سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
دانشگاه محیطی برای سیاستورزی است
نوع، جنس، استراتژی، تاكتیك و صورتبندی یك حركت سیاسی در محیطهایمختلف را شرایط آن دوران و محیط خاص تعیین میكند. بر این اساس متن سیاسی كه برای یك محیط خاص تهیه میكنیم باید ربط وثیق و تنگاتنگ با بستر و زمینهاش داشته باشد، در غیر اینصورت ایجاد پارادوكس و نا همخوانی میكند و نمیتواند به شكل یك فرایند یا پروژه فراگیر درآید.
جنبش دانشجویی در سیر فعالیتش از یك ماهیت و جنس خاص برخوردار نبوده است
هر دورانی مقتضای خاص خود را دارد، گاهی حركتهای دانشجویی از حالت یك جنبش درآمده و در شكل و قالب یك حزب سیاسی نمایانگر شدهاند، گاهی به عنوان امتداد یك حزب در درون دانشگاه مطرح شده و گاه حالت یك جنبش اجتماعی را به خود گرفته و زمانی هم به شكلهای مختلف در فضای معرفتی و دانشگاهی جلوهگر شده و در مقطعی هم وجهه سیاسیاش پررنگ شده، بنابراین جنبش دانشجویی از یك ماهیت و جنس و نوع خاص برخوردار نبوده است.
در مقاطعی میتوان پا را فراتر گذاشت و مدعی شد;
جنبش دانشجویی خصلت جنبشیاش را از دست داده به این دلیل كه اساسا مختصات جنبش را با خود ندار، و خصلت دانشجوییاش را هم ندارد چرا كه صرفا پژواك دهنده صدای دیگران در درون محیط دانشگاه بوده است، نه صدای خود! سخنگوی احزاب رسمیدر درون دانشگاه بوده است، نه سخنگوی دانشجو!.
باید توجه داشت كه نمیتوان حوزه دانش و معرفت را از حوزه سیاست و قدرت جدا كرد،به هیچوجه نمیتوانیم تفكیكی میان حوزه دانش و سیاست ایجاد كنیم، بنابراین در هر فرض دانشجو را سیاسی میدانم، محیط دانشگاه را محیطی برای اندیشه سیاسی و سیاستورزی میدانم و غیرسیاسی شدن دانشگاهها را جز به اراده قدرت مسلط ممكن نمیدانم، آقایان هم به هر حال به نوعی دیگر محیط دانشگاه را سیاسی كردهاند.
خصلت سیاسی جز انفكاك ناپذیر امر دانشجویی و دانشورزی است،در این مسیر مهم چگونگی سیاستورزیدن است، ما باید به صورتبندی سیاسی در دانشگاههایمان توجه كنیم. دوران كلاسیك سیاست ورزی گذشته است.
نباید فرض كنیم كه جنبش دانشجویی لزوما باید وارد عرصه سیاست شود و سیاستورزی جنبش دانشجویی نباید از همان نوعی باشد كه یك دولتمرد سیاستورزی میكند! بین این دو فرق است. در اینكه هر دو سیاستورزی میكنند تردیدی ندارم، اما اینكه جنبش دانشجویی باید از همان نوع سیاستورزی كند كه یك دولتمرد میكند، تردید دارم و سیاستورزی این دو از یك نوع و جنس نیست. ما با جنبش جدید اجتماعی مواجهایم كه تاكتیكها و استراتژیهای بسیار متفاوت نسبت به جنبشهای كلاسیك دارند. در فضای جامعهشان تغییر حاصل میكنند، بدون اینكه دچار رادیكالیسم شوند. در گفتمانها و هنجارهای جامعهشان، سیاستهایی كه در جامعهشان اتخاذ میشود، در نحوه مدیریتها و نحوه استراتژیها و تاكتیكهایی كه اعمال میشود تاثیر میگذارند، بدون اینكه خشونتورزی كنند.
حیات، پویایی و مانایی جنبش دانشجویی در این است كه استقلال، هویت و شخصیت خود را حفظ كند و به مثابه سخنگو و ادامه طبیعی و بدیهی احزاب و گروهها در داخل دانشگاهها عمل نكند، بلكه بتواند تولید فكر، سیاست و روشسیاستورزی بكند و آن را انتقال دهد. او تولیدكننده باشد واحزاب سیاسی كشور بتوانند از آن فضا استفاده كنند، این معادله مقداری گم شده است. حزب سیاسی است كه تولید فكر، اندیشه، روش سیاسی، استراتژی، تاكتیك، ایدئولوژی سیاسی و رهبری میكند و جنبش دانشجویی ما به مثابه عقبه طبیعی او در دانشگاه عمل میكند. این یك هویت وابسته است.گویی دانشگاه فقط میتواند پژواك صدای احزاب و گروههای داخل كشورش در محیط دیگری باشد. شان دانشجویی و جنبش دانشجویی بسیار فراتر از این است، جنبش دانشجویی دارای هویتی بالاتر از اینها است و میتواند تولیدگر اندیشه و مشی سیاسی باشد. جنبش دانشجویی میتواند سیاستورزی از نوع دیگر را در جامعه ما تعریف كند. یا حتی میتواند در یك سطح حرفهایتر احزاب را به مثابه عقبه خود داشته باشد. نه اینكه خود را عقبه آنها تعریف كند! سئوال این است كه مهمترین موانع دستیابی جنبش دانشجویی به گفتمان ویژه خود چیست؟به نظر من دو دسته عوامل بیرونی وداخلی را در پاسخ به این پرسش لازم می توان برشمرد عواملی بیرونی عواملی هستند كه خود را به محیط دانشگاه تحمیل میكنند. بدیهی است كه قدرتها و گفتمانهای مسلط در جامعه تلاش بسیار دارند كه محیطهای دانشجویی را خودیسازی كنند و در آن خروجیهایی ازجنس خود تولید كنند و آنان را ذیل گفتمان خودشان تعریف كنند. از زمانهای گذشته تاكنون همواره قدرتها تلاش كردهاند كه در محیطهای دانشجویی چشم نظارتی و كنترلی را اعمال كنند و با شیوههای گوناگون بتوانند دانشگاه را به مثابه زمینه و حاشیه گفتمان خودشان تبدیل كنند و پژواك طبیعی صدای خودشان را درمحیطهای دانشگاه از زبان دانشجو داشته باشند. اینها تمهیدات و تدابیرمختلفی بوده است كه در طول سالیان گذشته و حال به انحا گوناگون اندیشیده شده است.
در این میان عوامل داخلی مهمترین مانع دستیابی جنبش دانشجویی به گفتمان خاص خود است «بخشی از این عوامل از ضعف و فقر تئوریك و پراتیك جنبش دانشجویی برمیخیزد. ضعف تئوریك از این منظر كه به هر صورت جنبش دانشجویی در طول این سالیان هنوز نتوانسته به یك تئوری راهنمای عمل كه بتواند به صورت منظومه ی فكری در شرایط مختلف راهنمای او باشد دست یابد. و به لحاظ آنكه استمراری در كار جنبش دانشجویی نبوده، انباشت تجربه هم صورت نگرفته است. گسست و پیوستها و فراز و فرودهایی داریم كه اجازه نداده به لحاظ انباشت تجربه، به توشه غنی ای در فضای جنبش دانشجویی دست پیدا كنیم. «بر این اساس در عرصه عمل، جنبش دانشجویی با سكتههای مختلف مواجه میشود. با كمترین نسیمیكه میوزد دچار شقاق و نوعی انفعال میشود، گاهی تند میرود و گاهی خسته میشود، آهسته و پیوسته رفتن محتاج تجربه و تئوری است.اما به دلیل فقر تئوریك و پراتیك جنبش دانشجویی گاهی خودش را با چهرهای رادیكالیسم مزین میكند و زمانی هم از محافظه كاری سر در میآورد. گاه به انفعال كشیده میشود و گاه حالت آوانگارد به خود میگیرد و به مثابه پیشتاز عمل میكند. در مقطعی سخنگوی دیگران میشود و زمانی دیگران را به عنوان سخنگوی خود تعریف میكند. گاهی به نام تمامیملت سخن میگوید و به مثابه یك روشنفكرسالار حقیقت سخن میگوید. در دورهای هم به عنوان تابعین تكراركنندگان حرف روشنفكران دیگر در داخل دانشگاههاعمل میكند.
این فراز و فرود و گوناگونی و این طیف وسیع در دانشجو در عرصه تئوریك و عمل وجود دارد. تا این دو نتوانند به غنای لازم برسند و نتوانند شیرازهای كسب كند جنبش دانشجویی نمیتواند در مسیری با افق مشخص قرار گیرد و همواره در سر یك «هزارتو» است كه میتواند او را به مسیرهای مختلف بكشاند و در آن با رسیدن به اولین بن بستها جنبش دانشجویی به انفعال كشیده میشود و یك وقفه تاریخی میافتد. تا دوباره خود را بازسازی كند و وارد عمل شود اما همچنان با اولین نسیم وقفه دیگری رخ دهد.
«این فضا باعث میشود جنبش دانشجویی از سپهر ذهنی و عینی مردم اندك اندك خارج و به حاشیه رانده شود. گروه و جمعی كه تا زمانی به مثابه آوانگارد در مبارزات اجتماعی و سیاسی عمل میكرد، پیشتاز و پرچمدار و تولید كننده فكر بود و به نوعی رهبری و سازماندهی میكرد. همواره انگیزه و انگیخته لازم را تزریق میكرد هم اكنون خود محتاج تزریق انگیره است. محتاج است كه او را به یك تئوری مزین كنند و در صراط دست او را بگیرند و گام به گام جلو ببرند.اگراین فضایی باشد كه جنبش دانشجویی بخواهد در آن بماند اندك اندك نقشش را در جامعه ما از دست میدهد.
دانشگاه ساختار بوروكراسی، منطق و قوانین خاص خود را دارد و در فضای گفتمان و قدرت مسلط معنا پیدا میكند، «نه توقع دارم و نه امیدی كه دانشگاه شرایط و بستر لازم را برای بروز و ظهور پویایی جنبش دانشجویی فراهم كند. فعالیت جنبش دانشجویی به دانشجو برمیگردد و اینكه دانشجوی ما چقدر خود را حامل و عامل آگاه و خودآگاه یك جنبش بداند و برای خود رسالت اجتماعی و سیاسی و معرفتی در جامعه متصور باشد، آیا دانشجو به این خودآگاهی رسیده است كه میتواند این رسالت را بر دوش بگیرد و در هنگامههای تغییر و تحول جامعهاش خصوصا در جامعهای كه در روند گذار به سر میبرد نقشی را ایفا كند و بتواند تاریخ خود را ورق بزند؟، یا نیازمند است كه دیگران بستری مهیا فراهم كنند تا او بتواند قدمیبردارد!، به نظر میرسد كه مشكل از این جا شروع شده است، پس از انقلاب فاصلهمیان حكومت و دانشجو از بین میرود و یا بسیار كوتاه میشود. بعضی از دانشجویان مثل«بچههای لوس خانواده» بار میآیند كه انتظار دارند حاكمیت یا حكومت همه لوازم را در جامعه و دانشگاه فراهم كند. شرایط ایجاد یك جنبش دانشجویی را فراهم كند. تزریق فكر، تئوری و .... بكند تا دانشجو بتواند كار بكند! دانشجو از فضای قبل از انقلاب مقداری خارج شده است
تجربه پس از انقلاب نشان میدهد اگر دانشجو میخواهد به سیاستورزی مشغول شود و به مهندسی یك جنبش اجتماعی دل خوش بدارد باید به خود بیندیشد. او باید نقطه آغاز و عزیمت را در خود ببیند. سیاستورزی را در خودآگاهی خود و آگاهی اجتماعی و سیاسی خود تعریف كند. آن را در تجربه تاریخی كه در پس این جنبش وجود دارد ببیند و تلاش كند متنی را برای رهایی خود بنویسد و بتواند در شرایط خاصی كه بر جامعه امروز ما حاكم است زمینهای را فراهم كند كه در آن مجال گام گذاشتن به جلو و یك گام به پیش رفتن فراهم شود.شرایط امروز با شرایطی كه مثلا بر جنبش دانشجویی كه قبل از انقلاب حاكم بود بسیار متفاوت است.
جنبش دانشجویی نباید دچار آفت «یك گام به پیش، دو گام به پس» شود، در جاهایی كه جنبش دانشجویی یك گام به پیش میگذارد دیری نمیپاید د یك شرایط خاص دو گام هم به پس میگذارد. باید بتوانیم كاری كنیم كه جنبش دانشجویی ما گامها را به صورت منظم به جلو بردارد و آن محقق نمیشود مگر اینكه جنبش دانشجویی نقطه عزیمت را در درون خود بگذارد و با آگاهی و خودآگاهی خود و اراده معطوف به آینده بهتر، بستر و شرایط را هم خود فراهم كند و در راهی كه خود هموار كرده است با انگیزه گام بگذارد و از دیو و دوان در راه نهراسد. از فراز و فرودها و درهای بسته نهراسد، مرد ره باشد و پیش برود. به هر حال در این مسیر آفات بسیاری هست اگر قرار باشد با كوچكترین ناملایمات روح لطیف دانشجو آزرده شود و كنار رود انفعال ایجاد میشود و جنبش دچار سكته میشود و این همان چیزی است كه امروزه شاهد آن هستیم.
تعادل ریشه در بلوغ دارد. باید دررفتارگروهها و افرادی توقع داشته باشیم تعادل ببینیم، كه به رشادت و بلوغی رسیده باشند. عدم تعادل برای دوران قبل از بلوغ و دوران غلبه احساسات بر خرد یا خرد فرد ی بر خرد جمعی است.
زمانی میتوانیم انتظار داشته باشیم كه جنبش دانشجویی دارای حریمیباشد و آن حریم دارای حرمتی باشد كه نه جنبش دانشجویی بپسندد حریمش به راحتی بیحرمت شود و اجازه دهد دیگران به صورت ابزاری از آن استفاده كنند و به راحتی در معادلات سیاست و قدرت بیحرمتش كنند و نه خود از آن حریم پا بیرون بگذارد و وارد حریم دیگران شود و حریم دیگران را بیحرمت كند.
جنبش دانشجویی ضمن اینكه از حریم و حرمت خود دفاع میكند باید بتواند تمام فضای گفتمانها را در نوردد. قرار نیست بتواند بدون دقالباب وارد حریمیشود و حرمت شكنی بكند و در عین حال توقع داشته باشد كه حریم و حرمتش را پاس بدارند. زمانی میتوان امید داشت كه دیگران حریم و حرمت ما را پاس بدارند كه ما نیز متقابلا همینطور باشیم. این احتیاج به بلوغ دارد و یا احتیاج به قدرت مسلطی كه ما را با قدرت خود در حریم خودمان میخكوب كند و اجازه عبور ندهد. این یعنی عدم بلوغ، كه قدرت مسلطی من را در حریم خود محبوس نگه دارد و اجازه بیحرمتی به حریم دیگران را ندهد كه نمیتواند پایدار باشد.باید بیاندیشیم كه چگونه میتوان جنبش دانشجویی را به بلوغی رساند كه ضمن آگاهی به فضای گفتمانی خود نسبت به حریم و خطوط قرمز، نارنجی و سفیدش و نسبت به جغرافیای مشتركش با دیگران، در هم رفتگی گفتمانش با مردم و حاكمیت آگاه باشد، حرمتش را حفظ كند و خطوط را در نوردد، هر خط قرمزی را بیرنگ نكند و و از جنبه دیگر هم از عصبیت و سماجت مقدس برخوردار باشد كه اجازه ندهد هر كسی حرمت و حریم گفتمانیاش را به راحتی در نوردد و از جنبش دانشجویی به مثابه یك ابزار استفاده كند. بنابراین زمانی میتوانیم به تعادل در این زمینه برسیم كه تمهیدات و تدابیری بیاندیشیم كه جنبش دانشجویی ما به بلوغ نظری و عملی برسد. رفتاری كامل و غنی داشته باشد. دوران كودكی خود را سپری كند و به دورانی برسد كه بتواند نسبت به منافع و مصالح خود، جامعه و حاكمیتش، مصالح روز داخلی و خارجیاش خصم و دوستش آگاهی داشته باشد و تلاش كند بدون افراط و تفریط راه خود را تشخیص دهد و در آن راه به صورت متعادل آهسته و پیوسته حركت كند.
در غیر این صو رت باید انتظار داشت كه جنبش دانشجویی با نسیمییا از رادیكالیسم سر درآورد و یا انفعال كامل، كه پنداری اصلا جنبشی نبوده و نیست و ركود و سكوت قبرستانی برجو دانشگاهی حاكم شود یا دفعتا دانشگاه صحنه انقلاب شود. پنداری كه انقلابی دیگر از نوع ۵۷ در محیطهای دانشگاهی برقرار شده است. این فراز و فرودها نشانگر عدم تعادل است و فراز و فرود استمرار ندارد. اعتدال است كه میتواند به جنبش دانشجویی ما تداوم بدهد و آن را در سپهر ذهنی جامعه ما جا بیندازد و مقبولیت ومشرعیت دهد و شأن یك جنبش دانشجویی آوانگارد را ببخشد.
ما باید نسخهای برای درد خودمان بپیچیم. متاسفانه گاه مابین درد و درمان نمیتوانیم تناسبی برقرار كنیم. درد، درد ماست و جامعه ما، درمان برای كشور دیگر و جوامع دیگراست.
در پاسخ به این پرسش كه گفته میشود در دانشگاه نباید خط قرمزی وجود داشته باشد; دانشگاه باید عرصه آزادی بیان و اندیشه باشد، باید بگویم در ذهنم نمیآید كه در جامعهای دانشگاهی وجود داشته باشد كه هیچ خط قرمزی برایش متصور نباشیم. جامعهای كه در محیط دانشگاه هیچ خط قرمزی نباشد و هر كسی هر گونه كه دلش خواست عمل كند. در جوامع دموكراتیك هم بالاخره خطوط قرمزی داجود دارد. در ضمن این مسئله در مورد جامعه ما معنا پیدا نمیكند. در دانشگاههای ما یك طیف دانشجویی حاكم نیست. ما نمیتوانیم به جنبش دانشجویی به عنوان یك هویت واحد و جمعی نگاه كنیم و فرض كنیم تمام قشر دانشجویی ما میتوانند دراین فضا قرار گیرند. در دانشگاههای ما در كنارگروههای مذهبی ارتودوكس مشرب، گروههای مذهبی دموكرات مشرب هم وجود دارند. گروههای غیر مذهبی، سكولار و گروههایی كه اشكال ناسیونالیستی دارند، هم هستند. اگر میخواهیم حركتی را سامان دهیم نباید فضایی ایجاد كنیم تا درون دانشگاه، دانشجو در مقابل دانشجو بایستد و دانشگاه به صحنه تنازع میان دانشجویان تبدیل شود. «نمیتوان فرض كرد فضایی ایجاد كردهاید كه خط قرمزی ندارد اما تمام دانشجویانی كه مدافع و پیرو شرایط كنونی و یا حتی بعضا به شدت ایدئولوژیك هستند اجازه دهند در دانشگاه عدهای از هر خط قرمزی عبور كنند و آنها هم ساكت بنشینند. این وضعیت در شرایط كنونی در كشور ما محقق نخواهد شد.
جنبش دانشجویی نباید در درون خود ایجاد دگر و گروه ناخودی بكند وفضای تشنج زایی فراهم آورد تا هنوز متولد نشده در نطفه خفه شود و یا در سطح دانشگاه و بالطبع در جامعه ایجاد تنشهای بسیار جدی كند تا به مثابه یك تهدید جلوهگر شود. تهدیدی كه باید برایش تمهیدی اندیشید. جنبش دانشجویی قرار است راهگشا باشد نسبت به مسائل نقد علمیداشته باشد و بتواند با حفظ حرمتها و چارچوبهای قانونی در یك كشور تغییری در فضای عمومیو خصوصی جامعه ایجاد كند. نه اینكه ایجاد تنشهای جدی كند و به مثابه یك تهدید تعریف شود.
در تحلیل نهایی در همه كشورها قانون خط قرمز را مشخص كرده است. این چارچوبها تا وقتی كه قانون مسلط كشور است و متمم نخورده و تغییر نكرده برای رسیدن به جامعه قانونمند باید ملاك رفتار باشد. حتی اگرقانون هم دارای نواقصی باشد باید همه ملتزم به رعایت آن باشیم و برای خود و دیگران نپسندیم كه به راحتی از مرزهای قانونی عبور كنیم. اگر چارچوبهای قانون و مرزهای قانونی را درون محیطهای مختلف رعایت كنیم تا حدود زیادی مشكل حل میشود البته متفاوت بودن برداشتهای دینی و سیاسی بحث دیگری است. اما قرار نیست تفاوت در برداشت سیاسی و قرائت مذهبی موجب شود عدهای اجازه پیدا كنند از خطوط قانونی عبور كنند. قانون برای رادیكال، محافظه كار، چپ و راست تا آن زمان كه قانون است باید خط قرمز باشد.سیاست ورزی یعنی شناخت واقعیتهای جامعه، انعكاس آن و حمایت از كسانی كه نسبت به آنها نوعی ناعدالتی انجام شده است. نبوغ سیاسی به ما میگوید كه وقتی میخواهی واقعهای را انعكاس دهی لطف كن آن را به جامهای دیگر ملبس نكن. سعی كن همان را كه هست انعكاس دهی تا ذهن جامعه و افكار عمومیتحریف نشود و در جهتی كه شما میخواهی شكل نگیرد. بلكه جامعه با واقعیت آشنا شود. این جای تردید است كه فضای دانشگاه به بلوغ رسیده باشد. اما رسیدن به آن بلوغ هم نیازمند این است كه اجازه دهیم تجربه كسب شود فراز و فرودها را داشته باشیم و نهایتا در این پروسه و فرایند كسب تجربه، دانشجو به بلوغ برسد. با نهی و نفی كردن و اجازه حضور و ورود به بعضی حیطهها را ندادن نمیتوان فرض كرد دانشجوی ما به بلوغ میرسد. باید آفات و هزینههایی را هم در مواردی تحمل كنیم ولی نهایتا امید داشته باشیم كه در این فرایند دانشجوی ما به بلوغ لازم برسد.«به هر حال باید رابطه دیالكتیكی و تعاملی میان جنبش دانشجویی و دانشجو و جامعه وجود داشته باشد و این دو یكدیگر را تكمیل كنند. در غیر این صورت یك رابطه یكسویه برقرار میشود و جنبش دانشجوی تصور میكند فقط او در جامعه و برای مردم سخن میگوید. در صورتی كه در سیاست ورزیهای جدید دانشجو و جنبش دانشجویی باید تلاش كند زمینهای را فراهم كند تا مردم برای خود و به جای خود و با زبان خود بدون لكنت سخن بگویند. نه اینكه احتیاج به سخنگو داشته باشد كه عدهای خودشان را سخنگوی آنها بدانند. جامعه ما در شرایط كنونی جامعهای است كه نسبت به گذشته به غرور و رشادت بسیار جدی دست پیدا كرده و نسبت به بسیاری از مسائل جامعه و محیط خود آشنا است. بازیگری بسیاری از بازیگران اجتماعی و سیاسی جامعه خود را میشناسد. جامعهای است كه منزلت گروههای مختلف را در جای خود پاس میدارد. ذهن خلاقی دارد، فراموش كار نیست و میداند كه هر قشر و گروهی در طول تاریخ یكصد سال گذشتهاش كجاها هزینه پرداختهو آن را پاس میدارد. باید فضای ذهنی مردم را پاس بداریم.اجتماع بیشترغیرمستقیم و غیرتدبیر شده تاثیرات خود را برمحیطهای دانشگاهی میگذارد نه با برنامه و سیاست و استراتژی از پیش تعیین شده؟، در اثر بی مهریها و اعتمادهایی كه به حركتهای دانشجویی میشود این جنبش نشان میدهد به چه چیزی گرایش دارد.
«برنامهریزیهای حساب شده بیشتربه حكومت برمیگردد. به هر حال اجتماع با بروز و ظهور ارزشهای خود و خطوط قرمزش، هنجارها و ارزشهایی كه حاضر است برای آن هزینه بپردازد، میتواند حریم جنبش دانشجویی را هم مشخص كند. جامعه با ارزشهای خود اعلام میكند اگر ویژگیهای مورد نظرش را نداشته باشی نمیتوانی محیط اجتماع را فراهم كند كه از آن عبور كنی.
اجتماع ما به صورت غیرمستقیم تاثیر خود را میگذارد. این تاثیرات هم ژرف و عمیق است و خود را بر هر نیروی اجتماعی دیكته میكند.
منبع : روزنامه حیات نو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست