یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

شریک خاموش - The Silent Partner


شریک خاموش - The Silent Partner
سال تولید : ۱۹۷۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جوئل ب. مایکلز و استیون یانگ
کارگردان : داریل دوک
فیلمنامه‌نویس : کورتیس هنسن، بر مبنای رمانی نوشته آندرس بادلسن.
فیلمبردار : بیلی ویلیامز
آهنگساز(موسیقی متن) : اسکار پترسن.
هنرپیشگان : الیوت گولد، کریستوفر پلامر، سوزانا یورک، سلین لومز، جان کَندی و جک دافی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۵ دقیقه.


«مایلز کولن» (گولد)، سرصندوق‌دار بانکی در تورنتو، به موقع جلوی سرقت مسلحانه «هاری رایکل» (پلامر) را - که لباس بابانوئل پوشیده - می‌گیرد و موفق می‌شود بیشتر پول‌های دزدی را در کیف خود بگذارد و روز بعد آن را به صندوق اماناتش منتقل کند. حالا «رایکل»، «کولن» را برای پس گرفتن پول تحت فشار می‌گذارد. اما «کولن» کاری می‌کند تا «رایکل» را به جرم ماشین دزدی‌ای که در گذشته مرتکب شده، یک سال به زندان و بعد با «جولی» (یورک)، همکارش در بانک، گرم می‌گیرد. به‌زودی دختری به‌نام «الین» (لومز) نظرش را به خود جلب می‌کند، هرچند که بعدتر معلوم می‌شود «الین» را «رایکل» فرستاده که محل اختفای پول‌ها را بفهمد. «الین» که دل باخته «کولن» شده قبول می‌گند که ربطه‌اش با «رایکل» را قطع کند و در پول‌ها سهیم شود، ولی «رایکل» که زودتر از موعد آزاد شده، «الین» را در آپارتمان «کولن» می‌کشد. «کولن» جسد را دفن می‌کند، ولی تهدیدهای «رایکل» ادامه دارد. بالاخره «کولن» قبول می‌کند که پول را بدهد، ولی تأکید می‌کند که باید این کار را در بانک بکند. «رایکل» با لباس زنانه به بانک می‌آید، ولی «کولن» سعی می‌کند او را گیر بیاندازد. سرانجام «رایکل »، «کولن» را با تیر می‌زند، ولی موقع فرار به دست نگهبانان کشته می‌شود. در راه بیمارستان، «جولی» با کیف پول‌ها کنار «کولن» می‌ماند تا از او مراقبت کند.
* شریک خاموش به‌عنوان دومین فیلم دوک از استعدادهائی که او در فیلم او خود، روز پرداخت (1972، درباره ستاره یک خواننده بی‌عاطفه و لجباز کانترل)، نشان داد، بی‌بهره است. از کار جسورانه با دوربین و جزئیات غیر مؤکدی که مکمل بازی خشن ریپ تورن در نقش خواننده جنوبی فیلم قبلی بود، چیزی نمی‌بینیم و در عوض شریک خاموش سادیسمی کورکورانه را بی‌پرده نشان می‌دهد . کارگردان آشکارا در مورد سبک مناسب برای فیلمی درباره سرقت، دچار سوء تفاهم بوده است. در مورد بازی‌ها هم یا شخصیت‌ها را تا حد عروسک تقلیل داده است (مثل نقش یورک) یا اینکه کار را به خود بازیگر واگذار کرده است: در نتیجه گولد با خونسردی وو طنز آشنایش هر موقعیت تنش‌زائی را بی‌اثر می‌کند و پلامر بیش از آنکه روان‌پریشی خطرناک باشد، نسخه‌ای از «بازرس کلوزو»ی فیلم‌های پلنگ صورتی به نظر می‌رسد.