یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

خاستگاه دولت عدالت و دولت تجدد


خاستگاه دولت عدالت و دولت تجدد
در مقاله حاضر نویسنده با بررسی ویژگی دولت عدالت حضرت قائم(عج) تفاوتهای جهانی شدن مهدوی را با جهانی شدن متعارف و مصطلح امروزی را تشریح کرده و خصوصیات نظام تجدد حاکم بر جهان امروز را بازخوانی نموده است که با هم آن را می خوانیم؛
□□□
حکومت مهدی موعود(عج) حکومتی است که در آن دیگر جایی برای ظلم و ستم باقی نمی ماند. حکومت عدالت گستر صاحب الامر(عج) هم تحقق بخش عدالت های فردی است و هم تحقق بخش عدالت های اجتماعی، این بدان معناست که در تحت لوای ولایت حضرت قائم(عج) کلیه حقوق شهروندان، اعم از حقوق فردی و حقوق اجتماعی، محفوظ می ماند و هیچ حقی تضییع نمی شود. پیامبرگرامی اسلام(ص) دراین باره فرمودند: «بشارت دهم شما را به مهدی که زمان جنگ و ستیز و اختلاف میان مردم و در اوج زلزله های بلا، بر امتم مبعوث می شود، زمین را از عدل و داد پر می کند همانطور که از ظلم و جور پر شده باشد، همه اهل آسمان و زمین از او راضی باشند، اموال را بطور صحاح تقسیم می کند.
شخصی پرسید: یا رسول الله «صحاح» یعنی چه؟
حضرت فرمودند: یعنی میان مردم بطور مساوی تقسیم می کند.... و قلب های امت پیامبر(ص) را از توانگری و بی نیازی پرکرده و عدالتش همه را فرامی گیرد.» (طرائف ابن طاووس ص ۳۵۱ و مسند احمدحنبل ج۳ص۳۷).
همچنین در دعای ندبه وقتی پس از بیان نسبت حضرت ولی عصر(ع) با پدران بزرگوار و خاندان مطهرش، شروع به برشمردن صفات آن حضرت می کنیم، نخستین جملاتی که می گوییم این است، «این المعدلقطع دابرالظلمه، این المنتظر لاقامه الامت والعوج، این المرتجی لازاله الجور و العدوان؛ یعنی کجاست آن امام مهیا برای ریشه کن کردن ظالمین، کجاست آن امام منتظر برای راست و درست کردن کجی ها و ناراستی ها، کجاست آن امامی که امید می رود بساط ظلم و دشمنی را برچیند. درجای دیگر در زیارت آل یاسین برجسته ترین خصوصیتی که برای آن حضرت برمی شمارد این است: «الذی یملاالارض عدلا و قسطا کما ملات ظلما و جورا؛» یعنی کسی که با تشکیل حکومت خود جهانی را که پر از ظلم و ستم شده است مملو از عدالت می کند.
بدین ترتیب چنانکه از مجموع روایات وارده از معصومین مستفاد می شود نقطه ثقل و رکن رکین حکومت مهدی موعود(عج) به عنوان آخرین دولت، «عدالت» آن است. حکومت ولی عصر(عج) حکومت عدالت است. درست است که در روایات ائمه اطهار علیهم السلام این حکومت را به نام های دیگری چون «دولت رفاه» و «دولت امنیت» و... خوانده اند، اما همه این نام ها ریشه در عدالت دارند.
اگر همانگونه که درآغاز سخن اشارت رفت مشاهده می شود که معصومین علیهم السلام حکومت حضرت قائم(عج) را «دولت امنیت»، «دولت رفاه»، «دولت حق»، «دولت صالحان» و... نامیده اند بدان سبب است که «دولت عدالت» تحقق بخش همه آنهاست. با عدالت است که امنیت شهروندان فراهم و بساط فتنه و غارت برچیده می شود. با عدالت است که رفاه، فراگیرمی شود و دیگر جایی برای فقر باقی نمی ماند.
درچارچوب دولت عدالت است که حق متبلور می شود؛ به بیانی دیگر، حکومتی حق مدارانه است که مبتنی بر عدالت باشد. حکومت امام عصر(عج) را بدان جهت «دولت صالحان» نامیده اند که استقرار عدالت جز با حاکمیت یافتن مردان عادل و صالح میسر نخواهدشد. «دولت عدالت»، «دولت صلحا»است، دولت مردانی است که از هرگونه هوی و هوس مبرا هستند و در سر سودایی جز استقرار کامل عدالت ندارند. «دولت عدالت»، دولت تقواپیشگان و ره یافتگان به حریم قدس الهی است. اما این دولت را می توان درعین حال «دولت مستضعفان» نیز نامید، چرا که این دولت دولت مستضعفان و برای مستضعفان است. دولت عدالت، دولتی است که به تحقق عدالت و احقاق حقوق شهروندان خود می اندیشد و هیچ حد و مرزی آن را محصور نمی کند؛ لذا از آن به «دولت جهانی» تعبیر شده است.
دولت جهانی، دولتی است که داعیه استقرار عدالت در همه جهان را دارد. به بیانی دیگر، مهدویت با ایده استقرار عدالت در همه جهان و برای تحقق بخشیدن به حقوق حقه بشریت و نیازهای فطری انسان قرن ها پیش جهانی شدن را به معنای اتم کلمه به بشریت عرضه کرده است. به وضوح می توان دریافت به لحاظ فرهنگی چه فاصله عظیمی است میان جهانی شدن به معنای گسترش عدالت و حاکمیت ارزش های والای انسانی با جهانی شدن به معنای متعارف امروزی آن که همان بسط و توسعه تجدد یا غربی سازی است. دولت تجدد بر آن است تا رفاه، امنیت، آزادی، حقوق شهروندان و مفاهیمی از این دست را ولو به قیمت هدم و نابودی ارزش های والای انسانی تضمین کند.
وظیفه «دولت تجدد» آن است که زمینه ساز تحقق خواسته ها، امیال و حقوق طبیعی شهروندانش باشد. به نظر می رسد اساسی ترین ادعای «دولت تجدد» آن است که این دولت تنها به شکل و قالب می اندیشد و نه به محتوا؛ «دولت تجدد» بر آن است تا در جامعه، چارچوبی را فراهم آورد که هر شهروندی بتواند در ظل آن به امیال و خواسته های خود دست یابد، خواه این خواسته ها مادی باشد و خواه معنوی، خواه به لحاظ ارزش های اخلاقی و دینی خوب باشد و خواه بد. هدف ایده آل برای دولت تجدد، انتظام بخشیدن به نظامی است که در آن شهروندان آزادانه به حقوق طبیعی و امیال عمدتا مادی خود دست یابند. اما تشخیص اینکه چه چیز سعادت و رفاه است به عهده خود شهروندان است؛ یکی سعادت خود را در پرداختن به معنویات می داند و دیگری در عیش و نوش و لاابالیگری.
«دولت تجدد» تعیین سعادت را به خود شهروندان واگذار می نماید و به لحاظ تئوریک نفیا یا اثباتا در این حریم وارد نمی شود. به عبارت دیگر، برنامه های دولت تجدد به لحاظ نظری صرفا در حد پرداختن به شکل و قالب سعادت محصور می ماند و به خود اجازه نمی دهد به ساحت و حریم محتوای سعادت وارد شود، چرا که آن را نافی آزادی های فردی و حقوق طبیعی می داند.
اما سؤال اساسی این است که آیا «دولت تجدد» در مقام عمل نیز جانب بی طرفی خود را حفظ کرده است؟ آیا «دولت تجدد» که یکی از شاخص ترین مولفه های آن لیبرالیسم اقتصادی و تجارت آزاد است به شهروندان خود اجازه تعیین آزادانه محتوای سعادت را داده است؟ کاملا واضح است که پاسخ سؤالات فوق منفی است. نظام سرمایه داری آزاد که یکی از مبانی اصلی «دولت تجدد» است از هر ابزاری برای جذب و انباشت ثروت استفاده می کند و برای آن تفاوت ندارد که سرمایه چگونه و به چه قیمت به دست آید. اگر لازمه کسب درآمد بیشتر و انباشت ثروت، ترغیب شهروندان به دنیامداری و لذات دنیایی است پس نباید هیچ عاملی «دولت تجدد» را از رسیدن به این خواسته حیاتی، الزام آور و بنیادین باز دارد.
بدین ترتیب، گرچه «دولت تجدد» به لحاظ نظری معتقد است که همه وجهه همت خود را تنها معطوف به فراهم نمودن شکل و قالب نموده است تا هر شهروندی بتواند آزادانه راه سعادت و رفاه خود را برگزیند، اما در مقام عمل و به منظور کسب قدرت و ثروت هرچه بیشتر خود را به شکل و قالب محدود نساخته و به حریم محتوا نیز تعدی کرده و آن را تعیین می نماید. البته بررسی مبانی نظری «دولت تجدد» نیز بحثی جداگانه را می طلبد که در این نوشتار مجال پرداختن به آن نیست.
«دولت تجدد» با به کارگیری همه ابزارهای موجود اعم از وسایل ارتباط جمعی، ساخت فیلم ها، تبلیغات، ایجاد تفرجگاه های دنیامدارانه و... در مقام عمل در تعیین محتوای سعادت وارد می شود و به شهروند خود می آموزد که انسان در همین انسان مادی و جهان نیز در همین جهان مادی خلاصه می شود. «دولت تجدد» وقتی با شیوه های خود، محتوا- یعنی نوع زندگی سعادتمندانه- را به شهروند خود القا کرد و به او آموخت که زندگی سعادتمندانه زندگی ای است که در آن، ساحت مادی انسان و رفاه و امنیت او از هر جهت تأمین می شود، ولو آنکه معنویت و ارزش های والای انسانی نابود گردد، آنگاه می تواند خود را دولت برتر جلوه دهد. زیرا ادعا می کند که تنها دولتی است که تناسب میان شکل و محتوا را به بهترین طریق ممکن رعایت کرده است. بدین ترتیب دولت تجدد مدعی است شهروند من به لحاظ محتوا و نحوه زندگی، رفاه و آسایش و امنیت و لذت در این دنیای مادی را برگزیده و من نیز به بهترین طریق ممکن شکل و قالب وچارچوب تحقق این خواسته ها را فراهم کرده ام.
بنابراین، «دولت تجدد» علی رغم ادعاهای خود یکسویه نگر و دنیامدار است. این دولت به واسطه خصلت قدرت طلب و سرمایه اندوز خود به نحو اجتناب ناپذیری به اضمحلال معنویت و ارزش های والای اخلاقی می انجامد. درجامعه مبتنی بر «دولت تجدد» دین و مذهب جایگاهی صرفا صوری دارد و به یک نهاد کاملا خنثی فروکاسته می شود. اخلاق به جای آنکه یک ارزش معنوی و والای بشری تلقی گردد، به هنجارهای اجتماعی تنزل می یابد. از این رو، جهانی شدن یا جهانی سازی متعارف و رایج- که امروزه بیشتر از گذشته از آن سخن به میان می آید- مبتنی بر خصلت سلطه جویی و سرمایه اندوزی نظام های سرمایه داری سلطه طلب است و هدف آن نه استقرار عدالت و رفاه و امنیت، که تعمیم سلطه و انباشت بیشتر ثروت است.
اما دولت عدالت گستر مهدی (عج) چگونه دولتی است؟ همانگونه که اشارت رفت آن را «دولت عدالت»، «دولت امنیت»، «دولت رفاه»، «دولت جهانی»، و... نامیده اند.
«دولت عدالت» نه دنیا را فدای آخرت می کند و نه بالعکس. «دولت عدالت» عدالت را به معنای واقعی کلمه تحقق می بخشد. این بدان معناست که «دولت عدالت» هم به امیال وخواسته های مادی شهروندان خود عنایت دارد و هم به فطریات و خواسته های معنوی آنها؛ هم حیات مادی آنها را در نهایت رفاه، آسایش ، امنیت و... تأمین می کند و هم زمینه ساز تعالی روح و رشد معنویت درمیان شهروندان خود است. «دولت عدالت» دولت اعتدال است. هم به ساحت مادی انسان اهتمام می ورزد و هم ساحت معنوی او را مورد توجه قرار می دهد. درساحت مادی به خواسته ها و امیال مادی عنایت می شود، اما نه برجانب افراط گرایش دارد و نه به جانب تفریط. درساحت معنوی انسان نیز رعایت اعتدال را می کند.
چون «دولت عدالت» به دست صالحان و تقواپیشگان اداره می شود و هیچیک از دو ساحت وجودی آدمی را بر دیگری ترجیح نمی دهد، لذا در آن تغایر میان مقام نظر و عمل مشاهده نمی شود. «دولت عدالت» اگر «دولت جهانی» است تنها بدان سبب است که وظیفه خود می داند عدالت و اعتدال را درجای جای جهان حاکم سازد.
از خداوند متعال می خواهیم ما را از رهروان راستین آن حضرت و منتظران واقعی ولی عصر (عج) وگام نهادگان در مسیر تحقق «دولت عدالت» قرار دهد. ان شاءالله.
دکتر اصغر واعظی
منبع : روزنامه کیهان