را خود قبول ندارد و از سوی دیگر جامعه شناسی دین او بیشتر بیانگر یک جنبه عمده از اخلاق دینی یعنی ارتباط اخلاق دینی با نظم اقتصادی است. جامعه شناسی دین از نظر ماکس وبر عبارت است از: علمی که میخواهد از طریق تفهم تفسیری رفتار دینی که نوعی رفتار اجتماعی است به بیان علل و معلولهای آن دستیابد. جامعهشناسی دین رفتار دینی را به عنوان نوعی رفتار اجتماعی مورد مطالعه قرار میدهد. روش جامعهشناسی دین نیز از نظر وبر، روش تفهمی است. در نگاه وبر، فهم رفتار دینی تنها از طریق فهم تجارب در دین، عقاید و اهداف افراد و به عبارت کوتاهتر، تنها از طریق فهم معنای رفتار دین امکانپذیر است. در جامعهشناسی دین، اساسا جوهره دین یعنی: اصول و احکام آن و یا حقانیت و عدم حقانیت آن مورد بحث قرار نمیگیرد، مگر در مواردی که برای فهم و درک معنای رفتار دینی مفید باشد. جامعهشناسی دین رفتار متدینان را به عنوان نوعی رفتار اجتماعی، که دارای معانی و کارکرد اجتماعی از نوع دینی است، مطالعه میکند. ماکس وبر دین را چنین تعریف میکند: میتوان روابط انسانها با نیروهای فوق طبیعی را، که به صورت دعا، زبان و عبادت در میآید، «آیین و دین» نامید. موضوع اصلی جامعهشناسی دین وبر این است که ارتباط مستقیمی میان نظام اقتصادی و اصول اخلاقی جوامع وجود دارد که بر یکدیگر تاثیر و تاثر دارند. وبر در صدد این بود که اثبات کند رفتار انسانها در جوامع گوناگون، زمانی فهمیدنی است که در چارچوب دریافت کلی آنان از هستی قرار گیرد. اصول جزمی دین و عقاید آنها جزیی از این جهانبینی است و برای درک رفتار افراد و گروهها، به ویژه برای درک رفتار اقتصادی آنها، ناگزیر باید جهانبینی آنان را نیز درک کرد.عنصر مهم در جامعهشناسی دینی وبر، رفتار دینی یا رفتار انسان در برابر قدرتهای فوق طبیعی است و از آنجا که این قدرتها در تجربیات زندگی روزمره به چشم نمیآیند، انسان سعی کرده است از راه ایجاد نشانههای عادی با آنها رابطه برقرار کند تا بتواند آنها را برای خودش مجسم کند و از عملشان سر در آورد.
منابع:
۱-میرچا الیاده، دین پژوهی دفتر اول، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی،
۲-سایت دانشنامه- اسماعیل جلمبادانی
۳-ابوالحسن تنهایی، درآمدی بر مکاتب و نظریههای جامعه شناسی،
۴-وب سایت موسسه گفتگوی ادیان
عباس تیموری آسفیچی
منبع : هفته نامه فصل نو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست