چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
منتقدان و کنسرت هفته گذشته محمدرضا لطفی
بالاخره کنسرت محمدرضا لطفی اواخر هفته گذشته و اوایل همین هفته برگزار شد. برنامهای که از حدود یک سال و نیم پیش و همزمان با بازگشت لطفی به ایران، به عنوان آس برنامههای او از آن یاد میشد و هم خودش در مصاحبهها و سخنرانیها و هم بقیه دوستداران و منتقدانش به انحای مختلف بر آن تاکید داشتند.
تا همین هفته پیش به روایتی سیسال و به روایتی بیست و چهار سال از آخرین کنسرت لطفی در ایران میگذشت. درست نمیدانم که آخرین کنسرت او چشمه نوش بود یا معمای هستی یا چیز دیگری ولی فکر میکنم که (اگر خیلی متهم به استفاده از ضمیر اول شخص نشوم) آخرین بار لطفی و شجریان کنار هم روی سن نشسته و حاضران در سالن را مقهور هنر خویش کرده بودند. آن آواز و جواب ساز را در چشمهنوش به خاطر بیاورید که گویی ساز و آواز برای هم کرکری میخواندند و کل میانداختند، لیکن هرگز نه روی این کم میشد و نه روی آن. یا در معمای هستی؛ آن هماهنگی و هارمونی قطعات (بهخصوص در تصنیفها) که نمیدانم سهتار لطفی با آن سنوریته منحصربهفردی که دارد، خود را با صدای شجریان وفق می داد یا برعکس.
بگذریم. هفته پیش همه چیز آماده بود تا شیفتگان موسیقی اصیل ایرانی در مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران شاهد شمهای از شکوه سالهای گذشته باشند. شکوهی که شاید حضور سایه و مشکاتیان و ناظری و شفیعی کدکنی و حتی عزتالله انتظامی جلوه کوچکی از آن بود. حتی اگر لطفی تنها در کنار محمد قویحلم، یار غار و همراه این سالهایش، روی سن بنشیند و خبری از اعضای گروه شیدا و محمدرضا شجریان نباشد. به هر حال شکی نیست که لطفی خیلی بزرگ است و کنسرتی که برگزار میکند، بهخصوص در این زمانه عسرت، با همه کاستیهایی که ممکن است وجود داشته باشد، در فضای بیجان و بیروح موسیقی این سرزمین به مثابه یک اتفاق است. اتفاقی در قد و قواره مردی که قافلهسالار موسیقی این سرزمین لقب دارد.
□□□
از همان شب اول برگزاری کنسرت، مطالب و نوشتههای انتقادی زیادی روی سایتها و وبلاگها قرار گرفت.
این انتقادها اکثراً دو وجه داشت و اغلب هم فرم و هم محتوای کنسرت را در بر میگرفت.
انتقادات فرمی بیشتر معطوف به فضای باز کاخ نیاوران بود و دامنه آن از جنس و نحوه چینش صندلیها تا صدای غارغار کلاغها را شامل میشد. صندلیها از بیرون تهیه شده بودند و آن راحتی صندلیهای مثلاً تالار وحدت یا تالار بزرگ کشور را نداشتند. از سوی دیگر آنهایی که بهای کمتری (یعنی ۲۰ و ۲۵ هزار تومان) پرداخته بودند، تنها از طریق تلویزیون میتوانستند سن را ببینند و حتی آنهایی که در ردیفهای جلو نشسته بودند، به خاطر ارتفاع زیاد سن اشراف لازم را نداشتند. نکته دیگری که به آن اشاره شده بود، مربوط به شرایط قبل کنسرت و شکل و شمایل غرفههای محصولات توسعه آوای شیدا و نوع بروشور کنسرت میشد.
اما ایراداتی که به محتوای کنسرت لطفی وارد شده، بحث دیگری دارد و به لحاظ فنی و موسیقایی دارای بار بیشتری است. عموم این ایرادها سه نکته اساسی را شامل میشد؛ نوع و شکل کار بداهه لطفی، آواز و دف و کمانچهنوازی او و دست آخر نقش پررنگ عرفانی کار.
محمدرضا لطفی علاوه بر آنکه در بداههنوازی صاحب ید طولاست، در تعریف اصولی بداهه هم سرآمد همکاران و همقطاران خویش است. پیش از این او در بروشور آلبوم رمز عشق به تعریف مکتوب بداهه در موسیقی، به خصوص در موسیقی سنتی، پرداخته بود. از سوی دیگر تمام بیست، سی کنسرت بداههنوازیای که لطفی در طول این بیست و چند سال در جاهای مختلف دنیا اجرا کرده بود، ناظر به همین تعریف او از بداهه میشد. کاری به درست یا غلط بودن آن نداریم. اما نکته اینجاست که او این بار هم طبق همان تعریفی که از بداهه دارد و در صدد بسط و تبیین آن است، روی سن حاضر شده و به ارائه برنامه پرداخته. خیلی سخت نبود که تعدادی از این دوستان عزیز منتقد نگاهی به سیدیهای موجود از کنسرتهای او میانداختند، یا حداقل به این یکی، دو کاری که اخیراً از او منتشر شده گوش میدادند و بعد در این برنامه حضور به هم میرساندند، تا پس از تمام شدن کنسرت، به ادعای خودشان اینقدر عصبانی نمیشدند و بهاصطلاح این حس مبهم طلبکاری در ایشان غلیان نمیکرد.
انتقاد دیگری که در زمان اجرای برنامه و بعد آن وجود داشت، ایرادی بود که جماعت حضار محترم و منتقدان عزیز به صدای لطفی داشتند. (موقع برگزاری کنسرت قطعاً حاضران صدای غرولند بغلدستیشان را شنیدهاند و وبگردان هم این موضوع را این چند روزه بهکرات در اینترنت دیدهاند.) به هر حال در اینکه صدای لطفی ششدانگ نیست و اوج و فرود چندان جالبی ندارد، حرفی نیست. اما به گفته خود او، آواز خواندنش در چارچوب همان تعریفی میگنجد که از کار بداهه و نقش حس و حال هنرمند در آن، ارائه میدهد. آوازهایی که لطفی در این چندروزه خواند، در ادامه همان آوازهایی قرار دارد که در گریهبید و رمز عشق و قافلهسالار و این اواخر در خموشانه و همیشه در میان اجرا کرده بود.
درست که این بار آواز او خیلی به دلمان نچسبید، ولی نباید فراموش کنیم در گذشتهای نهچندان دور چه حال و هوایی را با گریه بید تجربه کردهایم و پس از گوش سپردن به قافلهسالار و رمز عشق و خموشانه چه بر ما گذشته است.
به هر حال اینکه محمدرضا لطفی در کنسرتی که بر پایه بداهه است، آواز خواهد خواند نکتهای بدیهی است و قابل انتظار. آنهایی که از صدای لطفی خوششان نمیآید و حوصلهشان از صدای او سر میرود، بهتر بود که اصلاً پا به عرصهای نمیگذاشتند که قرار بود لطفی یکتنه میداندار آن باشد.
اما بحث مهم دیگری که حول و حوش کنسرت محمدرضا لطفی این چندروزه زیاد دیده و شنیده و خوانده شد، مربوط به کمانچهنوازی او بود. ماجرای لطفی و کمانچه حداقل قدمتی یکسال و نیمه دارد و در این مدت فراز و فرود زیادی داشته است. البته شروع قضیه به انتشار بروشور ضمیمه آلبوم خموشانه بازمیگردد و خیلی صحیح نیست که اینجا دوباره بحث آن باز شود. اما ذکر این نکته ضروری است که محمدرضا لطفی درباره این ساز اصیل ایرانی نظرات مهم و قابل تاملی دارد و به واسطه احاطه کامل او به موسیقی ایرانی و درک صحیحی که از این ساز دارد، خود را برای اظهارنظر کردن در مورد این ساز محق میداند. به هر حال او جزو همان مردان نوآوری است که در اواسط دهه پنجاه این ساز را که پس از بروز و ظهور فراگیر ویولن در ایران مهجور مانده بود، در ارکستر موسیقی اصیل ایرانی احیا کرد. نظراتی که لطفی در زمینه کمانچه ارائه میدهد، نظرات الکی نیست که همینطوری صادر شده باشد. قطع و یقین در پس آن نکات و دقایقی، از جمله حفظ اصالت شیوه نوازندگی این ساز، نهفته است.
اما این اظهارنظرها فقط بخشی از پروژه لطفی در باب کمانچه هستند و نوازندگی او در عرصه عمومی کنسرت هم بخش مهم دیگر آن است. اینکه قرار بود لطفی در این کنسرت کمانچه بنوازد، بدیهی مینمود و این نکته که کمانچه را نه مانند کیهان کلهر و نه به شیوه اردشیر کامکار که به شیوهای که ادعا میکند شیوه اصیل کمانچهنوازی است، خواهد نواخت اظهر من الشمس. آنها که توقع داشتند لطفی کمانچه نزند یا اگر خواست بزند، مثل کیهان کلهر روی پردههای بالا مدام پاساژ اجرا کند و چون کشتی بیلنگر کژ و مژ شود و کش و قوس بیاید، سخت در اشتباه بودند، چرا که از قبل معلوم بود که انگشتان لطفی بیشتر روی پردههای بم بالا و پایین خواهد رفت و از آن چرخاندن ساز و آرشهکشی از این سیم به آن سیم خبری نخواهد بود. آیا نمیشد این وضعیت را خیلی پیش از اینها پیشبینی کرد و از آن اینقدر متضرر نشد؟
درباره اینکه چرا اجرای لطفی اینقدر رنگ و بوی عرفانی داشت و اینکه موسیقی و وزنهایی را به کار برد همان اشعاری بودند که به موسیقی و اوزان و اشعار عرفانی مشهورند، خیلی نمیشود صحبت کرد. چراکه به نسبت سایر حرفهایی که مطرح شد، کمی تازگی دارد. البته لطفی در گریهبید و رمز عشق شمهای از تمایلات عرفانیاش را با خواندن اشعاری از مولانا و آن مثنوی معروف «هو مدد، الله مدد ای یار من» به نمایش گذاشته بود، اما هرگز اینقدر این میل را عیان ندیده بودیم. البته به دیدن او در لباس دراویش و به ریش و موی بلند او عادت کردهایم و آن را به ابهت او نسبت دادهایم، اما هرگز او را درویشمآب و عارفمسلک نشناختهایم. نه اینکه تمایلات عرفانی و آیین درویشی خدای نکرده اشکالی داشته باشد، بلکه بیشتر ایراد از ماست که دوست داریم، به واسطه درک والایی که او از موسیقی دارد و آن را در آهنگسازی و نوازندگی و آموزش و در تاثیری که روی اطرافیانش دارد متجلی میکند، لطفی را تصور کنیم و بشناسیم.
صحبت از موسیقی عرفانی در حیطه این مقال نمیگنجد و قطعاً با توجه به اظهارنظرهایی هم که استاد شجریان اخیراً در این رابطه داشته، خود مجال مفصل دیگری میطلبد.
با این اوصاف، به نظر میرسد انتقادهایی که این روزها به کنسرت استاد لطفی مطرح میشود، کمی سلیقهای است. ای کاش این منتقدان عزیز بیش از آنکه وقت و هزینه صرف حضور در کاخ نیاوران کنند، تا بعداً بخواهند غصه آن را بخورند، کمی با خود فکر کرده و برنامه احتمالی را در ذهنشان مرور میکردند. قطعاً نتیجه چیزی غیر از آنچه پنجشنبه و جمعه گذشته دیدند، نبود و وقت و هزینه گرانقدرشان خرج الکی نمیشد.
اگرچه به نظر من باید این کنسرت را کلیتر از این حرفها دید و سوای خوب و یا بد بودن با آن مواجه شد و آن را بخشی از برنامه بزرگ لطفی برای بیدار کردن غول خفته موسیقی سنتی، به حساب آورد. برنامهای که خود او معتقد است دو سال دیگر جواب خواهد داد و بار دیگر شور و غوغایی موسیقی این سرزمین را فراخواهد گرفت. انشاءالله.
علی رضا رنجی پور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست