شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
نقش بسیج در نهضت تولید علم
این مقاله به بررسی وضعیت و وظایف «بسیج» در نهضت تولید علم میپردازد.ارتباطی تنگاتنگ بین این حركت و بسیج وجود دارد.
به كارگیری هوشمندی و ایجاد عقلانیت در توان، محاسبه و سنجش و به دنبال آن ایجاد یك نظام مفاهیم، راه جریان ارادهٔ انسان به سوی مقاصد خویش است. انسان در زندگی اجتماعی خویش برای حركت به سوی آرمانهای خویش، ناچار است عقلانیت، هوشمندی اجتماعی، ظرفیت حسابگری و یك نظام مفاهیم و ادبیات ایجاد كند تا بتواند راه رسیدن به آن مقاصد را تبیین نماید.
تكامل و رشد حیات اجتماعی به نوبه خود در گرو تكامل هوشمندی، عقلانیت و ظرفیت است كه یك جامعه، قادر به تولید آن است.
جامعه دارای آرمان است كه آن را دنبال میكند و جهتگیری هوشمند جامعه، به سوی دستیابی به آن آرمانهاست. چنانچه آرمانهای اجتماعی وجود داشته باشد، طبعاً هوشمندی متفاوتی نیز مورد نیاز است تا بتوان تناسبات ایدهآلها را مورد محاسبه و ارزیابی قرار داد. اگر این اصل مهم (یعنی جهتداری هوشمندی، عقلانیت و علم) پذیرفته شود، ضرورت تولید علم اسلامی در مسیر دستیابی به آرمانهای اسلامی تمام میشود.
از مباحث جدی در جنبش نرمافزاری، اجماع صاحبان اندیشه دربارهٔ یك سند رسمی است كه ضرورتها و مسیر حركت جنبش نرمافزاری را تبیین نماید. یكی از اصولی كه در این سند، به صورت جدی باید مورد بحث قرار گیرد این است كه آیا اصولاً چیزی به نام علم اسلامی وجود دارد؟ آیا تولید علم اسلامی یك ضرورت به شمار میرود؟ آیا میتوان علم را به اسلامی و غیر اسلامی تقسیم كرد؟ یا اینكه علم، نه اسلامی است و نه ضد اسلامی، بلكه موضوعی است كه از حوزهٔ دخالت دین خارج است؟
از آنجا كه ما معتقد به علم اسلامی هستیم یكی از ضرورتهای بقاء و توسعهٔ انقلاب اسلامی را تولید نرمافزارها و علوم دینی برای ادارهٔ جامعه میدانیم. اعتقاد به اداره اسلامی جامعه با انكار علم اسلامی، سازگاری ندارد و بسیار شگفتانگیز است كه عدهای به حكومت اسلامی معتقدند اما اعتقادی به علم اسلامی ندارند. برخی اساساً حكومت اسلام را در عرصهٔ زندگی اجتماعی نمیپذیرند و معتقدند در عرصهٔ حیات اجتماعی، عرصهٔ دینداری، عبادت و پرستش خدا نیست.
یكی دیگر از ضرورتها، حركت به سمت تولید علم اسلامی است، به اینكه اگر در مقیاس جهانی، آرمانهایی را پدید آوریم و به پذیرش جامعهٔ جهانی برسانیم و هویت تمدن اسلامی را در جهان شكل دهیم، در گام بعد باید به دنبال ایجاد یك هوشمندی متناسب و پذیرش جامعهٔجهانی، ممكن نیست. بنابراین راهی طولانی پیش روی ماست كه اینك ما در نقطهٔ آغازین آن قرار داریم.
در حال حاضر، میان عقلانیت مذهبی جامعه و عقلانیت تجربی و نظری هماهنگی وجود ندارد و این دو دارای دو روش محاسبهٔ متفاوت میباشند. تفاوتهای موجود در ساختار جامعهٔ دینی، ناشی از همین تفاوت است.
اگر چنین ضرورتی پذیرفته شود پرسش این جاست كه جایگاه «بسیج» در تولید علم اسلامی و تحقق حركت عمومی به سمت تولید علم كجاست؟
باید به این نكته توجه داشت كه وقوع یك انقلاب و فرهنگی كه راه جریان اساسی اسلام در زندگی بشر، حداقل در دوران معاصر میباشد نیازمند تعریف یك نظام برنامهریزی و سازماندهی برنامه است. البته سازمان نیز شامل سطوح مختلفی از فعالیتهاست. به عنوان مثال، در یك درگیری نظامی، سطوح مختلفی از فعالیتها وجود دارد كه هر سطح، به میزان نسبی از توان، كارآمدی و فناوری برخوردار است. در سازوكار فرهنگی نیز وضعیت مشابهی وجود دارد.
سطوح فعالیتهای فرهنگی مورد نیاز برای ایجاد نهضت نرمافزاری متفاوتند و «بسیج»، پیكرهٔ گستردهای است كه همه لایههای جامعهٔ ما را در برمیگیرد. پس میتوان ارتباطی تنگاتنگ بین این حركت و بسیج تعریف كرد. بسیج فرهنگی در حوزههای مختلفی چون دانشگاهها، تحت عنوان بسیج دانشجویی و اساتید و در مدارس، تحت عنوان بسیج دانشآموزی وجود دارد. حركت بسیج باید منتاسب با جایگاه خویش و نیازهای مرحلهای انقلاب اسلامی باشد.
اگر بتوان بسیج دانشجویی، اساتید و دانشآموزی را فعال كرد، فرهنگ سازی و تولید علم نیز امكانپذیر خواهد شد. برای این كار، چندین تلاش باید صورت گیرد.
از جمله این اقدامات، نقد علمی ـ و نه سیاسی ـ است. تمدن غرب باید به صورت جدی مورد نقد علمی قرار گیرد و با ادبیات علمی، بحرانهای پیش روی این تمدن و عدم كارآمدی آن در حل این بحرانها به اثبات رسد.
این كار علمی دقیقاً نقطه مقابل اقداماتی است كه دشمن انجام میدهد و تلاش دارد ثابت كند دین در عرصهٔ تمدن سازی و رفع نیازهای اجتماعی، كارآمدی ندارد از این رو در برابر، باید اثبات كرد تمدن، هوشمندی و عقلانیت مادی، توان پاسخگویی به نیازهای اجتماعی بشر را ندارد و در این زمینه به توفیقی دست نخواهد یافت. این كار، نیازمند یك تلاش جدید علمی است و ادعا این است كه اسلام باید در عرصهٔ حیات اجتماعی دخالت كند. به بیان دیگر باید ثابت كرد تأمین سعادت بشر در گرو هدایت اسلامی است. اما این اقدام باید به ادبیات و شیوههای كاملاً علمی صورت گیرد. این تلاش علمی نیازمند پژوهش بسیار گستردهای در عرصههای مختلف است.
دشمن تلاش میكند نشان دهد بسیار موفق عمل كرده است و بدین ترتیب، در جبههٔ خویش ایجاد امیدواری و در جبههٔ مقابل، ایجاد فریفتگی نماید. پس باید اثبات نمود تمدنهای مادی، در حال بحرانهی بشر موفق نیستند و بدین ترتیب دشمنان را مأیوس و بالعكس افرادی را كه معتقد به زندگی در سایهٔ دین هستند امیدوار نمود كه تمدن غرب، كارآمد نیست.
با این وصف، نقد علمی غرب در ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، امری ضروری و پیش روی ماست و به نظر میرسد بسیج دانشجویی توان انجام این مسئولیت را دارد.
در حال حاضر، غرب، با شیوههای گوناگون به نقد علمی ادیان الهی، توحید، اسلام ناب و كارآمدی آن در حل نیازهای بشری، دست زده است. در دو دههٔ اخیر، انقلاب اسلامی ایران در دو حوزه، مورد انتقاد واقع شده است؛
حوزه نخست نقد آرمان ها و ایدههای انقلاب اسلامی كه گاهی به فلسفه سیاسی انقلاب تعبیر میشود و ایشان با نقد ایدئولوژی انقلاب كه مباحث فراوانی پیرامون آن صورت گرفته است به طرح سئوالاتی از این قبیل میپردازند كه آیا اصولاً قالبی به نام حكومت اسلامی وجود دارد؟ آیا اسلام میتواند در عرصه حكومت به توفیق دست یابد؟ و مانند آن. این نقدهای جدی با اشكال گوناگون بر ضد انقلاب اسلامی ایران، در حال انجام است.
حوزه دوم اما عرصهٔ نقد دیگر كه جدیتر است بحث از كارآمدی انقلاب اسلامی در حل مشكلات اجتماعی بشر است كه با ادبیات علمی از سوی ایشان مورد نقادی قرار میگیرد. متفكران تمدن مادی در صددند از نظر علمی ثابت كنند تحقق این ایدهها ممكن نیست. آنها انقلاب اسلامی را به ذهنگرایی و ایدهپردازی متهم میسازند. این اقدام توسط غربیها انجام گرفته و در این دوره، به صورت فعالتر در جریان است. از این رو میتوان گفت چالش پیشروی ما در این مرحله، نقد علمی انقلاب اسلامی است. در این دوران، ادبیات نقد، مانند گذشته بصورت سیاسی نیست بلكه كاملاً چهرهٔعلمی به خود گرفته است. آنها بر این نكته با شیوههای علمی پا میفشرند كه انقلاب اسلامی نمیتواند به سوی آرمانهای خود حركت كند.
پاسخگویی به این نقد، نیازمند هوشمندی و عقلانیت است و این امر، رسالت عالمان جامعه در دو نهاد حوزه و دانشگاه را دو چندان میسازند.
سوگمندانه تبلیغات دشمن به گونهای صورت میگیرد كه مسلمانان را فریفتهٔ دستاوردهای خویش و رفته رفته آنها را به اسلام و كارآمدی آن بدبین میسازد. پس باید به صورت جدی، در جهت رویارویی با آنان و ایجاد امید در میان مسلمانان، به پژوهش علمی روی آورد. اگر بتوان این ادعا را با ادبیات علمی برای همگان ـ اعم از دوست و دشمن ـ اثبات نمود غرب در رسیدن به اهداف خویش، كامیاب نخواهد شد. این روش، موجب اختلال در حركت دشمنان و ایجاد امید در دل طرفداران حكومت اسلامی میشود.
تردید، همواره باعث توقف هر حركتی است. تداوم این روند، انقلاب اسلامی را در یارگیری در سطح جهانی، ناكام خواهد گذاشت و هیچ پیر و جوانی، تمایلی برای پیوستن به جرگهٔ دینمداری، در خود احساس نخواهد كرد و رفته رفته، خویش را در اردوگاه كفر، خواهد دید. این همه، ناشی از غفلت نسبت به نقد علمی تمدن مادی و عدم برخورد جدی و شایستهٔ علمی با شبهات روزافزون آنها در عرصهٔ عینی است. هنگامی كه دشمن احساس كند بر ضد یك شبههٔ او، ده پاسخ از زوایای مختلف علمی از سوی طرفداران حاكمیت اسلامی داده میشود خود را مواجه با یك موج قوی از هوشمندی جدید علمی در دفاع از انقلاب اسلامی بر ضد ادبیات علمی شبهه افكن، خواهد دید. این جبههای است كه باید فعال شود و البته این امر نیز منوط به سازماندهی لازم از سوی طرفداران انقلاب اسلامی است.
گام دیگر كه مهمتر اما دور دستتر است ایجاد مفاهیم جدید ادارهٔ جامعه میباشد. بنابراین برداشتن این سه گام هم ضروری است:
۱ ـ نقد جدی علمی نسبت به بنیانهای ساخته شده توسط دشمن؛
۲ ـ پاسخ علمی نسبت به شبهات ایشان؛
۳ ـ ارائه راهكارهای جدید با هدف توسعهٔ گستره و نفوذ اسلام در مقیاس جهانی، منطقهای و ملی.
برای حركت به سوی این آرمان، به فرهنگسازی و احیای هویت خودی نیاز است. باید نشان داد راه دیگری نیز وجود دارد كه ما توان پیمودن آن را داریم. در عین حال باید ثابت نمود كه ادبیات علمی غرب، نادرست و مربوط به یكی از سه دورهٔ استعمار است كه عبارتند از:
۱ ـ دورهٔ ادبیات استعماری؛
۲ ـ دورهٔ توسعه؛
۳ ـ دورهٔ جهانی سازی.
استعمار در این سه دوره دارای سازوكارهای متفاوتی بوده است. در دورهٔ توسعه، نفس ادبیاتی كه جهان را به كشورهای توسعه یافته و نیافته، تقسیم و توسعه را به گونهای تعریف كرده است كه راه رسیدن به آن، تبعیت از غرب لكن با هدف ایجاد استعمار بوده است. از این رو در نقطهٔ مقابل، باید ادبیاتی ایجاد نمود كه بتوان با این استعمار و احساس حقارتی كه در ملل جهان سوم ایجاد نموده، مقابل كرد. كلمه جهان اول و جهان سوم نیز جزء همین ادبیات استعماری است.
در هر حال برای حركت به سوی نهضت نرمافزاری و تحقق علم اسلامی، باید با ایجاد تحقیری كه صورت گرفته رویارویی شود. این رویارویی هنوز به اندازهٔ كافی در عرصهٔ علم و ادبیات علمی اتفاق نیافتده است. این اقدامات بر عهدهٔ بسیج (بویژه بسیج حوزه و دانشگاه) است كه باید به شدت، روزنههای نفوذ فرهنگی دشمن را مشاهده و به شیوهای علمی با آن رویارویی و سازوكار دستیابی به یك ادبیات برتر را در جهان دنبال نماید.
نویسنده: سید مهدی میرباقری
منبع : پایگاه اطلاع رسانی رسا
منبع : پایگاه اطلاع رسانی رسا
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست