جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آبی وحشی دوردست - THE WILD BLUE YONDER


آبی وحشی دوردست - THE WILD BLUE YONDER
سال تولید : ۲۰۰۵
کشور تولیدکننده : آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان
محصول : آندره سینگر
کارگردان : ورنر هرتسوگ
فیلمنامه‌نویس : ورنر هرتسوگ
فیلمبردار : تانیا کوپ، کلاوس شویریش و هنری کایزر
آهنگساز(موسیقی متن) : ارنست رایسیگر
هنرپیشگان : براد دوریف، دانلد ویلیامز، الن بیکر، فرانکلین چانگ ـ دیاز، شانن لوسید، راجر دیل و مارتین لو
نوع فیلم : رنگی، ۸۱ دقیقه


گونه‌های مختلف گیاهی و حیوانی روی کرهٔ زمین نابود شده‌اند و زندگی بشر به خطر افتاده و در حالی‌که آدم‌ها دنبال سیارهٔ جدیدی می‌گردند تا به آن کوچ کنند، نوعی از موجودات فضائی سعی می‌کنند زمین را که حالا بشر آنها را رها کرده است، به خانهٔ خود تبدیل کنند. این‌جا هرتسوگ به ستاره‌ها سفر رکده و به عمق اقیانوس‌ها و آب‌های قطبی نقب زده و با دانشمندان معتبر صحبت کرده تا منظری یگانه از دنیای ما ارائه دهد. فیلم، حکایتی است هشداردهنده که بر اهمیت محافظت و نگه‌داری از منابع طبیعی و گذاشتن‌شان برای نسل‌های بعدی تأکید دارد. دوریف نیز در نقش موجودی فضائی ظاهر می‌شود که وقتی پا بر روی کره زمین می‌گذارد، پی می‌برد که وضعیت این سیاره دست‌کمی از سیارهٔ در شرفِ مرگِ خودش ندارد.
● هرتسوگ در سال‌های اولیهٔ هزارهٔ جدید، با دست پُر ظاهر شد تا ثابت شود هنوز رؤیاپرداز سازش‌ناپذیر عصر ماست. چرخ زمان (۲۰۰۳) او را به هند و به سراغ مراسم بودائی فرستاد. الماس سفید (۲۰۰۴) بار دیگر شرح سودای یک پرواز بود و نشان‌گر این‌که پرواز برای هرتسوگ تا چه حد نه تنها استعاره‌ای نیرومند که منبع الهام است: نگاه کنیم به درس‌های تاریکی (۱۹۹۲) یا دیتر کوچولو باید پرواز کند (۱۹۹۷). مرد خرس قهوە‌ای (۲۰۰۵)، بازگشتی نیرومندانه به صحنهٔ بین‌المللی با استفاده از فیلم‌های از قبل گرفته شدهٔ یک رؤیاپرداز دیگر، از سوی منتقدان روشنفکر آمریکائی بهترین مستند سال شناخته شد و برای اثبات خستگی ناپذیری اعجاب‌آور کارگردان در همین سال، آبی وحشی دوردست ظاهر شد که اگرچه برای تلویزیون (بی‌بی‌سی) ساخته شده است، بهتر است روی پرده دیده شود. فیلم در عنوان‌بندی یک ̎فانتزی افسانه ـ علمی̎ خوانده شده و در واقع ادامه‌ای بر روش هرتسوگ در بی‌اعتنائی به رمز مستندسازی و قصه‌گوئی است. قصه‌گوی او که رو به دوربین حرف می‌زند و می‌خواهد ما را متقاعد کند که بیگانه‌ای است از سیاره‌ای دیگر، مواد تصویری گوناگون فیلم را ـ که با ده میان‌نویس بخش‌بندی شده ـ به هم پیوند می‌زند و دوریف واقعاً از سرخورده‌ترین و منزوی‌ترین موجودات بیگانه‌ای است که در سینما دیده شده است. صدای او گاه عصبانی و حق‌به‌جانب و گاه توأم با حسرتی دردناک ودل‌نشین است (به ویژه هرجا که غبطه می‌خورد چرا آدمیان از دانش او استفاده نکرده‌اند و چرا می‌خواهند فضا را به مستعمره‌ای برای پول‌سازی تبدیل کنند). ولی آن‌چه حاشیهٔ صوتی فیلم را در ذهن حک می‌کند، موسیقی زیبائی است که ویولن‌سل‌نواز جاز هلندی ارنست رایسیگر ساخته و نوای آرشه را با صدای نافذ و غریب خوانندهٔ زن سنگالی، مولاسیلا که به زبان بومی‌اش می‌خواند و هم‌خوانی یک گروه کر ساردینیائی توأم می‌کند. این موسیقی از یک‌سو روی تصاویر فیلم‌برداری شده در سال ۱۹۸۹ از داخل سفینهٔ فضائی STS-34 که فضانوردان را در حال آزمایش جاذبهٔ صفر و انجام اعمال روزمره‌ نشان می‌دهد، به گوش می‌رسد و به حرکات آنان کیفیت نوعی رقص یا مراقبه و مدیتیشن را می‌دهد (این فضانوردان مأمور بودند فضاپیمای ̎گالیله̎ را آمادهٔ عزیمت به سیارهٔ مشتری کنند)، و از سوی دیگر روی فیلم‌هائی که کایزرِ فیلم‌بردار از مناظر زیر آبیِ اقیانوس منجمد شمالی گرفته است. این تصاویر شگفت‌انگیز که متعلق به جهانی دیگر به نظر می‌رسند درخشان‌ترین ایدهٔ فیلم را امکان‌پذیر می‌سازند: این‌که دوریف آن‌جا را سیارهٔ خودش معرفی کند. پهنه‌ای از آب و غوطه‌ور در نور آبی‌رنگ زیر آسمانی یخ‌زده، همان سیاره‌ای که او ترک کرده، با موجودات ریز و درشت و غیرقابل درکی که به قول او ̎دلشان می‌خواهد با آدم تماس برقرار کنند̎. آمیزهٔ هرتسوگ از واقعیت‌های علمی با خیال‌بافی روی تصاویر در این صحنه‌ها، نتیجه‌ای فراموش‌نشدنی می‌سازد. هرتسوگ کارگردانی است که هرگاه چشم‌انداز طبیعی دل‌خواهش را بیابد، از آن دنیائی جدید و پُرمکاشفه می‌سازد.


همچنین مشاهده کنید