جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
اکسیر جاودانی
سیامین بهار انقلاب مصادف است با طلوع هشتادوهفتمین سال شمسی از سده سیزدهم که با خود طراوتی دارد که هماره گذر از ۳۰ سالگی به همراه دارد. هر سنی را سه دهه به حساب آوردهاند. و اینک ورود به ۳۰ سالگی تورق عصر و دورانی است و گام نهادن به عصر و دورهای جدید.
عصر و زمانه بسیار میمون و مبارک است. نه در آغاز نزول آیات مکی که خداوند در آن به عصر و زمانه قسم یاد کرده بود و نه در زمانه حاضر که آن را عصر زمان و وقت نام نهادهاند، از اهمیت و ارزش آن نکاسته است.
ایران سرزمینی است که برخی را باور بر آن است که در هر سه دهه شاهد رویدادی جدید هستیم، تغییر نسل با خود تغییر فضا و گفتمان و آرمان را بههمراه دارد. چه بسیار متفکران بدبینی که پایان هر سه دهه را آغازگر دورانی نوین نام نهادهاند. گویا ارزشهای نسبی در زمانه ما با خود کوتاهی و قصور ارزش و معنایی نیز به همراه آورده است. یادمان نرفته است که زمانی هزارهها تعیینکننده تحول هر عصر بوده است. اهل صلیب بر این باور بودند که مسیحا از پس هر هزاره برمیآید و اهل اناجیل نئوکان آغاز هزاره سوم را میعادگاه تاریخی و مذهبی خویش قلمداد کرده بودند.
خوانندهای محبوب در سالیانی دور خوانده بود سالی را که بدان سال ۲۰۰۰ نام نهاده بودند. شاید اعتقاد به این عصرها و دورهها و هزارهها بوده است که پیشینیان ما در کتب مقدس و گاتههای آریایی چنین سروده بودند که اهورا فردا سرانجام در پس گذر هزارهها، اهریمن را به بند میکشد و رستاخیز بشری آغاز خواهد شد.
بیراه نبوده که باباطاهر عریان سروده بود <به هر الفی، الف قدری برآید.>
اینک این ماییم و پایان سه دهه و آغاز دوران مبارکی که میتوان به استقبال آن نشست. اگر ۳۰ سالگی را گذر از ایام صباوت و شباب به دوران میانسالی و خردورزی بیانگاریم، بیگمان انقلاب باشکوهمان به عصری ورود کرده است که تلقی کلمانسو نخستوزیر فقید فرانسه را به اذهان متبادر میکند. آنجا که گفته: <اگر در جوانی رادیکال نباشی قلب نداری و اگر در میانسالی محافظهکار نباشی، عقل نداری.> حال به نظر میرسد انقلاب بزرگمان عصر کودکی، جوانی و رادیکالیسم را پشت سر نهاده و به بلوغ و رسایی نزدیک شده است.
اما همواره نیل به میانسالی به معنای قدم نهادن به عصری است که قافله تاریخ و زمان قصد ورود به مرحلهای دارد که در تفکر دیالکتیکی به معنای نیل به کهنسالی و پیری است. متفکران فلسفه تاریخ از هگل تا مارکس و از خردمندان مسلمان از ابوعلی مسکویه تا ابن خلدون به این باب بسیار اهتمام ورزیدهاند. هگل تاریخ را تابع روحی میدانست که قوانین و چارچوبهای آن را بر اساس آن روح کلی که شکلی عینی و ذهنی داشت تدارک میدید.هگل که دیالکتیک را روشی قاعدهمند برای تحلیل زمان و تاریخ میدانست، گذر از هر مرحله را در چارچوب تضمینهایی سخت جبرگرایانه، مقید کرده بود. مارکس که بیشک تحتتاثیر آرا و اندیشههای هگل قرار داشت، هرچند از سوی شاگردانش هگل را به ایدهآلیسم رویاپردازانه متهم کرد، اما خود را واجد واقعیت تحقق علمی تاریخ بر اساس فرمول زمانبندیشده سن لیمون میدانست. اینکه هر جامعه تاریخی از بردهداری آغاز و به کمون ثانویه ختم مییابد. از این منظر میشد برای تاریخ آغاز و فرجامی قائل بود. هرچند مذهبیون و الهیون در آغاز و فرجام تاریخ با ما رکس همرأی و همنظر بودند، اما قوانین حاکم بر تاریخ را تابع صدفه و یا ماده نمیدانستند. از نظر آنها، جهان را ناظمی باشد خدا نام!ابنخلدون هم برای تاریخ آغاز و فرجامی قائل بود. بر اساس نظریه عصبیت جوامع به دو دسته <اهل الحضر> و <اهل البدو- >شهرنشین و بادیهنشین - تقسیم شده بودند.
هر جامعه بدوی سرانجام به جامعهای شهری بدل میشود. اما برای شهری شدن بسیاری از فضایل و ارزشهای اولیه خود را از دست میدهد، زیرا که نیازهای انسانی از نظر او، مبتنی بر دوگانه <الحاجه> و <الکماله> بوده است.
نیازها و حاجات اولیه و نیازها و احتیاجات اشرافی و غیرضروری.
او ولادت و رشد تمدنها و <حضاره>ها را با فرصتطلبی و فداکاریهای پایهگذاران هر نهضت حکومت و تمدنی میدانست و افول و سقوط آنها را در نتیجه گذران دو سه نسل، تن دادن به اشرافیت و تبذیر و عدول از ارزشهای اولیه و ذاتی میدانست.
لذا اگر به بدبینی فلاسفه نیز قائل نباشیم، طبیعت را آغاز و پایانی است. پرسش کلیدی و دغدغهاصلی انسان در طول تاریخ یافتن اکسیر جاودانی است. چگونه میتوان از بیماری، افول، سستی، رخوت و نهایتا مرگ جلوگیری کرد. همین پرسشهای مهم بود که <بودا> را در زیر درخت انجیر هجده شبانه روز در حال دعا بیدار نگه داشت و هرچه از ترس، بیماری، مرگ، لذت و شهوت بر سیذارتا عرضه شد، یارای غلبه بر او نیافتند، انقلاب نیز میتواند بهمثابه یک تمدن مورد ارزیابی و مطالعه قرار گیرد. انقلاب بزرگ و باشکوهمان به سیسالگی و بلوغ رسیده است. با کولهباری از دانش، معرفت، آگاهی و خدمت. بدون تردید در تاریخ زندگی ایرانیان، انقلاب اسلامی یکی از مهمترین تحولات مردمی تمام قرون و اعصار بوده است.اما اگر فرضیههای برشمرده شده را اصل بنگاریم، باید نگران بود که نکند درخت تنومند انقلابمان در این مرحله خردورزی، بلوغ و کمال ره به انحطاط پیماید و از اکسیر تاریخ غفلت ورزد. انقلاب یک روح بزرگ بهمثابه تعبیری است که هگل به کار برده، است. چه موافق و چه مخالف این پدیده، از بزرگی و شکوه آن نمیتوان غافل شد، چه بسیار تمدنها و مدنیتها بر اساس انقلابهای بشری شکل یافتهاند، مگر تمدن آمریکا، انگلستان، روسیه، فرانسه، چین و... پس از یک انقلاب باشکوه شکل نیافته است؟
مگر تردیدی وجود دارد که انقلاب اسلامی ایران عصر نیمه فئودالی و نیمه شهری را به دورانی مدرن، عصر جمهوری، تمدنی اثرگذار و مدنیتی قابل تکریم وارد نمود؟ایران امروز قابل قیاس با دوران حاکمیت دودمان سلطنت نیست. انقلاب در عین آنکه از منظر سیاسی، به عصر سلطنت خاتمه داد و ما را وارد دوران جمهوری نمود، ارزشهای سنتی، فاسد و مطلقه را وارد عصر گفتمان مردمسالاری دینی نمود. روستاهای ما را آباد، شهرهای ما را بزرگ، بیسوادی را ریشهکن و تجدد را شکوفا ساخت.
در حوزه بهداشت، عمران، اجتماع، صنعت، فرهنگ، دانش و دین موانعی را پشت سر نهادهایم که تنها میتوان از این تحولات با عنوان <معجزه انقلاب> نام برد. معجزه انقلاب به تحولی گفته میشود که در آن نیروی سیاسی و اجتماعی انباشته، اقداماتی درحد اعجاز صورت میدهند. کاری که از نسلها برنمیآید، به دورهای تحقق میباشند و سدهایی که به بلندای آسمانها هستند به سیلابی مهیب در هم میشکنند. شاید انقلاب همان تعبیر به یادماندنی لنین باشد، آنگاه که گفته بود: <ارادههای انقلاب، بیمهابا به پیش میروند.> باید در ورود به ۳۰ سالگی اندیشه کرد، مبادا ماشین انقلاب در نتیجه آفات زمانه، از ماهیت و بالندگی خویش فاصله اندازد. زمانه جدیدی از راه رسیده است، نسلی نوین که سودای بزرگتری در سر دارد، سودای ساخت آینده و تاریخ. امید که چنین باد.
محمدجواد حقشناس
* دکترای روابط بینالملل، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد، دبیر کمیسیون ماده ۱۰۰ احزاب و مدیر کل سیاسی وزارت کشور، معاون وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی در دولت اصلاحات، عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی و مدیرمسئول روزنامه اعتمادملی.
* دکترای روابط بینالملل، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد، دبیر کمیسیون ماده ۱۰۰ احزاب و مدیر کل سیاسی وزارت کشور، معاون وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی در دولت اصلاحات، عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی و مدیرمسئول روزنامه اعتمادملی.
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست