چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
متافیزیک و عارفـان
عارف در لغت به معنی دانا، شناسنده، آگاه و واقف به دقایق و رموز آمده است. در مراتب تكامل روحی، عارف كسی است كه مؤمن، عابد و زاهد باشد، ظاهر و باطنش الهی باشد، خود، خدا، رسول خدا، قرآن، دنیا، آخرت، مرگ و شیطان را بشناسد. حضرت علی(علیهالسلام) “نمونهٔ برجستهای از عارفان باللـه است، هر كس علی(علیهالسلام) را بشناسد، انسان عارف و كامل را شناخته است، البته مقصود آشنایی با صفات والا، سیرهٔ عملی، سیر و سلوك روحی و معنوی اوست.”
عارف مؤمن است، بدین معنی كه دستورات دین را پذیرفته، ظاهر و باطن آن را رعایت میكند. عارف بر درگاه مولای خویش ركوع و سجود میكند، روزه میگیرد و حلال و حرام را رعایت مینماید. اعتقاد به بهشت و جهنم، شناخت حقیقت اعمال صالح و ناصالح و درك آثار و ملكوت اعمال از نشانههای دیگر عارفان است.
عارف عابد است، عابد كسی است كه زیاد عبادت میكند. عابد عبادات واجب را كه در دستورات دین آمده انجام میدهد و علاوه بر آن به عبادات مستحب میپردازد، در عبادات خود دقیقاً برابر دستورات دین عمل میكند، فرمایشات قرآن كریم، رسول خدا(صلیاللـهعلیهوآلهوسلم) و ائمه معصومین(علیهمالسلام) را سرلوحه ظاهر و باطن عبادات خود قرار میدهد. عارف عبد و بندهٔ مولای خویش است، بنده برای خود مالكیتی قائل نیست و همه چیز را مملوك مولا میداند، از مولا درخواست نمیكند بلكه همیشه به آنچه كه مولا عنایت میكند راضی و قانع است.
عارف زاهد است، زاهد كسی است كه دنیا را سه طلاقه كرده باشد. سالك تا زمانی كه مؤمن، عابد و زاهد نباشد نمیتواند عارف باشد. پس، ادعای عرفان قبل از طی این مراحل، ادعایی واهی است، از آن مهمتر اینكه عارف ادعایی ندارد و وجود ادعا به تنهایی برای شناخت عارفان كاذب كافی است.
در كتاب ارزشمند “علی آینه عرفان” از قول مولای عارفان حضرت علی(علیهالسلام) چنین آمده است:«عارف كسی است كه عقلش را زنده ساخته و هوای نفس و شهواتش را میرانده تا آنجا كه جسمش به لاغری گرائیده و خشونت و غلظت اخلاقش لطیف گشته، برقی پر نور در وجودش درخشیده و راه هدایت را برایش روشن ساخته و در طریق الهی او را به راه انداخته و همواره در مسیر تكامل از مرحلهای به مرحلهٔ دیگر منتقل شده تا به مرحلهٔ سلامت و سرای زندگی جاوید راه یافته و با آرامشی كه در بدنش پدیدار گشته در قرارگاه امن و راحت، قرار گرفته است. این همه از آن روست كه عقل و قلبش را به كار گرفته و پروردگار خویش را راضی ساخته است.»
عارف از خواب، خوراك، همنشینی و همصحبتی با خلق گریزان است. نمیخوابد تا شب را با نماز، عبادت، تلاوت قرآن، تفكر در آن، راز و نیاز با معشوق و گریستن بر معاصی به صبح برساند. نمیخورد تا شهوات را بمیراند، عزلت اختیار میكند تا از آفات ظاهری و باطنی نجات یابد. در مقابل خلق سكوت میكند تا توفیق همصحبتی با حق نصیبش شود. حضرت امام صادق(علیهالسلام) ـ آن امام عارف ـ در وصف عارفان میفرمایند:«… نه میلی به طعام دارد، نه از نوشیدنیها لذت میبرد، از خواب لذت نمیبرد، با دوستان انس نمیگیرد، به آبادی پناه نمیبرد، لباس نرم و لطیف نمیپوشد و هرگز آرام نمیگیرد. خدای تعالی را شب و روز عبادت میكند به این امید كه به آنچه كه شوقش در دل دارد برسد و به زبان شوق، راز درون خود را با او در میان نهد.»
عارف خود را شناخته و به خودسازی مشغول است، خدا را شناخته و به سوی او در حركت است، رسول خدا را شناخته و پیرو اوست، قرآن را شناخته است و به احكام آن عمل مینماید، دنیا را شناخته و از آن گریزان است، آخرت را شناخته و به سوی آن شتابان است، مرگ را شناخته است و آن را رحمت حق میداند و شیطان را شناخته و از او روی برتافته است. مولای عارفان حضرت علی(علیهالسلام) میفرمایند:« عارف كسی است كه نفس خود را شناخت و آزادش كرد و آن را از هر آنچه(از خدا) به دورش بدارد پاك و منزه داشت.»
عارف اهل مشارطه، مراقبه و محاسبه است، در آغاز هر روز، پیروی از رحمان و دوری از شیطان را با خود شرط میكند؛ در طول روز مراقب است كه از شروط خود تخطی نكند، در پایان روز نیز خوب و بد اعمال خود را محاسبه مینماید، خوبیها و اعمال نیك خود را رحمت حق دانسته، بخاطر آن مغرور نمیشود، معاصی و اعمال بد را حاصل غفلت خود دانسته و از آن نادم است و برای آن خود را تنبیه و مأخذه میكند.
عارف همواره طالب علم و ایمان است، علم و ایمان را دو بال پرواز به سوی خدا میداند، عالمان و مؤمنان در نظرش عزیز و محترماند و از سبك شمردن آنان خوف دارد. حضرت امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند:«نجوای عارفان همواره بر سه اصل استوار است: بیم، امید و حب. بیم شاخهٔ علم است و امید شاخهٔ یقین است و حب شاخهٔ معرفت و عرفان. نشان بیم گریختن است و نشان امید طلب است و نشان حب آن است كه در ایثار آنچه را كه دوست دارد دریغ نورزد … این اصول سه گانه مانند: حرم، مسجد و كعبه است كه اگر كسی داخل حرم شود، از خلق ایمنی یابد و چون داخل در مسجد شود، بر اندام او از آلودگی به گناه ایمن باشد و اگر داخل كعبه شود، قلبش از اشتغال به چیزی جز ذكر خدای تعالی در امان ماند.»
مرگ برای عارف آرزوی قلبی است. عارف شیفتهٔ مرگ و لقای حق است و مرگ برای او همانند آب سرد و گوارایی است كه تشنه در تابستان گرم مینوشد. «كالبد عارف با خلق است و قلبش با خدا. اگر قلبش چشم بر هم زدنی از خدا غافل شود، از شوق(جبران غفلت با دیدار حق) بمیرد. عارف، امین ودیعههای خداوند است و گنجینهٔ اسرار و معدن انوار و راهنمای خلق به سوی رحمت حق و حاصل علوم و میزان فضل و عدل اوست. از خلق و آرزوی دنیایی بینیاز است، مونسی جز خداوند ندارد و نطقی، اشارهای و نفسی جز با خدا و برای خدا و از خدا ندارد، پس او در بـاغ قدس خداوند در رفت و آمد است و از فضـل لطیف خداوند متعـال بهره میگیرد.»(از بیانـات گهر بار حضرت امـام صـادق علیهالسلام)
صبر، پاكدامنی، پارسایی، شوق، لطافت، خوف، اعتدال، تواضع، نیكوكاری و مكارم اخلاق از اوصاف دیگر عارفان است. عارف، عقل و قلبش زنده و هوای نفس و شهوتش مرده است. خشونت، دروغ، تهمت، غیبت، حرص، هوس، طغیان و شر در وجود عارف یافت نمیشود.
در كتاب زیبای “عارفانه” كه به قلم توانای استاد فرزانه و عارف سوخته، حاج شیخ حسین انصاریان در پنج جلد تحریر شده است، در وصف عارفان چنین آمده:«عارفان وارسته و عاشقان پیراسته و والهان جمال ازلی و ابدی، خواستهای جز حق نداشتند و جز رسیدن به وصال محبوب نخواستند و دل به غیر عشق حق نیاراستند. عارفان از تمام امور مادی و نعمتهای ظاهری، تنها به حلال خدا، آن هم در حد عفاف و كفاف قناعت كردند و از زر و زیور و اسراف و تبذیر و میل به جانب لذتهای زود گذر پرهیز كردند. عارفان جز حق نگفتند و جز حق نشنیدند و جز به حق قضاوت ننمودند و جز راه حق نرفتند و جز به عاقبت و قیامت فكر نكردند. عارفان از خود دل گرفتند و به حق دل بستند و تن و روح در عبادت و خدمت به خلق گذاشتند و دنیا را بر اساس قرآن و مدرسهٔ اهل بیت، مزرعه آخرت خود نمودند. عارفان چراغ باطن به معرفت حق روشن نمودند و به زیور ایمان و یقین آراسته شدند و به انجام عمل خیر و كار خدا پسندانه برخاستند و در راه جلب رضای حق كوشیدند. عارفان سر تسلیم جز به درگاه حضرت حق فرود نیاوردند و در راه حق از احدی باك نكردند و از امر به معروف و نهی از منكر باز نایستادند و در خودسازی و آراستن درون به حقایق الهی نهایت كوشش را از خود نشان دادند.»
با اوصافی كه گذشت، شایسته است در این سؤالات اندیشه كنیم، آیا ما طالب معرفتیم؟ آیا عارف واقعی را برای هدایت خود یافتهایم؟ اگر استادی داریم آیا در مسیر معرفت است و اوصاف عارفان را دارد؟ آیا ظاهر و باطن او یكی است؟ خدای ناكرده پشت سر كسی در حركت نباشیم كه فقط ظواهر را رعایت میكند و در باطن تهی است؟
دکتر مطلب برازنده
مآخذ: کتاب رخنه در اسرارمتافیزیک، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید
مآخذ: کتاب رخنه در اسرارمتافیزیک، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست