شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


شهری سیاه و خونبار به نام واشنگتن


شهری سیاه و خونبار به نام واشنگتن
به ندرت پیش می آید كه جورج پلیكانوس نویسنده آمریكایی در كتابهای رمانش درباره شهر واشنگتن ننویسد و این شهر را به عنوان محل وقوع اتفاقات مورد نظرش انتخاب نكند و به تبع آن بسیار كم رخ می دهد كه او از جنایات رایج و پرشمار رایج در این شهر طی كتب خود یاد نكند و آنها را مبنا و یا حداقل كامل كننده قصه های خود قرار ندهد این در حالی است كه جنایت و بخصوص كشتن سیاهپوستان به قدری در پایتخت آمریكا رایج شده كه دیگر توجهی را هم برنمی انگیزد و به چشم یك واقعه عادی و متداول و قابل پیش بینی به آن نگاه می شود.
كار به جایی كشیده كه چند روزنامه چاپ واشنگتن كار خود را ساده كرده و یك ستون تحت عنوان «كشتارهای بی رحمانه سیاهان» به راه انداخته و هر روز «در ذیل آن خبر قتل» سیاهپوستان بی پناه در این شهر را كه اغلب به دست سفیدپوستان قاتل و بی رحم و حتی افسران پلیس روی می دهد، می آورند و خیال خود را راحت(!) می كنند و شرح و بسطی را هم بر ماجرا نمی آورند.
با این حساب این پلیكانوس است كه جورشان را می كشد و در كتابهای خود همواره یادی از مقتولان و كسانی می كند كه خیلی راحت و بی حساب خونشان ریخته می شود. خود او می گوید: «این وظیفه من است. این آدمهایی كه تقریباً هر روزه در پایتخت دولتی آمریكا كشته می شوند و جرم اغلب آنها فقط سیاهپوست بودن است، آدمهای بی ارزشی نیستند و بسیار بد است كه فقط با دو سه خط نوشته در یك ستون گمشده و دور از نظر مانده در روزنامه ها، از آنها یاد شود.»
پلیكانوس كه ۴۹سال دارد، به واقع قسمت اعظم كار هنری و نویسندگی اش را به این دسته از مردم و به ترسیم قسمت سیاه شهر واشنگتن كه به واقع تمامی حجم این شهر را در برمی گیرد، اختصاص داده است. نوشته های او، همانند حقایق مستند و واقع روز نشان می دهند كه واشنگتن از ناامن ترین و خطرناك ترین و پرقتل ترین شهرهای آمریكا و حتی در سطح جهان است. وی در كتابهایش تصویری هشدار دهنده از زندگی جاری در مناطق و محله هایی مثل پارك ویو و تری نیداد در شهر واشنگتن به دست می دهد و از ناامنی های رایج در آن جاها می گوید. از این طریق ما درمی یابیم كه محصلان دبیرستانهای واشنگتن اغلب گرد خلاف می گردند، در خیابانها ستیز می كنند و در هر گوشه ای گاه یك جسد یافت می شود كه مربوط به آدم بخت برگشته ای است كه نمی دانسته كی و چگونه در این شهر آرتیستی (!) تردد كند. پلیكانوس تصویرگر شفاف و بدون ملاحظه و فاقد تصادف این جنایت ها است و در توصیف این مسائل در رمانهایش كم نمی آورد و حاضر هم نیست برای اینكه شهردار واشنگتن ناراحت نشود، چیزی را سانسور كند. واشنگتن ترسیم شده توسط پلیكانوس شهری است برابر با حقایق؛ شهری كه اگر در آن دقیق نشوید ساختمانهای چشمگیر و ثروت ظاهری وموسیقی های خیابانی در آن حكومت می كنند، اما اگر چشمهایتان را باز كنید، به وحشت می افتید زیرا نوك پیكان جنایت ممكن است شما را هم در هر لحظه ای هدف بگیرید. آخرین رمان پلیكانوس كه از شهریورماه به روی دكه ها رفته است و «باغبان شبانه» نام دارد، هم ناهنجاریهای فوق را نشان می دهد و هم به مسائل خانوادگی می پردازد و تصویری حقیقی از زندگی در شهری را نشان می دهد كه دولت جنایتكار آمریكا بسیار قصد داشته است آن را مظهر تمدن و امنیت جلوه دهد، اما به واقع سمبل بی قانونی و ناامنی است.
«باغبان شبانه» بیشتر متمركز بر یك قاتل زنجیره ای (سریالی) است ولی دشواریهای كار پلیس برای مقابله با چنین موجودی، زندگی به هم ریخته چندخانواده و به واقع رواج ناامنی شدید در واشنگتن را به تصویر می كشد و می گوید كه چطور حتی یك پدر برای بزرگ كردن پسر نوجوانش مشكل دارد و در حالی می خواهد درس درست بودن را به پسرش بیاموزد كه دور و بر آنها را كژی و ناراستی گرفته است و امكان ندارد كه از آن تأثیر نپذیرند.
به اعتقاد كارشناسان، پلیكانوس دقیقاً در چنین فضاهایی اوج می گیرد و معجزه كلمه هایش و روانی جملاتش در چنین اوقاتی جاری می شود. او از اینكه در عین رعایت و اجرای ژانرهای مختلف نویسندگی یك كار خیالی را تاحد بدل شدن به اثر كاملاً مستند جدی و حقیقی سازد، ابایی ندارد و می تواند هر ژانری را با ژانر دیگر ادغام كند. او واقع بین هم هست و در متن داستانهایش می گوید یكی از معضلات اصلی جامعه امروز آمریكا این است كه ابتیاع و خرید اسلحه در واشنگتن و بسیاری از شهرهای دیگر این كشور قانونی است و اگر هم قانونی نباشد، به طور پنهانی رایج است و كافی است به مغازه بروید وبخرید و ساعتی بعد یك نفر را بكشید و بگویید كه این كار را در دفاع از خود كرده اید و هیچ كس هم كاری به كار شما نخواهد داشت. منتقد واشنگتن پست با اشاره به همین مسأله گفته است: «به جز پلیكانوس كمتر نویسنده ای در آمریكا در حال حاضر توانسته است كه جنایات رایج در جامعه و بر باد رفتن ایده آل های خانوادگی را تشریح كند و این قدر عمیق آنها را در داستان هایش پرورش بدهد.»
سنت رمانهای جنایی همیشه این بوده كه شما در مقام نویسنده در همان بخش و فصل اول شرح یك جنایت را بیاورید و در فصول بعدی قدم به قدم ماجرا را به پیش ببرید، تا این كه در بخش پایانی قضیه را حل و موضوع را افشا و قاتل را گرفتار كنید، پلیكانوس این را قبول ندارد و روی آن چانه می زند و اسباب و پایه های آن را عوض می كند. او كه مقیم شهر سیلوراسپرینگ در منطقه مری لند واقع در حومه واشنگتن است، می گوید: «این طور هم نیست كه ما یك جنایت شدید و توأم با نهایت رقت و غلظت داشته باشیم و سپس توضیح بدهیم كه ماجرا حل شده و ابهام رفع و قاتل گرفتار شده و همه چیز پایان یافته است.
بدتر از همه این كه به محض این كه قاتل ظاهری یافت شد و به پشت میله های زندان رفت، همه چیز پایان یافته تلقی می شود و هیچكس به دنبال حل ریشه ای موضوع نمی رود و نمی پرسد آن جنایت چرا رخ داده است. این راه حل و پایان ماجرا نیست.»
ماجراهای كتب پلیكانوس از دهه ۱۹۵۰ به بعد را شامل می شود و او در ۱۴ رمان خود به واقع تاریخچه ای از شهر ناامنی و جنایت یعنی واشنگتن را به دست می دهد و به این ترتیب هرچیزی و هر واقعیتی را در متن قصه های او می بینیم. از برخوردهای تندنژادی در دهه ۱۹۶۰ (كه در دهه های بعدی دوباره شدت گرفت) تا اپیدمی استفاده از موادمخدر در دهه ۱۹۸۰ و فعل و انفعالات مالی و عدم ثبات اقتصادی در سالهای اخیر كه باعث شده هیچ چیز در واشنگتن و كل آمریكا قابل پیش بینی نباشد و به رغم ایجاد برخی سرمایه های جدید اكثرمردم عادی از زندگی های دشوار خود بنالند و امید به آینده ای بهتر هم نداشته باشند.
پلیكانوس برای این كه از خودش و دور از حقیقت ننویسد، دست به تحقیق های گسترده می زند و پابه پای كارآگاههای پلیس به اینجا و آنجا می رود و حتی با گانگسترها و قاچاقچیان و فروشنده های موادمخدر هم قدم و همراه می شود و طرز كار آنها را در نقاط مختلف شهر می بیند و كاملاً با آن آشنا می شود. او به كتابخانه ها و آرشیوهای بزرگ می رود و با افرادی كه از نزدیك برخوردهای سیاسی و خیابانی و اجتماعی را دیده اند، مصاحبه و از آنها كسب اطلاعات می كند و یكی از كتاب های او كه «انقلاب سخت» نام دارد و محصول ۲۰۰۴ و درباره برخوردهای خیابانی و نژادی در واشنگتن به سال ۱۹۶۸ است، محصول چنان روند و رویكردی است. باز به حرف های خود پلیكانوس بازمی گردیم. «من آن قدرها هم قوه تجسم زیادی ندارم و اهل تخیل و تصور و تفكر درباره چگونگی مسائل نیستم و ترجیح می دهم به جای خلق فیكشن (وقایع خیالی) در ذهنم، حتی اگر آن رویدادها حقیقی باشند، وقایع حقیقی را گزارش كنم و صرفاً یك گزارشگر باشم. اصلاً چه نیازی؟ وقتی این همه اتفاقات تلخ حقیقی روی می دهند و من می توانم آنها را در كتاب های خود توصیف كنم، چرا به دنبال تجسم و تصور مسائل بروم و یك سری اتفاق را در ذهنم تجسم كنم و سپس آنها را بنویسم؟»
همانطور كه قبلاً هم گفتیم در واشنگتن آن قدر اتفاق سوء و كج كرداری هست كه بتوان درباره آن نوشت. آمار نشان می دهد در سال رو به پایان (۲۰۰۶) در ازای هر ۱۰۰ هزارنفر ۴۹ فقره قتل در این شهر روی داده كه آمار ترسناكی است و در ازای همین تعداد آدم دست كم ۱۳۰۰ «خلاف» پایین تر و كمتر از جنایت شكل گرفته است. كتاب های پلیكانوس با دربرداشتن چنین اتفاقاتی به اندازه كارهای همتاها و همكاران او (مثلاً مایكل كانلی) نمی فروشند، اما پرنفوذ و تأثیرگذارند و جامعه را به دنبال خود می كشانند.
البته «باغبان شبانه» اخیراً به نقطه اول در لیست پرفروش ترین كتاب ها در روزنامه نیویورك تایمز رسیده و سود قابل توجهی را شامل حال ناشر خود ساخته است.
پلیكانوس شنونده خوبی هم هست و به خوبی می تواند حرف ها و محاوره مردم عادی را به روی كاغذ ببرد و احساس آنها را توصیف كند و این چنین بود كه چندی پیش از تهیه كنندگان و نویسندگان سریال تلویزیونی « The wire » محصول H.B.O شد و به دنیس لیهان و ریچارد پرایس پیوست كه مثل خود پلیكانوس از نویسنده های مطرح جنایی آمریكا و دنیا هستند و متن تعدادی از اپیزودهای این سریال را نوشته و در تهیه آن مشاركت داشته اند. دیوید سایمون كه مدیراجرایی و خالق اصلی این سریال است، می گوید: دلیل اصلی رویكردش به پلیكانوس توانایی او در تشریح وقایع مرگبار و ترسیم اتفاقات پشت پرده در جامعه و روابط خانواده هایی است كه به سمت تخلف و جنایت كشیده می شوند.
او می افزاید: «قلم این مرد انگار برای این كار ساخته شده است. پلیكانوس حتی می تواند با كلمات و جملاتش در این خصوص برای كاراكترهای خود عاطفه و همدردی را نزد خواننده های سطورش به وجود آورد و كاری كند كه در اكثر رمان های دیگر اثری از آن دیده نمی شود.»
سایمون ادامه می دهد: «پلیكانوس بسیار صریح و بی واسطه می نویسد. او بخش هایی از واشنگتن را برای ما ترسیم می كند كه سیاه و خونبار است و بسیاری از مردم و بخصوص دولت آمریكا دوست دارند چشم برآن ببندند اما حقیقت دارد و جاری است و اسباب تأسف شدید می شود. بعضی می گویند نمای این شهر خوب است اما در نوشته های پلیكانوس متوجه می شویم كه این نما كاذب و پشت سر آن هیولایی آرمیده است.»
استیون اسپیلبرگ كارگردان معروف و تام هنكس بازیگر سرشناس سینما كه از مدتی پیش توأمان دست اندركار ساخت سریالی تلویزیونی پیرامون جنگ جهانی دوم به نام «جنگ پاسیفیك» برای شبكه H.B.O شده اند، از پلیكانوس خواسته اند كه قصه و سناریوی حداقل دو قسمت این مجموعه را برای آنها بنویسد و او پذیرفته و حتی بدش نمی آید كه روزی روی یك كار وسترن هم وقت بگذارد و كاری در این ژانر هم صورت دهد.
با این حال خود پلیكانوس هم اعتراف می كند كه موضوع موردعلاقه و سوژه تخصصی اش همچنان واشنگتن است زیرا در آن زندگی كرده و می داند در ورای صورت ظاهری شهر چه اجحاف ها و جنایاتی جریان دارد و اغلب نیز تخلف های دولتی است و به روایت خود او، این یك شهر پوشالی و فریب دهنده است و هرخانه شیكی، یك قصه سیاه درون خود دارد.
او با نگاهی وسیعتر می گوید: «فعلاً چیز متفاوتی را دردستور كارم ندارم. از یك سو واشنگتن محل تحقق بدترین و تلخ ترین وقایع است و بهترین محمل و وسیله برای توصیف این رویدادها هم ژانر ادبیات جنایی است. چیزی كه من هرگز از آن جدایی نداشته ام.»
وصال روحانی
منبع: Washington star
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید