چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
برخورد با متخلف و لو جزو سابقون باشد
اصرار مردم زیاد شد. همه، بزرگان، کوچکان، روسا و صحابه قدیمی گفتند نه، فقط علیبنابیطالب باید باشد و غیر از او کسی نمیتواند. آمدند و به اصرار حضرت را بردند. حضرت فرمود پس به مسجد برویم. حضرت روی منبر رفت و خطبه خواند و در این سخنرانی حرف خودش را بیان کرد. امیرالمومنین فرمود: اموالی که تا امروز افراد برگزیده و محترمها بیجا و بهناحق تصرف کردهاند، هرجا من به این اموال دست پیدا کنم، اینها را به بیتالمال برمیگردانم. در طول این چند سال کسانی توانسته بودند پولهایی را از بیتالمال به نفع خودشان بردارند. فرمود من همه اینها را برمیگردانم؛ “لو وجدته قد تزوج بهالنساء”؛ حتی اگر ببینم مهر زنهایتان قرار دادهاید، ....”لرددته”؛ به بیتالمال برمیگردانم.
بعد از چند روز مخالفتها شروع شد. ...متنفذان و کسانیکه خودشان مخاطب واقعی این مطلب بودند، بدیهی است که ناراضی بودند. نشستند جلسه تشکیل دادند و گفتند این چه کاری است که علی میخواهد انجام دهد. ولیدبنعقبه - همان کسیکه زمان عثمان استاندار کوفه بود- از طرف آنها بلند شد پیش امیرالمومنین آمد و گفت یا علی! بیعت ما با تو شرط دارد؛ “و نحن نبایعک الیوم علی ان تضع عنا ما اصبناه من المال فی ایام عثمان”؛ شرط ما این است که به پولهایی که ما بهدست آوردهایم، دست نزنی و به دستاوردهای ما در دوران قبل از خودت کاری نداشته باشی. بعد از ولیدبنعقبه، طلحه و زبیر آمدند. ... حرفهای گلهآمیزی زدند؛ از جمله گفتند: “انک جعلت حقنا فی القسم کحق غیرنا”؛ تو ما را با دیگران در تقسیم بیتالمال یکسان کردی؛ “و سویت بیننا و بین من لا یماثلنا”؛ ما را با کسانیکه شبیه ما نیستند، در دادن اموال بیتالمال یکی قرار دادی. این چه وضعی است؟ چرا امتیاز قائل نیستی؟ “من لا یماثلنا فیما افاءالله تعالی باسیافنا و رماحنا”؛ با شمشیر ما اینها بهدست آمد؛ ما بودیم که اسلام را پیش بردیم؛ ما بودیم که زحمت کشیدیم و تلاش کردیم؛ حالا تو ما را با کسانیکه تازه آمدهاند و عجمی و جزء کشورهای مفتوح هستند، یکسان قرار دادهای؟
...حضرت بالای منبر رفت و جواب تندی داد. راجع به مسئله تقسیم مساوی بیتالمال فرمود: “فان ذلک امر لم احکم فیه بادی بدء”؛ من که بنیانگذار چنین روشی نیستم؛ “قد وجدت انا و انتما رسول الله ص یحکم بذلک”؛ هم من و هم شما بودیم و دیدیم پیغمبر اینطور عمل میکرد. من کار تازهای نکردهام؛ همان کار پیغمبر را دارم دنبال میکنم؛ میخواهم همان ارزشها و همان پایههای اعتقادی و عملی جامعه را در این دوران مستقر کنم. و علی مستقر کرد و میکرد؛ هزینهاش را هم امیرالمومنین پرداخت. هزینه این کار، وقوع سه جنگ بود. امیرالمومنین ایستاد. بدیهی است که امیرالمومنین حق خلافت را متعلق به خودش میدانست؛ اما بعد از رحلت پیغمبر اینطور نشد؛ در مقابل چیزی که حق خود میدانست، بیستوپنج سال هیچ حرکتی نکرد؛ اگر کسانی هم خواستند حرفی بزنند، آنها را آرام نگهداشت. ... امیرالمومنین در مقابل آن مسئله بیستوپنج سال عکسالعمل نشان نداد؛ اما در مقابل قضیه ای که بهظاهر کمتر از آن قضیه بهنظر میرسد - مسئله عدالت اجتماعی، مسئله احیای اصول نبوی، دوباره بنا کردن بنای اسلامی مستحکمی که پیغمبر گذاشته بود - امیرالمومنین سه جنگ را تحمل کرد... ؛ کار بزرگ امیرالمومنین این است.
امیرالمومنین در همین زمینه یک جمله دیگر دارد. ... ایشان میفرماید: “لا تمن انکم رعایه الحق لعهد عن اقامه الحق علیه”؛ یعنی اگر کسی انسان مومنی است، انسان مجاهد فی سبیلالله است، زحمات زیادی داشته، جبهه بوده و کارهای بزرگی کرده، رعایت حق او بر شما واجب است. اگر در جایی این شخص تخطی و حقی را ضایع کرد، شما که مدیر و مسئول هستید، نباید آن حق واجب، مانع بشود از اینکه در موردی که تخطی کرده، حق اجرا نشود.
بنابراین مسائل را از هم جدا کنید. اگر کسی آدم خوبی است، شخص باارزشی است، سابقه خوبی دارد و برای اسلام و کشور هم زحمت کشیده؛ خیلی خوب، حق او مقبول و محفوظ و ما مخلص او هستیم؛ اما اگر تخطی کرد، رعایت آن حق نباید موجب شود تخلفی که انجام داده، نادیده گرفته بشود. این، منطق امیرالمومنین است.
شاعری به نام نجاشی، از شاعران و مداحان امیرالمومنین؛ کسیکه در جنگ صفین بهترین شعرها را در تحریض و تشویق مردم در مقابل معاویه سروده و از علاقهمندان امیرالمومنین و در حزب ایشان است و از لحاظ اخلاص و ولایتپذیری و سوابق، کارش مشهور است، در روز ماه رمضان مشروب خورد. وقتی امیرالمومنین مطلع شد، فرمود حد شراب معلوم است؛ او را بیاورید تا حد جاری شود. امیرالمومنین در مقابل چشم مردم او را حد شراب زد؛ هشتاد ضربه شلاق. خانواده و قبیله او پیش امیرالمومنین آمدند و گفتند: یا امیرالمومنین! تو ما را بیآبرو کردی. اینکه جزء جماعت تو بود؛ جزء دوستان تو بود - به تعبیر امروز - جزء جناح تو بود. فرمود من کاری نکردم؛ مسلمانی تخلفی کرد و حدی از حدود الهی بر او واجب شد و من آن حد را بهجا آوردم. البته نجاشی بعد از آنکه شلاق را از علی خورد، گفت حالا که اینطور است، بعد از این میروم برای معاویه شعر میگویم. بلند شد از کنار امیرالمومنین رفت و به اردوگاه معاویه ملحق شد. امیرالمومنین هم نفرمود نجاشی از دست ما رفت و حیف شد؛ او را نگه داریم؛ نه، رفت که رفت.... ! منطق و روش امیرالمومنین اینها بود. به یاران نجاشی فرمود: “فهل هو الا رجل من المسلمین انتهک حرمه من حرم الله فاقمنا علیه حدا کان کفارته”؛ حدش را جاری کردیم، گناهش ریخت.
راوی میگوید رفتم دیدم امام حسن و امام حسین نشستهاند و دارند غذا میخورند. غذای آنها عبارت بود از نان و سرکه و سبزی. گفتم آقازادهها! شما امیر هستید؛ شما خانواده حکومتید؛ پسر امیرالمومنین هستید؛ در بازار هم این همه آذوقه هست. “و فی الرحبه ما فیها”؛ در رحبه - نزدیکی کوفه - این همه جنس ریختهاند و مردم دارند استفاده میکنند؛ شما آقازادهها غذایتان این است؟ رو به او کردند و گفتند: “ما اغفلک عن امیرالمومنین”؛ تو از امیرالمومنین غافلی؛ برو زندگی او را ببین! آن حضرت با خانواده خودش هم اینطوری بود.
.... . امیرالمومنین شاخص حکومت در یک جامعه پیشرفته، وسیع، متمدن و ثروتمند، مثل زمان ایشان نسبت به زمان پیغمبر را معین کرد. همه چیز پیش رفته بود. امیرالمومنین با رفتار خود خواست اثبات کند که در این وضعیت هم میشود همان اصول را زنده کرد. این، کار بزرگ امیرالمومنین است. اصل معنویت، اصل عدالت، اصل جهاد، اصل سازندگی مردم، اصل مدیریتهای شایسته و لایق و مومن - که زندگی امیرالمومنین پر است از حوادث و قضایایی که شما مردم در طول سالهای متمادی از هر بخشی چیزهایی را به عنوان داستان و روایت و کلام امیرالمومنین میشنوید و شنیدهاید - همه اینها نشاندهنده این حقیقت است؛ جمعبندیاش این است که امیرالمومنین میخواهد به دنیا نشان دهد که این اصول اسلامی در همه شرایط قابل پیاده شدن است. واقع قضیه هم همین است. ... اصول اسلامی شکل لباس امیرالمومنین نیست که اگر امیرالمومنین لنگ میبست یا پیراهن میپوشید، امروز لازم باشد ما هم همان کار را بکنیم؛ اصول اسلامی عبارت است از عدالت، توحید، انصاف با مردم، ارج نهادن به حقوق مردم، رسیدگی به حال ضعفا، ایستادگی در مقابل جبهههای ضداسلام و دین، پافشاری بر مبانی حق و اسلام و دفاع از حق و حقیقت. اینها در همه زمانها هم قابل پیاده شدن است. البته امروز وقتی ما این حرفها را میزنیم، در حقیقت از قله حرف میزنیم. ... هیچکس شبیه امیرالمومنین نمیشود. .. ...امیرالمومنین الگو و قله و جهت حرکت را نشان داد و شاخص را معین کرد؛ حالا به هرجا توانستیم برسیم.
گزینش: مهدی عامری
پی نوشت:
نماز جمعه تهران۱۵۸۳/۸/
پی نوشت:
نماز جمعه تهران۱۵۸۳/۸/
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست