جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
جایگاه بخش دولتی و خصوصی در اطلاعرسانی
هدف از ارائه این مقاله ، مطرح نموده مباحثی اجمالی پیرامون جایگاه دولت ، در سیستمهای اطلاع رسانی ، لزوم پیوستگی مسیر پردازش اطلاعات ، موقعیت و تقش بخش خصوصی در برابر نقش دولت و بالاخره ، موانع موجود در راه مصرف كنندگان این اطلاعات ، بر اثر عدم وجود استراتژی واحد و حمایتهای دولتی در بخش اطلاع رسانی است . این مقاله بر پایه آمار و ارقام و یا مستندات خاصی تنظیم نگردیده و صرفا نتیجه ای است بر پایه بررسی جامعه ، به عنوان یك سیستم تولید كننده و مصرف كننده همزمان اطلاعات و تجزیه و تحلیل منطقی واقعیتهای حاكم .
● طرح مسئله
هر واحدی از جامعه ، از كوچكترین آن یعنی فرد گرفته تا بزرگترین آن یعنی دولت ، بسته به موضوعات مورد علاقه خود به گردآوری و استفاده از یك سلسله اطلاعات و آمار ، نیاز مبرمی خواهند داشت . گذشته از بزرگی و یا كوجكی این واحدها ، یكی از مهمترین پارامترهاییكه با آن سرو كار خواهیم داشت ، وسعت و پراكندگی اطلاعات مورد نظر در مقایسه با امكانات جمع آوری و دستیابی به اطلاعات است
.با این مقدمه به ظاهر ساده ، محور بحث خودمان را به سمت چگونگی ارتباط و سهم بخش دولتی و خصوصی در یك جامعه ، و در نتیجه میزان قدرت هریك از این دو بخش عمده در سیستمهای اطلاع رسانی سوق می دهیم .در اینجا از نظر تئوریك ، ارتباط این بخش دولتی و بخش خصوصی را به صورت هرمی در نظر می گیریم كه در راس آن ، دولت و در قاعده آن كوچكترین اجزای بخش خصوصی قرار دارد . به این ترتیب كه اگر از راس هرم به قسمت پایین حركت كنیم ، ابتدا دولت به چندین وزارتخانه تقسیم می گردد . هر وزارتخانه در سطح كلان ، چندین موسسه و صنعت مستقل را تحت پوشش خود قرار می دهد . هر صنعت نیز ، به نوبه خود از چندین قسمت عمده تشكیل می شود و اگر این عمل تقسیم را به همین صورت ادامه دهیم ، نهایتا به قاعده هرم ، یعنی مصرف كنندگان اصلی و كوچك ترین اجزا جامعه خواهیم رسید.
حال ، بسته به ساختار هر كشور و جامعه ای ، میزان سهم بخش خصوصی به نسبت بخش دولتی ، در داخل این هرم متفاوت خواهد بود .
یعنی در كشورهایی كه بیشتر بر پایه سیستمهای دولتی استوار هستند ، سهم بخش خصوصی در قسمتهای پایین تر هرم بوده ، و در جوامعی كه شالوده آن بیشتر بر پایه بخش خصوصی بنا شده است، این سهم قسمت بزرگتر و طبقات بالاتری از هرم را در بر می گیرد.اولین نكته حائز اهمیت در این نوع شبیه سازی این است كه ، هرچه از راس به سمت قاعده هرم پیش می رویم، امكانات و سرمایه ها در مقایسه با هزینه های جمع آوری اطلاعات ، محدودتر و محدودتر می شوند . از سوی دیگر ، هر واحد مفروض در هر كجای این هرم كه باشد ، به جهت رسیدن به خواسته های اطلاعاتی خود ، از یك طرف به استفاده از اطلاعات موجود درطبقات بالاتر و هم تراز خود ، به عنوان اطلاعات موجود درجامعه نیاز دارد و از طرف دیگر ، محتاج به اطلاعات مربوط به خارج از محیط هرم ، یعنی اطلاعات مربوط به سایر جوامع و كشورهای جهان است . از دو نكته فوق الذكر ، چنین می توان نتیجه گرفت كه خصوصا در كشورهایی كه سهم بخش خصوصی ، در داخل هرم مورد بحث كمتر است ، جهت و مسیر اطلاع رسانی – كه شناسایی منابع ، گردآوری اطلاعات پراكنده اولیه و پردازش پله به پله آن جهت استفاده در سطح كل جامعه را شامل می شود – بیشتر ، از ناحیه راس هرم به سمت قاعده آن خواهد بود .
همچنین با عنایت به این مطلب كه ، معمولأ تعیین اهداف كلی ، مشخص نمودن استراتژی های اصلی در هر جامعه و ایجاد انگیزش د رحركت به سوی هدف – یعنی به طور خلاصه ، خط دادن به جامعه – از وظایف مهم دولتها است ، شاید بتوان گفت كه به یك تصویر اولیه ، لیكن نزدیك به واقعیت در خصوص موضوع این مقاله ، یعنی جایگاه دولت و بخش خصوصی دراطلاع رسانی رسیده ایم .در جامعه كنونی ما نیز ، از آنجا كه ساختار جامعه بیشتر بر پایه بخش دولتی قرار دارد و بخشهای خصوصی ، بیشتر به صورت مستقل ، پراكنده و نیز با سیاستهای انتفاعی كوتاه مدت و یا حداكثر میان مدت فعالیت می نمایند ، این نظریه اخیر بیشتر به واقعیت نزدیك می گردد . به عبارت دیگر ، دولت در وارد نمودن واژه اطلاعات و اطلاع رسانی در فرهنگ این مرزو بوم ، نقش بسیار مهمی را داراست و می توان از تاثیر آن ، به عنوان عامل ایجاد جرقه های اولیه در حركت این جامعه به سوی یك زندگی متفكر و پویا در همه ابعاد آن ، و بازگرداندن ساختارهای علمی – تحقیقاتی كشور به روی پایه های اصلی و گم كرده خود ، یعنی سیستمهای اطلاعات و اطلاع رسانی یاد نمود .
● روند تهیه ، توزیع وپردازش اطلاعات
به جهت دنبال نمودن موضوع و در خصوص اهمیت وجود یك روند پیوسته در امر تهیه و توزیع اطلاعات و نیز بررسی مشكلات ناشی از هرگونه گسستگی دراین روند ، مناسب تر است كه سیستم اطلاع رسانی در یك جامعه را، به یك نظام تولیدی تشبیه نمایم . به این ترتیب كه : در یك نظام تولیدی ، ابتدا مواد اولیه از منابع آن گردآوری و تهیه می گردد . سپس این مواد ، توسط تولید كننده اول به شكل قابل استفاده ای تبدیل گشته و از آن كالاهایی ساخته میشود . قسمتی از این كالاها را ممكن است مصرف كننده ، مستقیما جذب كند و قسمتی از آن نیز ، به عنوان كالای اولیه ، به همراه یك یا چند ماده دیگر در بنگاه تولیدی دوم ، مورد استفاده قرار گرفته و با انجام مراحلی بر روی آن به صورت كالاهای جدیدی عرضه شود.در این مرحله نیز قسمتی از كالا ، مستقیما توسط مصرف كننده جذب می گردد و قسمتی از آن به جهت تغییر شكل ، تكمیل یا استفاده در دستگاهها و كالاهای دیگر مورد استفاده تولید كننده بعدی و بعدی قرار می گیرد . این روند ، پیوسته ادامه خواهد داشت و در هر مرحله با توجه به نیازهای روزافزون بشر كالاهای جدیدی ساخته می شود . بنابراین ، در واقع در هر یكاز این مراحل ، یك تولید كننده ، از كالاهای ساخته شده موحود به همراه مواد اولیه تكمیلی دیگر ، به عنوان خوراك واحد خود بهره جسته و در نتیجه ، یك سری عملیات جدید ، كالاهای كاملتر و مكملی تولید می نماید.
حال اگر به هر دلیل ، پیوستگی این سلسله تولیدات به هم بخورد ، طبیعتا دیگر مواد و قطعات اولیه لازم برای یك تولید كننده مفروض به طور كامل مهیا نخواهد بود . در اینجا ، اگر این بنگاه تولیدی بخواهد تمامی مراحل آماده سازی و تولیدی را كه سابقا توسط سایرین انجام می گرفته – تا خوراك لازم برای خط تولید وی مهیا گردد – خود مستقیما به انجام برساند ، طبیعتا با توجه به محدودیت سرمایه و امكانات موجود ، قادر به انجام چنین كار گسترده ای نخواهد بود .
بنابراین می توان گفت كه ، ایجاد گسستگی در هر كجای این نظام تولیدی ، باعث توقف ، كاهش و یا حداقل بروز مشكلات فراوانی برای تولید كنندگان بعدی خواهد شد.با بازگشت مجدد به موضوع مقاله و مقایسه روند تهیه و توزیع اطلاعات در سطح یك جامعه ، از مثال فوق الذكر می توان چنین نتیجه گرفت كه ، اگر اطلاعات پراكنده و خام را به عنوان مواد اولیه این نظام تولیدی ، در نظر بگیریم هیچ مصرف كننده ای خصوصا هر قدر در هرم مورد بحث پایین تر قرار داشته باشد ، نمی تواند راسا و با اتكا به سرمایه و امكانات موجودش ، نیازهای اطلاعاتی خود را به آن میزان كه نیاز دارد تامین نماید . بلكه استفاده مفید از اطلاعات ، در هر سطحی به وجود یك مسیر پیوسته ، از ابتداتا سطح مورد نظر – به حهت جمع آوری ، دسته بندی و پردازش پله به پله اطلاعات – نیاز خواهند داشت .
و این یكی از مهمترین مشكلاتی است كه امروزه در گوشه و كنار جامعه ، و تحت عنوان فقدان اطلاعات و منابع آن مشاهده می نماییم . به عبارت دیگر ، از آنجا كه برای اطلاع رسانی یك نظام مشخص و مسیر صحیحی وجود ندارد ، عملأ بخشهای مستقل مصرف كننده این اطلاعات – اعم از تولید یا تحقیقات و در هر شاخه ای مانند اقتصاد ، فرهنگ ، آموزش ، صنعت و غیره – در این زمینه ، به فعالیت چشمگیری قادر نیستند و صرفا حركاتی كوتاه و مقطعی در محدوده قدرت و توان خود انجام می دهند .پس تا به اینجای بحث ، اظهار گردیده كه اولأ سهم بخش خصوصی و دولتی درهرم فرضی هر جامعه ، بسته به ساختار آن متفاوت است .ثانیا هرچه به سمت پایین تر هرم بیاییم ، امكانات و سرمایه در مقابل هزینه جمع آوری اطلاعات كاهش می یابد . ثالثا نتیجه گرفتیم ، با توجه به ماهیت جامعه خودمان ، جهت و مسیر اطلاع رسانی ، باید بیشتر از راس هرم – یعنی دولت – به سمت پایین باشد و در هر مرحله ضمن تكمیل اطلاعات ، دسته بندی های تخصصی بیشتری بر روی آن انجام پذیرد تا در پله های بعدی ، این اطلاعات پردازش شده ، به عنوان نقطه صفر كار دیگران مورد استفاده قرار گیرد . به همین ترتیب ، هر واحد بعدی نیز به نوبه خود ، هم می تواند مصرف كننده این اطلاعات باشد و هم تكمیل كننده و توزیع كننده آن . این مسیر به صورت پیوسته ، ادامه پیدا خواهد كرد ؛ زیرا همیشه اطلاعات به روزآمد شده نیاز دارد و با پیشرفت بشریت ، نیاز به دستیابی به اطلاعات جدید همواره وجود خواهد داشت .
در اینجا ، به منظور تاكید مجدد بر اهمیت نقش دولت در اطلاع رسانی و پرهیز از كلی گویی بیش از حد ، به یك حالت case study در بخش تجارت خارجی و در خصوص موضوع روز صنایع كشور ، یعنی صادرات می پردازیم . می خواهیم ببینیم كه یك صادر كننده كه درقسمتهای پایین هرم مورد بحث قرار دارد و می خواهد برای كالای × خود در بازار جهانی ، تبلیغات و بازاریابی نماید ، چگونه می تواند عملأ با كمترین هزینه به بهترین نتیجه ممكن ، از لحاظ تعیین استراتژی بر پایه اطلاعات لازم نایل گردد . این شركت صادر كننده ، قبل از هر چیز به شناسایی محیط پیرامون خود نیاز دارد .
این محیط تشكیل شده است از : مجموعه رقبای داخلی و نیز بازار جهانی با تمامی ابعاد گسترده اش كه شامل كلیه تولید كنندگان ، واسطه ها و مصرف كنندگان و قوانین تجاری حاكم برتهیه و توزیع كالای × یا كالاهای مشابه آن است . از طرفی ، این شركت صادر كننده ، دارای سرمایه ای محدود ، پرسنل مشخص ، مدت زمان محدودی برای گردش سرمایه خود و سودآوری ناشی از عمل صادرات است . در مرحله اول اگر بخواهد بازاریابی خود را آغاز نماید ، نمی داند از كجا باید شروع كند ، در كجای این بازار دارای مزیت نسبی خواهد بود وچگونه باید قدم بردارد ، تا هزینه ها بیهوده تلف نشوند .
طبیعتا با فقدان اطلاعات لازم ، ناگزیر به ارگانها و یا سازمانهای مدعی صادرات و كلأ تجارت خارجی كشور خود مراجعه می نماید و آنها نیز به طور جسته گریخته ، اطلاعات ناچیزی را به صورت پراكنده و دسته بندی نشده در اختیار او قرار می دهند . نهایتا نتیجه كار ، این می شود كه یا شركت صادر كننده با احتیاط تمام و با استفاده از تجربیات پیش كسوتهای صادرات آن كالا ، صرفا در آن محدوده از بازار فعالیت كند كه قبلأ امتحان خود را باز پس داده است و یا با اولین قدمهای خود ، احتمالأ هزینه هنگفتی را در جهت ورود به بازارهای ناشناخته ، مصروف می دارد . این تراژدی به وضوح برای دست اندركاران بخش صادرات این كشور ، شناخته شده است.برعكس ، اگر فرض نماییم كه یك مسیر اطلاع رسانی مشخص در این زمینه در جامعه موحود است ، بحث را به این صورت مطرح می كنیم كه :
▪ دولت از طریق وابستگان بازرگانی سفارتخانه های خود در خارج از كشور ، با برنامه ریزی های قبلی و به صورت یك پروژه مستمر ، به جمع آور ی اطلاعات در سطح كلان از وضعیت تجاری – بازرگانی این كشورها می پردازد . از جمله این اطلاعات ، می توان نظام سیاسی – اقتصادی كشور مورد بحث ، چگونگی تشكیلات سازمانی و میزان سهم بخش دولتی و خصوصی در تجارت وصنعت آن جامعه ، فرهنگ ، زبان ، واحد پول ، روشهای بازرگانی خارجی معمول ، قوانین و مقررات تشویق وتهدید صادرات و واردات در آن كشور ، لیست كالاهای ممنوع الورود ، قوانین گمركی ، سیاستهای برخورد تجاری ایران با آن كشور و غیره را نام برد . همان طور كه مشخص است ، این اطلاعات از سطح نسبتا پراكنده ای برخوردار است ، لیكن پس از جمع آوری و پردازش ، قابل استفاده عموم مصرف كننندگاه آن درسطح جامعه خواهد بود .
▪ از طرف دیگر ، با فرض مهیا شدن امكانات فوق ، وزارتخانه های برنامه و بودجه ، بازرگانی ، صنایع و اطاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران ، هركدام با توجه به اهداف خود ، نسبت به استفاده از این اطلاعات و تعمیم آن در بخشهای مطالعاتی برون مرزی خود اقدام می نماید . بدین ترتیب ، اطلاعات كلی مرحله اول ، اكنون به چند دسته اطلاعات تخصصی تر در زمینه های بودجه و مالیه ، صنعت و معدن و بازرگانی و تجارت تقسیم بندی شده و هركدام از آنها از زاویه دید مخصوص به خود ، اطلاعات را تكمیل نموده اند .
▪ موسسات و صنایع تحت پوشش این وزارتخانه ها ، از جمله صنعت مربوط به تولید كالای × كه صادرات آن مورد نظر است ، از حداكثر اطلاعات دسته بندی شده در دو مرحله قبل ، بهره جسته و در بخشهای مطالعات بازار خود ، به یافتن مزیتهای نسبی این صنعت در كشورهای مختلف و الویتبندی كشورها می پردازند . در این مرحله ، فعالیتهای بازاریابی به سوی كشورهایی سوق داده می شود كه الویت بیشتری به آنها داده شده و صنعت مذكور از این پس اقدام به مصرف و سرمایه خود در این كشودها می نماید .
▪ با پردازش و جمع آوری اطلاعات در این سلسله پویا حال دیگر صنعت مورد نظر ، به جهت تغذیه بخشهای تحت پوشش خود در جامعه ، اعم از دولتی یا خصوصی ، دارای یك سیستم اطلاع رسانی نسبتا قوی بوده و دیگر ، شركت صادر كننده كالای × با در اختیار گرفتن این اطلاعات ، استراتژی خود را در نفوذ به بازارهایی كه شانس بیشتری برای رقابت دارد با توجه به سرمایه و امكانات خود ترسیم می نماید .حال در واقع از این مقطع به بعد است ، كه قابلیتهای عملی این شركت صادر كننده نمایان می گردد و در یك چنین مسیری ، نه تنها این شركت از لحاظ اطلاعات و اطلاع رسانی به عنوان یك مصرف كننده مطرح می گردد ؛ بلكه پس از گذشت زمان مشخصی ، خود نیز به عنوان یك مركز مجر ب ، قادر خواهد بود تا اطلاعات قبلی را در آن ناحیه ای از بازار كه نفوذ كرده است ، بیش از پیش تكمیل نموده و نقش یك توزیع كننده را برای مراحل بعدی جامعه خود ایفا نماید .امیدوار هستم كه این Case Study ساده و اولیه ، توانسته باشد تا اندازه ای بر اهمیت پیوستگی سیستمهای اطلاع رسانی و نقش مهم دولت در این خصوص تاكید نماید .
● پیشنهادات
حال به عنوان آخرین مبحث این مقاله ، فرض را بر این می گذاریم كه در یك جامعه ، تمام مسائلی كه در این خصوص مطرح نمودیم ، مورد پذیرش كامل قرار گرفته و دولت نیز ، خود را به عنوان عامل اصلی پیوند و كنترل پیوستگی این سیستم دخیل نموده است . دراین حالت و با مقایسه تجربیات گذشته بخش دولتی دركشور خودمان ، لزوم ذكر چند مورد به عنوان ضمیمه این بحث ضروری است .
به عبارت دیگر ، اگر بخش دولتی تصمیم به شراكت در سیستم اطلاع رسانی بگیرد ، باید در مواردی كه ذیلأ خواهد آمد ، از پیش ، تعیین موضع و تاكتیك نماید : اول اینكه ، باید " اطلاعات " را برای خود تعریف نموده و حدو مرز آن را مشخص نماید – یعنی معین كند كه " اطلاعات محرمانه " چیست و " اطلاعات غیر محرمانه " كدام ؟ و دراین موارد مشخص نماید كه توزیع اطلاعات از چه سطحی به بالا ، باید محدود گردد . اگر این تعاریف و محدوده ها مشخص گردد ، بسیاری از مشكلات فعلی دستیابی به همین منابع پراكنده و محدود رفع خواهد شد .
به عنوان مثال ، مكررا مشاهده می گردد كه برای جمع آوری اطلاعات خاصی به یك ارگان ، سازمان یا وزارتخانه مراجعه می شود و ارگان و یا سارمان مربوط ، در پاسخ اظهار می دارد كه آن اطلاعات از نظر این ارگان ، محرمانه بوده و یا اینكه حداقل مجاز به توزیع آن در بیرون از سازمان نیستند ؛ لیكن به طور اتفاقی ، و در حین برگزاری سمینارها و یا مصاحبه های مطبوعاتی مشاهده می نماییم كه همان اطلاعات در سطحی بسیار بالاتر و بسیار بهتر ، به راحتی با اعداد ، ارقام و مستندات ارائه می گردد. دوم اینكه ، برای انجام هركاری ، انگیزه ای موردنیاز است . اطلاع زسانی نیز انگیزه می خواهد .
اگر قرار براین است كه اطلاع رسانی به صورت مستمر انجام پذیرد ، باید بتوان با ایجاد انگیزه مثبت ، این مسیر را همواره پویا نگه داشت.در اینجاست كه میگویند ، باید به اطلاعات نیز ، به عنوان یك كالا نگریست . همان گونه كه در تولید یك كالا ، هزینه صرف شده با درصد معقولی سود ، به عنوان قیمت كالا مشخص می گردد ، در جمع آوری ، پردازش و دسته بندی اطلاعات نیز هزینه صرف می شود ، پس باید ، با در نظر گرفتن سودی معقول ، بهایی برای این اطلاعات در نظر گرفته شود .
با این عمل و با فرض اینكه بهای در نظر گرفته شده برای اطلاعات ، مطابق با ارزش واقعی آن است ، هم سیستم دولتی دارای انگیزه شراكت در امر اطلاع رسانی خواهد شد ، و هم به مرور ، بخش خصوصی به عنوان یك سیستم " فیدبك " با بیش از فرض انتفاعی ، درگیر صنعت " اطلاعت " و " اطلاعات رسانی " گردیده و از این مرحله به بعد ، جهت و مسیر تك بعدی بحث شده در ابتدای مقاله – یعنی حركت صرف از سمت راس هرم به سوی قاعده آن – به یك حركت دوجهته مابین دولت و بخش خصوصی صنعت اطلاع رسانی تبدیل می گردد .
به بیان دیگر ، مهم ترین نقش دولت در امر اطلاع رسانی " استارت " اولیه و كوشش در گردش این سیستم در سیكلهای اولیه آن است و هر چقدر كه این مسیر بیشتر در بطن جامعه نفوذ نماید ، بخش خصوصی ، قسمت بیشتری از بار اطلاع رسانی را از دوش دولت برداشته و به صورت یك تجارت به تشویق و توسعه آن می پردازد . تجربه ای كه امروزه در اكثر قطبهای صنعتی و كشورهای پیشرفته جهان ملاحظه می گردد . سوم و آخر آنكه ،اگر اطلاعات یك كالا است ، پس به بازاریابی نیاز دارد . گرداوری ، پردازش و دسته بندی ، به تنهایی نمی تواند مسیر اطلاع رسانی را كامل نماید ؛ بلكه مصرف كتتده اطلاعات باید ، به طریقی از وجود آن و ارزش دستیابی به آن آگاه گردد .
در حال حاضر ، در بسیاری از بخشهای كوچك و بزرگ دولتی و نیمه دولتی ، آمار و اطلاعاتی بایگانی شده كه ممكن است مورد نیاز مبرم بسیاری از صنایع كشور باشد ، لیكن به خاطر وجود نداشتن سیستم ، عدم پردازش و دسته بندی صحیح و ازهمه مهم تر عدم ارائه و معرفی آن عملأ یا بی استفاده مانده یا حداكثر ، در سطح همان ارگان یا سازمان مورد استفاده قرار می گیرد . در اینجا نیز ، دولت وظیفه جا انداختن " فرهنگ نیاز به اطلاعات " و " بازیابی برای اطلاعات " را در بین دو قشر مصرف كننده و تولید كننده آن خواهد داشت .
جاوید رضا حاج وزیری
شركت تولیدی صنعتی ایران كاوه
شركت تولیدی صنعتی ایران كاوه
منبع : فصلنامه علوم اطلاع رسانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست