دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
بازی و شکوفایی کودکان
بازی آنگونه فعالیتی است كه توام با سرخوشی و لذات باشد .
بازی ، همان مفهوم كار ، در رده سنی كودكان و نوجوانان است .
هر چه سن بالاتر می رود . انگیزه اشتغال رنگ كمتری از تمایل به سرخوشی و شادمانی هیجانی دارد و بیشتر به بصیرت و نگرشی عمیق تر و همه جانبه تر از هستی انسان می گراید .
در حقیقت بازی و اشتغال پایه رشد است و از طریق همین بازی می توان ابعاد اصلی هستی كوردك را در جهت متعالی رشد داد .
آنچه كه انسان را به كمال انسان نگاه می دارد بازی است و در حقیقت انگیزه بازی ، همان كار پالوده و اصیل است . “ فردریش شیلر ”
شاید مقهومی كه همیشه از بازی داشته ایم فقط سرگرم بودن است . یعنی كودك یانوجووان به طریقی مشغول به كاری شود كه برای مدتی به والدین و اطرافیان خود استراحت بدهد . كاری به كار انها نداشته باشد و در عین حال خودش نیز به نحوی سرگرم و سرخوش باشد . اما در دنیای امروز شاید با دید دیگری به بازی می نگرند و بازی جایگاهی حساس تر از آنچه ما می پنداریم دارد . به همین دلیل هم جای تعمق بیشتری در ارتباط بازی ، زندگی ، هستی انسان و سلامت شخصیت وجود دارد .
طرح این مقوله ، پرسش های زیر را در ذهن بر می انگیزد :
بازی چیست و چه ویژگیهائی باید داشته باشد ؟ سلامت شخصیت را چگونه تعریف می كنیم ؟ ، آیا سلامت شخصیت در سنین كودكی و نوجوانی می تواند عینیت داشته باشد یا در این سنین فقط امكان فراهم آوردن زمینه های دستیابی بدان مطرح است ؟ ، بازی چه نقشی در پرورش وسلامت شخصیت دارد ؟ تفاوت بازیهای شهری و بازیهای طبیعی و ویژگی اساسی آنها چیست ؟ آیا بازیهای شهری امكام تحقق سلامت شخصیت را كاهش می دهد یا تاثیر منفی هم در رشد شخصیت كودك دارد ؟ و بالاخره اینكه چه باید كرد ؟
شاید كلی ترین تعریفی كه از لحاظ روانشناختی می توان برای بازی یافت اینكه ؛ بازی آنگونه فعالیتی است كه توام با سرخوشی و لذت باشد . به عبارت دیگر “ بازی ” همان مفهوم “ كار ” ددر رده سنی كودكان و نوجوانان است . چرا كه در این سنین هنوز قوای شناختی ، ادراكی ، بصیرت و نگرش عمیق و پخته آنقدر فعلیت نیافته كه وزن هستی انسان را بدان روی سوق دهد : بلكه سائقه اشتغال كه فطری انسانهاست در این سنین بیشتر تمایل به تحقق اعمالی دارد كه لحظه به لحظه عامل حصول احساس سرخوشی و از لذت روانی در كودك یا نوجوان باشد . به عبارت كلی جایگاه فعلیت آنچه كه سائقه یا انگیزه اشتغال می نامیم در سنین خردسالی “ بازی ” و در سنین بزرگسالی “ كار ” است . ناگفته نماند كه در هیچ رده سنی این ویژگی بطور مطلق بصورت كار یا بازی نیست . بلكه بنا ببه رشد هر فرد نوسان دارد . هر چه سن بالاتر می رود ، انگیززه اشتغال رنگ كمتری از تمایل به سرخوشی و شادمانی هیجانی دارد و بیشتر به بصیرت و نگرشی عمیق تر و همه جانبه تر از هستی انسان می گراید . پس عنصر اساسی بازی اشتغال است . یعنی پرداختن به چیزی و از خود بیخود شدن ، یعنی دریچه هستی خود را بسوی ارتباط با كل عالم هستی گشودن به نحوی كه منجر به سرخوشی و شادمانی هیجانی بشود .
اما ویژگی اساسی سلامت شخصیت در ارتباط با سائقه اشتغال . به جرات می توان ادعا كرد – چنانچه غالب روانشناسانی كه به مفهوم شخصیت سالم پرداخته اند نیز در این عقیده اتفاق دارند ـ كه یكی از مهمترین عناصر شخصیت سالم ، “ فعالیت ” یا Activity ، رد مقابل انفعال یا Passivity است . فعالیت به معنی تحقق ، شكوفائی ، باروری و زایائی ابعاد گوناگون هستی به هنگام انجام كاری یا ارتباط با محیط و عالم هستی . به كلام دیگر انسان تنها موجودی است كه می تواند از میان دو شیوه اشتغال یكی را انتخاب كند . اشتغال فعالانه یا منفعلانه ، او در گرایش انفعالی صرفا موجوی گیرنده و مصرف كننده است و در جریان چنین ارتباطی با محیط میزان رشد او به حداقل می رسد . چرا كه ارتباط منفعلانه منجر به فضیلت و ابراز قوای دورنی او نمی شود .( شاید به همین دلیل همه از نصیحت شنیدن بیزارند چون یاداور منفعل بودن انسان است ) . اما در اشتغال فعالانه فرد خود را با عالم هستی چنان در می آمیزد كه ارتباط او منجر به باروری می شود . فرد در این ارتباط حركت می كند و از حالتی به حالت دیگر می رسد ، هستی او متحول می شود . در حالت انفعالی محیط موثر است و فرد متاثر و طبیعتا محیط هر چه می خواهد از فرد می سازد ولی در حالت فعالیت فرد بر محیط تاثیر می گذارد و در جریان تاثیر گذاری هستی خویش را هر چه بیشتر متحقق می سازد . چنانچه تحقیقات مازلو Mazlow و دیگر سردمداران روانشناسی چوت .آپورت APORT ، راجرز Rogers و فروم Fromm و … نیز یادآور این مطلب است كه افراد سالم بیشتر فعال و موثر هستند تا منفعل و متاثر . اساسا یكی از معانی سلامت شخصیت تحقق بلوغ و استقرار این ویژگیها در انسان است . كودك و نوجوان مجموعه ای از قوا و استعدادهائی است كه می تواند در هر یك از مسیرهای فوق به حركت خود ادامه دهد . البته سلامت شخصیت در سنین نوجوانی و كودكی معنائی ندارد ، چنانكه بیماری نیز در این سنین بی معنی است ( مگر در موارد عضوی ) . بلكه آنچه در این دوره از زندگی مطرح است . فراهم شدن زمینه هائی است كه منجر به تحقق سلامت شخصیت بشود ، یعنی پرورش قوایی انسانی با نظر به دورنما و چارچوبهای اصلی یك الگو یا شخصیت سالم . اما جایگاه باز یدر روند رشد كجاست ؟ همانطور كه اشاره كردیم به یقین بتوان گفت كه سائقه اشتغال یكی از سه سائقه اصلی فطرت انسانی است ( دو سائقه دیگر سائقه جنسی و صیانت ذات است ). در حقیقت بازی و اشتغال پایه رشد است و از طریق همین بازی می توان ابعاد اصلی هستی كودك را در جهت متعالی رشد داد . شاید به تبع دو گرایش عمده ای كه در شخصیت انسان می توانند وجود داشته باشد ـ فعالیت و انفعال ، بازیها را نیز بتوان به دو دسته كلی تقسیم كرد : بازیهای فعالانه و بازیهای منفعلانه ، منظور از فعالیت صرفا حركت بدنی و جسمانی نیست بلكه ابراز و باروری كل هستی انسان مطرح است. یك مقایسه بسیار كلی و اجمالی از بازیهای نسل پددران مان با نسل كنونی یا حتی بازیهای روستائی و بازیهای شهری ما را در روشن نمودن مطلب یاری می دهد . در اینجا به جهت اختصار كلام بازیها را تحت عناوین بازیهای طبیعی و شهری می آوریم . آنچه در بازیهای طبیعی مشهود است اینكه این بازیها نه تنها منجر به رشد كودك چه از نظر جسمانی و روانی می وشد بلكه بلوغ و پختگی شخصیت را همراه دارند . مثلا اكثرا بازیهایی طبیعی توام با حركات و تقلاهای سخت
است و همین عاملی است كه كودك بتواند شیوه های گوناگون موجهه با محدودیت های موجود در زندگی آتی خود و عالم هستی و پرش از این محدودیت ها را تمرین كند . وحال آنكه به دلیل زندگی محدود در آپارتمانها ، جلوگیری از مزاحمت برای همسایگان ، عدم امنیت در خیابانها و كوچه ها به هنگام بازی و امثالهم ، كودكان شهر نشین نه تنها از انجام چنین بازیهائی محرومند بلكه مجال نفس كشیدن ، با صدای بلند آواز خواندن و …. را هم ندارند . ورزشهای دسته جمعی در خیابانها و پر شدن كوچه ها و معابر عمومی توسط كودكانن ، نوجوانان و حتی جوانان در روزهای تعطیل یا ساعت بعد از تعطیل شدن مدارس نمونه بارزی از عطش درونی و طبیعی آنان به چنین فعالیت و اشتغالی است . متاسفانه آنچه زندگی شهری با خود به ارمغان آورده است محدودیت های غیر طبیعی است . محدودیت هائی كه منجر به هیچگونه حركت فعالانه و طبیعی نمی شود . زندگی شهری به تبع ویژگیهایی خاصی كه ما لحظه به لحظه با آن روبرو هستیم ناگزیر از استحكام و تثبیت چنین محدودیت هائی است و نتیجه آن اینست كه فرزندان ما امكان بكار انداختن قوای گوناگون هستی خود را ندارند . اگر پدران ما با همكلاسیهای خود پیاده فاصله خانه تا مدرسه را طی می كردند و در این اثنا ، همدلی ، همراهی ، همكاری و .. را تجربه می كردند ، فرزندان ما عادت كرده اند كه صبح با چشمان خسته از تماشای تلویزیون و برنامه های شب گذشته و برای صرفه جوئی در وقت با تاكسی ، سرویس یا وسیله شخصی خانواده به مدرسه برود . یعنی فقط چاردیواری . چاردیواری خانه ، اطاق ، ماشین ، مدرسه ، تلویزیون ، رادیو ، اسباب بازی و … كودك امروز شاهد رشد گیاهان آپارتمانی هستند . گیاهانی كه معولا میوه نداررند . كمترر خشك می شوند ، همیشه سرسبز و یك رنگ هستند و بیشتر جنبه تزئینی دارند تا طبیعی . این كودك خشك شدن ، زرد شدن ، زمستان و پائیز گیاه را نمی بیند و نتیجه آنكه انتظار دارد زندگی همیشه مهیا ، آماده و مانند آن گیاهان زیبا باشد. هستی كودك امروز در بازهایش بكار گرفته نمی شود . او فقط نظاره گر است . این بدان معنی نیست كه بازیهای سنتی كافی و كامل هستند . بلكه میخواهیم بگوئیم بازیهای طبیعی با هستی و فطرت انسانی هماهنگی دارند و عامل پرورش و تحقق سلامت شخصیت در كودك هستند . حال ببینیم شهر و زندگی شهری كه جائی برای اینگونه بازیها فراهم نیاورده است چه نوع بازیهائی را جایگزین كرده ؟ بازی با كامپیوتر ، تی . وی . گیم ، سرگرمی چون گوش فرا دادن به جعبه جادوئی تلویزیون ، رادیو و در یك كلمه بازیهای نشستگانی و انفعالی . بازیهائی كه فقط كودك را ساكت و مشغول نگاهدارد . بازیهایی كه در نهایت تمركز بر تفكر كودك دارد . آنهم تفكر منفعلانه . انسان فقط قوای شناختی و فكری نیست . انسان حس دارد ، عاطفه دارد ، جسم دارد . به تحرك نیاز دارد و … در بازیهای شهری به جای فعلیت حس مسئولیت ، نثار كردن و مهر ورزیدن ، حس رقابت ، خشونت و خصومت پرورش می یابد . كودك بطور عمیق و طبیعی در جریان و معرض پدیدارهای هستی قرار نمیگیرد تا در لحظه تصمیم بگیرد ، عمل كند و نتیجه را ببیند . بلكه برخورد او فقط از نوع ذهنی و سطحی است . بطوریكه حتی زمان ومكان نیز كوتاه و بلند می شود. اگر جائی هم برای عمل باشد شكل تقلید دارد نه خلاقیت و فردیت ، كودك امروز موجودی اسیر در وسایل الكترونیكی شده است . درست همانطور كه بزرگسالان اسیر مواد مخدر می شود . هستی خود را به دست فراموشی بسپارد . اسباب بازیها بیش از آنكه كودك را بكار بگیرند ، او را متحیر می سازند . آدم آهنی ، ماشین های كوكی ، عروسكهائی كه مانند بچه آدم رفتار می كند و … شاید ساختن عروسك گلی بیشتر به كودك بارو انسان بودنش را یادآوری كند تا نظاره كردن عروسك الكترونیكی . دستاورد بازی صرف با وسایل الكترونیكی از افزایش میزان صرع كودكان در اثر ارتباط با همین وسایل و اشع های رنگ و وارنگ گرفته ( چنانچه در سمینار بیماری كودكان در سالهای اخیر مطرح شد ) تا بزرگسالانی كه در زندگی دچار انواع گوناگون افسردگیها ، كسالت ها . حالات منفعلانه و غیره … است . شاید طلیعه بزرگ این شیوه بازی و زندگی كودكانه یادآور شكل دیگری از زندگی در ارودگاههای جنگی باشد ، كه حاصل آن موجودی منفعل ، متكی به غیر ، با اعتماد بنفس بسیار پائین است . انسانی كه شادمانی طبیعی را تجربه نكرده و حتی فرصتی برای فریاد شادی از ته دل كشیدن نداشته است .هدف نقض زندگی شهری و امكانات مثبت ومفید آن نیست ، بلكه مقصد عطف توجه به این نكته است كه زندگی شهری باید با ویژگیهای فطری و ذاتی كودك هماهنگ شود در غیر اینصورت بهتر است عطای آن را به لقایش ببخشیم . و البته راه علاج این نیست كه سعی كنیم برای دستیابی به زندگی طبیعی خود را از امكانات و مزایای شهری محروم كنیم بلكه شاید كار ما آشتی دادن زندگی شهری با فطرت و طبیعت خالص انسانی از طریق تفسیر شیوه های رفتاری و وسایل موجود است .
بازی ، همان مفهوم كار ، در رده سنی كودكان و نوجوانان است .
هر چه سن بالاتر می رود . انگیزه اشتغال رنگ كمتری از تمایل به سرخوشی و شادمانی هیجانی دارد و بیشتر به بصیرت و نگرشی عمیق تر و همه جانبه تر از هستی انسان می گراید .
در حقیقت بازی و اشتغال پایه رشد است و از طریق همین بازی می توان ابعاد اصلی هستی كوردك را در جهت متعالی رشد داد .
آنچه كه انسان را به كمال انسان نگاه می دارد بازی است و در حقیقت انگیزه بازی ، همان كار پالوده و اصیل است . “ فردریش شیلر ”
شاید مقهومی كه همیشه از بازی داشته ایم فقط سرگرم بودن است . یعنی كودك یانوجووان به طریقی مشغول به كاری شود كه برای مدتی به والدین و اطرافیان خود استراحت بدهد . كاری به كار انها نداشته باشد و در عین حال خودش نیز به نحوی سرگرم و سرخوش باشد . اما در دنیای امروز شاید با دید دیگری به بازی می نگرند و بازی جایگاهی حساس تر از آنچه ما می پنداریم دارد . به همین دلیل هم جای تعمق بیشتری در ارتباط بازی ، زندگی ، هستی انسان و سلامت شخصیت وجود دارد .
طرح این مقوله ، پرسش های زیر را در ذهن بر می انگیزد :
بازی چیست و چه ویژگیهائی باید داشته باشد ؟ سلامت شخصیت را چگونه تعریف می كنیم ؟ ، آیا سلامت شخصیت در سنین كودكی و نوجوانی می تواند عینیت داشته باشد یا در این سنین فقط امكان فراهم آوردن زمینه های دستیابی بدان مطرح است ؟ ، بازی چه نقشی در پرورش وسلامت شخصیت دارد ؟ تفاوت بازیهای شهری و بازیهای طبیعی و ویژگی اساسی آنها چیست ؟ آیا بازیهای شهری امكام تحقق سلامت شخصیت را كاهش می دهد یا تاثیر منفی هم در رشد شخصیت كودك دارد ؟ و بالاخره اینكه چه باید كرد ؟
شاید كلی ترین تعریفی كه از لحاظ روانشناختی می توان برای بازی یافت اینكه ؛ بازی آنگونه فعالیتی است كه توام با سرخوشی و لذت باشد . به عبارت دیگر “ بازی ” همان مفهوم “ كار ” ددر رده سنی كودكان و نوجوانان است . چرا كه در این سنین هنوز قوای شناختی ، ادراكی ، بصیرت و نگرش عمیق و پخته آنقدر فعلیت نیافته كه وزن هستی انسان را بدان روی سوق دهد : بلكه سائقه اشتغال كه فطری انسانهاست در این سنین بیشتر تمایل به تحقق اعمالی دارد كه لحظه به لحظه عامل حصول احساس سرخوشی و از لذت روانی در كودك یا نوجوان باشد . به عبارت كلی جایگاه فعلیت آنچه كه سائقه یا انگیزه اشتغال می نامیم در سنین خردسالی “ بازی ” و در سنین بزرگسالی “ كار ” است . ناگفته نماند كه در هیچ رده سنی این ویژگی بطور مطلق بصورت كار یا بازی نیست . بلكه بنا ببه رشد هر فرد نوسان دارد . هر چه سن بالاتر می رود ، انگیززه اشتغال رنگ كمتری از تمایل به سرخوشی و شادمانی هیجانی دارد و بیشتر به بصیرت و نگرشی عمیق تر و همه جانبه تر از هستی انسان می گراید . پس عنصر اساسی بازی اشتغال است . یعنی پرداختن به چیزی و از خود بیخود شدن ، یعنی دریچه هستی خود را بسوی ارتباط با كل عالم هستی گشودن به نحوی كه منجر به سرخوشی و شادمانی هیجانی بشود .
اما ویژگی اساسی سلامت شخصیت در ارتباط با سائقه اشتغال . به جرات می توان ادعا كرد – چنانچه غالب روانشناسانی كه به مفهوم شخصیت سالم پرداخته اند نیز در این عقیده اتفاق دارند ـ كه یكی از مهمترین عناصر شخصیت سالم ، “ فعالیت ” یا Activity ، رد مقابل انفعال یا Passivity است . فعالیت به معنی تحقق ، شكوفائی ، باروری و زایائی ابعاد گوناگون هستی به هنگام انجام كاری یا ارتباط با محیط و عالم هستی . به كلام دیگر انسان تنها موجودی است كه می تواند از میان دو شیوه اشتغال یكی را انتخاب كند . اشتغال فعالانه یا منفعلانه ، او در گرایش انفعالی صرفا موجوی گیرنده و مصرف كننده است و در جریان چنین ارتباطی با محیط میزان رشد او به حداقل می رسد . چرا كه ارتباط منفعلانه منجر به فضیلت و ابراز قوای دورنی او نمی شود .( شاید به همین دلیل همه از نصیحت شنیدن بیزارند چون یاداور منفعل بودن انسان است ) . اما در اشتغال فعالانه فرد خود را با عالم هستی چنان در می آمیزد كه ارتباط او منجر به باروری می شود . فرد در این ارتباط حركت می كند و از حالتی به حالت دیگر می رسد ، هستی او متحول می شود . در حالت انفعالی محیط موثر است و فرد متاثر و طبیعتا محیط هر چه می خواهد از فرد می سازد ولی در حالت فعالیت فرد بر محیط تاثیر می گذارد و در جریان تاثیر گذاری هستی خویش را هر چه بیشتر متحقق می سازد . چنانچه تحقیقات مازلو Mazlow و دیگر سردمداران روانشناسی چوت .آپورت APORT ، راجرز Rogers و فروم Fromm و … نیز یادآور این مطلب است كه افراد سالم بیشتر فعال و موثر هستند تا منفعل و متاثر . اساسا یكی از معانی سلامت شخصیت تحقق بلوغ و استقرار این ویژگیها در انسان است . كودك و نوجوان مجموعه ای از قوا و استعدادهائی است كه می تواند در هر یك از مسیرهای فوق به حركت خود ادامه دهد . البته سلامت شخصیت در سنین نوجوانی و كودكی معنائی ندارد ، چنانكه بیماری نیز در این سنین بی معنی است ( مگر در موارد عضوی ) . بلكه آنچه در این دوره از زندگی مطرح است . فراهم شدن زمینه هائی است كه منجر به تحقق سلامت شخصیت بشود ، یعنی پرورش قوایی انسانی با نظر به دورنما و چارچوبهای اصلی یك الگو یا شخصیت سالم . اما جایگاه باز یدر روند رشد كجاست ؟ همانطور كه اشاره كردیم به یقین بتوان گفت كه سائقه اشتغال یكی از سه سائقه اصلی فطرت انسانی است ( دو سائقه دیگر سائقه جنسی و صیانت ذات است ). در حقیقت بازی و اشتغال پایه رشد است و از طریق همین بازی می توان ابعاد اصلی هستی كودك را در جهت متعالی رشد داد . شاید به تبع دو گرایش عمده ای كه در شخصیت انسان می توانند وجود داشته باشد ـ فعالیت و انفعال ، بازیها را نیز بتوان به دو دسته كلی تقسیم كرد : بازیهای فعالانه و بازیهای منفعلانه ، منظور از فعالیت صرفا حركت بدنی و جسمانی نیست بلكه ابراز و باروری كل هستی انسان مطرح است. یك مقایسه بسیار كلی و اجمالی از بازیهای نسل پددران مان با نسل كنونی یا حتی بازیهای روستائی و بازیهای شهری ما را در روشن نمودن مطلب یاری می دهد . در اینجا به جهت اختصار كلام بازیها را تحت عناوین بازیهای طبیعی و شهری می آوریم . آنچه در بازیهای طبیعی مشهود است اینكه این بازیها نه تنها منجر به رشد كودك چه از نظر جسمانی و روانی می وشد بلكه بلوغ و پختگی شخصیت را همراه دارند . مثلا اكثرا بازیهایی طبیعی توام با حركات و تقلاهای سخت
است و همین عاملی است كه كودك بتواند شیوه های گوناگون موجهه با محدودیت های موجود در زندگی آتی خود و عالم هستی و پرش از این محدودیت ها را تمرین كند . وحال آنكه به دلیل زندگی محدود در آپارتمانها ، جلوگیری از مزاحمت برای همسایگان ، عدم امنیت در خیابانها و كوچه ها به هنگام بازی و امثالهم ، كودكان شهر نشین نه تنها از انجام چنین بازیهائی محرومند بلكه مجال نفس كشیدن ، با صدای بلند آواز خواندن و …. را هم ندارند . ورزشهای دسته جمعی در خیابانها و پر شدن كوچه ها و معابر عمومی توسط كودكانن ، نوجوانان و حتی جوانان در روزهای تعطیل یا ساعت بعد از تعطیل شدن مدارس نمونه بارزی از عطش درونی و طبیعی آنان به چنین فعالیت و اشتغالی است . متاسفانه آنچه زندگی شهری با خود به ارمغان آورده است محدودیت های غیر طبیعی است . محدودیت هائی كه منجر به هیچگونه حركت فعالانه و طبیعی نمی شود . زندگی شهری به تبع ویژگیهایی خاصی كه ما لحظه به لحظه با آن روبرو هستیم ناگزیر از استحكام و تثبیت چنین محدودیت هائی است و نتیجه آن اینست كه فرزندان ما امكان بكار انداختن قوای گوناگون هستی خود را ندارند . اگر پدران ما با همكلاسیهای خود پیاده فاصله خانه تا مدرسه را طی می كردند و در این اثنا ، همدلی ، همراهی ، همكاری و .. را تجربه می كردند ، فرزندان ما عادت كرده اند كه صبح با چشمان خسته از تماشای تلویزیون و برنامه های شب گذشته و برای صرفه جوئی در وقت با تاكسی ، سرویس یا وسیله شخصی خانواده به مدرسه برود . یعنی فقط چاردیواری . چاردیواری خانه ، اطاق ، ماشین ، مدرسه ، تلویزیون ، رادیو ، اسباب بازی و … كودك امروز شاهد رشد گیاهان آپارتمانی هستند . گیاهانی كه معولا میوه نداررند . كمترر خشك می شوند ، همیشه سرسبز و یك رنگ هستند و بیشتر جنبه تزئینی دارند تا طبیعی . این كودك خشك شدن ، زرد شدن ، زمستان و پائیز گیاه را نمی بیند و نتیجه آنكه انتظار دارد زندگی همیشه مهیا ، آماده و مانند آن گیاهان زیبا باشد. هستی كودك امروز در بازهایش بكار گرفته نمی شود . او فقط نظاره گر است . این بدان معنی نیست كه بازیهای سنتی كافی و كامل هستند . بلكه میخواهیم بگوئیم بازیهای طبیعی با هستی و فطرت انسانی هماهنگی دارند و عامل پرورش و تحقق سلامت شخصیت در كودك هستند . حال ببینیم شهر و زندگی شهری كه جائی برای اینگونه بازیها فراهم نیاورده است چه نوع بازیهائی را جایگزین كرده ؟ بازی با كامپیوتر ، تی . وی . گیم ، سرگرمی چون گوش فرا دادن به جعبه جادوئی تلویزیون ، رادیو و در یك كلمه بازیهای نشستگانی و انفعالی . بازیهائی كه فقط كودك را ساكت و مشغول نگاهدارد . بازیهایی كه در نهایت تمركز بر تفكر كودك دارد . آنهم تفكر منفعلانه . انسان فقط قوای شناختی و فكری نیست . انسان حس دارد ، عاطفه دارد ، جسم دارد . به تحرك نیاز دارد و … در بازیهای شهری به جای فعلیت حس مسئولیت ، نثار كردن و مهر ورزیدن ، حس رقابت ، خشونت و خصومت پرورش می یابد . كودك بطور عمیق و طبیعی در جریان و معرض پدیدارهای هستی قرار نمیگیرد تا در لحظه تصمیم بگیرد ، عمل كند و نتیجه را ببیند . بلكه برخورد او فقط از نوع ذهنی و سطحی است . بطوریكه حتی زمان ومكان نیز كوتاه و بلند می شود. اگر جائی هم برای عمل باشد شكل تقلید دارد نه خلاقیت و فردیت ، كودك امروز موجودی اسیر در وسایل الكترونیكی شده است . درست همانطور كه بزرگسالان اسیر مواد مخدر می شود . هستی خود را به دست فراموشی بسپارد . اسباب بازیها بیش از آنكه كودك را بكار بگیرند ، او را متحیر می سازند . آدم آهنی ، ماشین های كوكی ، عروسكهائی كه مانند بچه آدم رفتار می كند و … شاید ساختن عروسك گلی بیشتر به كودك بارو انسان بودنش را یادآوری كند تا نظاره كردن عروسك الكترونیكی . دستاورد بازی صرف با وسایل الكترونیكی از افزایش میزان صرع كودكان در اثر ارتباط با همین وسایل و اشع های رنگ و وارنگ گرفته ( چنانچه در سمینار بیماری كودكان در سالهای اخیر مطرح شد ) تا بزرگسالانی كه در زندگی دچار انواع گوناگون افسردگیها ، كسالت ها . حالات منفعلانه و غیره … است . شاید طلیعه بزرگ این شیوه بازی و زندگی كودكانه یادآور شكل دیگری از زندگی در ارودگاههای جنگی باشد ، كه حاصل آن موجودی منفعل ، متكی به غیر ، با اعتماد بنفس بسیار پائین است . انسانی كه شادمانی طبیعی را تجربه نكرده و حتی فرصتی برای فریاد شادی از ته دل كشیدن نداشته است .هدف نقض زندگی شهری و امكانات مثبت ومفید آن نیست ، بلكه مقصد عطف توجه به این نكته است كه زندگی شهری باید با ویژگیهای فطری و ذاتی كودك هماهنگ شود در غیر اینصورت بهتر است عطای آن را به لقایش ببخشیم . و البته راه علاج این نیست كه سعی كنیم برای دستیابی به زندگی طبیعی خود را از امكانات و مزایای شهری محروم كنیم بلكه شاید كار ما آشتی دادن زندگی شهری با فطرت و طبیعت خالص انسانی از طریق تفسیر شیوه های رفتاری و وسایل موجود است .
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست