چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
دیپلماسی در قاره سیاه
سفر دو روزه محموداحمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی ایران در راستای گسترش همکاری های دوجانبه، به الجزایر در روز ۱۵ مرداد با همراهی یک هیات عالی رتبه سیاسی - اقتصادی آغاز شد. کارشناسان، سفر"احمدی نژاد" را در چارچوب بهبود تدریجی روابط دوجانبه دوکشور قلمداد می کنند; روابطی که دوره های سختی را بعد از بحران امنیتی دهه ۱۹۹۰ پشت سرگذراند. توسعه روابط و مناسبات تهران - الجزیره می تواند نقش مهم و تعیین کننده ای در مسایل منطقه ای و جهان اسلام داشته باشد آن هم با توجه به اینکه الجزایر بارها حمایت خود را از فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران اعلام کرده است. این سفر بهانه ای برای نگارش و تنظیم مقاله پیش روی شد.
قاره آفریقا هم از نظر مساحت و هم از نظر جمعیت دومین قاره بزرگ جهان پس از آسیاست. این قاره با ۳۰،۲۴۴،۵۰ کیلومتر مربع ۲۰/۳ درصد از مجموع خشکی های روی زمین را در بر می گیرد. آفریقا با ۹۰۰ میلیون نفر جمعیت حدود یک هفتم از جمعیت جهان را در خود جای داده است.بر اساس شواهد تاریخی، داریوش پادشاه هخامنشی دستور لایروبی کانال متصله دریای سرخ به دریای مدیترانه را صادر کرد، کانالی که امروزه سوئز نامیده می شود. در زمان ساخت کانال فعلی نیز بعضی از علائم به دست آمده، این رویداد تاریخی را تایید کرده است. این مساله نشان می دهد که مناسبات بین ایران و قاره آفریقا بیش از ۲۵۰۰ سال پیش وجود داشته است به گونه ای که اولین لایروبی کانال توسط ایرانیان صورت گرفته است. براساس شواهد تاریخی در زمان های بسیار دور بین بنادر ایران و شرق آفریقا کالا مبادله می شده است. آثار ارتباط نزدیک ایرانی ها و مردم شرق آفریقا و حضور آنان در این منطقه هنوز در بعضی از کشورها وجود دارد. عمق روابط ایران و آفریقا را می توان در زبان سواحیلی که ۲۱۰ میلیون نفر از جمعیت ۹۰۰ میلیون نفری این قاره به آن زبان صحبت می کنند، مشاهده کرد که ۳۰ درصد این زبان را زبان فارسی تشکیل می دهد.
مهاجرت مسلمانان به حبشه (اتیوپی فعلی) به دستور پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و اعزام جعفربن ابیطالب به عنوان اولین فرستاده اسلام به این قاره، نشانگر وجود علقه های دیرین سیاسی و فرهنگی بین جهان اسلام و قاره آفریقا بوده است. قاره آفریقا همچنین یکی از کانون های مهم اسلام در جهان محسوب می شود. اسلام از دیرباز به عنوان یک باور و اعتقاد در دل های بسیاری از مردم این قاره نفوذ کرده است. آفریقا تنها قاره ای است که نزدیک به ۶۰ درصد جمعیت آن مسلمان هستند. بزرگترین کشورهای آفریقایی از نظر وسعت (سودان و الجزایر) کشورهای مسلمان می باشند، همچنین پرجمعیت ترین کشورهای این قاره (نیجریه و مصر) مسلمان هستند. بیشتر زبان های رایج در آفریقا یا اسلامی بوده یا ریشه اسلامی دارد. از بعد بین المللی یک سوم اعضای سازمان ملل متحد و برخی نهادهای بین المللی دیگر همچون جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی را کشورهای آفریقایی تشکیل می دهند.
رژیم های سلطنتی ایران به دلیل همسویی قدرت های سلطه جو در جهان، روابط گسترده با کشورهای آفریقایی نداشتند، تنها آفریقای جنوبی به دلیل ویژگی های خود روابط پر رونقی با رژیم پهلوی داشت. در آن زمان ایران تنها در ۹ کشور آفریقایی دارای نمایندگی دیپلماتیک بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گیری سیاست خارجی ایران تغییر کرد و بسط مناسبات با کشورهای غیرمتعهد و در حال توسعه- عمدتا در قاره آفریقا- در اولویت قرار گرفت. نخستین گام دولت اسلامی ایران قطع تمامی روابط سیاسی و اقتصادی خود به ویژه قطع صدور نفت به آفریقای جنوبی و گشایش دفتر نمایندگی سواپو در راستای حمایت از مبارزات مردم آفریقا علیه نژادپرستی بود. ایران همچنین کمکهای خود را به کشورهای خط مقدم جبهه و نهادهای مبارز نظیر کنگره ملی آفریقا (ANC) و کنگره پان آفریکن (PAC) آغاز کرد. در کشورهای خط مقدم از جمله زیمبابوه، موزامبیک، تانزانیا، نامیبیاو زامبیا نمایندگی سیاسی ایران دایر شد.سفر آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت به کشورهای آنگولا، تانزانیا، موزامبیک و زیمبابوه نقطه عطفی در تاریخ روابط ایران و آفریقای زیر صحرایی بود. فروپاشی اتحاد شوروی و ایجاد تحولات عمیق ناشی از آن، موجب توجه کشورهای صنعتی به اروپای شرقی و آسیای مرکزی و کاهش کمک های آنان به آفریقا شده است. این مساله به عنوان یک واقعیت از دید کشورهای آفریقایی پنهان نمانده و باعث هموارتر شدن راه همکاری های جنوب-جنوب شده است. جمهوری اسلامی ایران نیز در جهت پیشبرد و اهداف این همکاری ها با مثبت ارزیابی کردن گسترش مناسبات با کشورهای آفریقایی، درصدد است از طریق همکاری های متقابل، بخش عمده ای از نیازهای طرفین را با استفاده از امکانات و توانایی های خود تامین کند و اهداف همکاری های جنوب-جنوب را تحقق بخشد. بدیهی است تقویت روابط اقتصادی عاملی برای تحکیم مناسبات سیاسی، فرهنگی و بین المللی است و این موضوع اهمیت توسعه همکاری با قاره آفریقا را مضاعف می کند. جمهوری اسلامی ایران و کشورهای قاره آفریقا، بر پایه اشتراکات فراوان تاریخی و فرهنگی و اجتماعی از زمینه های مثبت و مناسبی برای گسترش روابط برخوردارند. نگاهی به تاریخ روابط مردم ایران و آفریقا از سابقه دوستی و همکاری های سازنده حکایت می کند. توجه به آرای کشورهای این قاره در سازمان های بین المللی برای هرکشوری از جمله ایران حائز اهمیت است. با توجه به موارد فوق، آفریقا دارای جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی ایران می باشد و جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی خود در قبال کشورهای آفریقایی را با توجه به این موارد تنظیم کرده است. جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، اهمیت زیادی به ارتقای روابط خود با آفریقا داده و گسترش و تعمیق روابط با کشورهای آفریقایی در تمامی ابعاد، یکی از اولویت های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. در پرتو این سیاست، امروزه روابط جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آفریقایی در ابعاد سیاسی و فرهنگی استحکام یافته و متاسفانه در بعد اقتصادی از ظرفیت های بالقوه موجود در حد مطلوب بهره برداری نشده است. ایران و کشورهای قاره آفریقا می توانند زمینه های همکاری خود را بویژه در بخش های اقتصادی، تجاری و صنعتی گسترش بدهند و از این رهگذر درتامین منافع ملت هایشان در عرصه بین المللی بکوشند.
● پیوندهای ژئواکونومیک ایران و آفریقا
با نگاهی به نقشه جهان به این اصل پی خواهیم برد که پیوندی ژئواستراتژیک که ناشی از تامین امنیت حوزه خلیج فارس بود و در دوران جنگ سرد وجود داشت و در این تفکر نقش اساسی را مصر عهده دار بود کمااینکه وقتی صحبت از تامین امنیت خلیج فارس مطرح شد فرمول های ۱+۶ یا ۲+۶ و غیره پیشنهاد می شد که در همه آنها مصر مطرح بود. ولی فرو ریختن دیوار برلین و تحول در مفاهیم و عملکرد های ژئو استراتژیک تحول بزرگی در در مجموعه قاره آفریقا ایجاد نمود، زیرا برای اولین بار بخش حساسی از آفریقا در داخل محدوده استراتژیک خاورمیانه سنتی قرار گرفت و این تغییر در مرزهای جغرافیایی خاورمیانه سنتی اولین پیامدی که دربرخواهد داشت این است که این محدوده جغرافیایی از لحاظ امنیتی به یکدیگر پیوند داده شده اند و ما درآینده شاهد تامین امنیت دسته جمعی این گستره بزرگ جغرافیایی خواهیم بود. قرن بیست و یکم، قرن جایگزین شدن اهداف ژئواکونومیک به جای اهداف و قلمروهای ژئواستراتژیک است. در این راستا، قاره آفریقا برخلاف دوران جنگ سرد و قبل از آن که بخش اعظمی از این قاره در واقع از دید گاه استراتژیست های قدرت های بزرگ کاملا فراموش شده باشد، با تحولاتی که در جهان بوقوع پیوست محور استراتژی های جهان در کلیه سطوح براساس مفاهیم ژئواکونومی قرار گرفته است. در نتیجه بخش وسیعی از قاره آفریقا در هسته و کانون این سیستم واقع گردید. اگر ما بخواهیم با نگرش به این تحولات تقسیمات جدیدی از این قاره ارائه دهیم آن هم به نحوی که با استراتژی های پنج گانه جهانی هماهنگ باشد، هیچگونه تضاد و تقابلی در اجرای تاکتیکهای آنها نداشته باشد، تقسیماتی به شرح زیر ارائه می شود:
۱) آفریقای حوزه مدیترانه که بخش شمالی قاره را دربر می گیرد،
۲) آفریقای شمال شرقی که اصطلاحا واژه شاخ آفریقا را بر آن نهاده اند شامل کشورهای مصر، سودان، اتیوپی، سومالی، اریتره و جیبوتی،
۳) آفریقای جنوب صحرا که اصطلاحا در دوران جنگ سرد، کمربند شکننده نامیده می شد،
۴) منطقه آفریقای جنوبی. برای درک واقعیت ها و پیوندهای ژئواکونومیک بین مناطق مورد بحث یعنی آفریقا و ایران باید نگاهی اجمالی به این مناطق داشته باشیم. منطقه حوزه مدیترانه در واقع آفریقای شمالی است از لیبی آغاز شده و تا کشور مراکش امتداد دارد. در این بخش برخی از کشورهای این حوزه مانند لیبی به علت ویژگیهای توپوگرافی ساحل در امنیت مجموعه کشورهای شمال آفریقا به ویژه مصر نقش اساسی دارند. الجزایر به دلایل تاریخ دارای پیوندهای ژئوپولیتیک با کشور فرانسه است. به همین علت تحولات داخلی ناشی از عملکرد اسلامگراها تا حد زیادی در ارتباط با ایجاد بحران در فرانسه می باشد. تونس در استراتژی های حوزه مدیترانه نقش چندانی ندارد و از ثبات نسبی در مقایسه با کشورهای این منطقه برخوردار است. مغرب به دلیل اینکه مکمل استراتژیک اروپای ساحلی است اصولا جزو لاینفک اروپای ساحلی است و از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است. منطقه دوم، آفریقای شمال شرقی یا در واقع شاخ آفریقا است که بخش لاینفک خاور نزدیک بزرگ در معادلات آینده است و این پیوند استراتژیک اولین تولیدش ایجاد یک فضای امنیت منطقه ای در بین کشورهای عضو می باشد. در نتیجه در آینده نزدیک شاهد برطرف شدن اختلافات شمال و جنوب سودان و کاهش اختلافات مصر و سودان و اتیوپی و سومالی خواهیم بود. در اولویت بندی گسترش روابط سیاسی خود با کشورهای آفریقایی حق تقدم را باید به این منطقه بدهیم و این نکته بسیار مهمی است که در تدوین استراتژی سیاسی ایران باید لحاظ گردد، زیرا دو حوزه دریای سرخ و خلیج فارس به عنوان یک واحد عملیاتی می باشند و با در نظر گرفتن اینکه کانال سوئز از لحاظ عرض و عمق گسترش خواهد یافت، امکانات بیشتری را برای نفتکش های پرظرفیت فراهم خواهد ساخت، به ویژه اینکه دیگر دو قطب جهانی دوران جنگ سرد هیچ گونه تقابلی را در این منطقه ندارند. در نتیجه استراتژی های تدوین شده در این منطقه کمتر با موانع مواجه خواهد شد و این رویداد تاثیر شگرفی بر پایداری امنیت فراگیر آنها خواهد داشت. منطقه سوم، آفریقای جنوب صحرا (Sahara-Sud) است که در دوران جنگ سرد به عنوان یکی از سه منطقه کمربندشکننده مناطق یازده گانه ژئوپولیتیک جهان خواهد بود، در قرن بیست و یکم مسلما تغییر ماهیت خواهد داشت. این منطقه که در معادلات سابق مورد ادعای قدرت های رقیب بود به دلیل نامناسب بودن توپوگرافی ساحل همانند کشورهای غرب آفریقا کمتر ارزش قدرت دریایی داشت ولی به دلیل ویژگی های ژئوپولیتیک آنها صحنه رقابت دو ابر قدرت و برخی اوقات فرانسه می شد. اما اینک با تشکیل منظومه های قدرت و وجود ذخایر بسیار غنی معدنی و انرژی در محور استراتژی انرژی به رهبری آمریکا تحولات بسیاری را در آن خواهیم دید. منطقه چهارم یا آفریقای جنوبی کماکان از دید اهداف استراتژیک به صورت یک منطقه امن قلمداد می شود و دور از تحولات باقی خواهد ماند. با شرحی که گذشت ایران باید با نگرش به رونق بازارها و گسترش تجارت جهانی و محور قرار دادن انرژی در تحولات ژئواکونومیک که مسلما موجب ارتباط تنگاتنگی بین شاخ آفریقا و غرب آفریقا خواهد شد از هم اکنون در جهت انتخاب شرکای استراتژیک خود اقدامات لازم را در این بخش از آفریقا به عمل آورد. به نظر می رسد که دومین منطقه ای که می تواند به عنوان یک منطقه نوپا و مورد توجه با کشورهای خلیج فارس و به ویژه ایران ارتباطات گسترده ای داشته باشد همین غرب آفریقا و حوزه خلیج گینه است. لذا، با توجه به ویژگی های ژئواکونومیک این منطقه امید است مسوولان سیاست خارجی کشور از هم اکنون در جهت گسترش روابط اقتصادی با تمرکز بر انرژی فعالیت های چشمگیری انجام دهند.
● اقدامات و همایش ها در زمینه گسترش روابط ایران و آفریقا
پیش از انقلاب اسلامی ایران، ۱۱ سفارت آفریقایی در ایران وجود داشت و این تعداد امروزه به ۲۶ سفارت رسیده است. یکی از سیاست های استراتژیک و راهبردی جمهوری اسلامی ایران در روابط بین الملل، توسعه روابط سیاسی- اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی با آفریقا بوده است. ایران در مجامع بین المللی به پشتیبانی آفریقا امیدوار است و آفریقایی ها هم امیدشان به ایران است. هم اکنون همه زمینه های لازم برای توسعه روابط میان ایران و آفریقا مهیاست و تلاش ایران برای ساختن آینده بهتر روابط است. مرکز مطالعات وزارت امور خارجه در سال ۱۳۷۹ به شکلی فعال جهت شناساندن هرچه بیشتر قاره آفریقا در ابعاد سیاسی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و غیره تاسیس شد. این مرکز کل قاره آفریقا را که بیش از پنجاه کشور می باشد و در دو بخش کشورهای عربی، آفریقایی و آفریقایی زیر صحرا تقسیم شده است را پوشش می دهد. قاره آفریقا بعد از کشورهای همسایه ایران بیشترین و نزدیکترین نقاط مشترک سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تاریخی را با جمهوری اسلامی ایران داراست، بگونه ای که ایران با برخی از کشورهای شمال و شرق آفریقا دارای پیوند عمیق تاریخی چند صد ساله است.
این مرکز تاکنون فعالیت ها و خدمات زیر را انجام داده است:
۱) برگزاری اولین همایش روابط فرهنگی - تمدنی ایران و آفریقا با همکاری دانشگاه تربیت مدرس در ۱۲-۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۰،
۲) برگزاری میزگردها شامل; میزگرد سفرای آفریقایی و میزگرد مشترک ایران و مصر و... همچنین مرکز غیر دولتی مطالعات آفریقا در دانشگاه تربیت مدرس ایجاد شده است. سفر مقامات مختلف کشورهای آفریقایی به ایران و متقابلا سفر مسوولان ایرانی به کشورهای قاره آفریقا حاکی از عزم دو طرف برای گسترش روابط می باشد. همایش "همکاری های اقتصادی - بازرگانی ایران و آفریقا: تجربیات، چشم اندازها ، راهکارها" در اسفند ۱۳۸۴ برگزار شد. هدف از همایش که از سوی این مرکز برگزار شد، شناخت ظرفیت های بالقوه و ثروت های طبیعی آفریقا و افزایش تعاملات و گسترش روابط متقابل ایران و کشورهای این قاره است. تجربه اقتصادی - بازرگانی بخش خصوصی و دولتی ایران در آفریقا، امکان سنجی توسعه تجارت با آفریقا در قالب ترتیبات دوجانبه، منطقه ای و فرامنطقه ای، توانمندی ها و فرصت های گسترش روابط بازرگانی- اقتصادی از جمله محورهای مورد بحث در این همایش بود. همچنین دومین همایش "همبستگی ایران و آفریقا" به مناسبت بزرگداشت روز جهانی آفریقا در ۴ خرداد ۱۳۸۵ در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد. در این همایش یک روزه، سفیران کشورهای آفریقایی و مقامات فرهنگی آفریقا و ایران به بررسی توسعه و گسترش روابط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و تجاری این دو حوزه تاریخی - تمدنی پرداختند. در این همایش همچنین راهکارهای توسعه روابط با کشورهای آفریقایی توسط مسوولان ایرانی و آفریقایی بررسی شد. در این همایش سفرای زیمبابوه، کنیا، آفریقای جنوبی و نیجریه پیرامون موضوعاتی همچون اتحادیه آفریقایی سخنرانی کردند. همچنین نمایشگاهی به مدت یک هفته و در دو بخش فرهنگی و تجاری در محل نمایش دایر شد. همایش ها و کمیسیون های مشترک مختلف دیگری نیز برگزار شده است که خارج از حوصله این مقاله می باشد.
● مقایسه سیاست خارجی آمریکا، چین و ایران در قبال آفریقا
سه ستون کلیدی سیاست خارجی بوش در قبال آفریقا عبارتند از:
۱) رویکرد استراتژیک که شامل همکاری با دولت های باثبات کلیدی در منطقه زیر صحرایی، پشتیبانی از سازمان های درون منطقه ای، مشارکت با اتحادیه آفریقایی
۲) اولویت های آشکار سیاست گذاری شامل (مبارزه با فراگیر شدن اچ.آی.وی.ایدز، پیشرفت آزادی سیاسی و اقتصادی، گسترش صلح و ثبات منطقه ای)،
۳) اصول مشارکت دوجانبه که شامل (حکومت خوب، اصلاحات اقتصادی، ارتقای بهداشت و آموزش) می باشد.
همچنین جورج بوش، در جای دیگر اهداف سیاست خارجی ایالات متحده در آفریقا را اینچنین بیان می کند:
۱) کمک به برقراری صلح و امنیت در سرتاسر این قاره.
۲) فراگیر کردن بهره مندی از سلامت و بهداشت و سواد در سرتاسر قاره و به ویژه مبارزه با ایدز.
۳) کمک به توسعه ملت های آفریقایی، اقتصادهای آزاد از طریق کمک و تجارت ... بوش در این زمینه به کشورهای آفریقایی قول داد تا از کنگره بخواهد قبل از آغاز سال ۲۰۰۸ قانون رشد و فرصت آفریقا AGOA را گسترش بدهد. سفر دوره ای جورج بوش به قاره آفریقا در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ و دیدار از کشورهای نیجریه و حوزه خلیج گینه (دارای ذخایر انرژی)، و... اهمیت این قاره را برای سیاست خارجی آمریکا می رساند. البته واضح است که اهداف فوق تنها اهداف ظاهری و اعلامی می باشد وگرنه آمریکا به چیزی جز غارت ثروت های مردم قاره آفریقا فکر نمی کند. رویدادهای اسف بار دارفور، سومالی و دیگر مناطق آفریقا گویای این واقعیت است.سومین نشست سران مجمع همکاری چین- آفریقا و اجلاس وزیران این مجمع در ۵-۴ نوامبر ۲۰۰۶در پکن بر گزار گردید و بیش از سی تن از سران دولت ها در آن حضور داشتند باعث بروز بعضی نگرانیها در واشینگتن شده است. با اینکه ثبات در روابط کلی بین ایالات متحده و چین برقرار است، مسوولان شورای امنیت ملی آمریکا بر این باور بوده و نگران آنند که: "چین پیوسته در پی نفوذ در حوزه منافع دراز مدت ما است. اینطور به نظر می رسد که چین خواهان ارائه الگوی جایگزین غرب در موارد مهمی چون حقوق بشر و حکومت به نحو احسن است". سه منطقه مورد نگرانی است: شرق آفریقا (سودان، چاد و سومالی )، غرب آفریقا (نیجریه و گینه استوائی) و جنوب آفریقا (آفریقای جنوبی). در این مناطق منافع آمریکا شامل انرژی، حقوق بشر و حکومت کردن به نحو احسن است. ایالات متحده امید وار است که در هماهنگی با بانک جهانی، نیجریه و آفریقای جنوبی را شریک دائمی کرده تا بتواند از طریق آن دو در بقیه آفریقا اعمال نفوذ کند. این هدف مورد حمایت شدید هم جمهوری خواهان و هم دموکراتهاست. " در آفریقا به اندازه کافی جا برای ایالات متحده و چین وجود دارد " این جمله اظهارنظر یک مسوول وزارت امور خارجه آمریکا است، " اما، اگر ما هماهنگی بهتری نکنیم، این منطقه بجای اینکه جائی برای همکاری باشد به محلی برای کشمکش تبدیل خواهد شد." آیا نگرانی ایالات متحده از سیاست آفریقایی چین منطقی است؟ باید برای پاسخ به این سوال سیاست خارجی چین در قبال قاره سیاه را بررسی کنیم و بشناسیم. "ون جیابائو" نخست وزیر چین در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۶، به مدت یک هفته از چند کشور آفریقایی دیدار کرد. قاره ای که پکن اخیرا برای تامین انرژی مورد نیاز خود به آن توجه زیادی نشان می دهد. هرچند مقامات چین دیدگاه ها درباره تلاش پکن برای دستیابی به منابع انرژی در قاره آفریقا را به منظور تامین انرژی مورد نیاز این کشور رد می کنند، اما سفرهای زیاد مقامات بلندپایه پکن به این قاره و قراردادهای انرژی با کشورهای مختلف آفریقایی نشان دهنده عزم چین برای گسترش مناسبات با این قاره سیاه اما غنی است.
نخست وزیر چین به کشورهای مصر، کنگو، آنگولا، آفریقای جنوبی، غنا، تانزانیا و اوگاندا سفر کرد. ارزش مبادلات تجاری بین چین و این هفت کشور آفریقایی در سال ۲۰۰۵، به ۲۱ میلیارد و ۱۳۰ میلیون دلار رسید. "هه یافی" دستیار وزیر خارجه چین، سفر مقام های این کشور به قاره آفریقا را تنها با هدف تامین انرژی چین رد می کند و تاکید دارد همکاری چین و کشورهای آفریقایی با هدف تامین منافع متقابل و موفقیت دوطرف انجام می شود و برخی دیدگاه ها که همکاری اقتصادی و بازرگانی چین با آفریقا را تنها برای دستیابی به انرژی می دانند، اشتباه است. از نظر وی همکاری اقتصادی و بازرگانی چین با آفریقا در زمینه های تاسیسات زیربنایی، مخابرات، کشاورزی و غیره رو به گسترش است و این همکاری ها تنها در عرصه انرژی نیست. از دیدگاه چین، روابط سیاسی این کشور با کشورهای قاره آفریقا تاریخ پنجاه ساله دارد و پکن سیاست کمک به کشورهای این قاره را دنبال می کند، اما کارشناسان معتقدند نیاز چین به انرژی روز به روز درحال افزایش است و برای تامین این نیاز به مناطق مختلف از جمله آفریقا توجه دارد. به گفته این کارشناسان، مناسبات اقتصادی چین و کشورهای آفریقایی در حال گسترش است و پیش بینی می شود میزان تبادلات دو طرف که هم اکنون بیش از ۳۷ میلیارددلار است به سرعت افزایش یابد. این درحالی است که این رقم در سال ۲۰۰۰، تنها یک میلیارد دلار بود. چین تاکنون بیش از ۹۰۰ طرح نیز در کشورهای قاره آفریقا ایجاد کرده است و این نشان از توجه ویژه پکن به این قاره از دیدگاه سیاسی و اقتصادی دارد. "جونگ کوان" سخنگوی وزارت بازرگانی چین معتقد است که اجرای این طرح ها در ۵۳ کشور آفریقایی بدون نگاه سیاسی و هرگونه پیش شرطی در این زمینه بوده است.
اما تحلیلگران معتقدند چین برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی خود با توجه به استعمار قاره افریقا در گذشته توسط آمریکا و کشورهای اروپایی و انجام کودتاهای مختلف و به راه انداختن جنگ های داخلی، سیاست دیگری را در پیش گرفته است تا افکار عمومی و نظر سیاستمداران آفریقایی را جلب کند. در این راستا گروه های پزشکی چین با ۱۶ هزار عضو تا سال گذشته میلادی به کشورهای آفریقایی اعزام شده اند و ۳۴۰ میلیون بیمار توسط این گروه ها درمان شده اند. نخست وزیر چین نیز در یک برنامه تبلیغی در کشور آفریقایی آنگولا علاوه بر دیدار با رئیس جمهور و نخست وزیر این کشور، از یک بیمارستان که به کمک چین ساخته شده است دیدن کرد. آنگولا یک کشور آفریقایی که چین براساس برنامه ریزی انجام شده بر گسترش مناسبات با کشورهای این قاره تاکید دارد در صادرات نفت خام به چین از عربستان و ایران پیشی گرفته است. به عنوان مثال آنگولا در ماه فوریه ۲۰۰۶، ۲میلیون و ۱۲۰ هزار تن نفت خام به چین صادر کرد و عربستان در این ماه ۱ میلیون و ۹۸۰ هزار تن به این کشور صادر کرد. آنگولا هم اکنون به همراه نیجریه از بزرگترین صادرکنندگان نفت در قاره آفریقا به چین می باشد. دولت چین مسائل امنیتی، توسعه، برقراری صلح و منافع متقابل را از عوامل دیگر تقویت همکاری خود با آفریقا می داند. دولت چین نقش قاره آفریقا را با بیشترین شمار کشورهای درحال رشد، برای پیشبرد صلح و توسعه جهان مهم می داند و تاکید دارد "مسائل امنیتی، توسعه، برقراری صلح و منافع متقابل" ایجاب می کند چین و آفریقا همکاری های خود را گسترش دهند. چین برای گستر ش مناسبات با این قاره "مجمع چین و آفریقا" را نیز تشکیل داده و از دیدگاه پکن یکی از ساختارهای مهم برای دو طرف به منظور پیشبرد همکاری ها در قرن جدی است. چین تاکید دارد در چارچوب این مجمع که پنج سال پیش ایجادشد، دو طرف می توانند اعتماد متقابل سیاسی را تقویت کرده و همکاری های اقتصادی و تجاری، منطقه ای و بین المللی خود را گسترش دهند.
بدنبال برگزاری سومین نشست سران مجمع همکاری چین- آفریقا واجلاس وزیران این مجمع در ۵-۴ نوامبر ۲۰۰۶ در پکن، کارشناسان معتقدند برگزاری این نشست ها و رفت و آمدهای مقامات چینی و کشورهای آفریقایی، آمریکا را به عنوان جدی ترین رقیب در آفریقا به واکنش واخواهد داشت.
برخی رسانه های آمریکایی نیز اخیرا حضور چین در آفریقا را برای واشینگتن همراه با چالش دانستند، اما پکن تاکید دارد توجه به آفریقا و گسترش روابط با آن قاره بخشی از سیاست مستقل چین محسوب می شود. با توجه به ناامنی خلیج فارس، آفریقا همواره برای چین اهمیت بیشتری می یابد. به این دلیل بود که هوجین تائو به مغرب، کنیا و مهمترین کشور نفت خیز قاره سیاه یعنی نیجریه سفر کرد. بسیاری از کارشناسان غربی، حتی گسترش معاملات نفتی چین با کشورهای آفریقایی را به نفع این کشورها نمی دانند. آنها معتقدند که چین بازار کشورهای آفریقایی را با کالاهای مصرفی خود پرخواهد کرد، درحالی که این کشورها باید درآمد ناشی از منابع طبیعی را به مصرف بهبود ساختارهای پایه ای خود برسانند. علاوه بر این، چین زیر پوشش عدم دخالت در سیاست های داخلی، به تقویت دیکتاتوری های آفریقا نیز خواهد پرداخت. چین در آمریکای لاتین نیز برای دسترسی به مواد خام و بازارهای تازه برای کالاهای صادراتی ارزان قیمت خود، به رقابت با اروپا و آمریکا پرداخته است. همچنین حضور و نفوذ چین در منطقه خلیج فارس و دریای خزر بیش از گذشته شده است.
● ارزیابی
ارزیابی های کارشناسی نشان می دهد که به رغم وجود ظرفیت های بالای همکاری جمهوری اسلامی ایران با کشورهای قاره آفریقا در زمینه های اقتصادی و تجاری در این خصوص متاسفانه به جز چند مورد مشخص، نتیجه قابل توجه و متحول چشمگیری در روابط اقتصادی فیمابین صورت نگرفته است. به عنوان مثال صادرات غیرنفتی جمهوری اسلامی ایران به آفریقا با وجود افزایش سالانه در سال ۱۳۸۰ برابر با ۷۸ میلیون دلار بوده که این رقم تنها ۵درصد صادرات غیرنفتی ایران را تشکیل می دهد. واردات ایران از آفریقا در این سال ۱۶۳ میلیون دلار بوده که کمتر از ۱درصد کل واردات ایران است. این اطلاعات گویای وجود موانع و مشکلات بر سر راه توسعه روابط اقتصادی فیمابین می باشد.
قاره آفریقا از نظر منابع طبیعی از جمله فلزات کمیاب (طلا، الماس، اورانیوم و...) نفت، گاز طبیعی، جنگل ها، محصولات گیاهی و دریایی غنی می باشد. وجود این منابع غنی و نیروی کار ارزان، چشم انداز مثبتی از توسعه این قاره را نوید می دهد. اما به رغم این امکانات سرشار و بالقوه، بسیاری از کشورهای آفریقایی به دلیل نداشتن ثبات لازم ، عدم بهره مندی از فناوری های لازم برای استفاده از ظرفیت های موجود و عدم طراحی و برنامه ریزی مناسب، همچنان در زمره کشورهای فقیر قرار دارند. "برنامه مشارکت نوین برای توسعه آفریقا (NEPAD) توسط رهبران اتحادیه آفریقایی تصویب شده و به عنوان برنامه اجرایی این اتحادیه برای توسعه اجتماعی و اقتصادی قاره آفریقا در حال اجرا است. این طرح که هدف آن فقر زدایی از قاره آفریقا و قرار دادن کشورهای این قاره در مسیری سازنده و مثبت در فرآیند جهانی شدن می باشد، یک گام مهم و عملی به سوی همگرایی منطقه ای، یکپارچگی اقتصادی و وحدت عمل سیاسی می باشد.
جمهوری اسلامی ایران دارای امکانات، قابلیت ها و توانایی های بالقوه و بالفعل فراوانی برای همکاری و گسترش روابط با کشورهای آفریقایی است. ایران از نظر ذخایر معدنی در سطوح جهانی بسیار غنی بوده و حدود ۱۰درصد از ذخایر نفت دنیا و بیش از ۱۸درصد ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد و در مسیر انتقال بخش قابل توجهی از ذخایر انرژی منطقه به بازارهای جهانی قرار دارد. تحولات آفریقا در راستای تامین و افزایش امنیت و صلح در این قاره، نوید بخش است. کشورهای آفریقایی با ایجاد اتحادیه آفریقایی، طراحی برنامه نپاد و همچنین فائق آمدن بر وضعیت جنگ و درگیری، درپیش گرفت راه صلح و دموکراسی و با بهره برداری مطلوبتر از منابع فراوان طبیعی خود، آینده ای توام با آبادانی و خوشبختی را جستجو می کند. در این فرآیند اطمینان بخش، ایران می تواند تجربیات و دستاوردهای خود را در اختیار کشورهای آفریقایی قرار دهد.
شرکت های مختلف ایرانی به مدد تجارب فراوان و گسترده خود در زمینه های راه سازی، سد سازی، پل سازی، آبرسانی، برق رسانی، مخابرات و ارتباطات، بهداشت، کشاورزی و غیره در هریک از کشورهای آفریقایی به ویژه در سودان، برپایه نیازها و فرصتها، همکاری خود را آغاز کرده اند. همچنین دانشگاه ها و موسسات آموزشی پیشرفته ایرانی،آماده همکاری در زمینه آموزش متخصصان و دانشجویان آفریقایی هستند.
در بخش بازرگانی جمهوری اسلامی ایران می تواند کالاهای همگون با نیازهای آفریقا و با کیفیت خوب و قیمت های ارزان را به بازارهای آفریقایی عرضه نموده و در برابر آن، از محصولات آفریقایی برای تامین نیازهای داخلی خود استفاده کنیم. تا کنون نمایشگاه های متعددی برای معرفی کالاهای ایرانی در آفریقا برگزار شده است که موفقیت آمیز بوده و با استقبال بسیار خوب مردم آفریقا روبرو شده است.
در عصر کنونی روابط بین الملل که پدیده جهانی شدن می تواند زمینه ای برای استیلای قدرت های جهانی بر ابعاد گوناگون زندگی ملت ها را فراهم سازد، بهره مندی از فضای جدید و مقابله کارساز با تبعات سو» این پدیده تنها در گرو شناخت موقعیت ها و ظرفیت های بین المللی و همکاری تنگاتنگ و همسوی میان کشورهای جهان سوم است. بر این اساس جمهوری اسلامی ایران و کشورهای قاره آفریقا نیاز به همکاری و تلاش بیشتر جهت تحقق آرمان ها و منافع مشترک خود دارند. با توجه به مطالب فوق و با توجه به وجود مسلمانان زیاد در قاره آفریقا و پیوندهای دینی و تمدنی و فرصت های موجود برای سرمایه گذاری و تجارت در آفریقا، و از آنجا که الجزایر، لیبی و نیجریه عضوسازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) می باشند و همچنین ایران به همراه مصر و نیجریه عضو D۸ (هشت کشور درحال توسعه اسلامی) می باشد، و عضویت کشورهای مسلمان آفریقایی در سازمان کنفرانس اسلامی، حمایت کشورهای آفریقایی از برنامه صلح آمیز هسته ای ایران، حضور جدی تر ایران در آفریقا و معادلات این قاره ضروری تر از همیشه به نظر می رسد.
کما اینکه در این زمینه رئیس جمهور احمدی نژاد تاکنون از چندین کشور آفریقایی مهم دیدار کرده و حتی در نشست های سران اتحادیه آفریقایی (به عنوان مثال هفتمین نشست سران اتحادیه آفریقایی در بانجول گامبیا) بعنوان میهمان ویژه حضور داشته است البته حضور هوگو چاوز نیز در این نشست، امیدهای پیوند و اتحاد بین ایران-آفریقا-آمریکای لاتین را در ذهن متبادر می کند. با توجه به سفر رئیس جمهور احمدی نژاد به الجزایر، پیشنهاد جدی ایجاد سازمان کشورهای صادرکننده گاز به همراه روسیه، ترینیداد و توباگو ، با توجه به اینکه کشورهای دارای ذخایر عظیم گازی بوده و با توجه به نیاز روزافزون جهانی به تامین انرژی، تعیین استانداردهایی برای استخراج، صدور، قیمت گذاری و هزینه ترانزیت می تواند کارساز باشد.
نویسنده : نادعلی بای
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه مردم سالاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست