چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
تأثیر جهانیشدن بر دولت ـ ملت
تأثیرات جهانیشدن بر دولت ـ ملت چیست؟ آیا شرایط جدید فراملی زمینهی "رهایی" انسان را فراهم میکند؟ پدیدهی جهانیشدن که در سالهای اخیر بهشدت گسترش یافته دارای آثار و پیامدهای مثبت و منفی بیشماری میباشد که در مورد هرکدام از آنها بحثهای زیادی مطرح شده است. جهانیشدن از یکسو تداعیگر تصویری از پیوندها، مراودات و ارتباطات بین دورترین مناطق جهان و به چالشکشیدن فرهنگها و سنتهای قدیمی است و از سوی دیگر آیندهای را نوید میدهد که در آن با از بینرفتن مرزهای جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی تا حدود زیادی از منازعات اجتماعی کاسته خواهد شد. با این وجود این نگرانی وجود دارد که با از بینرفتن مرزهای جغرافیایی و سیاسی و قدرتگرفتن نهادهای جهانی، قدرت و نقش دولتهای ملی تضعیف شود و عملاً شالودههای سیاسی دولت ـ ملتها را از هم بگسلد و آنها را از توان مدیریت اقتصادی کشور و مهار بحرانهای اجتماعی و زیستمحیطی ناشی از جهانیشدن باز دارد.
● جهانیشدن و دولت ـ ملت
جهانیشدن در شکل امروزی آن پس از فروپاشی کمونیسم و نظام دوقطبی عینیت بیشتری یافت. اگرچه در نظام دوقطبی عملاً کشورهای جهان به یکی از دو قطب شرق و غرب تعلق داشتند و به نوعی امنیت، اقتصاد، فرهنگ، دیدگاهها و مواضع آنها نسبت به مسایل جهانی تا حدود زیادی به یکی از دو ابرقدرت موجود وابسته بود، اما با این وجود عملاً در هر کشور، قدرت در دست دولتهای ملی بود و فقط این دولت بود که بر شهروندان خود نفوذ داشت. ولی با فروپاشی نظام دوقطبی و مطرحشدن نظم نوین جهانی و جهان تکقطبی از سوی آمریکا و پس از آن پدیدهی جهانیشدن، تغییرات زیادی در ساختار مفاهیم به وجود آمد و مردم و حکومتها با مسایل جدیدی مواجه شدند. در این میان گسترش ارتباطات تأثیر بسزایی در این امر داشت و جهانیشدن ارتباطات از طریق اینترنت و شبکههای ماهوارهای جهانیان را با مسایل جدیدی مواجه ساخت. از جمله این مسایل پدیدهی امنیت بود که به کلی دگرگون شد.
در گذشته، مفهوم امنیت بیشتر بر کنترل مرزهای جغرافیایی تأکید داشت و اینگونه القا میشد که تنها راه ارتباط شهروندان با جهان خارج، از طریق مرزها میباشد. رسانهها نیز محدود و اغلب دولتی بودند که خواستههای حکومتها را به شهروندان منتقل میکردند. اما در دوران جدید، شبکهی اینترنت این امکان را به کاربران خود میداد که بهراحتی و بدون هیچ محدودیتی از هر نقطه جهان با هر شخص حقیقی و حقوقی در نقاط مختلف جهان با هر گرایش فکری و مذهبی ارتباط برقرار کنند و با یکدیگر به تبادل اطلاعات بپردازند.
برای درک تغییراتی که توسط اینترنت به وجود آمده است کافی است تصور کنیم که چگونه بهراحتی شهروندان عادی روسیه و آمریکا به عنوان نماد نظام دوقطبی با یکدیگر به تبادل اطلاعات میپردازند، در صورتی که در شرایط قبل به هیچوجه امکان برقراری کوچکترین ارتباطی وجود نداشت. رسانهها و شبکههای ماهوارهای نیز در حال حاضر برنامههای گوناگون را بدون نظارت دولتی خاص برای هر نوع سلیقهای در جهان پخش میکنند و تا آنجا پیش میروند که گاهی با برنامههای خود امنیت کشورهای خاصی را به مخاطره میاندازند. با در نظر گرفتن این شرایط چنین احساس میشود که در فضای جهانیشدن انسانها از آزادی بیشتری برخوردار هستند و در مجموع راه برای ایجاد حکومتهای دموکراتیک هموارتر شده است، در صورتی که در این فضای جدید تهدیدات جدیدی نیز گریبان گیر جامعهی جهانی شده است که برای مثال جهانیشدن تهدیدات تروریستی، بحران مهاجرت، بحرانهای زیستمحیطی و... از جملهی این موارد میباشد.
در چنین شرایطی با اینکه در ظاهر انسانها در جوامع از آزادی بیشتری برخوردار هستند ولی تهدیدات جدید فضا را بهگونهای شکل میدهد که حتی در آزادترین جوامع دنیا نیز محدودیتهای جدیدی اعمال میشود و عملاً به کمک تکنولوژی پیشرفته، خصوصیترین حریم افراد نیز دیگر امن نباشد و تحت کنترل نامحسوس قرار بگیرد. در مجموع صاحبنظران معتقدند هرچند در فضای جهانیشدن از قدرت حکومتها تا حدود زیادی کاسته میشود و در ظاهر آزادی عمل بیشتری برای شهروندان بهوجود میآید ولی با افزایش نهادها و سازمانهای بینالمللی، عملاً روابط بین دولت ـ ملتها دگرگون میشود و شکل جدیدی از رابطه و تعریف نو از شهروند و حقوق شهروندی پدید میآید که مفاهیم گذشته را بهکلی دگرگون خواهد ساخت.
● هابرماس و دولت ـ ملت در عصر جهانیشدن
هابرماس در کتاب "جهانیشدن و آیندهی دمکراسی" از چند دیدگاه تأثیرات جهانیشدن را بر دولت ـ ملت توضیح داده است. از دیدگاه اقتصادی هابرماس معتقد است "حکومتهای ملی وارد یک بازی بدهوبستان شدهاند که اهداف اقتصادی را تنها به قیمت فداکردن اهداف اجتماعی و سیاسی حاصل میکنند. در شرایط اقتصادی دولتهای ملی تنها با کاستن از اختیارات حکومت قادرند که قابلیت رقابت "موقعیتی" خود را در عرصهی بینالمللی افزایش دهند که این امر نهایتاً به همبستگی و ثبات اجتماعی در معنای واقعی آن لطمه میزنند. هابرماس در کتاب "بحران مشروعیت" هم با بررسی رابطهی بین دولت، سرمایهداری و مردم به این نتیجه میرسد هرگونه خدشه در روابط هر کدام از این سه مورد مشکلساز خواهد شد و در نهایت به بروز بحران مشروعیت منجر خواهد شد. هابرماس دربارهی چگونگی لطمهخوردن روابط دولت ـ ملت در فضای جهانیشدن معتقد است "برای دولت ـ ملت هر روز اختیار انتخاب کمتری باقی میماند.
دو دسته از این انتخاب به کلی منفی شده است: حمایتگرایی و برگشت به سیاست اقتصادی معطوف به تقاضا، تا آنجا که بتوان حرکت سرمایه را اصولاً کنترل کرده و در شرایط اقتصاد جهانی هزینههای ناشی از حمایتگرایی و تبیین اقتصاد داخلی آن قدر سنگین میشود که تحمل آن چندان نمیپاید. در شرایط جاری دیگر شکست برنامههای دولت در زمینهی اشتغال تنها به دلیل محدودیتهای بودجهی کشوری نیست، پیشبرد چنین برنامههایی در چارچوب دولت ـ ملت اصولاً کارآمد نیست." هابرماس در ادامهی کتاب با بررسی کارویژههای دولت رفاهی، بیان میکند که برای حفظ دولت رفاه در سطح قبل از جهانیشدن باید این کار ویژهها از دولت ـ ملت به یک واحد سیاسی بزرگتر که با اقتصاد فراملی همخوانی داشته باشد منتقل شود و به همین دلیل است که اکنون تمرکز توجه به تشکیل نهادهای فراملی است و ایجاد اتحادهای قارهای مثل نفتا (nafta) و آپک (apec) و یا اتحادیهی اروپا ضمن ایجاد همکاری و وابستگی و منافع متقابل و مشترک به کاهش ریسک نیز کمک میکند. با این حال ابعاد جهانیشدن فقط اقتصادی نیست و تأثیرات آن در حوزهی جامعهی مدنی و حوزهی عمومی سیاسی نیز روزبهروز گسترده میشود. ما روندهای منتهی به منظومهی فراملی را فقط وقتی میتوانیم به مثابه سیاههای از چالشهای سیاسی در نظر گیریم که به آنها از منظر آشنای دولت ـ ملت نگاه کنیم. اما هرچه بیشتر از این وضعیت آگاه میشویم بیشتر اعتماد به نفس دموکراتیکِ خود را از دست میدهیم، در حالی که برای پیداکردن راهحل به این اعتمادبهنفس نیاز داریم. "اگر حاکمیت دولت را دیگر نه امری تقسیمناپذیر بلکه حوزهی اشتراک سازمانهای بینالمللی ببینیم و اگر مرزهای زمینی به همین ترتیب بیشازپیش رخنهپذیر شود، آنگاه باید قبول کرد که نباید اصول آزادی دموکراتیک ـ حکومت بر خود، مردم، رضایت در امر حکومت، نمایندگی و حاکمیت مردمی همه به طور مشخص مسألهدار میشوند." برای مثال وقتی رآٌکتور اتمی کشوری نزدیک مرز مشترک با کشورهای دیگر ساخته میشود و با معیارهای ایمنی آن کشورها هم هماهنگ نیست این امر ملموستر خواهد شد.
با توجه به این نکات میتوان نتیجه گرفت در دنیایی که به نحو فزایندهای از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی درهم گره خورده است کمتر امکان دارد که تصمیمهای مشروع یک کشور که در محیط اجتماعی و سرزمینی آن کشور گرفته شود با منافع و خواست دیگر کشورها منطبق باشد. مثال دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا هستند که هر کدام از این دولت ـ ملتها به تنهایی قادر به اتخاذ سیاستخارجی جداگانهای نیستند و باید همه تحت چارچوب سیاست خارجی واحد اتحادیه اروپا اقدام کنند و یا برنامههای اجتماعی و رفاهی و اقتصادی خود را مطابق با اهداف تعیینشده از سوی اتحادیه اتخاذ کنند.
سید عبدالمجید زواری
منبع: اندیشکده روابط بین الملل
منبع: اندیشکده روابط بین الملل
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست