یکشنبه, ۱۸ آذر, ۱۴۰۳ / 8 December, 2024
مجله ویستا


زنان در امان نیستند


زنان در امان نیستند
در جهان امروز زنان محیط‌های پرخشونتی را تجربه می‌کنند. در محیط‌های خانوادگی در کوچه و خیابان، در محیط کار در وسایل‌نقلیه و در همه جا این قشر عظیم جامعه که باید در خدمت ارتقای پیشرفت جامعه باشد با انواع خشونت از تحقیر و توهین تا تعرض جنسی روبه‌رو است و دائما در این اضطراب بسر می‌برد که مورد تعرض قرار نگیرد؛ چرا که جامعه نه‌تنها از او حمایت نخواهد کرد، بلکه او را سرزنش و طرد خواهد کرد.
سازمان عفو بین‌المللی در گزارش سال ۲۰۰۳ خود خشونت علیه زنان را فراگیرترین و جهانی‌ترین مصداق نقض حقوق بشر دانست و در گزارش سال ۲۰۰۴ که هشت دسامبر منتشر شد، نگرانی موجود درباره خشونت علیه زنان تکرار و تاکید شد.
خشونت علیه زنان بزرگ‌ترین رسوایی حقوق بشر در عصر جدید است و شامل تمام فرهنگ‌های غنی و فقیر است و این معضل جهانی از دیدگاه‌مدافعان حقوق بشر قابل توقف و درمان‌پذیر است مشروط بر آنکه دولت‌ها همکاری کنند، قوانین اصلا‌ح شوند، زنان به حقوق خویش آگاه و یک نهضت جهانی در جهت خشونت علیه زنان شکل گیرد تا خشونت در خانواده خصوصی تلقی نشود و خشونت در چارچوب جنگ‌ها و بحران‌ها موضوعی داخلی و ملی به‌شمار نیابید.در سال ۱۹۹۳ برای نخستین‌بار جامعه بین‌المللی رسما خشونت علیه زنان را حتی در زندگی خصوصی خانواده‌ها به‌عنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر به رسمیت شناخت. در همان سال در کنفرانس جهانی حقوق بشر در وین حقوق زنان و دختران به‌عنوان جزلا‌ینفک حقوق بشر اعلا‌م شد و خشونت جسمی در همه اشکال، آزار و بهره‌کشی جنسی، جسمی، روانی ناشی از تبعیض و تعصب فرهنگی و قاچاق زنان مغایر با کرامت و حرمت انسان شناخته شد.در پژوهش‌هایی که در ایران انجام گردیده عوامل مختلفی را در پدیده خشونت علیه زنان موثر دانسته‌اند خشنودی زناشویی، اسنادهای مردان، اعتقاد به ایدئولوژی پدرسالا‌ری، نگرش مردان به نقش اجتماعی زنان، عزت‌نفس مردان، جامعه‌پذیری خشن مردان، پایگاه اقتصادی و اجتماعی زوجین، سن ازدواج، تعدد زوجات، نوع شغل مرد و زن، طبقه اجتماعی مرد و زن، ازدواج اجباری که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در این پدیده نقش دارند ولی عواملی که در این پژوهش مورد بررسی قرار می‌گیرند نوع شغل زن، دیدگاه ارزشی مرد و میزان میل جنسی زوجین است که در محیط خانواده و محیط کار بررسی می‌شود.
● مفهوم خشونت خانوادگی‌
خشونت از نظر لغوی به‌معنی غضب- درشتی‌کردن- تندی‌کردن، ضد لینت و نرمی تعریف شده است.
پرخاشگری عبارت است از هر نوع رفتار با هدف آسیب‌رساندن یا مجروح‌ساختن دیگری که برای جلوگیری از رفتار مشابه برانگیخته می‌شود. فروید، پرخاشگری را محصول تعامل پیچیده غریزه مرگ و زندگی می‌داند.
جان دلا‌رد، ناکامی را محرک اصلی پرخاشگری می‌داند. کنراد لورنزو، محقق اتریشی پرخاشگری را محصول غریزه جنگیدن در حیوانات معرفی می‌کند. باندورا پرخاشگری را محصول تعامل پیچیده و متعدد فردی و اجتماعی می‌داند که طی سال‌ها آموخته می‌شود و براساس نظریات یادگیری پاداش‌ها موجب تقویت آن و تنبیه موجب ممانعت از بروز آن می‌گردد. برخی معتقدند خشونت طیفی از رفتارهای بسیار تند و آسیب‌زا تا عکس‌العمل‌های منفی چون بی‌تفاوتی و کم‌توجهی را در بردارد. خشونت ساز و کار پرقدرتی برای کنترل اجتماعی است و همچنین می‌تواند در زمینه‌های آکنده از احساسات و عواطف رخ دهد.
دکتر علی نجفی توانا حقوقدان، خشونت را یک فرآیند و اعتراض بر فشارهای درونی و بیرونی می‌داند و می‌گوید، جایی که خردورزی و عقل‌گرایی منزلت می‌یابد خشونت پدید نمی‌آید.
تعریف سال ۱۹۹۳ مجمع عمومی سازمان‌ملل متحد خشونت علیه زنان به معنای هر رفتار خشن وابسته به جنسیتی است که موجب آسیب شده یا با احتمال آسیب جسمی، جنسی یا روانی مضر و یا رنج زنان همراه گردد. چنین رفتاری می‌تواند با تهدید یا اجبار با سلب مطلق اختیار و آزادی صورت گرفته و در جمع یا خفا صورت گیرد.خشونت علیه زنان در محیط‌های مختلف می‌تواند صورت گیرد و در خانواده، محیط کار، محل‌های عمومی مثل اتوبوس، تاکسی، سینما و در کوچه و بازار دارای انواع مختلف است، مانند خشونت اقتصادی، تجارت زنان، نقص عضو زنان، ازدواج‌های اجباری و رسوم خشونت‌بار و... .
از آنجا که خانواده به منزله پناهگاهی مقدس برای آسایش خاطر و هماهنگی اسطوره شده است، خشونت خانوادگی حقیقتا با آن همخوانی ندارد. خشونت خانوادگی خشونتی است که در محیط خصوصی به وقوع می‌پیوندد و عموما میان افرادی رخ می‌دهد که به سبب صمیمیت و ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوندخورده‌اند و همیشه جرمی است که وابسته به جنسیت خاص است که مردان به زنان روا می‌دارند.در محیط‌های کار خشونت علیه زنان به صورت‌های دیگری بروز می‌یابد. تعصبات مردگرایانه مانع استفاده زنان در فرصت‌های شغلی می‌شود، مخصوصا زنان دارای فرزند از داشتن شغل مناسب محروم می‌شوند. متوسط دستمزد زنان شاغل خیلی پایین‌تر از مردان است. در محیط کار زنان مورد تهدید، توهین و حتی آزار جنسی قرار می‌گیرند. با تهدید به اخراج یا تشویق به افزایش حقوق و ترفیع آنان را مورد استفاده قرار می‌دهند.گزارش‌های مختلفی از خشونت و همسر آزاری در کشورهای پیشرفته صنعتی ازجمله کانادا، ژاپن، نیوزلند، آمریکا، سوئیس، انگلستان وجود دارد. ۲۸ درصد از زنان در یک مطالعه تحقیقاتی از ملت آمریکا به حداقل یکی از برخوردهای خشونت‌آمیز از طرف شریک زندگیشان اشاره کردند ‌(۱۹۹۹ (unicef در کلمبیا بیش از ۲۰ درصد زنان مورد آزار روانی شوهرانشان قرار می‌گیرند. در سانتیاگوی شیلی ۶۳ درصد از زنان مورد آزار جسمی قرار می‌گیرند. ۴۲ درصد از زنان در کنیا به طور مرتب مورد آزار فیزیکی همسرانشان قرار دارند. در گینه نو ۶۷ درصد از زنان روستایی و ۵۶ درصد از زنان شهری مورد خشونت قرار گرفته‌اند. ۶۲ درصد از مقتولا‌ن زن در سال ۱۹۸۷ در کانادا توسط شوهران خود کشته شدند.
در بررسی که در سال ۱۳۷۸ از ۱۵۲۱ خانواده ایرانی به عمل آمد از هر ۶ نفر زن یک نفر کتک خورده یا برخوردهای خشونت‌آمیز مواجه بوده است.
● خشونت علیه زنان‌
پدیده دردناک خشونت علیه زنان که در ابعاد گوناگون جسمانی و روانی در سراسر جهان سلا‌مت جسم و روان زنان را به خطر می‌اندازد و حقوق انسانی آنها را مورد تجاوز قرار می‌دهد در گسترده‌ترین نوع خود علیه زنان است که غالبا توسط نزدیک‌ترین افراد زندگی زن یعنی شوهر به‌وقوع می‌پیوندد.
واقعیت آزاردهنده در دنیای امروز در جهانی که محیط خانه می‌باید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی‌های ناشی از مشکلا‌ت محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم خانه به جهنمی می‌ماند که آتش دشمنی، خشم و خشونت کینه و انتقام در آن هر لحظه شعله‌ورتر می‌شود.
ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی پیشداوری- عقاید غلط و الگوهای فرهنگی حاکم بر اغلب جوامع خشونت علیه زنان را به‌عنوان هنجاری پذیرفته شده در موارد معین به آن مشروعیت سنتی می‌دهد. این مسئله در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ریشه دارد و با وجود این ساختارها که عدم تساوی و تبعیض را ترویج می‌کند بروز خشونت علیه زنان نه تنها غیرطبیعی معرفی نمی‌شود، بلکه بعضا این خشونت توجیه نیز می‌شود. همین عقاید و شرایط موجود است که در مردان نوعی احساس محق بودن شاید نوعی احساس وظیفه برای اعمال خشونت علیه زنان ایجاد می‌کند.
خشونت در محیط‌های خانوادگی نیز اساسا یک قلمرو مردانه است. می‌توانیم خشونت خانوادگی را تجاوز فیزیکی که توسط یک عضو خانواده علیه عضو یا اعضای دیگر صورت می‌گیرد تعریف کنیم. خشونت معمول در خانواده خشونت توسط شوهران علیه زنان است در واقع خانه خطرناک‌ترین مکان در جامعه امروزی است.
گاهی خشونت توسط زنان نیز اعمال می‌شود اما بسیار محدودتر و اتفاقی‌تر است. کتک زدن وحشیانه پی‌درپی زنان توسط شوهران هیچ معادل واقعی در جهت عکس ندارد. مردانی که کودکان را از نظر فیزیکی مورد تعرض قرار می‌دهند بیشتر از زنان احتمال دارد که این کار را به شیوه‌ای مداوم انجام داده و باعث آسیب‌های جسمانی درازمدت شوند. عواملی که در این امر دخالت دارند یکی از آنها ترکیب عواطف شدید و نزدیکی و صمیمیت شخصی است که ویژگی زندگی خانوادگی را تشکیل می‌دهد. پیوندهای خانوادگی معمولا‌ سرشار از عواطف نیرومند است که عشق و نفرت را در هم می‌آمیزد. آنچه تنها حادثه کوچکی به نظر می‌رسد می‌تواند تخاصمات پردامنه‌ای را میان زن و شوهر یا میان والدین و کودکان برانگیزد. عامل دوم واقعیت این است که عمل خشونت در خانواده به میزان زیادی تحمل می‌شود یا تاکید می‌گردد. اگرچه خشونت خانوادگی که از نظر اجتماعی مجاز شمرده می‌شود ماهیت نسبتا محدودی دارد، اما می‌تواند به‌صورت‌های جدی‌تر به حمله و خشونت تبدیل شود. موری استراوس استدلا‌ل کرده است که پدر و مادر بودن جواز کتک زدن را فراهم می‌سازد. عقدنامه جواز کتک زدن است.
زن و اسب و درخت گردو را/ هر چه افزون‌تر زنی بهتر شوند
● نظامی‌
در محل کار و محیط‌های عمومی دیگر قاعده کلی این است که هیچ‌کس نمی‌تواند دیگری را بزند ولی درون خانواده چنین نیست. نسبت قابل توجهی از زن و شوهرها معتقدند که در بعضی شرایط یکی از آنها حق دارد دیگری را بزند. خشونت در خانواده بازتاب الگوهای کلی‌تر رفتار خشن است بسیاری از شوهرانی که زنان و کودکانشان را از نظر فیزیکی مورد تعرض قرار می‌دهند در زمینه‌های دیگر سابقه خشونت دارند.
منبع : روزنامه کارگزاران