چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
سایه سنگین "نسبیت"
به عنوان یک مسلمان و معتقد به اصول اعتقادی ثابت اسلام باید نسبت به نفوذ تفکر نسبی بودن اخلاق و اعتقاد به اندیشه دینداران نگران بود و تاجائی که لازم است در جهت تنویر اندیشه خویش و فراهم نمودن زمینههای آسیبشناسی اینگونه اندیشهها نگرانیهای خویش را به محضر اندیشمندان محترم رسانید و تذکر داد که اگر کسی از طریق سخنان شما دچار بحران اندیشه و اعتقاد گردد پاسخگو کیست؟ از سوی دیگر در عصری که بنیانهای فکری و اندیشه ناب اسلامی مورد هجمه بیگانگان بوده و از هر فرصتی برای زیر سؤال بردن اصول اخلاق و اعتقادات مسلمانان استفاده کرده خود مسلمانان اینگونه زمینه را برای تضعیف این اصول مهیا میکنند؟. به هر حال گرچه اهل این وادی و مباحث نیستم اما ناچارم نگرانیهای خویش را از اشاعه تفکر نسبیت در اخلاق و اعتقاد و خطاهای ناشی از آنها را هم با خود و هم با دیگران در میان بگذارم و اگر خطائی صورت گرفته است به فکر اصلاح بودکه نه فرصت زیاد است و نه زمانی برای آزمودنی دیگر باقیست چرا که زندگی را میتوان فقط یک بار تجربه کرد.
ابتدا لازم میبینم نیم نگاهی به نظریه نسبیت انیشتین و خواستگاه آن انداخته و در ادامه به تعدادی از خطاهای ناشی از نسبیانگاری اخلاق اشاره نمایم
۱) نسبیت یعنی اینکه بسیاری از قوانین و مقررات حاکم بر مواد و اشیاء مطلق نبوده و نسبت به زمانها و مکانهای مختلف تغییر کرده و نمیتوان برای تمام زمانها و مکانها از یک قانون استفاده نمود و تعیین کننده قوانین و مقررات‘ شرایط حاکم بر زمان و مکان است.
۲) علم فیزیک و تمام شاخههای منبعث از آن طبق قوانین نیوتنی پایه گذاری شدهاند و طبق این قوانین زمان مطلق بوده و تمام پدیدهها تحت تأثیر زمان و شرایط قرار نگرفته و همواره به یک صورت خواهند بود.انیشتین با نظریه نسبیت خاص خود نشان داد که سه قانون فیزیک نیوتن تنها در شرایط خاصی آنهم بصورت تقریبی صحت دارند و هنگامیکه سرعت اجسام زیاد شده و با سرعت نور قابل مقایسه شوند به هیچ وجه نمیتوان قوانین نیوتن را در مورد اجسام حتی با تقریب بالا بکار برد. همچنین نظریه نسبیت عام او نشان داد که باز نظریه نیوتن راجع به قانون جاذبه عمومی دقیق نمیباشد و در میدانهای جاذبه بسیار قوی فرمول نیوتن جای بحث دارد.
از نتایج جالب تئوری نسبیت خاص میتوان به بیان ارتباط میان زمان و فضا (فاصله) و اینکه تمام موجودیتها در دنیا با یکدیگر مرتبط بوده و بر یکدیگر اثر میگذارند، اشاره کرد. نیوتن معتقد بود که زمان ثابت است و در تمام نقاط به یک صورت عمل میکند. اما انشتین نشان داد که اینگونه نیست. مثال جالبی که معمولا" در این باره بیان میشود آن است که دو برادر دوقلو را در نظر بگیرید. یکی روی زمین میماند و دیگری با یک فضا پیما با سرعت نزدیک به نور به سمت فضا حرکت میکند. پس از آنکه برادر روی زمین ۱۰۰ سال از عمرش بگذرد، برادری که در فضا پیما میباشد فقط یکسال از عمرش گذشته است!
۳) از زمانی که نظریه انشتین وارد علم فیزیک شد علوم مرتبط با علم فیزیک از آن متأثر شده و به بسیاری از آنها تسری داده شد چرا که علوم جدید بر مبنای قوانین نیوتنی بنیانگذاری شده بودند. بطوریکه حتی علم طب جدید هم بر اساس قوانین نیوتنی پایه گذاری شدهاند. چرا که در علم طب تنها با جسم انسان سر وکار داشته و با توجه به شمول بودن قوانین نیوتن بر تمام جنبههای مادی‘ انسان هم از این قوانین مستثنی نیست. تا اینکه نظریه نسبیت و نظریههای دیگری در علم فیزیک ارائه گردید و علم طب هم از تحت سلطه قوانین نیوتنی محض بیرون آمده و برخی افراد نظریههای مختلفی از جمله «معناگرایی» یا «معنی درمانی» را ارائه نمودند و در حال حاضر در علم طب علاوه بر اختلالات جسم انسان به اختلالات روحی و روانی او هم پرداخته میشود و شاخههای مختلفی در پزشکی به نام ‹‹پزشکی نامتعارف›› ایجاد گردیده است که از آنجمله میتوان به شاخه ‹‹هموئوپاتی›› یا ‹‹مشابه درمانی›› و یا ‹‹شعور درمانی›› اشاره نمود.
۴) قوانین نیوتن و نظریه نسبیت انیشتین تنها در رابطه با اجسام فیزیکی و تغییرات آنها در شرایط مختلف بیان شده و در آنها هیچ اشاره ای به اخلاق و اعتقادات انسان نشده است. مگر اینکه انسان را هم یک موجود مادی و فیزیکی صرف در نظر گرفته و او را مشمول قوانین فیزیکی نمود. در حالی که همگی میدانیم انسان با داشتن جنبه روحانی و اتصال به عالم علوی از تمام موجودات و حیوانات دیگر متمایز شده و به همین دلیل در رابطه با رفتارهای انسانی نمیتوان از قوانین فیزیکی تنها استفاده نمود. بطوریکه علم فیزیک تابحال پاسخی برای جنبههای روحی و روانی انسان ارائه ننموده است .نظریه نسبیت انیشتین در علم فیزیک بطور کامل پذیرفته شده و کسی مخالف آن نیست اما آنچه جای بحث و نگرانی دارد تسری این نظریه به تمام شاخههای علوم از جمله علوم اجتماعی و اخلاق و این اواخر به حوزه دین و اعتقادات انسان است. گرچه خود انیشتین چنین نظری در رابطه با نظریه نسبیت نداشته و از تسری آن به حوزههای اخلاق و اجتماع پرهیز داشته است ولی مؤخرین او در حوزههای مختلف به استفاده از این نظریه پرداخته اند.
۵) شرایطی که انسان در آن خلق شده و برای ادامه حیات او فراهم گشته است تغییر چندانی نکرده و اگر دستکاریهای بشر نباشد این شرایط تا پایان جهان ادامه خواهد یافت لذا انسان را همچون موادی بیجان و فاقد قوه تصمیمگیری نمیتوان محکوم به تحمل شرایط اجباری کرد بلکه او دارای قوه عقل و تصمیمگیری بوده و شرایط را بر طبق نیاز خود تغیر میدهد در نتیجه انسانی که برای زندگی در این کره خاکی با این شرایط معین خلق شده است نه با سرعت نور حرکت خواهد کرد و نه به کرات دیگری خواهد رفت مگر در شرایطی استثنائی و ویژه که جهت زندگی در آن حالات هم تدابیر لازم اتخاذ میگردد مثلاً برای ادامه حیات در سایر کرات و یا سفینههای فضانوردی مجبورند شرایط را به شکل زمین در آورده تا انسان قادر به ادامه حیات باشد. لذا استفاده از نظریه نسبیت در مورد اجسام و مواد فیزیکی( آنهم در شرایط استثنائی و خاص) برای رفتارهای انسان جایز و صحیح نیست.
۶) در نظریه نسبیت انیشتین اصل مواد و اشیاء بدون تغییر خواهند ماند و آنچه که تغییر میکند قوانین حاکم بر آنهاست بدین معنی که قانون حرکت در فضا و در شرایط متفاوت با شرایط طبیعی فرق خواهد کرد و یا زمان در سرعتهای بالا زودتر خواهد گذشت نه اینکه ماهیت اجسام و مواد از بین برود. مثلاً آب از دو اتم اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده و بصورت H۲O در آمده و در همه حال این شکل خود را حفظ میکند بطوریکه اگر به صورت یخ یا بخار یا مایع در آید باز همان H۲O باقی خواهد ماند و اگر شرایط بگونه ای باشد که اتمهای هیدروژن و اکسیژن از هم جدا شده و به صورت مجزا در آیند دیگر لفظ آب برای آنها بکار نخواهد رفت و برای تشکیل مجدد مولکول آب باید نیروی زیادی صرف شود. لذا منظور از نقش تغییر شرایط در تغییر قوانین حاکم بر مواد تغییر ماهیت آنها نیست. یا در مثال دو برادر دو قلو ماهیت هیچکدام از آنها با دیگری فرق نخواهد کرد بلکه تنها زمان سپری شده بر آنها متفاوت خواهد بود. لذا کسانی که به نسبی بودن اخلاق با استفاده از نظریه انیشتین اعتقاد پیدا کردهاند باید بپذیرند اگر این نظریه در رابطه با اخلاق صحیح هم باشد تنها در رابطه با رفتارهای انسان در شرایط مختلف صحیح است نه با اصول اخلاق. بطور مثال میتوان اصول اخلاق را مشابه مولکول آب در نظر گرفت که وقتی مولکولهای آب در شرایط گرما و سرما تغییر نکرده و به همان صورت H۲O باقی خواهند ماند اصول اخلاق هم تحت شرایط مختلف از بین نخواهند رفت بلکه آنچه تغییر میکند نحوه رفتار و برخورد با این اصول است نه تغییر دادن ماهیت آنها .
۷) در رابطه با اخلاق و رفتارهای یک فرد مسلمان باید متذکر شد که اصول اخلاق مسلمانان از سرچشمه ای ثابت و محکم نازل شده و بگونه ای نیست که انسانها بر طبق آرزو و امیال خود اصولی را به نام اخلاق تدوین کرده و دیگران را مکلف به تبعیت از آن نموده باشند لذا چون با منبعی محکم و ثابت ارتباط دارند از تغییر و تبدیل ماهوی محفوظ مانده و برای دورانهای متمادی ثابت خواهند ماند در نتیجه یک فرد مسلمان نمیتواند با نسبی دانستن اخلاق تمام اصول اخلاق و ایمانی خود را به چالش کشیده و زمینه را برای فروپاشی بنیانهای اعتقادی خویش فراهم نماید.
تا اینجا مشخص شد که نظریه نسبیت انیشتین ارتباط زیادی با بحثهای اخلاقی و اعتقادی نداشته و برای نقد نسبی بودن اخلاق و اعتقادات نمیتوان این نظریه را که اختصاص به علم فیزیک داشته و ارتباط زیادی با علوم انسانی و اخلاق ندارد به چالش کشیده و از ثمرات آن در علوم وابسته به فیزیک غفلت کرد. ولی موضوع ‹‹نسبی بودن اخلاق›› قبل از انیشتین و نظریه نسبیت او در بین علمای اخلاق( مسلمان و غیر مسلمان) مطرح بوده و افراد زیادی در نسبی بودن اخلاق و اعتقادات به دفاع از آراء خود پرداخته اند و آنگونه که همگی میدانیم افرادی پیرو مکتب‹‹ مطلقگرایی›› و افرادی پیرو مکتب ‹‹نسبیگرایی›› بوده و هستند و بر مبانی فکری خود پای میفشارند .
علیرغم تفاوتهای بنیادی در نگرش دو طیف «مطلق گرا» و «نسبیگرا» و بر حق بودن بسیاری از ادلههای هر دو طیف نمیتوان نسبی بودن اخلاق و اعتقادات را کاملاً منطبق بر اصول اعتقادی مسلمانان و آموزههای قرآن و نبی اکرم(ص) دانسته و بسان مکاتب بشری که نسبی بودن را بر حق دانسته زمینه را برای تغییر مبانی و اصول اخلاق و اعتقادات فراهم کرد. نهایتاً باید متذکر شد که نسبیگرایی در اخلاق هماننند موضوعات دیگری از جمله پلورالیسم دینی برداشتهای خامی از اندیشههای غیر مسلمانان است که نباید بدون توجه به خواستگاه و عواقب ناگوار آنها به ترویج و تسری آن در اندیشههای دینی( دین اسلام) پرداخت.
خطاها و خطرهای منتج از نسبیانگاری اخلاق: در اینجا ضمن رعایت جنبههای مثبت نسبیگرایی به تعدادی از عواقب ناگوار و خطاهای نسبی دانستن اصول اخلاق و اعتقادات اشاره میگردد:
▪ از بین رفتن حسن و قبح رفتارهای انسان: تمام رفتارهای انسان بر طبق اعتقاد و پایبندی به اصولی ثابت در اجتماع صورت میگیرد و این اصول به عنوان میزان و معیار حسن و قبح رفتارهای او در نظر گرفته میشوند حال با اعتقاد به نسبی بودن اخلاق و متأثر شدن آن از شرایط مکان و زمان نمیتوان هیچ مبنائی را برای تعیین حسن و قبح اخلاق در نظر گرفت چرا که آنچه دیروز در فلان مکان حسن بوده است امروز در اینجا میتواند قبح باشد و به همین طور در مکانهای مختلف تعاریف مختلفی از حسن و قبح خواهد شد و هیچکس قادر نخواهد بود این دو را از هم تشخیص داده و بر اصالت آنها اصرار ورزد.
▪ مقطعی بودن ارزشهای اخلاقی: در صورت اعتقاد به نسبیت اخلاق ارزشهای اخلاقی بسیار مقطعی و کم دوام بوده و به محض تغییر شرایط بسیاری از ارزشها به ضد ارزش و یا بر عکس تبدیل خواهند شد و در این صورت ارزشهای اخلاقی در طول زمانها و مکانها تغییر خواهند کرد.
▪ از بین رفتن پایگاههای اجتماعی: بسیاری از پایگاههای اجتماعی از جمله خانواده و سازمانهای دولتی و خصوصی در اثر تجارب بشر و اعتقاد به اصولی ثابت در اخلاق و رفتار اجتماعی بوجود آمده و بشر در طول تاریخ خود را مقید به اطاعت از آنها نموده است حال اگر نسبی بودن اخلاق و رفتارهای اجتماعی به عنوان اصلی ثابت پذیرفته شوند تمام این پایگاهها قوام خود را از دست داده و انسان خود را به هیچ اصول و ثوابتی مقید نخواهد دانست و در رفتارهای اجتماعی خود دچار تزلزل و چندگانگی خواهد شد.
▪ سوء استفادههای سیاسی و حکومتی: در صورتیکه نسبی بودن اخلاق مورد قبول انسانها واقع شده و همگی خود را موظف به اطاعت از آن بدانند چه بسا زمینه برای سوء استفادههای سیاسی و حکومتی فراهم شده و هر حکومتی میتواند براحتی اصولی که انسانها از دیر باز به آن معتقد و پایبند بوده اند تغییر داده و مقررات و اصول دیگری را جایگزین آنها کرده و به اختیار خود بر مردم فرمانروائی نماید و مردم قادر نخواهند بود نسبت به وضعیت موجود اعتراض نمایند چرا که نسبت زمانی و مکانی حاضر اقتضای چنین حکومتی را کرده و همگی باید خود را ملزم به اطاعت از آن بدانند.
▪ بروز ناهنجاریهای اجتماعی: هنجارهای اجتماعی ناشی از اعتقاد و پایبندی انسانها به اصولی ثابت برای زمانهای مختلف میباشد و در صورت از بین رفتن ثبات این اصول زمینه برای بروز رفتارهای مقطعی و سلیقه ای و نهایتاً ناهنجاریهای اجتماعی فراهم شده و هر کس خود را در تدوین و اجرای مقررات مختار دانسته و به بهانهی اینکه مقررات موجود نسبت به علایق و سلایق او مغایرت دارد از پایبندی به مقررات اجتماعی شانه خالی خواهد کرد .
▪ عدم پیگیری مجرمان در مکانها و زمانهای مختلف: همگی میدانیم که انسانها در هر عصر و زمانه ای دارای مقرراتی جهان شمول بوده اند مثلاً مبارزه با فساد در نمودهای مختلف. در تمام فرهنگها و سنتها برخی از جرمها مشترک بوده و کسی قادر به انکار آنها نیست و در صورت گریز مجرمی از مکانی به مکانی دیگر یا سپری شدن زمان ارتکاب جرم کسی حق ندارد او را تبرئه نماید. بطوریکه امروزه نیروهای امنیتی کشورهای مختلف در یافتن مجرمان به همدیگر کمک نموده و به عنوان پلیس بینالمللی(Interpol) مجرمان را در مرزهای دوردست تعقیب مینمایند. حال اگر نسبی بودن اخلاق به صورت اصلی در آمده و انسان نسبت به شرایط مکانی و زمانی خود اعمالی را انجام دهد که مخالف و متضاد اصول اخلاقی سایر انسانها باشد کسی حق ندارد او را مورد مؤاخذه و بازخواست قرار دهد چرا که او بر طبق شرایط زمانی و مکانی خود جرمی را مرتکب شده است و کسی نمیتواند او را مقید به شرایط مکانی و زمانی مشخص و مداومینماید.
▪ عدم اعتراض به ظالمان و جباران گذشته: همگی بر این گواهی تاریخ اذعان دارند که بسیاری از انسانها در مقاطعی از زمان بر دیگران ظلمهای زیادی روا داشته اند و امروز از آنها به عنوان لکههای ننگی بر دامن بشریت یاد میشود و تا جهان ماندگار است کسی نمیتواند ظلم و ستمهای فرعونها و نمرودها و هیتلرها و ... را به بهانهی نسبی بودن اخلاق نیکی بر بشر فرض کند چرا که اصول اخلاق اجتماعی ثابت کردهاند که این رفتارها چیزی جز ظلم و ستم بر بشریت نبوده اند و نمیتوان رفتار آنها را خاص آن برهه از تاریخ دانست و امروز آنها را از رفتار زشتشان تبرئه نمود.
▪ دور و تسلسل بیپایان در تدوین اصول اخلاق: رفتارهای انسان در اجتماع بر طبق اصولی که یا از طریق آزمون و خطا و رسیدن به اصولی ثابت در طول تاریخ یا از طریق منبع مافوق بشر و آگاه بر تمام نیازهای او بدست آمده اند انجام میگیرند و انسان خود را مقید به استفاده از دستورات صادره از این دو منبع دانسته و قوانین و مقررات اجتماعی خود را از این دو منبع اخذ کرده است و امروز به جائی رسیده که اصول اخلاق اجتماعی را کمتر دستکاری میکند و بیشتر برداشتها و رفتارهای خود را منطبق با آن اصول مینماید و این کار را در سایه اعتقاد به ثبات اصول اخلاق انجام میدهد ولی اگر به نسبی بودن اخلاق و وابستگی آن به شرایط زمان و مکان معتقد باشد باید همواره در حال آزمون و خطا بوده و قوانینی را تدوین و قوانینی را منسوخ نماید که اینکار گاهی آنچنان سریع انجام خواهد گرفت که فرصت اجرای قوانین جدید را به بشر نخواهند داد و باید مقررات جدیدتری را تدوین نماید. لذا مهمترین عارضه نسبی بودن اخلاق عدم ماندگاری قوانین و مقررات برای زمانها و مکانهای متفاوت و اتلاف سرمایههای مادی و انسانی در جهت تدوین مقررات جدید است.
▪ عدم اصالت بخشیدن به فرهنگها و تمدنها: فرهنگها و تمدنها ریشه در تاریخ داشته و دارای اصولی ثابت و قابل دفاعند و دارندگان آنها با تکیه بر این اصول ثابت خود را دارای پشتوانهی فرهنگی و تمدنی میدانند حال اگر اصول اخلاق و فرهنگ نسبی بوده و نتوان برای آنها ثبوت و ماندگاری فرض کرد کسی نمیتواند از اصالت فرهنگی و تمدنی خود دفاع کرده و براحتی در برابر تغییر شرایط تمام اصالتها رنگ باخته و امکان تبدیل به ضد اصالت را دارند.
▪ عدم رسیدن به وحدت و هماهنگی اجتماعی: اعتقاد به ثبات اصول اخلاق منجر به نوعی وحدت رویه و تشریک مساعی در اجتماع میشود و انسانها با اعتقاد به اصولی ثابت همدیگر را در رسیدن به اهداف و آرامانهای اجتماعی یاری نموده و بروز خلل در اصول اخلاق را نوعی از هم پاشیدگی نظام اجتماعی و وحدت فکری و عملی اجتماع میدانند. همگی میدانیم که جهان در سایه اعتقاد و عمل انسانها به اصولی ثابت و یکنواخت به سمت تبدیل شدن به دهکدهی جهانی پیش میرود و در صورتیکه تمام اصول اخلاق و اعتقادات را نسبی دانسته و هیچ تضمینی برای ثبات و ماندگاری آنها نباشد امکان رسیدن ملتها به نوعی وحدت و تشریک مساعی وجود نخواهد داشت و تمام اصول و معتقدات هر روز تغییر کرده و زمینه فروپاشی سازمانهای چند ملیتی و مشترک المنافع فراهم خواهد شد.
آیا اصول اخلاق در دین اسلام ثابت است؟ با توجه به اینکه در اسلام اخلاق چیزی جز عملی کردن اعتقادات در بعد فردی و اجتماعی نبوده و اعتقادات هم بر گرفته از دستورات خداوند به پیامبر اکرم(ص) و اجرائی نمودن آنها در اجتماع است لذا اخلاق و رفتارهای انسان در دین اسلام بر مبنای آموزههای دینی بوده واکثر باتفاق آنها در دایره عبادت قرار گرفته و باید نتیجهی قابل ملموسی در بندگی انسان برای خداوند داشته باشند و گرنه ارزش چندانی نداشته و انسان مأجور نخواهد بود. لذا باتوجه به الهی بودن اصول اعتقادات و اخلاق فردی و اجتماعی ناشی از آنها اصول اخلاق اسلامی تحت تأثیر تغییرات زمانی و مکانی کمی واقع شده و برای دورانها و مکانهای مختلف نسبتاً ثابت خواهند بود.البته این مطلق و ثابت بودن اصول اخلاق اسلامی به معنای عدم تفسیر و تأویل بردار بودن آنها نیست بلکه متخصصان امر با رعایت اصول ثابت و درک شرایط موجود میتوانند اصول را بر طبق آنها تفسیر و تأویل نمایند.
گاهی سؤال میشود که مگر در اسلام برخی از اصول اعتقادی و اخلاقی نسبت به توانائیهای فردی و اجتماعی تغییر نمیکنند پس چگونه اسلام با نسبیگرایی مخالف است؟ پاسخ سؤال به این صورت است که این تغییر رفتار تغییری در ماهیت اصول اعتقادات و اخلاق ایجاد نمیکنند چرا که در شرایط خاصی از جمله ناتوانی فرد یا عدم آمادگی اجتماعی به مدت کوتاهی رفتار فرد نسبت به اصول ثابت تغییر میکند و به شیوهی دیگری عمل مینماید ولی در اصل ثابت خللی ایجاد نمیشود به عنوان مثال میتوان به یکی از اصول عبادت در اسلام همچون نماز اشاره نمود. نماز در همه شرایط بر انسان مسلمان واجب است و کسی نمیتواند آنرا به دلایل مختلف انکار یا تعطیل نماید و باید در شرایط مختلف آنرا بجای آورد مثلاً در حالت بیماری یا مسافرت میتوان نماز را شکسته یا جمع خواند و یا در حالتی غیر از حالت عادی نماز را بر پاداشت ولی تحت هیچ شرایطی نمیتوان نماز را تعطیل نمود این نوع برخورد با نماز در شرایط مختلف نوعی نسبی کردن آن بر طبق شرایط موجود است. در رابطه با رفتارهای انسان در اجتماع هم اینگونه است مثلاً نمیتوان به علت شرایط پیش آمده اصل اخلاقی را انکار کرد و بجای آن اصل دیگری بکار برد مثلاً در تمام اجتماعات بشری صداقت و راستگوئی یکی از اصول ثابت اخلاق در نظر گرفته شده است و کسی حق ندارد آنرا انکار نماید ولی مشاهده میشود که در برخی موارد انسان تحت شرایط سختی قرار گرفته یا مصلحتی ایجاب میکند که بر خلاف اصل ثابت عمل نموده و به محض بر طرف شدن شرایط خاص باید به اصل ثابت برگشته و از ماندن بر شرایط استثنائی اجتناب نماید. این استثنائات و شرایط خاص در اسلام به نام « شرایط اضطرار» نامبرده شدهاند و ادامه شرایط اضطرار در حالت عادی به هیچ وجه قابل قبول نمیباشد. سهل و آسانگیریهائی که در شرایط خاص بر انسان گرفته میشود ناشی از نوعی رحمت پروردگار بر انسان است و به محض سپری شدن آن شرایط‘ بندگان را به پیروی از اصول ثابت فراخوانده و تعدی از آنها را قابل قبول نمیداند.
آنچه که اسلام با آن مخالف است نسبی کردن اصول اعتقادات و اخلاق است و به هیچ فردی اجازه داده نشده است که به بهانهی سپری شدن شرایط زمانی و مکانی اصول عبادی و اخلاقی خود را تغییر داده و به هر آنچه که اجتماع یا شرایط موجود میپسندند روی آورده و اخلاق و اعتقاد جدیدی برای خود فراهم کند. آنچه که در مکاتب بشری از جمله مکتبهای انسان محور به نام نسبیگرایی مطرح است به هیچوجه قابل قبول اسلام نبوده و اسلام خود را واجد اصولی ثابت در اعتقاد و اخلاق میداند که تحت هیچ شرایطی مجاز به عدول از آنها نمیباشد. آنچه که امروزه برخی از متفکران اسلامی ندانسته از نسبی بودن اصول اخلاق و اعتقاد سخن به میان میآورند هیچ سنخیتی با آموزههای اسلامی نداشته و بر گرفته از مکاتب بشری و غیر الهی است.
● نتیجهگیری:
۱) نسبیگرایی در اخلاق ارتباطی با «نظریه نسبیت انیشتین» نداشته و قبل از ایشان در میان مسلمانان و غیر مسلمانان مطرح بوده و عدهی زیادی موافق و مخالف آن بوده اند.
۲) انسان فراتر از اشیاء و مواد بیجان است و نمیتوان قوانین فیزیکی را حاکم بر رفتارهای او نمود.
۳) اصول اخلاق را نمیتوان نسبی کرد چرا که خطاها و خطرات زیادی در پی خواهد داشت.
۴) بسیاری از اصول اخلاق و اعتقادات اسلامی بر گرفته از دستورات خالق متعال و آگاه بر تمام قوتها و ضعفهای انسان است نه برگرفته از تجارب بشری در طول دورانها و مکانهای مختلف که بتوان آنها را به محض تغییرات شرایط تغییر داده و اصول دیگری را بجای آنها تدوین نمود.
۵) موضعگیری و رفتار انسان در برابر برخی از اصول ثابت در شرایط خاص به معنای تغییر اصول ثابت نیست. بلکه اختصاص به شرایط ویژه داشته و به محض سپری شدن شرایط خاص باید به شرایط عادی و عمل بر اساس اصول ثابت برگشت.
۶) آنچه که به معنای نسبیت اخلاق و اعتقادات در برخی از مکاتب بشری مطرح است سنخیتی با آموزههای اسلامی نداشته و مورد قبول واقع نمیشوند.
در پایان لازم به ذکر است که باید جهت تنویر افکار و اندیشهی مخاطبان و جلوگیری از بروز برخی مشکلات عقیدتی این مباحث بسط و توضیح بیشتری داده شوند و بیمحابا موضوعات گنگ و پیچیده را با ترجمه متون غیر اسلامی وارد اندیشههای دینی نکرده و ندانسته تیشه به ریشه بنیانهای اخلاقی و اعتقادی اسلامی وارد نیاورد.
دکتر مصطفی مرادی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی اصلاح
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست