دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا


تئاتر از منظر علم اقتصاد


تئاتر از منظر علم اقتصاد
یکی از ویژگی‌های جامعه‌شناختی ایران از منظر اقتصاد این است که بسیاری از ما، علاقه‌ داریم همه‌ کالا‌ها را به ارزش ِ کمتر از واقع آن، تهیه و مصرف کنیم. از آب و برق و گاز گرفته تا نان و بنزین و حتی محصولات فرهنگی ، همه در این شمول قرار دارند. اقتصاددانان در مورد اینکه چرا چنین وضعیتی حاکم است، اظهارات و تالیفات بی‌شماری داشته‌اند ؛ ولی در هر حال نمی‌توان منکر وجود این وضعیت در شاکله‌ رفتار مصرفی مردم بود.
گفتیم که محصولات فرهنگی هم از این قاعده مستثنی نیستند. البته پیدا کردن نمود خارجی در این خصوص برای عوام شاید کمی مبهم باشد، چرا که معمولا این گونه کالا‌های فرهنگی، عمدتا در اولویت‌ها و نیاز‌های اساسی زندگی مردم قرار نداشته‌اند. ولی به هر حال، به شکل ناپیدا و نامرئی ، وجود خارجی دارند. مانند روزنامه‌ها که از حمایت‌های دولتی برخوردارند یا حوزه‌های دیگری نظیر کتاب و کاغذ و از این دست....
بدین اعتبار، مقوله‌ نمایش و تئاتر مستقل نیز در همین دایره‌ وسیع قرار می‌گیرد. من به عنوان یک تحلیلگر اقتصادی و البته علاقمند به تئاتر، همواره در محاورات عمومی به این سوال شگفت‌انگیز برخورد کرده‌ام که بهای ۴ هزار تومان ( و یا حتی ۳ هزار تومان) برای یک نمایش، رقم بالایی است. به گفته‌ مردم عادی، با این پول می‌شود دوبار به سینما رفت یا حتی دو فیلم خرید. این اعتقاد، دقیقا بیانگر این است که بسیاری، عمدتا عادت به تحصیل کالاها به قیمت پایین‌تر از ارزش واقعی آن دارند. این گروه از این حقیقت مهم غافل هستند که چه هزینه‌ها و زحمات فراوانی برای آماده‌سازی و اجرای یک نمایش بر دوش عوامل تولید آن، سنگینی می‌کند و مبلغی که بابت پول بلیط تئاتر می‌پردازند، تنها کفاف جزء کوچکی از کل هزینه را می‌دهد.
اساسا مرکز هنر‌های نمایشی به عنوان متولی تئاتر کشور و از محل بودجه‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، اقدام به تامین مالی و حمایت از تئاتر کشور می‌نماید. پروسه‌ طولانی اجرای یک نمایش-- که از ارایه متن به مرکز هنرهای نمایشی آغاز شده و پس از طی مراحلی نظیر بازخوانی و با شروع تمرین و بازخوانی مرکز هنرهای نمایشی و امضای توافقنامه(‌به شکل کمک مالی یا قرارداد یا بلیط‌فروشی) و البته زحمات دیگر، در نهایت به کار اجرای نمایش بر روی صحنه مختوم می‌شود- یک فرایند طولانی و هزینه‌بر است. اما چگونه است که همه‌ مردم فکر می‌کنند که بهای فعلی بلیط تئاتر، رقم بالایی است ؟
بدین خاطر و برای اولین بار در این مجال، پیشنهاد خود را مبنی بر طراحی و پیاده‌سازی "‌سیستم هزینه‌یابی نمایش‌ها" ارایه می‌کنم. اما این سیستم چه ویژگی‌هایی دارد و چه الزامی برای پیاده‌سازی آن وجود دارد؟
▪ اول به سراغ سوال دوم می‌رویم.
دولت‌ها از اجرای سیستم‌های یارانه‌ای، اهداف خاصی را دنبال می‌کنند. اما این دلیل نمی‌شود که نظام یارانه‌ای، همواره و همیشه در تمامی عرصه‌های زندگی ما حضور داشته باشد. دولت مایل است که پس از برآورده شدن منویات خود از برقراری یارانه‌ها، به تدریج منابع مالی خود را از روی سوبسیدها خارج کند و آنها را در سایر بخشهای اقتصاد ، به جریان بیندازد.( چرا که این سوبسیدها در حقیقت بیشتر ماهیت مصرف‌گونه داشته و تولید موثری از محل آنها واقع نمی گردد.) . در اینجا نمی‌خواهم وارد مباحث اقتصادی شوم، ولی ذکر این حداقل برای ایجاد تفاهم در بحث لازم بود.
▪ اما برگردیم به سوال اول که این سیستم چه ویژگی‌هایی دارد؟
بدیهی است اولین منفعت حاصل از اجرای این سیستم آن است که سو‌ء تفاهم بزرگ عامیانه مبنی بر بالا بودن بهای بلیط تئاتر، از بین خواهد رفت. این مهم به نظرم حائز اهمیت فراوانی است. مسلما مردم عادی در صورتی که مطلع شوند چه هزینه‌های کلانی برای اجرای یک نمایش مصرف می‌شود، ناخودآگاه از تئاتر استقبال خواهند کرد.؛ چرا که مصرف کالا‌های یارانه‌ای برای همه‌ مردم، واجد مطلوبیت است. حال چه بسا در این استقبال، عده‌ای دل‌مشغول و علاقمند به تئاتر شوند که در اولین قدم می‌تواند اتفاق مطلوبی برای تئاتر و به عبارتی، همه‌گیر شدن آن ، محسوب شود.
منفعت دیگر این سیستم هزینه‌یابی، آن است که تمامی عوامل و دست‌اندرکاران یک نمایش قادر خواهند بود تصویر درست ودقیقی از ماحصل زحمات خود در قالب آمار و ارقام عینی، به دست آورند. همچنین از این راه، بستر مناسبی جهت ارزیابی عملکرد و نقش همه‌ عوامل – از اولین مرحله تا آخرین مرحله – فراهم خواهد آمد که در نوع خود می‌تواند امکان مدیریت مطلوبتر هزینه‌ها و استفاده‌ بهینه از عوامل تولید را فراهم آورد.
هرچند وارد شدن در جزئیات فنی در حوصله و جایگاه این مقال نیست، ولی ذیلا به اهم مختصات این مدل اشاره می‌شود:
اساسا اینکه کلیه‌ هزینه‌های اجرای یک نمایش را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد. اول هزینه‌های مستقیم و دوم هزینه‌های غیر مستقیم.
منظور از هزینه‌های مستقیم آنهایی است که تهیه‌کننده مستقیما از وجود آنها به طور مشهود ، آگاه بوده و به عبارت دیگر می‌تواند آنها را مشاهده کند مثل دکور وموسیقی و لباس و ...
هزینه‌های غیر مستقیم آنهایی است که در جریان تولید یک نمایش، به طور مشهود حضور نداشته و بلکه نامحسوس هستند( ولی در هر حال عامل فزاینده‌ هزینه هستند)
شاید در همین‌جا این تصور پدید آید که تمامی این هزینه‌ها برای تهیه‌کننده ، قابل محاسبه است. ولی این تصور – حداقل از نظر علمی و ریاضی و حسابداری - غلط است.
اولین قدم در مطالعه و پیاده‌سازی این سیستم ، همانا دستیابی به شناختی دقیق از انواع هزینه‌هایی است که در اجرای یک نمایش وجود دارد. واژه‌‌ هزینه بسته به اینکه در چه زمینه‌ای کاربرد پیدا می‌کند، دارای معانی گوناگون و تعابیر مختلفی است. مثلا در برخی جاهای سیستم مورد نظر ما،‌ شاید بهتر باشد این عبارت " هزینه "‌را به معنی " فدا کردن و صرف‌نظر کردن از منابع به منظور‌ حصول به یک مقصود معین " تلقی کنیم ( در این خصوص مصادیقی وجود دارد که بعدا اشاره خواهیم کرد ).
در یک سمت این الگو، هزینه‌های متغیری قرار دارند که جمع آنها متناسب با حجم گروه نمایشی ، تغییر می‌کند( مثل مواد مستقیم و دستمزد و دکور و گریم و ...) و در سوی دیگر، هزینه‌هایی به نام هزینه‌های ثابت قرار دارند که در محدوده‌‌ معینی از فعالیت ( یعنی دامنه‌‌ مربوطه)، ثابت باقی می‌مانند( نظیر استهلاک سالن و تاسیسات و بیمه و...). بین این دو گروه، یک سری هزینه‌های نیمه ثابت و پلکانی و همچنین هزینه‌های نیمه متغیر یا مختلط هم وجود دارند که مشتمل بر دو عامل ثابت و متغیر هستند( مثل آب و برق و...)
یکی از مشکل‌ترین قسمت‌های مدل آن است که هزینه‌های فوق را چگونه به هزینه‌های مستقیم یا غیر مستقیم، منتسب کرد که در این خصوص باید تمامی هزینه‌ها را رد‌یابی کرد.
به نظر من، سیستم هزینه‌یابی نمایش‌ها را می‌بایستی تحت تاثیر روش هزینه‌یابی مبتنی بر فعالیت، طراحی و پیاده‌سازی کرد. این روش از این باور سرچشمه می‌گیرد که یک محصول( مانند یک کار نمایشی)، در واقع فعالیت ها را مصرف می‌کند( یعنی از همان شروع کار که ارائه‌‌ متن نمایش است تا مرحله‌‌ آخر که اجرای نمایش است) و هرکدام از این فعالیت‌ها برای خود دارای نقش و وزن متفاوت هستند. به طور مشابه، این فعالیت‌ها هم منابع را مصرف می کنند. یعنی به طور خلاصه و ساده اینکه هزینه‌‌ یک اثر نمایشی، همان حاصل جمع هزینه‌‌ فعالیت‌هایی است که به خاطر تولید آن کار، انجام شده است.
موضوع مهم و پیچیده‌‌ این مفهوم آن است که مراکزی که در تولید یک اثر نمایشی فعالیت دارند، این هزینه‌ها را نه به شکل مستقیم؛ بلکه به طور غیر مستقیم ؛ برای آن اثر متحمل می‌شوند. مثلا دستمزد عوامل سالن یاسهم آب و برق و یا حقوق کارکنان مرکز هنر‌های نمایشی را نمی‌توان به طور یکجا به یک نمایش، اختصاص داد. کلیه‌‌ هزینه‌هایی که در دفاتر مالی مرکز هنر‌های نمایشی ثبت می‌شود، باید به طور تسهیمی به نمایشهایی که در طول یک دوره‌‌ مالی از گذرگاه این مرکز عبور کرده‌اند، سرشکن شود. ولی این سر‌شکن‌سازی چگونه باید باشد و چه نسبت‌هایی را باید از هزینه‌های این مرکز، به هرکدام از نمایش‌ها تخصیص داد؟ فی‌الواقع، محرک هزینه جهت تسهیم هزینه‌های مشهود، چیست؟
در کنار اینها، باید سهم هزینه‌های نامشهود را نیز محاسبه و در مدل، وارد کرد. برای مثال، هزینه‌های استهلاک سالن(که مسلما در دفاتر مالی مربوطه ثبت می‌شوند)، ناشی از تمرین‌های مکرر گروه‌های نمایشی است که باید بر اساس یک نسبت معقول، سهمی از این استهلاک را در محاسبه‌ قیمت تمام شده‌‌ نمایش، وارد کرد. از نظر تحمیل هزینه ، قطعا تمرین یک گروه نمایشی حجیم‌تر، و یا ‌گروهی که مدت زمانی بیشتری را جهت تمرین یا اجرای نمایش خود داشته‌اند، متفاوت با یک گروه کوچکتر است که بدین لحاظ می‌بایستی همه‌‌ این عوامل به شکل متغیر‌های دقیق، ابتدا تعریف شده و سپس با ارزش ریاضی، وارد مدل شوند.
سهم دیگری از هزینه ها را باید تحت عنوان" هزینه‌های فرصت" در نظر گرفت. برای مثال بازیگری که به خاطر علاقه به تئاتر و تمرین و اجرای یک نمایش، عملا مجبور به ردّ پیشنهاد‌هایی از سینما یا تلویزیون می‌شود را باید در زمره‌‌ هزینه‌های نامحسوس نمایش تلقی کرد . این هزینه، در هیچ‌کجا ثبت و اندازه‌گیری نمی‌شود. این بازیگر، درآمدی از خود را فدای اجرای نمایش کرده است که مسلما در مدل هزینه‌یابی نمایش، باید میزان عدم‌النفع بازیگر( یا بازیگران ) را محاسبه کرد.
البته این فقط گوشه‌‌ بسیار کوچک و ساده‌ای از ساختار مدل مورد نظر ما بود . در عمل و به طور واقع، پیچیدگی‌ها و ظرائف بسیار زیادی در این گونه مدل‌های هزینه‌یابی وجود دارد که مسلما پیاده‌سازی آن، مستلزم کار کارشناسی و صرف وقت و هزینه خواهد بود.
ناگفته نماند که در حال حاضر، موسسات و سازمان‌های ورزیده‌ای در حوزه‌‌ خدمات مالی و حسابرسی در کشور فعال هستند که امکان استفاده از تخصص آنها بدین منظور وجود دارد.
البته برقراری این سیستم هزینه‌یابی، هرگز به معنای لغو یارانه‌های دولت در تئاتر نبوده و نیست، چرا که تصمیم گیری در این خصوص، می‌بایستی در لایه‌های بالایی اجرایی کشور صورت گیرد؛ بلکه بیشترمی‌توان آن را عاملی در جهت آشنایی بیشتر مردم و همچنین خودِ اهالی تئاتر از چگونگی و نقش عوامل و فاکتور‌های مؤثر در اجرای یک نمایش و بالطبع امکان اتخاذ تصمیم‌های دقیق‌تر در بهبود فرایند تولید و عرضه‌‌ یک اثر نمایشی محسوب کرد.
کارشناسان معتقدند هدف هنر، علاوه بر کارکرد‌های زیبایی‌شناختی، آن است که حقیقت اشیاء را بیان کند. همچنین می‌گویند هدف هنر، تاثیر گذاری بر روابط اجتماعی در جهت افزایش سطح درک عمومی جامعه است. اگر این‌طور باشد، چرا اهالی هنر، این هدف را اول از همه برای خود متصور نباشند؟
پویا نعمت الهی ( روزنامه‌نگار و تحلیلگر اقتصادی)
منبع : ایران تئاتر