جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
طب و داروسازی در اندلس
این مقاله برآن است كه تاریخچهای مختصر از پزشكی اندلس در عصر اسلا می و نوآوریهای پزشكان مسلمان در این زمینه را به نحوی اجمالی بازگو نماید و سهم اندلس را در پیشبرد علم طب و داروسازی و نیز انتقال آن به اروپا را ارزیابی كند.
بررسی جایگاه مسلمین در تاریخ علوم و توانمندیها و نوآوریهای آنان در این عرصه، از مباحث ضروری و مهمی است كه اهتمام بدان موجب تعدیل اندیشهی رایج افراطی در زمینهی تاریخ علم میگردد. این مقاله برآن است كه تاریخچهای مختصر از پزشكی اندلس در عصر اسلا می و نوآوریهای پزشكان مسلمان در این زمینه را به نحوی اجمالی بازگو نماید و سهم اندلس را در پیشبرد علم طب و داروسازی و نیز انتقال آن به اروپا را ارزیابی كند.
● مقدمه
شاید بتوان گفت نخستین دانش در میان بشر، و قدیمیترین تاریخ ملل، دانش و تاریخ پزشكی بوده است؛ چرا كه بشر از روزی كه خود را شناخته با درد همراه و با حوادث روبهرو بوده و چون جان خود را عزیزترین گوهر میدانسته با علاقهی كامل در صدد رفع درد از خود برآ مده است. تاریخ طب از همین زمان شروع میشود و اولین فردی كه توانسته درد و بیماری را از خود و یا دیگری برطرف نماید، اولین طبیب بوده است.۱ بدین ترتیب، طب میراث همهی فرزندان آدم است و هر قومی در این میراث سهمی دارد.
طب در لغت عربی به معنای مداوا و درمان بیماری، معالجه (جسم و روح) و نیز سحر و افسون آمده۲ و چنان كه بوعلی در آغاز قانون گفته است:
شاخهای از معرفت است كه در حالتهای تندرستی و بیماری در تن آدمی نظر میكند و غرض از آن این است كه با استفاده از وسایل شایسته سلامتی را نگاه دارد یا آن را بازگرداند.
بنابراین، وظیفهی طبابت بازگرداندن یا نگاهداشتن در اصطلاح حالت تعادلی است كه تندرستی نامیده میشود؛ همچنین در معنای اصطلاحی آن گفته شده كه عبارت است از:
علم به قوانینی كه به سبب آن، احوال بدن انسان از حیث صحت و عدم صحت شناخته میشود و صاحب این علم را طبیب میگویند.۳
در تقسیمبندی علوم، پزشكان مسلمان، علم طب را در زمرهی علوم طبیعی دانستهاند.۴ علم طب از نخستین علومی بود كه مسلمانان به وسیلهی ترجمه، از ملل متمدن اخذ كردند. احادیث منقول از پیامبرصلی الله علیه وآله نشان دهندهی اهمیت این علم است۵ كه بعدها در قالب كت ابهای متعددی از قبیل الطب النبوی از ابن قیم جوزیه، الطب فی الكتاب و السنه از عبداللطیف بغدادی و نیز در میان شیعه به صورت طب الباقر، طب الصادق و طب الرضا (رسالهٔ الذهبیه) تألیف شد. با استفاده و اقتباس مسلمانان از طب سایر ملل و افزودن بر آن، طب موسوم به «ط ب اسلامی» پدید آمد. همانگونه كه در شرق عالم اسلام با پیشرفت علم و تمدن، پزشكان بزرگی چون طبری، رازی، مجوسی و بوعلی ظهور كردند، در غرب (اندلس) نیز همین اتفاق افتاد.
در اینجا برآنیم كه وضعیت علم پزشكی و داروسازی را با اشاره به مهمترین صاحبان این فنون مورد بررسی قرار دهیم و سهم اندلس را در پیشبرد علم طب و انتقال آن به اروپا ارزیابی كنیم.
●علوم پزشكی در اندلس
علوم پزشكی در اندلس ریشه در تحقیقات و كشفیات علمای مشرق زمین دارد. اغلب فلاسفه ودانشمندان اندلس طب را كار فرعی خود میشمردند و به مشغلههای دیگر نیز میپرداختند. البته در كنار آنها كم نبودند اطبای حرفهای كه آوازهی كار و تحقیقات آنان به اروپا و م شرق رسیده بود.۶ دانشمندانی چون ابن طفیل، ابن رشد، ابن میمون و ابن باجه، با وجود آنكه در علوم پزشكی استاد بودند و آثار ارزندهای از خود به جا گذاشتند، بیشتر به عنوان فیلسوف شهرت دارند تا طبیب. همچنین ابن خطیب اندلسی كه زمانی وزیر و طبیب دارالخلافه بود، بیشتر به عنوان مورخ شهرت دارد تا پزشك.
به طور كلی معالجات پزشكی در میان مسلمانان به دو گونه انجام میگرفت: به پزشكانی كه با عمل جراحی (عملالید و الاعمال بالحدید) درمان میكردند «جرائحی» میگفتند و به پزشكانی كه با خوراك و دارو معالجه میكردند، «طبایعی» میگفتند. ظاهراً علیرغم آنكه بیشتر پزشكان اسلامی به روش درمان از طریق جراحی اشاره كردهاند، ولی برخی از منابع برآناند كه بسیاری از عملهای جراحی كه در مغرب و اندلس انجام میشده، در شرق عالم اسلامی، به دلیل دشواری، انجام نمیگرفته است.۷
● جراحی
ابوالقاسم خلف بن عباس زهراوی (د. ۴۰۴ق / ۱۰۱۳م) از بزرگترین جراحان مسلمان بود. او در نزد مردم قرون وسطای اروپا به اسامی abulcasis و alsaharavius شناخته شده است. زهراوی منسوب به «الزهراء» شهر كوچكی در نزدیكی قرطبه بود كه عبدالرحمن الناصر اموی در سال ۳۲۵ قمری آن را بنا نهاد.۸ شهرت او به واسطهی كتاب التصریف لمن عجز عن التألیف بود كه وی آن را برای كمك به كسانی كه در تركیب ادویه ناتوان بودند۹ و یا كسانی كه به مؤلفات مفصل دسترسی نداشتند، فراهم آورده بود. كتاب التصریف دارای سی مقاله در سه بخش است كه عب ارتاند از: بخش پزشكی، بخش داروشناسی و بخش جراحی.۱۰ مقالهی سیام آنكه اختصاص به جراحی دارد، بیشتر مورد توجه واقع شده است. این مقاله دارای سه باب است: باب اول به سوزاندن زخمها اختصاص داده شده است. در آنجا دربارهی داغ كردن (الكی) با آتش و سوزاندن با داروهای تند بحث كرده است. او تصویر ابزارها و آهنیههای داغ كردن و آنچه در دستكاری (جراحی) بدان نیاز است را نیز آورده است. همچنین از سود و زیان داغ كردن و این كه با كدام مزاج سازگار میافتد. سخن به میان آمده است۱۱ و نیز میگوید: «داغ كردن با آتش بهتر از سوزاندن با دوای تند است». او همچنین داغ كردن با ابزار آهنین را بهتر از داغ كردن با ابزار زرین میداند. زهراوی در این قسمتِ كتاب، كیفیت داغ كردن و مداوای با آن را از فرق تا قدم ذكر میكند. او در این باب، اقسام گوناگون مكواه (= ابزار یا میل داغ كردن) را كه پزشك بر حسب اختلاف موارد باید از آنها استفاده كند نام میبرد و تصویر آنها را نشان میدهد.۱۲
باب دوم كتاب دربارهی جراحی است و عنوان آن «بریدن و شكافتن و رگ زدن و زخمها و مانند آن» است. در این باب، اعمالی كه با شكافتن و برش انجام میگیرد، به اضافهی بحثی در امراض مربوط به چشم، دندان، عمل سنگ مثانه، فتق و امراض زنان و... مطرح شده است.۱۳ در این قسمت هم، ترتیب درمان با عمل جراحی، از سر، آغاز و به پا ختم میشود. زهراوی در اینجا به شاگردان خود تذكر میدهد كه زیانهای محتمل در این باب (= شكافتن و بریدن) به دلیل آن كه غالباً توأم با خونریزی است، بیش از زیانهای احتمالی باب پیشین (داغ كردن) است؛ از این رو دقت و احتیاط در این بخش باید بیشتر باشد. در این باب، بسیاری از آلات و ابزار جراحی را معرفی میكند و گاه تصویر آنها را نیز ارائه میدهد.۱۴
باب سوم به دررفتگیها و شكستگیهای استخوان اختصاص دارد و عنوان آن «الجبر» است. «جبر» به معنای بستن استخوان و معمولاً در برابر «كسر» به معنای شكسته شدن به كار میرود و لذا به شكستهبند «مجبّر» میگویند. زهراوی در این باب، علاوه بر شكستگیها و دررفتگیها، از تختهها و چهارچوبها و قالبها و سایر ابزار و آلاتی كه در شكستهبندی از آن استفاده میشود، یاد كرده است.
زهراوی در تحقیقات خود در زمینهی كالبدشكافی، لزوم تشریح جسم مرده و زنده، تجزیهی سنگ در داخل مثانه و... كشفیات و آرای تازهای را مطرح كرده است. او توصیف دقیق و عمیقی از بیماریهای خونی ارائه كرده و به التهابات مفصلی و سل استخوانی توجه كامل داشته است.۱۵
باید متذكر شویم كه «اسپینك» و «لویس» متن عربی مقالهی سیام التصریف را به همراه ترجمهی انگلیسی آن تهیه كردند و دانشگاه كالیفرنیا (بركلی و لوسآنجلس) آن را در سال ۱۹۷۳ میلادی در ۸۵۰ صفحه با قطع بزرگ، تحت عنوان instrumentsalbucasis on surgery and چاپ كر ده است.۱۶
از كتب دیگر این مؤلف، متن عربی در دست نیست، ولی ترجمهی لاتینی سه كتاب وی موجود است و یكی از آنها كه در سال ۱۴۷۱ میلادی در ونیز طبع شده، در تهیهی ادویه از معدنیات و مواد حیوانی است و نمونهی قدیم استعمال شیمی در طب است.۱۷ آثار زهراوی در كتابی به نام نق طهی اوج شیمیدرمانی در طب قرن دهم۱۸ نوشتهی س. حمارنه مورد بررسی قرار گرفته است.۱۹ لكلرك در كتاب خود، تاریخ طب عرب، شرح مبسوط و جامعی در احوال و كتب زهراوی نوشته و ترجمهی آن به قلم دكتر محمد معین در لغتنامهی دهخدا تحت مادهی «ابوالقاسم» درج شده است. این مؤلف، زهراوی را مبتكر چندین عمل طبی و جراحی شمرده كه آنها را به تفصیل بیان كرده است.۲۰
سایر تألیفات زهراوی عبارتاند از: تفسیر الأكیال و الاوزان الموجوده فی كتب الطب، المقاله فی عمل الید (كامپل،(campell) هشتاد و نه ترجمهی لاتینیِ چاپ شده و مخطوط از این كتاب را نام برده است)؛ اعمار العقاقیر المفردهٔ و المركبهٔ (تاریخ مصرف داروهای تك و مركب) ، امراض النساء (كه توسط كاسپرولف در سال ۱۵۶۶ میلادی تحت عنوان gynaeia به لاتین ترجمه شده است) و كتاب عن التغذیه.۲۱
تألیفات زهراوی قرنهای متوالی، به عنوان كتاب درسی علم جراحی در مدارس پزشكی اروپا، از قبیل سالرنو(salerno) ایتالیا، مونپلیه (montpellier) فرانسه و غیره متداول بود۲۲ و در واقع میتوان گفت زهراوی با كار خود سنگ بنای جراحی را در اروپا گذاشت.۲۳
پزشك جراح دیگری كه در اندلس میتوان نام برد، فردی به نام محمدبن علی بن فرح، معروف به الشفره از معاصران ابن الرومیه بوده است. این پزشك در جستوجوی گیاهان به مناطق دور از دسترس جنوب اسپانیا رفت و در وادی آش(guadix) یك باغ گیاهشناسی احداث كرد؛ با این حال ، هیچ اثری در گیاهشناسی یا مطالب پزشكی از این طبیب به دست نیامده است؛ ولی رسالهی كوچكی از او در زمینهی جراحی و مداوای زخمها، التهابات و اورام با عنوان الاستقصا و الابرام فی علاج الجراحات و الاورام؛ در دست است. ری - رنو(h.p.j.r.renaud) در مقالهای با عنوان «محمد الشفره جراح مسلمان شهر غرناطه» در نشریهی hesperiseچاپ ۱۹۳۵ به این رساله اشاره كرده است.۲۴
● طب داخلی
ابومروان عبدالملك بن ابی العلاء، ملقب به ابن زهر كه در زبان لاتین از او با avenzoarیاد میكنند، در رشتهی طب، در فن جراحی همسنگ زهراوی به شمار میرفت.۲۵ ابن زهر از بزرگترین پزشكان در طب بالینی بود. وی طبیب و وزیر عبدالمؤمن موحدی بود و در سال ۵۵۸ قمری / ۱۱۶۲ میلادی در اشبیلیه درگذشت.
امتیاز طبی ابن زهر بر سایر اطبای اندلس به این است كه وی همهی كوشش خود را تنها صرف مطالعه و تحقیق در علم پزشكی كرد. ابن زهر شش كتاب تألیف نمود كه مهمترین آن التیسیر فی المداواه و التدبیر (راه آسان مداوا و پیشگیری) بود.۲۶ او اول كسی بود كه از حساسیت اس تخوانها سخن گفت و نیز بیماریهای پوستی، به ویژه جرب (پیسی) itchmiteرا مورد تشخیص و تفسیر قرار داد و كتاب صعوبات الجرب را در این مورد تألیف كرد.۲۷ برخی او را قدیمیترین انگلشناس و نخستین كسی دانستهاند كه انگل مولد جرب را معرفی كرده است؛ اگر چه اخیراً گفتهاند در این مورد احمد طبری بر او مقدم بوده است.۲۸ او همچنین تاولهایی را كه در روی پردهی میانهی سینه پیدا میشود و به تاولهای تومور مشهور است، به وضوح معرفی كرد. ابن زهر نخستین پزشكی بود كه به گشودن نای هوایی و تغذیهی مصنوعی (از راه مری و یا به طور مستقیم، وقتی كه مری فلج شده باشد) توصیه كرد. وی دربارهی بیماریهای دیگری كه به بیماری سرطان معده منجر میشوند، تعاریف روشنی داشت.۲۹ ابن زهر یبوست مزاج را با انگوری معالجه میكرد كه تاك آن را با آب محتوی داروی مسهل آبیاری كرده باشند.۳۰ او از هواداران كالبدشكافی بود و خود استخوان مردگان را مورد تحقیق قرار میداد.
در منابع هرجا به طور مطلق «ابن زهر» گفته شده، منظور هموست و این در حالی است كه این لقب، به افراد خاندانی اطلاق میشد كه شش نسل متوالی از قرن ۴ تا ۷ قمری پزشكان نامدار از آن برخاستند. پزشكانِ این خاندان در دربار سلاطین و امرای بنیعباد، مرابطون و موحدون در اندلس و مراكش خدمت میكردند. اولین پزشك این خاندان ابومروان عبدالملك بن محمد بن مروان بن زهر بود. او طبیب و فقیه اشبیلی بود. در مصر و قیروان پزشكی را آموخت و مدتی طولانی در این دو شهر اقامت گزید و بعد به اندلس رفت. او سرآمد پزشكان عصر خود بود. یكی از آرای شاذ او این بود كه حمام با آب گرم بدن را بدبو میكند و تركیب خلطها را بر هم میزند.۳۱ دیگر پزشك معروف این خاندان، ابوالعلاء زهر بن عبدالملك بود. او از چنان مهارتی برخوردار شد كه پزشكان پیش از خود را تحت الشعاع قرار داد و مایهی افتخار مغربیان گردید. ۳۲كتابها و مقالاتی به او نسبت دادهاند كه از جملهی آنها كتاب جامع اسرار الطب، دربارهی فیزیولوژی انسان به ویژه دستگاه گوارش، درمان و پرهیز و رژیم غذایی است؛ و كتاب مجربات كه موضوع آن اثرها و فواید دارویی اعضای حیوانات، نباتات، درختان، میوهجات و سنگها ست و به ترتیب الفبا تنظیم شده است. از این خانواده، دو زن هم در پزشكی شهرت پیدا كردند كه در حرمسرای منصور موحدی طبابت میكردند.۳۳پزشك دیگر قرطبه در قرن چهارم هجری، ابن جلجل (بر وزن سنبل = سبكروح و خردمند) اندلسی (ت ۳۳۲ ق / ۹۴۴م) بود. شهرت او عمدتاً مدیون كتاب تاریخ الحكما۳۴ و یا طبقات الاطباء۳۵ اوست كه قدیمیترین تاریخ عربی موجود دربارهی پزشكان مسلمان است. سال درگذشت وی درست مع لوم نیست. تاریخ تألیف اثرش (۳۷۷ق / ۹۸۷م) كه خود آن را ذكر میكند، مسلم است.۳۶
پزشك دیگر، عریب بن سعد قرطبی بود كه در دربار عبدالرحمن سوم و نیز حكم دوم (نیمهی قرن ۴ق / ۱۰م) میزیست. شهرت او اولاً به اعتبار نگارش تاریخ مسلمانان (مورها) اسپانیا و افریقا كه بعدها مورد استفادهی ابن عذاری مراكشی قرار گرفت و ثانیاً از جهت پزشكی بود. ا و بیشتر در امراض مربوط به زنان در علم جنینشناسی تبحر داشت.۳۷ كتاب طبی مهمی كه از او به جا مانده، كتاب خلق الجنین و تدبیر الحبالی و المولدین است.۳۸
ابن وافد (۴۶۷ق / ۱۰۷۵م) پزشك و داروساز اندلسی از اهالی طلیطله بود كه در اروپا به aben gueflt شناخته میشد. او از شاگردان ابوالقاسم زهراوی بود و همچنین در طلیطله و قرطبه به فراگیری آثار طبیبان و حكیمان یونانی، از جمله جالینوس و ارسطو پرداخت و در طب و دا روسازی چیرهدست شد.۳۹ از آثار طبی او میتوان تدقیق النظر فی علل حاسه البصر و نیز مجربات فی الطب و الوساد فی الطب را نام برد.۴۰ كتابی نیز دربارهی خواص درمانی گرمابه به وی نسبت دادهاند كه ترجمهی لاتین آن در ونیز (۱۵۵۳م) به چاپ رسیده است.۴۱
سایر پزشكان اندلس كه بیشترین شهرت آنان در سایر دانشها (فلسفه، تاریخ و...) است نیز درنوآوریهای طبی اندلس نقش مهمی ایفا كردهاند كه اینجا به اشارهی مختصری اكتفا میكنیم.
ابوالولید بن رشد (قرن ۶ ق / ۱۲ م) به لاتین averroes كه شهرت بیشتر او در فلسفه و به عنوان شارح آثار ارسطو است؛ در عین حال، پزشك زبردستی نیز بوده است. كتاب درسی طبی جامع ابن رشد در اندلس به كتاب قانون ابن سینا ترجیح داده میشد.۴۲ گفتهاند كه اولین بار اب ن رشدِ حكیم بود كه نشان داد یك تن دوبار به بیماری آبله مبتلا نمیشود.۴۳ تألیفات پزشكی او عبارتاند از: تلخیص كتاب الحمیات لجالینوس، تلخیص العلل و الاغراض، تلخیص الاعضاء الاَلمه، تلخیص القوی الطبیعیه، تلخیص المزاج، تلخیص الاسطقسات لجالینوس، تلخیص الخمس مق الات الاولی من كتاب الادویه المفرده لجالینوس، مجموعهی این نوشتهها تحت عنوان تلخیصات الی جالینوس ویراستهی دلاكو نثپثیون باثكث دبنیتو در ۱۹۸۴ میلادی در مادرید منتشر شده است.۴۴ كتابهای دیگر او در این زمینه عبارتاند از: رسائل ابن رشد الطبیهٔ، شرح ارجوزهٔ ابن سینا فی الطب؛ كتاب الكلیات (كه به گفتهی رنان، این اثر یك دورهی كامل پزشكی در هفت كتاب است)؛ مقالهٔ فی التریاق؛ مقالهٔ فی المزاج؛ مقالهٔ فی المزاج المعتدل؛ مراجعات و مباحث بین ابیبكر بن طفیل و بین ابن رشد فی رسمه للدّواء فی كتابه الموسوم بالكلیات، مسأ لهٔ فی نوائب الحمّی (دربارهی تبهای متناوب)، مقالهٔ فی الحمیات العفن (دربارهی تبهای عفونی).۴۵
فیلسوفی دیگر كه در طب نیز دستی داشت، موسی بن میمون قرطبی (قرن ۶ ق / ۱۲م) بود. او در طب چنان شهرت پیدا كرد كه صلاح الدین ایوبی و پسرش ملك افضل و نیز قاضی فاضل، وزیر مشهور صلاح الدین، به او رجوع میكردند. ابن ابی اصیبعه او را در طب «یگانهی روزگار خود» می خواند. مایرهوف در مقالهی «كتب طبی ابن میمون» (۱۷۱-۱۵۲) شرحی دربارهی آثار طبی ابن میمون آورده است.۴۶ آثار پزشكی او عبارتاند از: مختصرات از كتاب جالینوس، شرح فصول بقراط و فصول موسی كه به گفتهی مایرهوف بزرگترین و مهمترین كتاب طبی ابن میمون است. در این كتاب ۱۵۰۰ كلام از جالینوس و دیگر اطبای قدیم، همراه با ۴۲ نظر انتقادی و تحقیقی نقل شده است كه با جملهی «قال موسی» آغاز میشود. افزون بر این نقل قولهایی از ابن زهر، تمیمی و ابن رضوان هم در آن دیده میشود.
این كتاب شامل ۲۵ فصل است: فصل یك تا سه در آناتومی و فیزیولوژی و پاتولوژی عمومی، فصل چهار و پنج در علم العلامات و تشخیص امراض...، فصل هفت در علم الاسباب، فصل هشت در معالجات...، فصل ده و یازده در تب و بحرانها، فصل دوازده تا چهارده دربارهی مقیئات و مسهلا ت، فصل پانزده در بیماریهای زنان، فصل هفده در بهداشت، فصل هجده در ورزش، فصل نوزده در گرمابه رفتن، فصل بیست در رژیمهای غذایی، فصل بیست و یك و بیست و دو در داروشناسی، فصل بیست و سه و بیست و چهار دربارهی آرای جالینوس و فصل بیست و پنج در نقد آرای جالینوس. این اثر با ترجمههای عبری و آلمانی و لاتین بارها به طبع رسیده است.
برخی دیگر از آثار پزشكی او بدین قرارند: رسالهٔ فی البواسیر (كه دارای هفت فصل است شامل: هضم غذا، غذاهایی كه در این بیماری باید از آن پرهیز كرد، غذاهایی كه برای این بیماری مفید است، داروهای ساده و مركب برای استعمال داخلی، داروهای موضعی، حمام و روغن مالی، ت دخین و بخور)، رسالهٔ فی الجماع، مقالهٔ فی الربو (آسم) و... .۴۷
طبیب - فیلسوف دیگری كه باید از او نام برد، ابن طفیل اندلسی (قرن ۶ ق / ۱۲م) است. حذاقت و مهارت وی در طب و جراحی ستوده شده است.۴۸ ابن طفیل مدتها در دستگاه ابو یعقوب یوسف بن عبدالمؤمن، عنوان وزیر و طبیب داشت؛۴۹ اما سرانجام طبابت ابو یعقوب را به ابن رشد (ك ه احتمالاً شاگردش بود) واگذار كرد و تنها در سمت وزارت باقی ماند. ابن طفیل در طب تألیفاتی داشت كه از جمله میتوان از ارجوزهی طبیه نام برد.۵۰طبیب - فیلسوف دیگر ابن باجّه (قرن ۱۶ ق / ۱۲م) است. نام لاتینی شدهی او در سدههای میانه avempace است. او نیز در طب تألیفاتی داشته است.۵۱
ابن خطیب اندلسی (قرن ۸ ق / ۱۴م) پزشك حاذق دیگری است كه شهرتش در ادب و تاریخ بیش از طب است. در قرن ۱۴ میلادی كه در اروپا طاعون شیوع پیدا كرد و مسیحیان آن را كار خدا تلقی كردند، این پزشك مسلمان در رسالهای فرضیهی سرایت بیماری را مطرح كرد.۵۲ شاید بالاترین مراحلی كه پزشكان مسلمان در مورد شناخت عوامل بیماری طی كردهاند. همان كشف قانون سرایت بیماری باشد. لسان الدین بن خطیب در كتاب خود، مقنعه السائل عن المرض الهائل - كه احتمالاً همان كتابی است كه وی در ترجمهی خود با عنوان الكلام علی الطاعون المعاصر از آن یا د كرده است۵۳ - به شبهات دربارهی این قضیه پاسخ گفته است؛ علاوه بر آن، ابن خطیب معتقد بود كه میزان تأثیر سرایت بیماری و درجهی سرعت ابتلا به آن منوط به شرایط جسمانی انسان است. با كشف قانون سرایت بیماری توسط مسلمین، عملاً نظریهی شناخت علل بیماری بر اساس اخلاط چهارگانه (نظریهی یونانیان) به كلی فرو ریخت.۵۴
علاوه بر پزشكانی كه ذكرشان رفت، پزشكان دیگری نیز در اندلس بودند كه شهرت كمتری داشتند و در اینجا متعرض نام ایشان نمیشویم.۵۵
● داروشناسی
تنوع اقلیم و وسعت قلمرو اسلام كه از چین تا اندلس امتداد داشت، مسلمین را بیش از یونانیها با انواع ادویهی مفرده آشنا كرد. اگر چه فارماكولوژی اسلامی بر مبنای یونانی و ایرانی بود، ولی توسط مسلمین گسترش پیدا كرد و نام صدها ادویهی مفرده كه برای یونانی ها مجهول بود، در فارماكولوژی اسلامی وارد شد.۵۶
در اندلس بیش از سایر مناطق اسلامی، كشاورزی و گیاهشناسی و داروشناسی پیشرفت داشت. در این مورد، آثار نویسندگانی چون ابن وافد طبیب، ابن بصال طلیطلی، ابوالخیر و ابن حجاج اشبیلی و بالاخره ابن عوام و ابن بیطار قابل توجه است. در قرن پنجم هجری در جاهایی چون طلی طله و اشبیلیه كشاورزان، باغهای گیاهشناسی برای انجام تحقیقات گیاهی درست میكردند. كشاورزی و گیاهشناسی با طب و داروسازی رابطهی نزدیك داشت. كتاب عمدهٔ الطبیب فی معرفه النبات لكل لبیب (قرن ۵ ق) از مؤلفی مجهول، اوج این رابطه را نشان میدهد.۵۷ دانشمندان مسل مان در این رشته و در پیشبرد كشاورزی در اسپانیا چنان پیشرفت كردند كه فقط در قرن ۱۹ میلادی با توسعهی علم شیمی بر آن سبقت گرفته شد.۵۸
▪ مشهورترین داروشناسان اندلس عبارت بودند از:
ابن جلجل (قرن ۴ ق / ۱۰م) پزشك و گیاهداروشناس مشهور اندلس بود. او آثار مهمی در داروشناسی دارد كه عبارتاند از:
۱) تفسیر اسماء الادویه المفرده، كه بر كتاب الادویهٔ المفرده، یا الحشائش دیسقوردیس نوشته شده است؛
۲) مقالهٔ فی الذكر الادویه التی لم یذكرها دیسقوریدس فی كتابه كه در واقع استدراك كتاب الحشائش دیسقوریدس است؛ ۳. مقالهٔ فی ادویه التریاق؛ ۴. رسالهٔ فی العقاقیر.۵۹
داروشناس معروف دیگر ابن وافد طبیب (قرن ۵ ق / ۱۱م) بود. وی در كشاورزی و گیاهشناسی نیز دست داشت. چنان كه باغ مشهورِ سلطان، زیر نظر او احداث شد. ابن وافد در زمینهی ادویهی مفرده مهارتی تام داشت.۶۰ در غالب منابع آمده است كه وی به روشهای تغذیه بیش از تجوی ز دارو گرایش داشت و در میان داروها نیز آنچه سادهتر بود بر داروهای مركب ترجیح میداد و در تركیب داروها نیز به حداقل بسنده میكرد.۶۱ مشهورترین اثر او در این زمینه الادویهٔ المفردهٔ است كه به گفتهی صاعد اندلسی همهی آموزشهای طبی دیسقوریدس و جالینوس را در ب ر میگرفته و مؤلف بیست سال از عمر خود را بر سر تألیف و تدوین آن گذاشته است.۶۲
بزرگترین داروشناس در اسپانیای مسلمان، غافقی قرطبی (قرن ۶ ق / ۱۲م) بود كه نظرهای مشروحی دربارهی گیاهان اندلسی ارائه داد. او گیاهانی از اسپانیا و افریقا فراهم آورد و نام عربی و لاتینی و بربری آنها را ضبط كرد و وصف آنها را چنان آورد كه میتوان گفت درستت ر و دقیقتر از آن به عربی نیامده است. تألیف اساسی او الادویهٔ المفردهٔ نام دارد۶۳ كه مورد استفادهی ابن بیطار بوده است. به عقیدهی مایرهوف، غافقی بیتردید داروشناسی نوآور و بهترین گیاهشناس قرون وسطی و جهان اسلام بوده است.۶۴ ابن الرومیه (قرن ۶ و ۷ ق / ۱۲ و ۱۳م) ملقب به عشّاب، نباتی و زهری، گیاهشناس و داروشناس بزرگ اندلس بود. اصل وی از قرطبه بود و در اشبیلیه متولد شد. وی پس از آموختن علم حدیث، به علم گیاهشناسی متمایل شد و برای شناخت و دستهبندی نباتات، سراسر اندلس و مغرب و افریقیه را زیر پا گذاشت، پس از آن رهسپار مشرق شد و در مصر و شام و عراق و حجاز به تحقیق و تفحص در نباتات پرداخت و بسیاری از نباتات ناشناخته را دستهبندی و غوامض این علم را حل كرد.۶۵ وی برجستهترین گیاهشناس مسلمان است كه نباتات ناشناخته را نه فقط از دیدگ اه پزشكی، كه از نظر دانش گیاهشناسی نیز مطالعه كرد و توانست زمینهی این علم را توسعه داده، تجارب خود را به وسیلهی شاگردانش كه بزرگترین آنها ابن بیطار است به آیندگان انتقال دهد. او پس از سفرهای دور و دراز در مشرق، به موطن خود باز گشت و دكانی برای فروش گ یاهان دارویی گشود.● ۶۶ آثار او در علم گیاهشناسی عبارتاند از:
۱) تفسیر اسماء الادویهٔ المفردهٔ من كتاب دیسقوریدس؛
۲) مقالهٔ فی تركیب الادویه؛
۳) الرحله النباتیه، كه مهمترین اثر او بود و در آن انواع گیاهانی را كه كشف كرده بود با ذكر نام و خواص آنها جمع آورده بود؛
۴) التنبیه علی اغلاط الغافقی.۶۷
طبیب گیاهشناس دیگری كه باید از او نام برد، ابن عوام اشبیلی (قرن ۶ ق / ۱۲م) است. كتاب او موسوم به كتاب الفلاحهٔ، مهمترین كتاب عربی در این زمینه است. این اثر به همان اندازه كه از نظر ادبی حایز اهمیت و متكی بر نوشتههای یونانی و عربی است، به همان اندازه ه م بر اساس آگاهیهای عمیق تجربی و كاربردی نوشته شده است. كتاب الفلاحهٔ طی یك شرح دقیق، ۵۸۵ نوع رستنی را كه ۵۵ نوع آن درخت میوه است معرفی میكند. به عقیدهی مایرهوف این كتاب را باید یكی از مهمترین رسالات عربی در مورد علوم طبیعی و بهخصوص علوم گیاهشناسی به شمار آورد.۶۸
ابن بیطار مالقی (قرن ۷ ق / ۱۳م) معروفترین دانشمند گیاهشناس و داروشناس اندلس بلكه همهی جهان اسلام بود و او را جانشین به حق دیسقوریدس دانستهاند.۶۹ ابن بیطار برای تحقیق در انواع نباتات طبی در اندلس، شمال افریقا، مصر، سوریه و آسیای صغیر مسافرتها كرد و نتیجهی آن، دو كتاب معتبر و مشهور در این زمینه است:
۱) المغنی فی الادویهٔ المفردهٔ، كه بر حسب معالجات اعضای بدن و تأثیر درمانی داروها تنظیم شده است؛
۲) الجامع فی الادویهٔ المفردهٔ،۷۰ كه به مفردات ابن بیطار معروف است.
او در كتاب الجامع فی الادویهٔ المفردهٔ، از داروهای ساده كه از مایههای حیوانی یا گیاهی یا معدنی به دست میآید سخن گفته و تجربیات و تحقیقات شخصی خویش را بر آن افزوده است. ابن بیطار حدود ۱۴۰۰ نوع ادویهی مفرده را - كه ۳۰۰ مورد از آن تازگی داشتند - به ترتیب حروف الفبا نام برده است۷۱ شرح این داروها بسیار دقیق نوشته شده و نامهای مترادف، نامهای یونانی و حتی اغلب اسم مترادف فارسی، بربر و نامهای محلی اسپانیولی آنها هم در این كتاب آمده است.۷۲
مفردات ابن بیطار از حیث جامعیت و دقت چنان بود كه از عهد دیسقوریدس تا دورهی رنسانس اروپا شاید هیچ كتابی كه با آن قابل مقایسه باشد به وجود نیامد.
در اسپانیا مطالعات مسلمین راجع به نباتات، نه فقط در كتاب بلكه به ویژه در طبیعت انجام میشد.۷۳
● تأثیر طب اندلس بر اروپا
انتقال علوم اسلام به اروپا از سه طریق عملی گردید:
۱) تماسهایی كه از زمان صلیبیان بین مسلمانان و غربیها برقرار شد؛
۲) تماسهایی كه در سیسیل واقع شد (كه بیشترین تماسها از این طریق بود)؛
۳) تماسهایی كه در شبه جزیرهی ایبری بین مسلمانان و غربیها برقرار شد، و چنان كه برخی محققان گفتهاند، ارتباطات اخیر بیشترین نتایج را در بر داشته است.۷۴
در قرون اولیهی نفوذ اسلام به اندلس، فرهنگ شرقی به سوی اندلس جریان یافت. فهرست نام طالبان علمی كه از اندلس به جستوجوی دانش، راهی مصر و شام و عراق و... میشدند، مؤید این گفتار است. به تدریج اوضاع تغییر كرد و اندلس خود به مرحلهی تولید علم رسید و بزرگانی در رشتههای مختلف علمی، از جمله طب ظهور كردند. دستاوردهای والای مسلمین در اسپانیا، برای فرهنگ اروپای مسیحی، به ویژه پس از سدهی دهم میلادی [سوم هجری] حایز اهمیت است.۷۵
دربارهی اقتباس غرب از فرهنگ و علوم اسلامی، جوزف كامپل(joseph campell) فیلسوف معاصر آمریكا، در كتاب آفریننده اساطیر،(creative mythology) فصلی از تألیف خود را به میراث اسلام leogacy of islamاختصاص داده است. او در این فصل، از ارزش معنوی و علمی فرهنگ اسلا می و چگونگی انتقال آن به اروپا به تفصیل سخن گفته است.۷۶
اقتباس علوم اسلامی از نیمههای قرن چهارم هجری آغاز شد و شهر طلیطله مركز عمدهی نهضت علمی در این برهه از زمان بود.
● دارالترجمهی طلیطله
طلیطله بعد از تسلط مسیحیان به سال (۴۷۸ ق / ۱۰۸۵م) كه مقام خود را به عنوان مركز فرهنگ اسلامی محفوظ داشته بود، راه اصلی برای انتقال ذخایر معنوی عرب به غرب بود. در طلیطله، به همت ریموند اول، اسقف اعظم طلیطله (۵۲۰ -۵۴۶ ق / ۱۱۲۶- ۱۱۵۱م) مدرسهی منظمی بر ای ترجمه تأسیس شد و مترجمان زیادی از آن بیرون آمدند.۷۷ از جمله علمای بریتانیا كه بدانجا راه یافتند، میشل اسكات و رابرت آوچستر بودند. ادلارد آوباث نیز در همین دوران به اسپانیا سفر كرده بود.۷۸ این مترجمان كتابهای علمی بسیاری را به لاتین ترجمه كردند.
هنگامی كه پیترونرابل(piter venerable) و ابوت كلونی(abbot of cluny) به دعوت رییس دارالترجمهی طلیطله، رومان سوتاتی(roman of sauvetat) (۱۱۵۱ - ۱۱۲۶م) از آن جا دیدن كردند بیش از هفتاد تألیف از زبان عربی به لاتین ترجمه شده بود.۷۹ در نتیجهی این ترجمهها بسی اری از اصطلاحات فنی عربی به زبانهای اروپایی راه یافت؛ از جمله كلمه julep (از جلاب عربی = گلاب) به معنای شربت طبی معطر؛ كلمهی rob (همان رب عربی) به معنای عصارهی میوهی غلیظ كه با عسل آمیخته باشد؛ كلمهی syrup(شراب عربی) به معنای آبی كه شكر را به نسبت معینی در آن حل كرده و بعضی مایههای طبی بر آن افزوده باشند و كلمهی soda(= صداع) كه در قرون وسطی به معنای سردرد به كار میرفت.۸۰
در قرن ششم جریان اقتباس علوم اسلامی به مناطق دیگری مانند فرانسه،۸۱ آلمان، اروپای مركزی و انگلیس۸۲ رسید. قرن ششم این ویژگی را داشت كه مترجمانی پدید آمدند كه علاوه بر تواناییهای زبانی، معلومات علمی تخصصی لازم برای ترجمهی متون تخصصی را نیز داشتند. این د وره آغاز مرحلهی تقلید محسوب میشود.
شمال غربی افریقا و اسپانیا به ویژه طلیطله كه جرارد كرمونایی و میشل اسكات در آن جا به كار مشغول بودند، در انتقال طب اسلام به اروپا نقش معتبر داشت.۸۳ لازم است ذكر شود كه در این زمان سطح معالجه در اروپا بسیار پایین بود. یادداشتهای اسامهٔ بن منقذ، یكی از قه رمانان جنگهای صلیبی كه درنبورگ drenbourg آن را جمعآوری كرده و اصل عربی را به همراه ترجمهی فرانسوی آن منتشر نموده،۸۴ حاكی از این امر است. اسامه شیوهی طبابت پزشكان مغرب زمین را این گونه ترسیم میكند:
بنا به خواهش كوتوال فرنگیِ قلعهی منیطره، كه در لبنان واقع است، عموی اسامه، پزشكی را اعزام میكند. طولی نمیكشد كه پزشك برمیگردد و حكایت قابل توجهی را نقل میكند. او مجبور بود یك سرباز و یك زن را معالجه كند. سرباز در پای خود دُملی داشت و پزشك مسلمان تد بیری اندیشید كه عفونتهای آن بالا آمد و دمل باز شد و عفونت به صورت رضایتبخشی خارج شد. اما زن دچار بیماری سل بود. پزشك مسلمان رژیم غذایی خاصی را تجویز كرد كه حاوی سبزیجات تازه و فراوان بود. در اینجا پزشك فرنگی به صحنه آمد. او از سرباز پرسید آیا میخواهد با یك پا زنده بماند، یا با دو پا بمیرد. سرباز پاسخ داد میخواهد زنده بماند؛ لذا پزشك دستور داد با تبر پای او را قطع كنند. با دومین ضربهی تبر، مرد بیمار جان باخت. معالجهی آن زن بدتر از این بود. دكتر فرنگی گفت: دیوی بر او مستولی شده و باید موهایش تراشید ه شود. این كار انجام شد. بیماری او افزون شد. پزشك گفت كه دیو به داخل سر او وارد شده و سپس شكافی در سر او ایجاد كرد كه جمجمهی وی دیده میشد و با آب و نمك مغز را شستوشو داد. این زن بلافاصله مرد؛ از اینرو پزشك عرب از مردم پرسید: آیا [با وجود این پزشك فرن گی] نیازی به من هست؟ آنها پاسخ منفی دادند؛ لذا وی به وطن خود برگشت.۸۵
اسامه حكایتی مشابه از زبان گیوم دوبور(guillaume de bures) كه به همراه او از عكا تا طبریه مسافرت كرده بود، نقل میكند:
گیوم گفت: در كشور ما و در میان همراهان ما پهلوانی دلیر و تنومند بود كه بیمار گشت و چیزی نمانده بود كه بمیرد. سرانجام دست به كار آخرین علاج زدیم و به یك كشیش مسیحیِ بسیار مقتدر مراجعه كردیم و بیمار را به وی سپردیم. ما ایمان داشتیم كه كافی است او دست به ب دن بیمار گذارد تا بیدرنگ بیمار شفا یابد. همین كه كشیش بیمار را دید گفت «موم بیاورید». مقداری موم آوردیم و او مومها را نرم كرد و از آن دو گلوله مانند بند انگشت ساخت و هر یك را در یكی از منخرین بیمار فرو كرد. فوراً مریض محتضر جان داد. ما تعجبكنان گفتیم: «مرد!». كشیش پاسخ داد: «بله، رنج میكشید و من منخرینش را گرفتم تا بمیرد و آرام شود!.۸۶
این قبیل حكایات نشان دهندهی آن است كه به نظر اعراب آن عصر، طب اروپاییان در قبال طب خودشان بسیار وحشیانه و بدوی بود.۸۷
آغازگر جنبشی كه به آشنایی غرب با طب اسلامی انجامید، فردی به نام قسطنطین افریقی (۴۸۰ ق / ۱۰۸۷م) از حوزهی تمدن اسلامی بود. در واقع اروپای قرون وسطی معلومات طبی خود را به ویژه مرهون قسطنطین و جرارد كریمونایی۸۸ (۵۸۳ ق / ۱۱۸۷م) بود كه كتب طبی چون: تصریف زه راوی، طب منصوری و قانون بوعلی را ترجمه كردند. ترجمهی قسمت جراحی كتاب التصریف در نیمهی دوم قرن دوازدهم میلادی از عربی به لاتین كه به وسیلهی جرارد كرمونایی در شهر طلیطله انجام گرفت و نخستین بار در سال ۱۴۹۷ میلادی در شهر ونیز ایتالیا تحت عنوان libre als ahatavi de cirurgia چاپ و منتشر گردید و سپس در سال ۱۴۹۹ و ۱۵۰۰ دو چاپ دیگر از آن صورت گرفت. چاپ ونیز در سالهای ۱۵۲۰ و ۱۵۳۲ و ۱۵۴۰ نیز تجدید گردید. نخستین چاپ جدید كتاب، كه در آن متن عربی همراه با ترجمهی لاتینی آورده شده، در سال ۱۷۷۸ در اكسفورد صورت پذی رفته و در سال ۱۸۶۱ ترجمهای به زبان فرانسه از آن شده است. با نشر ترجمههای متعدد كتاب التصریف، علم جراحی در غرب در سطح عالیتری قرار گرفت و كتاب زهراوی یكی از مهمترین كتابهای این فن در دورهی رنسانس شد و تا آغاز قرن هفدهم میلادی در دانشگاههای مهم اروپ ا، به ویژه اسپانیا و فرانسه تدریس میشد و دانشمندان اروپایی مقالات متعددی دربارهی قسمتهای مهم این كتاب به رشتهی تحریر درآوردند.۸۹
در بین چشمپزشكان غربی، گی دو شولیاك(cuy de chauliac) (۱۳۶۳م) در دویست موضع، از زهراوی نقل قول میكند.۹۰نام وی، در نوشتههای پزشكی لاتینی به صورتهای تصحیف شدهی زیر فراوان دیده میشود: البوكاسیس،(albucasis) ابوكاسا،(abbu cassa) بولكاسیس،(bulchasis) بول كاریس(bulcaris)و غیره.۹۱ بعضی از عملیات مهم جراحی كه به اطبای بزرگ اروپایی منسوب كردهاند، در كتاب زهراوی مطرح شده است؛ از آن جمله، مسألهی بندآوردن جریان خون شرایین، كه در قرن شانزدهم، جراح فرانسوی، امبرواس پاره(ambroise pare)بدان شهرت یافت و نیز روش مع روف به «ترند لنبوركی» منسوب به فردریك ترند لنبورك(friedrich trendelenburg) (۱۹۲۴م) از نظر ابوالقاسم زهراوی شناخته شده بود.۹۲ چنان كه گفته شد، نخستین جراحان برجستهای كه در اروپا ظهور كردند، به منزلهی شاگردان زهراوی و دیگر جراحان مسلمان بودند. از جمله كس انی كه فن جراحی اسلامی را در اروپا گسترش داد، گی دو شولیاك بود.۹۳ ترجمههای مختلف و چاپهای متعدد كتاب التیسیر ابن زهر در اروپا، نیز نشان دهندهی رونق این كتاب در مجامع علمی و تأثیر آن در تطور دانش پزشكی در طی قرون وسطی است كه تا رنسانس ادامه داشت.۹۴
مورخان علم طب كشف «قانون سرایت بیماری» را مرحلهی مهمی در تاریخ پزشكی به شمار آوردهاند. ك.سودهف(k.sudhoff) ضمن بررسی پدیدههای وبا و طاعون در اروپا، به این نتیجه رسید كه اندیشهی سرایت بیماری از آغاز قرن ۱۴ میلادی در اروپا منتشر شده است. بدون تردید، اط بای اروپا این طرز فكر را از اساتید مسلمان خود فرا گرفتهاند.۹۵
قدیمیترین مدارس پزشكی اروپا در «سالرنو» بود و پیشینهی تاریخی آن مبهم است. مدرسهی قدیمی دیگر پزشكی، احتمالاً شاخهای از سالرنو بود كه در شهر «مونپلیه» واقع شده بود.۹۶ در این شهر جمعیت نسبتاً زیادی از عرب و یهود، همچنین مسیحیان عرب زبان، بودند و در او ایل قرن دهم ارتباط نزدیكی با مدارس عربی در جنوب اسپانیا داشتند. به همین دلیل سهم مونپلیه در توسعهی پزشكی اروپا از طریق ارتباط با عربها، مهمتر از آن است كه عموماً مطرح میشود.۹۷
«جراحی» به تدریج و با تأخیر به مدارس پزشكی اروپا راه یافت. پس از سال ۱۱۶۳ میلادی دستوری از كلیسا مبنی بر منع آموزش جراحی در مدارس پزشكی صادر شد. احتمالاً، در اثر گسترش وسیع مطالعات پزشكی، طرز تفكر كلیسا نسبت به جراحی تغییر یافت و لذا در سال ۱۲۵۲ میلادی برای «برنو»، اهل ایتالیا، خلق یك اثر مهم كه chirargica magna نام گرفت، ممكن شد.۹۸
كتابهای قدیمی نشان میدهد كه پزشكی اروپا در قرنهای پانزدهم و شانزدهم نیز، وابسته به پزشكی اعراب و امتدادی از آن بوده است.۹۹
نویسنده:زهرا الهوئی نظری
پینوشتها:
*) استادیار دانشگاه الزهراء.
۱. ادوارد براون، تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجبنیا، ص ۱۶ و فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ترجمهی محمدرضا عطایی، ص ۴۶.
۲. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژهی طب و جبران مسعود، والرائد، ذیل همان واژه.
۳. حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، ص ۲۰.
۴. ابوعبداللَّه محمد بن احمد بن یوسف خوارزمی، مفاتیح العلوم، ترجمهی خدیو جم، ص ۱۴۷ - ۱۷۳.
۵. در آغاز جلد چهارم صحیح بخاری دو كتاب آمده كه در هشتاد فصل آن، احادیث مربوط به بیمار، بیماری و درمان و... نقل شده است.
۶. فیلیپ خلیل حتَی، تاریخ عرب، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، ص ۷۳۷.
۷. مهدی محقق، «طب در اسلام»، مجله فرهنگ، شماره پیاپی ۲۰ و ۲۱، ویژهی تاریخ علم، ص ۲۸۰، به نقل از اخوینی بخاری، هدایهٔ المتعلمین، ص ۵۵۱.
۸. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۳، ص ۱۶۱.
۹. نورالدین آل علی، اسلام در غرب، ص ۳۴۱.
۱۰. فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۸.
۱۱. مهدی محقق، «زهراوی در كتاب التصریف»، همان، دومین بیست گفتار، ص ۲۸۳؛ آلدومیهلی، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهانی، ترجمهی رضوی - علوی، ص ۴۰۴.
۱۲. او تحت عنوان المكاوی، داغكنهای مختلف را نام برده است؛ از جمله: المكواه الزیتونیه، المكواه المسماریه، المكواه ذات سكینین، المكواه الهلالیه و... ر.ك: مهدی محقق، «الزهراوی در كتاب التصریف»، ص ۲۸۵.
۱۳. علوم اسلامی و نقش آن... آلدومیهلی، ص ۴۰۴.
۱۴. از جمله انبویه )cannula(، جفت )forcrps(، زرّاقه )syringe(، ثنَاره )hook(، فاس )pickaxe(، قاثاطیر )catheter( و... (ر.ك: مهدی محقق، همان، ص ۲۸۹ - ۲۹۱).
۱۵. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۵۵.
۱۶. مهدی محقق، همان، ص ۲۷۹.
۱۷. سیدحسن تقیزاده، تاریخ علوم در اسلام، به كوشش عزیزاللَّه علیزاده، ص ۲۴۵.
۱۸. .climax of chemical therapy in ۰۱ th century arabic medicine
۱۹. فؤاد سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ج ۳، ص ۴۵۷.
۲۰. تقی زاده، همان، ص ۲۴۶.
۲۱. آلعلی، اسلام در غرب، ص ۳۴۱.
۲۲. فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۸.
۲۳. آل علی، همان، ص ۳۴۲.
۲۴. آلدومیهلی، همان، ص ۴۶۶ - ۴۶۷.
۲۵. مقری، نفخ الطیب من غصن الاندلس الرطیب، ج ۱، ص ۸۹۹؛ فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۹.
۲۶. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی ابن زهر، ج ۳، ص ۶۳۳ - ۶۳۴؛ حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ص ۲۰۳؛ فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۹ - ۷۴۰.
۲۷. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی ابن زهر، ج ۳، ص ۶۳۳.
۲۸. همانجا.
۲۹. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۵۵، به نقل از مقالهی «ابن زهر»، دایرهٔ المعارف اسلامی (انگلیسی)، ج ۳، ص ۹۷۸.
۳۰. عبدالحسین زرینكوب، كارنامه اسلام، ص ۵۵.
۳۱. مقالهی «ابن زهر»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳، ص ۶۳۰.
۳۲. محمدبن عبداللَّه ابن ابار، التكملهٔ لكتاب الصله، ج ۱، ص ۳۳۴.
۳۳. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن زهر»، ج ۳، ص ۶۳۵.
۳۴. براون، تاریخ طب اسلامی، ص ۱۳۴؛ قفطی، تاریخ الحكما، ص ۲۶۴.
۳۵. سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ج ۳، ص ۴۳۷.
۳۶. همانجا.
۳۷. آلدومیهلی، همان، ص ۴۰۴.
۳۸. سزگین، همان، ج ۳، ص ۴۲۳.
۳۹. قاضی صاعد اندلسی، طبقات الامم، به كوشش حیاه بوعلون، ص ۱۹۵ - ۱۹۶.
۴۰. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله «ابن وافد»، ج ۵، ص ۶۵ - ۶۶.
۴۱. همانجا.
۴۲. تاریخ علم كمبریج، فصل ۵، علم عرب، ص ۳۲۸.
۴۳. زرینكوب، كارنامه اسلام، ص ۵۴.
۴۴. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن رشد»، ج ۳، ص ۵۶۴.
۴۵. همان، ص ۵۶۴ - ۵۶۵.
۴۶. همان، ذیل مقالهی «ابن میمون»، ج ۵، ص ۱۳.
۴۷. همان، ص ۱۲ - ۱۳؛ آلدومیهلی، همان، ص ۴۲۹ و ۴۳۲؛ قفطی، تاریخ الحكماء، ص ۴۳۶؛ عبداللَّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمهی عبدالحمید آیتی، ج ۴، ص ۵۷۹.
۴۸. علی ابن ابی زرع، انیس المطرب، ص ۲۰۷.
۴۹. همانجا.
۵۰. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن طفیل»، ج ۴، ص ۱۳۷؛ عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج ۴، ص ۵۷۵.
۵۱. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن باجه»، ج ۳، ص ۷۰.
۵۲. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۵۶ - ۵۷.
۵۳. احمدبن محمد مقری، نفخ الطیب، تحقیق احسان عباس، ج ۷، ص ۹۹؛ دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن خطیب».
۵۴. فؤاد سزگین، همان، ص۵۷.
۵۵. ر.ك: فؤاد سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ج ۳، ص ۴۲۰، ۴۲۱، ۴۲۳، ۴۲۴، ۴۳۷، ۴۵۱، ۴۵۶، ۴۷۹؛ عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج ۴، ص ۵۶۸.
۵۶. زرینكوب، همان، ص ۶۱.
۵۷. میراث اسپانیای مسلمان، زیر نظر سلمی خضرا جیْوسی، گروه ترجمه زبانهای اروپایی، ج ۲، ص ۶۲۱ - ۶۲۹.
۵۸. همانجا.
۵۹. سزگین، همان، ج ۳، ص ۴۳۸؛ دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن جلجل»، ج ۳، ص ۲۴۳ - ۲۴۴.
۶۰. قفطی، تاریخ الحكماء، به كوشش بهمن دارایی، ص ۳۱۴.
۶۱. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن وافد»، ج ۵، ص ۶۵.
۶۲. صاعد اندلسی، طبقات الامم، ص ۱۹۵ - ۱۹۶؛ قفطی، همان، ص ۳۱۴.
۶۳. حتی، همان، ص ۷۳۵.
۶۴. آلدومیهلی، همان، ص ۴۴۹.
۶۵. عنان، تاریخ دولت اسلامی، ج ۴، ص ۵۷۱ - ۵۷۲.
۶۶. ابن ابار، التكمله للكتاب الصله، ج ۱، ص ۱۲۱.
۶۷. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن الرومیه»، ج ۳، ص ۶۰۹.
۶۸. آلدومیهلی، همان، ص ۴۴۹ - ۴۵۰.
۶۹. حتی، همان، ص ۷۳۶.
۷۰. الجامع در چهار مجلد به سالهای ۱۸۷۴ و ۱۸۷۵ میلادی در قاهره به چاپ رسیده است.
۷۱. آلدومیهلی، همان، ص ۴۶۵؛ زرینكوب، همان، ص ۶۱؛ در كتاب میراث اسپانیای مسلمان آمده «ابن بیطار در كتاب جامع المفردات [الادویه و الاغذیه] بیش از سه هزار داروی گیاهی را به ترتیب الفبایی فهرست میكند. این اثر به تنهایی بیش از دو برابر انواع گیاهان توصیف شده در كتاب دیسقوریدس را در بر دارد».
۷۲. آلدومیهلی، همان، ص ۴۶۵.
۷۳. زرینكوب، همان، ص ۶۲.
۷۴. آل علی، همان، ص ۳۴۸؛ آلدومیهلی، همان، ص ۴۷۷.
۷۵. لوكاس هنری، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، ج ۱، ص ۳۶۷.
۷۶. آل علی، همان، ص ۳۵۰.
۷۷. مونتگمری وات، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ترجمه و توضیح حسین عبدالمحمدی، ص ۱۰۶.
۷۸. حتی، همان، ص ۷۵۳ و ۷۵۴.
۷۹. آل علی، همان، ص ۳۵۱.
۸۰. حتی، همان، ص ۷۴۱ و ۷۴۲.
۸۱. سزگین، گفتارهایی پیرامون علوم عربی و اسلامی، ص ۱۴۵.
۸۲. حتی، همان، ص ۷۵۵.
۸۳. همان، ص ۷۴۱.
۸۴. براون، همان، ص ۱۰۵.
۸۵. وات، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ص ۱۱۴ - ۱۱۵؛ براون، تاریخ طب اسلامی، ص ۱۰۶.
۸۶. براون، همان، ص ۱۰۷.
۸۷. همانجا.
۸۸. gerard of cremona در سال ۱۱۱۴ میلادی در شهر كرمون به دنیا آمد. در جوانی به اندلس رفت و در شهر طلیطله اقامت گزید و در دارالترجمهی آن، به كار تحقیق و ترجمهی كتابهای عربی مشغول شد.
۸۹. مهدی محقق، همان، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ تقی زاده، همان، ص ۲۴۴ - ۲۴۵.
۹۰. سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ج ۳، ص ۴۵۷.
۹۱. همانجا.
۹۲. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۶۰.
۹۳. همانجا.
۹۴. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن زهر»، ج ۳، ص ۶۳۳.
۹۵. سزگین، همان، ص ۵۷.
۹۶. وات، همان، ص ۱۱۶.
۹۷. همان، ص ۱۱۶ - ۱۱۷.
۹۸. همان، ص ۱۱۷.
۹۹. همان، ص ۱۱۸.
منابع:
- آدومیه لی، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان، ترجمهی رضوی - علوی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۱).
- آل علی، نورالدین، اسلامی در غرب (انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰).
- ابراهیمی دینانی، غلامحسین، «ابن طفیل»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۴.
- ابن ابار، محمدبن عبداللَّه، التكمله الكتاب الصله، به كوشش عزت عطار (قاهره، ۱۹۵۶).
- ابن ابی زرع، علی، انیس المطرب (رباط، ۱۹۷۲).
- ابن منظور، لسان العرب.
- براون، ادوارد، تاریخ طب اسلامی، ترجمهی مسعود رجبنیا، چاپ چهارم (شركت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴).
- تقیزاده، سیدحسن، تاریخ علوم در اسلام، به كوشش عزیزاللَّه علیزاده (تهران انتشارات فردوس، ۱۳۷۹).
- جبران مسعود، الرائد.
- حتی، فیلیپ خلیل، تاریخ عرب، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، چاپ دوم (موسسهی انتشارات آگاه، ۱۳۶۶).
- خراسانی، شرفالدین، «ابن باجه» دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳).
- -، «ابن رشد»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.
- خوارزمی، ابوعبداللَّه محمدبن احمدبن یوسف، مفاتیح العلوم، ترجمه خدیو جم (انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).
- دیانت، علیاكبر، «ابن الرومیه»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.
- رحیملو، یوسف، «ابن خطیب»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.
- رفیعی، علی - سلیم، عبدالامیر، «ابن زهر»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.
- زریاب، عباس، ابن میمون، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵.
- زرینكوب، عبدالحسین، كارنامه اسلام (تهران، موسسه انتشارات امیركبیر، ۱۳۶۹).
- سزگین، فؤاد، تاریخ نگارشهای عربی، ترجمه، تدوین و آماده سازی موسسه نشر فهرستگان به اهتمام خانه كتاب (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰).
- - ، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ترجمه محمدرضا عطایی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۱).
- سلمی خضرا جیوسی، میراث اسپانیای مسلمان، گروه ترجمه زبانهای اروپایی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۰).
- صاعد اندلسی، طبقات الامم، به كوشش حیاهٔ بوعلون (بیروت، ۱۹۸۵م).
- عنان، عبداللَّه، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمه عبدالحمید آیتی (انتشارات كیهان، ۱۳۶۹).
- قفطی، تاریخ الحكماء، به كوشش بهمن دارایی (انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۱).
- لوكاس، هنری، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، چاپ سوم (تهران، سازمان انتشارات كیهان، ۱۳۷۲).
- محقق، مهدی، «زهراوی در كتاب التصریف»، دومین بیست گفتار (موسسهی مطالعات اسلامی، دانشگاه مك گیل شعبهی تهران، ۱۳۶۹).
- - ، مقالهی «طب در اسلام»، مجله فرهنگ، شماره پیاپی ۲۰ و ۲۱، ویژه تاریخ علم.
- مقری، احمدبن محمد، نفخ الطیب، تحقیق احسان عباس (بیروت، ۱۳۸۸ق).
- نصر، سیدحسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، چاپ دوم (انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۹).
- وات، مونتگمری، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ترجمه و توضیح حسین عبدالمحمدی (قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸).
- یاقوت حموی، معجم البلدان (لبنان، داربیروت، ۱۴۰۸).
- یمینی قائشی، زهرا، «ابن وافد»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵.
پینوشتها:
*) استادیار دانشگاه الزهراء.
۱. ادوارد براون، تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجبنیا، ص ۱۶ و فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ترجمهی محمدرضا عطایی، ص ۴۶.
۲. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژهی طب و جبران مسعود، والرائد، ذیل همان واژه.
۳. حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، ص ۲۰.
۴. ابوعبداللَّه محمد بن احمد بن یوسف خوارزمی، مفاتیح العلوم، ترجمهی خدیو جم، ص ۱۴۷ - ۱۷۳.
۵. در آغاز جلد چهارم صحیح بخاری دو كتاب آمده كه در هشتاد فصل آن، احادیث مربوط به بیمار، بیماری و درمان و... نقل شده است.
۶. فیلیپ خلیل حتَی، تاریخ عرب، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، ص ۷۳۷.
۷. مهدی محقق، «طب در اسلام»، مجله فرهنگ، شماره پیاپی ۲۰ و ۲۱، ویژهی تاریخ علم، ص ۲۸۰، به نقل از اخوینی بخاری، هدایهٔ المتعلمین، ص ۵۵۱.
۸. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۳، ص ۱۶۱.
۹. نورالدین آل علی، اسلام در غرب، ص ۳۴۱.
۱۰. فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۸.
۱۱. مهدی محقق، «زهراوی در كتاب التصریف»، همان، دومین بیست گفتار، ص ۲۸۳؛ آلدومیهلی، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهانی، ترجمهی رضوی - علوی، ص ۴۰۴.
۱۲. او تحت عنوان المكاوی، داغكنهای مختلف را نام برده است؛ از جمله: المكواه الزیتونیه، المكواه المسماریه، المكواه ذات سكینین، المكواه الهلالیه و... ر.ك: مهدی محقق، «الزهراوی در كتاب التصریف»، ص ۲۸۵.
۱۳. علوم اسلامی و نقش آن... آلدومیهلی، ص ۴۰۴.
۱۴. از جمله انبویه )cannula(، جفت )forcrps(، زرّاقه )syringe(، ثنَاره )hook(، فاس )pickaxe(، قاثاطیر )catheter( و... (ر.ك: مهدی محقق، همان، ص ۲۸۹ - ۲۹۱).
۱۵. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۵۵.
۱۶. مهدی محقق، همان، ص ۲۷۹.
۱۷. سیدحسن تقیزاده، تاریخ علوم در اسلام، به كوشش عزیزاللَّه علیزاده، ص ۲۴۵.
۱۸. .climax of chemical therapy in ۰۱ th century arabic medicine
۱۹. فؤاد سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ج ۳، ص ۴۵۷.
۲۰. تقی زاده، همان، ص ۲۴۶.
۲۱. آلعلی، اسلام در غرب، ص ۳۴۱.
۲۲. فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۸.
۲۳. آل علی، همان، ص ۳۴۲.
۲۴. آلدومیهلی، همان، ص ۴۶۶ - ۴۶۷.
۲۵. مقری، نفخ الطیب من غصن الاندلس الرطیب، ج ۱، ص ۸۹۹؛ فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۹.
۲۶. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی ابن زهر، ج ۳، ص ۶۳۳ - ۶۳۴؛ حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ص ۲۰۳؛ فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۹ - ۷۴۰.
۲۷. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی ابن زهر، ج ۳، ص ۶۳۳.
۲۸. همانجا.
۲۹. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۵۵، به نقل از مقالهی «ابن زهر»، دایرهٔ المعارف اسلامی (انگلیسی)، ج ۳، ص ۹۷۸.
۳۰. عبدالحسین زرینكوب، كارنامه اسلام، ص ۵۵.
۳۱. مقالهی «ابن زهر»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳، ص ۶۳۰.
۳۲. محمدبن عبداللَّه ابن ابار، التكملهٔ لكتاب الصله، ج ۱، ص ۳۳۴.
۳۳. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن زهر»، ج ۳، ص ۶۳۵.
۳۴. براون، تاریخ طب اسلامی، ص ۱۳۴؛ قفطی، تاریخ الحكما، ص ۲۶۴.
۳۵. سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ج ۳، ص ۴۳۷.
۳۶. همانجا.
۳۷. آلدومیهلی، همان، ص ۴۰۴.
۳۸. سزگین، همان، ج ۳، ص ۴۲۳.
۳۹. قاضی صاعد اندلسی، طبقات الامم، به كوشش حیاه بوعلون، ص ۱۹۵ - ۱۹۶.
۴۰. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله «ابن وافد»، ج ۵، ص ۶۵ - ۶۶.
۴۱. همانجا.
۴۲. تاریخ علم كمبریج، فصل ۵، علم عرب، ص ۳۲۸.
۴۳. زرینكوب، كارنامه اسلام، ص ۵۴.
۴۴. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن رشد»، ج ۳، ص ۵۶۴.
۴۵. همان، ص ۵۶۴ - ۵۶۵.
۴۶. همان، ذیل مقالهی «ابن میمون»، ج ۵، ص ۱۳.
۴۷. همان، ص ۱۲ - ۱۳؛ آلدومیهلی، همان، ص ۴۲۹ و ۴۳۲؛ قفطی، تاریخ الحكماء، ص ۴۳۶؛ عبداللَّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمهی عبدالحمید آیتی، ج ۴، ص ۵۷۹.
۴۸. علی ابن ابی زرع، انیس المطرب، ص ۲۰۷.
۴۹. همانجا.
۵۰. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن طفیل»، ج ۴، ص ۱۳۷؛ عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج ۴، ص ۵۷۵.
۵۱. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن باجه»، ج ۳، ص ۷۰.
۵۲. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۵۶ - ۵۷.
۵۳. احمدبن محمد مقری، نفخ الطیب، تحقیق احسان عباس، ج ۷، ص ۹۹؛ دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن خطیب».
۵۴. فؤاد سزگین، همان، ص۵۷.
۵۵. ر.ك: فؤاد سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ج ۳، ص ۴۲۰، ۴۲۱، ۴۲۳، ۴۲۴، ۴۳۷، ۴۵۱، ۴۵۶، ۴۷۹؛ عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج ۴، ص ۵۶۸.
۵۶. زرینكوب، همان، ص ۶۱.
۵۷. میراث اسپانیای مسلمان، زیر نظر سلمی خضرا جیْوسی، گروه ترجمه زبانهای اروپایی، ج ۲، ص ۶۲۱ - ۶۲۹.
۵۸. همانجا.
۵۹. سزگین، همان، ج ۳، ص ۴۳۸؛ دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن جلجل»، ج ۳، ص ۲۴۳ - ۲۴۴.
۶۰. قفطی، تاریخ الحكماء، به كوشش بهمن دارایی، ص ۳۱۴.
۶۱. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن وافد»، ج ۵، ص ۶۵.
۶۲. صاعد اندلسی، طبقات الامم، ص ۱۹۵ - ۱۹۶؛ قفطی، همان، ص ۳۱۴.
۶۳. حتی، همان، ص ۷۳۵.
۶۴. آلدومیهلی، همان، ص ۴۴۹.
۶۵. عنان، تاریخ دولت اسلامی، ج ۴، ص ۵۷۱ - ۵۷۲.
۶۶. ابن ابار، التكمله للكتاب الصله، ج ۱، ص ۱۲۱.
۶۷. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن الرومیه»، ج ۳، ص ۶۰۹.
۶۸. آلدومیهلی، همان، ص ۴۴۹ - ۴۵۰.
۶۹. حتی، همان، ص ۷۳۶.
۷۰. الجامع در چهار مجلد به سالهای ۱۸۷۴ و ۱۸۷۵ میلادی در قاهره به چاپ رسیده است.
۷۱. آلدومیهلی، همان، ص ۴۶۵؛ زرینكوب، همان، ص ۶۱؛ در كتاب میراث اسپانیای مسلمان آمده «ابن بیطار در كتاب جامع المفردات [الادویه و الاغذیه] بیش از سه هزار داروی گیاهی را به ترتیب الفبایی فهرست میكند. این اثر به تنهایی بیش از دو برابر انواع گیاهان توصیف شده در كتاب دیسقوریدس را در بر دارد».
۷۲. آلدومیهلی، همان، ص ۴۶۵.
۷۳. زرینكوب، همان، ص ۶۲.
۷۴. آل علی، همان، ص ۳۴۸؛ آلدومیهلی، همان، ص ۴۷۷.
۷۵. لوكاس هنری، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، ج ۱، ص ۳۶۷.
۷۶. آل علی، همان، ص ۳۵۰.
۷۷. مونتگمری وات، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ترجمه و توضیح حسین عبدالمحمدی، ص ۱۰۶.
۷۸. حتی، همان، ص ۷۵۳ و ۷۵۴.
۷۹. آل علی، همان، ص ۳۵۱.
۸۰. حتی، همان، ص ۷۴۱ و ۷۴۲.
۸۱. سزگین، گفتارهایی پیرامون علوم عربی و اسلامی، ص ۱۴۵.
۸۲. حتی، همان، ص ۷۵۵.
۸۳. همان، ص ۷۴۱.
۸۴. براون، همان، ص ۱۰۵.
۸۵. وات، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ص ۱۱۴ - ۱۱۵؛ براون، تاریخ طب اسلامی، ص ۱۰۶.
۸۶. براون، همان، ص ۱۰۷.
۸۷. همانجا.
۸۸. gerard of cremona در سال ۱۱۱۴ میلادی در شهر كرمون به دنیا آمد. در جوانی به اندلس رفت و در شهر طلیطله اقامت گزید و در دارالترجمهی آن، به كار تحقیق و ترجمهی كتابهای عربی مشغول شد.
۸۹. مهدی محقق، همان، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ تقی زاده، همان، ص ۲۴۴ - ۲۴۵.
۹۰. سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ج ۳، ص ۴۵۷.
۹۱. همانجا.
۹۲. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۶۰.
۹۳. همانجا.
۹۴. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقالهی «ابن زهر»، ج ۳، ص ۶۳۳.
۹۵. سزگین، همان، ص ۵۷.
۹۶. وات، همان، ص ۱۱۶.
۹۷. همان، ص ۱۱۶ - ۱۱۷.
۹۸. همان، ص ۱۱۷.
۹۹. همان، ص ۱۱۸.
منابع:
- آدومیه لی، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان، ترجمهی رضوی - علوی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۱).
- آل علی، نورالدین، اسلامی در غرب (انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰).
- ابراهیمی دینانی، غلامحسین، «ابن طفیل»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۴.
- ابن ابار، محمدبن عبداللَّه، التكمله الكتاب الصله، به كوشش عزت عطار (قاهره، ۱۹۵۶).
- ابن ابی زرع، علی، انیس المطرب (رباط، ۱۹۷۲).
- ابن منظور، لسان العرب.
- براون، ادوارد، تاریخ طب اسلامی، ترجمهی مسعود رجبنیا، چاپ چهارم (شركت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴).
- تقیزاده، سیدحسن، تاریخ علوم در اسلام، به كوشش عزیزاللَّه علیزاده (تهران انتشارات فردوس، ۱۳۷۹).
- جبران مسعود، الرائد.
- حتی، فیلیپ خلیل، تاریخ عرب، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، چاپ دوم (موسسهی انتشارات آگاه، ۱۳۶۶).
- خراسانی، شرفالدین، «ابن باجه» دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳).
- -، «ابن رشد»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.
- خوارزمی، ابوعبداللَّه محمدبن احمدبن یوسف، مفاتیح العلوم، ترجمه خدیو جم (انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).
- دیانت، علیاكبر، «ابن الرومیه»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.
- رحیملو، یوسف، «ابن خطیب»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.
- رفیعی، علی - سلیم، عبدالامیر، «ابن زهر»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.
- زریاب، عباس، ابن میمون، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵.
- زرینكوب، عبدالحسین، كارنامه اسلام (تهران، موسسه انتشارات امیركبیر، ۱۳۶۹).
- سزگین، فؤاد، تاریخ نگارشهای عربی، ترجمه، تدوین و آماده سازی موسسه نشر فهرستگان به اهتمام خانه كتاب (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰).
- - ، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ترجمه محمدرضا عطایی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۱).
- سلمی خضرا جیوسی، میراث اسپانیای مسلمان، گروه ترجمه زبانهای اروپایی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۰).
- صاعد اندلسی، طبقات الامم، به كوشش حیاهٔ بوعلون (بیروت، ۱۹۸۵م).
- عنان، عبداللَّه، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمه عبدالحمید آیتی (انتشارات كیهان، ۱۳۶۹).
- قفطی، تاریخ الحكماء، به كوشش بهمن دارایی (انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۱).
- لوكاس، هنری، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، چاپ سوم (تهران، سازمان انتشارات كیهان، ۱۳۷۲).
- محقق، مهدی، «زهراوی در كتاب التصریف»، دومین بیست گفتار (موسسهی مطالعات اسلامی، دانشگاه مك گیل شعبهی تهران، ۱۳۶۹).
- - ، مقالهی «طب در اسلام»، مجله فرهنگ، شماره پیاپی ۲۰ و ۲۱، ویژه تاریخ علم.
- مقری، احمدبن محمد، نفخ الطیب، تحقیق احسان عباس (بیروت، ۱۳۸۸ق).
- نصر، سیدحسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، چاپ دوم (انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۹).
- وات، مونتگمری، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ترجمه و توضیح حسین عبدالمحمدی (قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸).
- یاقوت حموی، معجم البلدان (لبنان، داربیروت، ۱۴۰۸).
- یمینی قائشی، زهرا، «ابن وافد»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست