چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

بررسی یک ناهنجاری اجتماعی مسخره کردن دیگران ازمنظرقرآن


بررسی یک ناهنجاری اجتماعی مسخره کردن دیگران ازمنظرقرآن
مسخره كردن و دست انداختن دیگران به نامهای مختلف از قبیل طنز، جوك و غیره پدیده ای ناهنجار است كه ازنظر قرآن و شرع رفتاری مذموم و نكوهیده شمرده شده است.
در مقاله حاضر ریشه های روانی و اجتماعی این ناهنجاری توسط نگارنده مورد بررسی قرار گرفته و به آثار و پیامدهای تمسخر دیگران اشاره شده است كه اینك با هم آن را ازنظر می گذرانیم.
● كاركرد طنز و فكاهی
یكی از شاخه های مهم و تأثیرگذار در ادبیات سیاسی و اجتماعی دیروز و امروز جهان، طنز و فكاهی با انواع و اقسام آن است. آیا طنز به قول مولانا جلال الدین رومی شكل دیگر خندیدن است؟ آن جا كه می سراید «عشق آموخت مرا شكل دگر خندیدن» یا آن كه دیگر خنداندن؟ یا استهزا و دست انداختن دیگران است؟
به نظر عبید زاكانی این هنرمند فكاهی و لطیفه پرداز و طنزنگار سده های ششم و هفتم، مسخرگی و استهزای دیگران و دست انداختن ایشان به كلمات و اعمال به عنوان یك راهكار برای ستاندن حق از هر ستمگر خرد و درشتی است كه به شیوه های مختلف ستم می كنند و به روی خود نمی آورند. از این رو گاه می بایست بهلول وار دیوانه نمایی كرد تا با زبان تند و آتشین، حاكمان ستمگر را برسر جای نشاند و گاه دیگر دلقكی كرد و هم چون دلقك های دربار شاهان ستمگر چون ناصری، زبان حق خواه و حق گوی مردمان شد. براین اساس عبید در زمان فشارهای مضاعف سیاسی كه هیچ حربه ای برای رسیدن به مقصد و گرفتن حق از ستمگران وجود نداشت راهكار مسخرگی را نشان می دهد و می سراید: رو مسخرگی پیشه كن و مطربی آموز، تا داد خود از كهتر و مهتر بستانی.
اما همین ابزار سیاسی گاه به یك ناهنجار اجتماعی بدل می شود و اشخاص و گروه هایی با مسخرگی و طنزسازی و فكاهی پردازی و لطیفه گویی نه تنها هر لطفی را از كلام می ستانند بلكه آن را نیشتری می سازند و به جان مردمان پاك و شریف فرو می كنند.
بسیاری از تنش های جامعه كه از راه مطبوعات و دیگر رسانه های گروهی ایجاد می شود نه از باب دادستاندن است و نه از باب خنداندن بلكه ابزار سیاسی برای تحقیر بخشی از جامعه می شود و به شكل یك ناهنجار زشت، امنیت اخلاقی جامعه را با خطر مواجه می سازد.
● مراعات حد و مرز
به نظر می رسد برای هر چیزی در جهان، حد و مرزی است كه برخی ها از آن به خطوط قرمز یاد می كنند. اصولاً قانون چیزی جز بیان كننده خط قرمزها نیست. انسان اگر بخواهد در جنگل به تنهایی زندگی كند و از جامعه دور باشد می تواند بسیاری از این قوانین را نادیده بگیرد چنان كه اصولاً بسیاری از قوانین كه در شهرها باید رعایت شود در روستاها معنا و مفهومی نداشته و به تعبیر برخی سالبه به انتفای موضوعی است. درمورد طنز و فكاهی و لطیفه هم باید حد و مرزی قایل شد و برای آن قوانینی به عنوان خطوط قرمز نگاشت. البته برخی از این قوانین به صورت نانوشته وجود دارد و رعایت می شود ولی این در آن اندازه نیست كه از ناهنجاری های اجتماعی امروز بكاهد و یا آن را مهار و تعدیل كند.
● مسخره كردن از منظر قرآن
سؤال مهمی كه در اینجا مطرح است این كه آیا اسلام و قرآن برای این مسأله طرح و برنامه ای دارد و آیا به نظر اسلام این اعمال و رفتار و گفتار كه در جامعه به سرعت افزایش می یابد و فراگیر می شود اعمال مشروع و درستی است؟
در آیات قرآن از یك ناهنجاری به نام استهزا به معنای مسخره كردن دیگران سخن به میان آمده است. سیدحسن مصطفوی در كتاب التحقیق فی كلمات القرآن باتوجه به ریشه هزء كه به معنای تحقیر است می نویسد كه استهزاء یعنی انسان با هر وسیله ای، دیگری را تحقیر كند ودر طلب آن باشد. (ج۱۱ص۲۵۶)
در كتاب های اخلاقی، استهزا را مسخره كرده افراد یا برخی امور دانسته اند كه بوسیله گفتار یا كردار، مانند اشاره با چشم و دیگر اعضای بدن به قصد تحقیر و توهین به دیگران صورت می گیرد، گاهی نیز با اهدافی دیگر مانند فراهم كردن زمینه خوشحالی و سرور خود و دیگران، یا تقویت روحیه خود و تضعیف روحیه دشمن، یا برای جبران كمبود شخصیت، ارضای روحیه دیگر آزاری و مانند آن انجام می پذیرد. (معراج السعاده، نراقی ص۵۰۲) البته در مواردی نیز از این روش به هدف مجازات و یا تنبیه و یا تربیت فرد و یا جامعه ای استفاده می شود كه در این صورت به نظر برخی از مفسران امری پسندیده و ممدوح می باشد. (الفرقان ج۲۶ ص۲۴۴)
این مفهوم در آیات قرآنی با واژگان دیگری چون سخریه، ضحك، غمز، لمز و همز بیان شده است. البته برخی میان سخریه و استهزا تفاوت هایی قایل شده و گفته اند كه استهزا در جایی به كار می رود كه شخص بدون این كه كاری انجام دهد ریشخند می شود ولی سخریه در آن جایی است كه این ریشخند به خاطر كاری است كه شخص انجام می دهد. (الفروق اللغویه ص۵۰) ضحك به معنای خنده، غمز به معنای اشاره با چشم و ابرو، همز به معنای عیب جویی در غیاب شخص و لمز به معنای عیب جویی در حضور شخص و مسخره كردن وی آمده است كه همه این ها جنبه ای از ابعاد استهزا می باشد. (لسان العرب، التحقیق، كشاف زمخشری ج۴ ص۷۹۵)
● ابعاد تمسخر
در آیات قرآنی از دو منظر به مسأله استهزا توجه شده است: نخست از منظر امور اعتقادی و مسایل مرتبط با آن است. این آیات كه مربوط به حوزه عقیده و دین است به مسأله تمسخر مخالفان دین اشاره می كند و آنان را از این كار بازمی دارد و تهدید می كند.
دوم ازمنظر امور اخلاقی به این مسأله توجه داده شده كه این گونه رفتار نه تنها در شأن مؤمنان نیست بلكه ناهنجاری است كه می بایست از آن پرهیز كرد. از این رو قرآن با اشاره به منشأ این ناهنجاری و آثار و پیامدهای اجتماعی و روحی و روانی آن و بیان عاقبت این كار به كسانی كه در این وادی به استهزای مؤمنان می پردازند و آن را امری عادی برمی شمارند هشدار داده و تهدید به مجازات و كیفری سخت در آخرت می كند.
● ریشه های روانی و اجتماعی تمسخر
از نظر قرآن ریشه های متعددی را می توان برای این ناهنجاری اخلاقی برشمرد. از جمله علل این رفتار جهل و نادانی است. به این معنا كه انسان جاهل بدون توجه به مسایل و فهم و درك درست آن تنها بر پایه ظاهر حكم كرده و رفتاری را به تمسخر می گیرد كه اگر خوب دقت كند و در آن تأمل نماید درمی یابد كه این دسته از رفتارها در آن اندازه نیست كه بتوان آن را زشت شمرد و به تمسخر گرفت. بسیار دیده شده است كه برخی از استهزاكنندگان بدون فهم مسأله به تمسخر كردن می پردازند. (بقره آیه۶۷)
دومین عاملی كه موجب می شود تا شخص یا گروهی به تمسخر دیگران بپردازند خود برتر بینی و غرور و خودخواهی قومی و نژادی است. این كه انسان خود را برتر از دیگران بداند باعث می شود كه دیگران را خوار و كوچك شمارد و به استهزا رفتار و كردار دیگران اقدام كند و برای آنان جوك و لطیفه بسازد. این دسته از اشخاص و یا گروه های اجتماعی و یا قومی بر این باورند كه خودشان از دیگران بهتر هستند و به تعبیر قرآنی خود را خیر و خوب می یابند و هر آن چه خود می كنند و یا می گویند به عنوان گفتار و رفتار پسندیده دانسته و آن را برتر می یابند. این از خود متشكر بودن موجب می شود تا دیگران را تمسخر كنند.
خداوند در آیه ۱۱ سوره حجرات با اشاره به این مسئله می فرماید كسانی كه خود را بهتر می یابند و از خود متشكر هستند به استهزا و تمسخر اقوام دیگر می پردازند. اگر این افراد به خودشان و آنانی كه مسخره شان می كنند خوب آنگاه كنند و با دقت و تأمل بنگرند شاید آنان را از خود بهتر بیابند.
● انگیزه تمسخر دیگران
به نظر می رسد دو دسته هستند كه علاقه شدیدی به تمسخر دیگران دارند. یكی گروه های قومی و یا اجتماعی كه به جهت اختلاف طبقاتی اجتماعی و یا قومی یا دسته بندی های حزبی و گروهی به تمسخر دیگران به عنوان یك گروه و یا قوم و یا طبقه اقدام می كنند و برای آنان جوك و لطیفه می سازند و دیگر گروه زنان می باشند.سخن از این نیست كه زن و یا مردی این كار را می كند بلكه سخن از زنان (به عنوان یك جنس) و یا گروه ها (قوم) است كه به این كار اقدام می كنند و برای گروه های دیگر و دسته ای از زنان این جوك ها را می سازند. تأكید بر زنان از آن روست كه گروهی از زنان هرگاه در یك جا گرد هم آیند به تمسخر جماعت دیگری از زنان می پردازند و آنان را دست می اندازند با این باور كه خودشان از نظر گفتار و رفتار، پسندیده تر از آن گروه هستند.
از این رو خداوند برای این كه این ناهنجاری را از ایشان دور سازد به آنان هشدار می دهد كه اگر از جهل خود دست بردارند و در رفتار دیگران دقت كنند، متوجه می شوند كه آنان شاید از خودشان بهتر بوده و رفتار و گفتارشان پسندیده تر باشد.
انسان هرگاه خودش را بیش از اندازه باور داشته و به خود مغرور باشد دیگری را پست و خرد می انگارد و خوار و خفیف می دارد و به تمسخر رفتار و گفتار آنان می پردازد. از این روست كه یكی از علل سرپیچی از دعوت پیامبران و عدم گرایش به حق و حقیقت این است كه خود را برتر یافته و مغرور به خود شده و از خود متشكر باشد. (جاثیه آیه ۸ و ۹ و نیز ۳۱ تا ۳۵)
قرآن توضیح می دهد كسانی خود را برتر می دانند و در دام غرور می افتند كه خود را در جایگاه اجتماعی و یا علمی برتر بیابند.
بنابراین ریشه غروری كه موجب می شود دیگران را پست و حقیر بشمارند و به تمسخر آنان بپردازند، جایگاه اجتماعی و علمی آنان است. (غافر آیه ۸۳) آن گاه خداوند بیان می دارد كه اگر خوب می نگریستند، این علم آنان جهل و اوهامی بیش نیست و این كه جایگاه اجتماعی كه با پول و قدرت به دست آورده اند در پیشگاه الهی هیچ و پوچ است و نه علم بلعم باعورایی و نه گنج قارونی برای آنان عزت و افتخاری پدید نمی آورد. (قصص آیه ۷۸) زیرا این علم و استغنا است كه آدمی را به هلاكت واقعی و خواری قطعی می اندازد و در نهایت آن كه بازنده است مسخره كنندگان هستند، چنان كه خود در قیامت می گویند مردمانی كه ما تمسخرشان می كردیم كجایند؟ (مطففین آیه ۲۹ تا ۳۵)
به هر حال رفاه و سرخوشی از عوامل مهم مسخرگی دیگران است. كسانی كه از امكانات و رفاه دنیوی بالایی برخوردارند خود را از طبقات عادی مردم برتر دانسته و برای آنان جوك و لطیفه می سازند و یا رفتار ایشان را مسخره می كنند. در فیلم های بسیاری دیده شده است كه مردم عادی و فقیر را به عنوان مترسك های خنده نشان می دهند. این از آن روست كه طبقات بالای اجتماعی به جهت رفاه و دارایی از خود متشكر بوده و خود و رفتار و گفتار خویش را برتر و نمونه دانسته، سخنان و رفتار مردم فقیر را ناپسند و زشت می شمارند. قرآن بیان می دارد كه سرخوشی چگونه آفت جان این افراد و گروه ها می شود و در دام غرور می افتند و به تمسخر دیگران می پردازند. (بقره آیه ۲۱۲ و جاثیه آیه ۳۴ و ۳۵)
ریشه دیگری كه قرآن برای تمسخر بیان می كند دشمنی و انتقام از دیگران است. هركسی كه از شخصی و یا گروهی ضربه خورده باشد و در برابرش كم بیاورد با روش ناهنجار تمسخر می كوشد تا خود را بازسازی كند و روحیه از دست رفته اش را بازگرداند و به خود وجاهت و منزلت دروغین بخشد. از این رو می كوشد تا با حربه تمسخر، جبران شكست كرده و از طرف مقابل انتقام بگیرد. بسیاری از جوك ها و لطیفه های سیاسی كه برای اقوام و گروه های نژادی ساخته شده است از این رو بوده است.
در زمان شكست رضاشاه برای رشتی ها و آذری ها جوك هائی ساخته شد تا جبران ضربه ای كه از آنان خورده بود باشد و از آنان انتقام بگیرد. در گذشته داستان های بسیاری درباره قمی ها و كاشی ها ساخته بودند چون می خواستند آنان را به خاطر شیعی گری، تحقیر كنند.
بسیاری از لطیفه های تاریخی جنبه سیاسی داشته و برای انتقام ساخته و پرداخته می شود. قرآن با اشاره به ریشه تمسخرپیشه گی می فرماید: وقتی شما به نماز می ایستید دشمنان شروع به استهزا و تمسخر شما می كنند تا از شما انتقام بگیرند.
این مسخرگی و بازی ها و شكلك هایی كه در می آورند از روی كینه خواهی و انتقام جویی است. (مائده آیه ۵۸ و ۵۹)
از نكته هایی كه در این آیه آمده است آن كه از لعب یعنی بازی سخن می گوید. لعب در فرهنگ قرآنی نوعی بازی كودكانه و بیهوده و بی هدف است. در این جا بیان می دارد كه دشمنان برای انتقام گیری به بازی روی می آورند و مسخرگی پیشه می كنند تا شما را بیازارند.
اگر بخواهیم ریشه دیگری برای تمسخر بیابیم باید به مسئله نادیده گرفتن رفتار ناپسند خود از سوی مسخره كنندگان اشاره كرد. قرآن بیان می دارد كه مسخره كنندگان اعمال بسیار زشت و نابهنجار خود را نمی بینند و بر خود كور و بر دیگری بینایند. پس به این دلیل دیگران را مسخره می كنند و رفتار زشت خود را نمی بینند. (روم آیه ۱۰ و نیز جاثیه آیه ۷ و ۸)
● آثار و پیامدهای تمسخر
در این جا می توان از دو منظر به پیامدها نگریست؛ یكی آن كه درباره آثار اجتماعی و روحی و روانی و یا به زبان دقیق تر از مسئله مجازات مسخره كنندگان به عنوان آثار سخن بگوییم و بیان داریم كه قرآن چه مجازاتی برای این عمل زشت و نابهنجار مشخص كرده است. چنان كه در برخی از كتب بر پایه آموزه های قرآنی و بیانات الهی به مجازات تمسخركنندگان به عنوان آثار و پیامدهای استهزا اشاره شده و بیان گردیده است كه از آثار این عمل در دنیا و آخرت می توان به حبط اعمال، ارتداد، حسرت در قیامت و خواری و ذلت و عذاب اخروی اشاره كرد.
دوم آن كه از منظر آثار اجتماعی و تأثیرات زیانبار تمسخر بپردازیم. در این جا به این بخش بیشتر توجه می دهیم تا دریابیم كه قرآن چه آثار و پیامدهایی برای این رفتار نابهنجار بیان می كند.
از آثار نخست این عمل نابهنجار می توان به مسئله دامن زدن به اختلافات میان قوم ها و گروه ها اشاره كرد. به این معنا كه مومنان را از یك دیگر دور ساخته و الفت و عشق را از ایشان می راند و موجبات عداوت در میان ایشان را فراهم می آورد. از این روست كه قرآن در سوره حجرات از اموری چون غیبت و تمسخر بازداشته و از مومنان خواسته كه این شیوه رفتاری را كنار گذاشته و به تمسخر و غیبت دیگران نپردازند. (حجرات آیه ۱۱)
دومین پیامدی كه می توان بدان اشاره كرد مسئله ارتداد است. كسانی كه به تمسخر دیگران و به ویژه مومنان می پردازند با این روش دل هایشان می میرد و اندك اندك از دایره ایمان خارج می شوند. (توبه آیه ۶۴ تا ۶۶)
سومین اثر و پیامد تمسخر دیگران فراموشی خداوند است. به این معنا كه موجب می شود تا دل ها سخت شده و یاد خدا و قیامت از دل ها بیرون رود. (جاثیه آیه ۳۴ و مومنون آیه ۱۱۰)
● راهكارهای رهایی از تمسخر
برای رهیدن از این نابهنجار اجتماعی و اخلاقی، قرآن دستور می دهد كه مومنان افراد تمسخر كننده را پند دهند (هود آیه ۸۷) و از هم نشینی با آنان پرهیز نمایند. (انعام آیه ۶۸ و حجر آیه ۹۴) و از دوستی با آنان خودداری كنند.(مائده آیه ۵۷) و در صورتی كه این كار از سوی دشمنان خدا و دین صورت گیرد به مقابله به مثل هم اقدام كنند.(هود آیه ۳۸)
● استهزای پسندیده
استهزا و تمسخر هر چند بیشتر به عنوان نابهنجار و صفت ضداخلاقی و ناپسند شناخته می شود اما بشر گاهی از آن به عنوان ابزاری تنبیهی و یا مجازات و یا اصلاح و هدایت دیگران بهره می جوید چنان كه در دوران ما این روش به عنوان یكی از روش های بازسازی اخلاقی و گاه تنبیه و مجازات گناهكاران و افراد ناسالم اجتماعی و تخریب ناهنجاری ها بهره گرفته می شود و همانند آتش كه گاه برای خاموش كردن آتش استفاده می شود، این نابهنجار برای نابودی نابهنجار مورد استفاده قرار می گیرد.
قرآن نیز از همین اسلوب گاه برای بازسازی اخلاقی و بازگرداندن افراد به مسیر درست تكاملی و هدایت بهره می گیرد.(من اسالیب التربیه فی القرآن ص ۱۵۱)
روش قرآن بیشتر در قالب تمثیل و تشبیه به كار رفته است تا خطاكاران، كافران و مشركان را به مسیر درست بازگرداند. چنان كه در سوره مدثر آیه ۵۰ مشركان را به گورخرانی تشبیه می كند كه از جلو شیر می گریزند. یا دانشمندان و عالمانی را كه به كتاب و دانش خود عمل نمی كنند به خران باربری تشبیه می كند كه كتاب هایی بر روی آنها نهاده شده(جمعه آیه ۵) و نیز از عموی پیامبر كه به كنایه به عنوان ابولهب (پدر آتش دوزخ) و یا از زنش به حماله الحطب(هیزم آور دوزخ) (سوره تبت آیه ۱و ۳) و از صدای بلند به صدای خرای یاد می كند. (لقمان آیه ۱۹)
گاه انسان متكبر و مغرور را با لحن تمسخر گونه ای خطاب می كند و می فرماید: تو نمی توانی با این گونه رفتار زمین را بشكافی و یا در بلندی به كوه ها هم نمی رسی (اسراء آیه ۳۷) و یا به زبان ابراهیم، بت پرستان را مسخره می كند و می گوید: به حتم این بت بزرگ بوده كه از حسادت، بتان را شكسته است. (انبیا آیه ۶۳) این همه برای این است كه اهل باطل و كفر حق را بازشناسند و از آن مقام كه برای خودساخته و نشسته اند فرود آیند و به راه هدایت درآیند.
كامران شریفی
منبع : روزنامه کیهان