دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
دلیلی برای بودن
در جنوب شب پره هایی هستند كه گرد نور چراغ چرخ می زنند. آن قدر نزدیك می شوند كه گرما وحرارت لامپ بال های نازكشان را می سوزاند و درد در پرپر شدنشان احساس می شود. همیشه فكر می كنم سهم عاشقی آنها باید خورشید می بود. با این حال اگر خورشید را داشتند، چطور می توانستم نظاره گر نمایش عاشقی شان باشم؟ چطور بودنشان معنا پیدا می كرد؟
خاطره سوختن این حشرات و رنج شان در ذهنیت من تا همیشه جا گرفته است و این سوختن به جاودانگی انجامیده. راستی، بودن من به كدامین دلیل معنا پیدا می كند؟!
نه، دلیل بودن نمی تواند در نوشتن چند خبر، چند گزارش، چند صفحه و گذراندن روزهای روزنامه خلاصه شود. اگر من نباشم، هزاران نفر دیگر هم هستند كه بهترین ها را می نویسند.
نه، دلیل بودن نمی تواند همراهی با دوستانم باشد، اگر من نباشم دوستان دیگری هستند كه همراه ترند و سودمندتر.
نه، دلیل بودن حتی نمی تواند سر به زیر ماندن باشد، جز من هر جوان دیگری می تواند این چنین باشد. من سهم بیشتری می خواهم. شب پره هم كه باشم دوست دارم از خورشید حرارت بگیرم. دلیلی برتر از همه دلیل ها باید باشد.
خوب كه فكر می كنم می بینم گاه در آرزوی طلوع خورشید بودن به زندگی معنا می بخشد. گاه سوختن در فراق حقیقت لذت بخش است و این گونه عشق پره ها كه حشراتی بیش نیستند، از دلیل بودن بعضی از انسان ها بزرگتر و محكم تر می نماید.
حقیقت كجاست؟ حقیقت چه می تواند باشد؟ حقیقت آنها ثانیه ای عبور می كند. دور نیست. شاید از گذر یك نسیم و احساس لطافت آن به دلیلی بزرگتر برسیم. حقیقت مثل هوا در همه جا جریان دارد و عشق بزرگترین ارمغان است به انسان.
گاه از خاطره چشم هایی كه در آن حقیقت منعكس بوده به عشق می رسیم و از عشق به درد و از درد به زیستن برای دلیلی بزرگتر. اوج می گیریم، آن چنان كه به وسعت صبر رشد می كنیم.
آن وقت به مقام انسان می رسیم و انسان زیستن چه وظیفه دشواری ست و حفظ عشق چه وظیفه سنگین تری. دلیلی برای بودن، همیشه یك راهنما هست. همیشه یك معجزه هست. فقط باید آن را دید. گاه چشم های صبور یك معلم الهام بخش است. چشم هایی كه اگرچه رنج عظیمی را پنهان ساخته اند، ولی شكوه شكر بر خدا و صبر به آنها وسعت بخشیده.
دلیلی برای بودن، گاه سكوت یك دوست معجزه می كند و تو می آموزی همیشه بردن در فریاد نیست. اگر چنین بود بزرگ مردی چون علی(ع) حرف هایش را به چاه نمی گفت. من مطمئنم عشق از سكوت علی(ع) متولد شد.
دلیلی برای بودن. گاه برای ردیف كردن دلایلمان امتحان می شویم. گاه عشق در پاییز جا می ماند و ما در میان نور چراغ های مصنوعی شادی می كنیم.
باید بازگشت. فصل ها را مرور كرد و به حقیقت رسید. سراسر زندگی جستجوی چشم هایی است كه در آن نور و درخششی باشد.
گالیا توانگر
منبع : مطالب ارسال شده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست