چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
رفاقت به سبکی متفاوت
این روزها بسیاری از کارگردانان سینما ترجیح میدهند که در قلمرو کوچک خودشان دست به تولید بزنند، آنها حوصله ندارند که افسار تهیهکنندگان بزرگ را به گردنشان ببندند. اما دست آخر در بیشتر موارد در اینگونه از سینما شاهد فیلمهایی هستیم که پر از ایدههای شخصی و و درهم و برهم هستند و طیف مخاطبانشان بسیار محدود میشود، در میان کارگردانان سینمای مستقل فیلمسازان انگشتشماری هم وجود دارند که به داستانهای غنیتری تکیه میکنند، هرچند که در اینگونه از فیلمسازی هم باز نگاه شخصی کارگردان وجود دارد. با این حال رامین بحرانی جزو دسته دوم است. او عاقلانه تصمیم گرفته است که داستانی ساده را با نگاهی متفاوت به تصویر بکشد، داستانی ساده درباره رفاقت میان یک راننده تاکسی و یک مرد ناکام، اما اگر او میخواست این فیلم را به تهیهکنندههای بزرگ سینما بسپارد، حتما داستانش به سمت و سوی دیگری میرفت و سر از جاهایی در میآورد که دیگر نمیشد درباره آن در نشریات موقر و مودب حرفی زد. <خداحافظ سولو> در نگاه اول طرح سادهای دارد، <سولو> راننده تاکسیای سنگالی است که تمام روز در خیابانها میچرخد و مسافر سوار میکند، اما در یکی از همین روزهای عادی زندگی <سولو> مردی سوار تاکسی میشود که از راننده میخواهد او را به جای دوری ببرد، جایی در منطقه کوهستانی و نزدیک یک پرتگاه و بالاخره <سولو> دستگیرش میشود که آقای مسافر میخواهد همان جا قال زندگیاش را بکند.
<سولو> از نقشه <ویلیام> به هم میریزد، اما تصمیم خودکشی مسافر زندگی او را زیر و رو میکند و او وارد فاز تازهای میشود. سولو از یک سو به این خاطر که مردی را در آستانه خودکشی دیده نارحت است و از طرف دیگر هم به هر حال خودش را در این تصمیم شریک میداند، حتی اگر او را نرساند، باز هم خودش را شریک این ماجرا میداند و به این ترتیب در موقعیت بغرنجی قرار میگیرد. راننده سرخوش هیچ راهی ندارد جز اینکه با <ویلیام> طرح دوستی بریزد و او را از سر تصمیمش برگرداند.
داستان بحرانی در واقع طرحی ساده است، قالبی ساده که کارگردان بتواند در آن امید، رفاقت و عشق را تصویر کند. <رامین بحرانی> در کارنامه سینمایی کوتاهش همیشه ردی از این ماجراها را بهجا گذاشته است و این بار روابط انسانی محور اصلی شدهاند. بحرانی از زاویه دید متفاوتی به ماجرا نگاه میکند که بخشی از آن به ریشههای فرهنگیاش بازمیگردد، آنقدر که اگر یک کارگردان آمریکاییالاصل میخواست سراغ ساخت این داستان برود، هرگز نمیتوانست رفاقت این دو مرد را تا این اندازه صمیمی از آب دربیاورد، دوستی و صمیمیت و حتی عشق در فرهنگی که ریشههای کارگردان به آنجا بازمیگردد درست مثل هر شرقی دیگری رنگ دیگری دارد. او برای خلق این رابطه گاهی دست به دامن نوعی از مینیمالیسم فریبنده میشود. در واقع لنز دوربین او بیش از هر چیز روی شخصیتهایش متمرکز است. البته این شیوه را باید خاص فیلمهایی دانست که روی شخصیتها تمرکز میکنند. <رامین بحرانی> برخلاف بیشتر سینماگران مستقل علاقه چندانی به پیچیده کردن موضوع ندارد، در واقع در فیلمسازی او علاقه زیادی به ساده کردن تصویرها دیده میشود. در <خداحافظ سولو> هم ماجرا به همین شکل پیش میرود، خبری از زاویههای عجیب و غریب لنزهای دوربین نیست و همه اینها سبب شده است که به نظر با کارگردانی مواجه شویم که به زودی باید به او گفت: <بحرانی روایت خودش را از سینما دارد>، نگاهی که تا همین جای کار هم سخت توجه منتقدان جشنوارههای مطرحی همچون <ونیز> را به خود جلب کرده است، این زاویه دید در فیلم <خداحافظ سولو> بسیار واضحتر است، هرچند که در <گاریچی> و <اوراقچی> هم شاهد آن بودیم.
از همه اینها که بگذریم لوکیشن فیلم او هم در نوع خود قابل بحث است، او میگوید این فضا و منطقه کوهستانی را از کودکی میشناخت، جایی که او به همراه خانوادهاش در روزگار کودکی برای تفریح به آنجا میآمد، صدای باد که در حفرهها و درههای این کوه میپیچد را میتوان آخرین عنصری دانست که در جمع و جور کردن فیلم او نقش دارد. جدای از داستان و تکنیکهای فنی، تاثیر دو بازیگر اصلی فیلم را هم نمیتوان نادیده گرفت، کارگردان دست روی دو بازیگر گذاشته است که هر یک از آنها در دنیای واقعی هم میتوانند شرایطی شبیه به داستان خداحافظ سولو داشته باشند. این اولین فیلمی است که <سلیمان سی ساوان> بازی میکند و نداشتن پیشزمینه ذهنی برای مخاطب سبب شده که او را به آسانی بهعنوان سولوی سرخوش بپذیرد و در آن سو هم ما با بازی <رد وست> در نقش ویلیام روبهرو میشویم. رد وست یکی از چهرههای شناختهشده در فرهنگ آمریکایی است، او در جوانیهایش دوست صمیمی و نزدیک <الویس پریسلی> بود و همیشه دوست داشت به جایی برسد، اما دست آخر بهعنوان بادیگارد دوست قدیمیاش الویس پریسلی استخدام شد، رد وست که زمانی در فیلم <مافیای ممفیس> با الویس پریسلی همبازی بوده است در اینجا برای اولین بار در طول حرفهاش در نقش اصلی بازی میکند، البته پیش از این جلوی دوربین فرانسیس فورد کاپولا هم رفته، دو بار هم برای رابرت آلتمن بازی کرده است. ویلیام (رد وست) نوعی اندوه ناشی از دلزدگی در صورتش دارد و همه اینها باعث میشود که حتی صورتش تصمیم او برای خودکشی را به تماشاگر منتقل کند، تمام خطوط صورت او پر از خستگی و دلمردگی است. اما <سولوی> آس و پاس دل شادی دارد، تمام روز درباره زنها حرف میزند، از نامزدش میگوید و درست در مقابل غم و اندوه ویلیام قرار میگیرد، هرچند که در کارولینایشمالی و در میان طبقات اجتماعیاش جایی ندارد. رامین بحرانی برای پیدا کردن این شخصیت در بسیاری از کشورها جستوجو کرده است، تستهای زیادی از بازیگران آفریقایی گرفته است، اما دست آخر سولو را در نیویورک پیدا کرد.
ماجرای رفاقت سولو و ویلیام طی دو هفته جلوی دوربین به تصویر میآید، در تمام این مدت سولو تلاش میکند به هر وسیلهای که شده ویلیام را به زندگی امیدوار کند، او دخترخواندهاش را به پیرمرد معرفی میکند تا شاید این دختربچه بتواند نور زندگی را به دل ویلیام بتاباند. رامین بحرانی و همکار نویسندهاش <بهاره عظیمی> در واقع اگر فیلمبرداری عالی و فوکوس روی چهرهها را کنار بگذاریم به مدد فیلمنامه قویشان موفق شدهاند، رابطهها و اثرگذاری آدمها بر یکدیگر را تا این اندازه زنده از آب دربیاورند. البته کارگردان و فیلمبردارش <مایکل سیموند> ماهها دنبال لوکیشنهای <خداحافظ سولو> گشتهاند و روی جزئیات وقت گذاشتهاند، تصویربرداریهای دقیق در تاکسی حاکی از دقت در جزئیات است، تصویری که سولو از ویلیام در آیینه جلوی تاکسی میبیند، یکی از کلیدیترین بخشهای فیلمبرداری است، آنقدر که ۲۰ دقیقه که در تاکسی میگذرد، به هیچوجه فضای تنگ لوکیشن مخاطب را آزار نمیدهد. همه اینها دست آخر ما را به نقطهای میرساند که میتوان گفت تا چند سال آینده شاهد حضور کارگردانی متفاوت با ریشههای شرقی و تکنیکهای غربی در سینما خواهیم بود.
کیم وینار / ترجمه: امیلی امرایی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست