چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

اهمیت انتخابات با توجه به نقش مدیران با مسئولان در جامعه


اهمیت انتخابات با توجه به نقش مدیران با مسئولان در جامعه
ادلّه عقلی و نقلی و شواهد عینی گواه بر این هستند که نقش الگویی صاحب منصبان در جامعه فوق العاده زیاد بوده و بطور مستقیم و غیر مستقیم در رفاه و آسایش مردم، پیشرفت دنیوی و سعادت اخروی افراد جامعه تاثیر فراوانی دارد.
زیرا اکثریت مردم( عوام ) اهل تحقیق و تفکر عمیق و تشخیص لازم نبوده و دنباله رو فرد یا افراد آگاه ( خواص ) می باشند که بجای آنها فکر می کنند و تصمیم می گیرند. حال اگر این خواص اهل فکر و اندیشه و تدبیر، صالح و شایسته و وارسته باشندهمچون لوکوموتیوهایی خواهند بود که مردم را بسان واگن های قطار همراه خود به مقصد اصلی آنها یعنی خیر و سعادت خواهند رساند و اگر خدای ناکرده خواص جامعه ( علماء و اُمراء ) وابسته ، فاسد و دنیا پرست، اهل هوی و هوس و ... و در یک کلام طالح باشند، مثل لوکوموتیوی خواهند بود که از ریل سعادت و رستگاری خارج شده و به سمت دره فلاکت و بدبختی سقوط کرده، مردم یا عوام را نیز با خود به دره دنیا دوستی،جاه طلبی، شهوت پرستی و... ساقط خواهد کرد.
● توضیح بیشتر:
با توجه به اینکه جامعه هم مثل انسان دارای اجزاء،اعضاء و جوارحی است، قوای مختلفی دارد. لذا ممکن است حالت تعادل و نرمالی داشته و یا نا متعادل و غیر نرمال باشد. بعنوان مثال همانطور که اگر در کشور وجودی یک انسان بجای حاکمیت قوه عاقله و استوار شدن بنای امور بر تدبر و تفکر منطقی ، قوه یا قوای دیگری همچون احساس ، وهم و تخیل، شهوت یا غضب و.... حاکم باشد، قطعاً رفتارهای ناموزون،زشت و بعضاً آزار دهنده ای از او آشکار خواهد شد. در جوامع انسانی نیز همینطور است. یعنی اگر در جامعه ای بجای حاکمیت عقلا&#۶۱۴۸۲;، جهّال یا اهل هوی وهوس، فسق و فجورو ... حاکم شوند، یقیناً تعادل جامعه به هم خواهد خورد. چون خواص جامعه که در راس امور هستند در حقیقت نقش سر جامعه و مغز آن را دارند. پس هر گاه مشاهده شد که اعضاء و جوارح جامعه حرکات نامتعادل داشته و غیر منطقی و نامعقول عمل می کنند می توان گفت که مشکل اصلی در سران جامعه و مغزهای آن ( خواص ) است.
"کف به حس بینی و دریا از دلیل فکر پنهان آشکار را قال و قیل"
● ذکر چند حدیث در بیان نقش مسئولان در جامعه
الف) نقش مسئولان در اصلاح یا افساد جامعه
۱) رسول اکرم صلوات الله علیه می فرماید:
« صنفان مِن امّتی اِذا صَلُحا صلحت اُمّتی و اذا فَسدا فسدت امّتی! قیل یا رسول الله و مَن هما؟ قال: اَلفقها و الامراء »
یعنی دو گروه از امت من هر گاه به صلاح درآیند امت من صلاح پذیرد و هر گاه به فساد گرایند، امت من فاسد شود! گفته شد ای رسول خدا آن دو گروه کدامند؟ فرمود: علماء دین و امیران جامعه.
۲) امیر مومنان حضرت علی علیه السلام نیز در این باره می فرماید:
« فَلَیْسَتْ تَصْلُح الرعیه اِلّا بصَلاح الولاه »
یعنی پس رعیت اصلاح نمی شوند مگر با صالح بودن والیان ( حکام، امراء یا مدیران و مسئولان مملکت)
به عبارتی آن حضرت شرط اصلاح مردم و امور مربوط به آنها را صالح بودن حاکمان و مسئولان نظام می دانند. و چون بدون تحقق شرط، جزای شرط محقق نخواهد شد، پس اکثریت مردم جامعه بدون حکام و افراد صالح و شایسته( متعهد و متخصص و .. ) صالح یا اصلاح نخواهند شد.
همچنین حضرت علی علیه السلام در پاسخ به این سوال که یا امیر مومنان سبب فساد عامه چیست؟ فرمودند: « فساد العامه انّما هو مِن فساد الخاصّه »
یعنی فساد و انحراف عوام یا توده مردم ناشی از فساد یا انحراف خواص ( علماء، امراء و ..) می باشد.
همچنین آن حضرت فرموده اند: « النّاس بِاُمرائهم اَشْبه مِنهم بِآبائهم »
یعنی شباهت مردم در اخلاق و رفتار به امراء حکام ( مسئولان و کارگزاران مملکت ) از شباهت آنها به والدینشان بیشتر است.
همچنین آن حضرت فرموده اند: « اذا تغیّر السلطان، تغیّرالزمان »
یعنی آنگاه که سلطان ( حاکمان یا زمامداران ) تغییر کنند( تغییر در رویه، باورها و رفتارها و .. ) اوضاع و احوال مردم روزگار نیز به تبع آن تغییر خواهد کرد.
جمله معروف« النّاس علی دین ملوکهم » نیز که عقاید، گفتار و کردار مردم را تابع عقاید، گفتار و کردار ملوک( مسئولان حکومتی و مالکان دلها و افکار مردم ) می داند نیز شاهد دیگری بر ادعای ماست.
ب) نقش مسئولان در فقر و غنای مردم
۱) پیامبر اعظم صلوات الله علیه می فرماید:
« انی لا اخاف علی امتی مِن الفقر و لکن اخاف علیهم مِن سوء التدبیر »
یعنی من برای آینده امتم از فقر و تنگدستی نمی ترسم بلکه از سوء مدیریت ها( صاحب منصبان نالایق، فاسدو بی کفایت و .. ) می ترسم.
نکته مهم: با توجه به اینکه آن حضرت فقر را نزدیک به کفر دانسته و موجب نابودی ایمان می دانند و می فرمایند:« کاد الفقر اَن یکون کفرا »
یعنی نزدیک است که کار فقر به کفر بکشد.
قال علی علیه السلام: « الفقر طرف من الکفر » یعنی فقر نیمی از کفر است.
پس به نقش و اهمیت مسئولان در فقر و غنای مردم پی می بریم.
۲) امیر مومنان حضرت علی علیه السلام نیز در این باره ( مدیریت های بی پشتوانه علمی ف تحقیقاتیو دینی و ... ) می فرماید:: سوء التدبیر مفتاح الفقر » یعنی سوء مدیریت ( اداره امور بدون دانایی و توانایی لازم و ...) کلیه فقر ( بدبختی و فلاکت و ...) است.
همچنین آن حضرت می فرماید: « سوء التدبیر سبب التدبیر » یعنی سوء تدبیر ( مدیریت های غلط و ...) موجب هلاکت ( فرد وجامعه ) است.
▪ یادآوری:
با توجه به ارتباط مدیریت های نالایق، ضعیف و بی کفایت ( سوء تدبیر ) با فقر و فلاکت و ارتباط تنگاتنگ فقر و تنگدستی با ضعف و سستی در دین، حیران شدن خرد و اندیشه و ... چنانکه حضرت علی علیه السلام به فرزندشان محمد حنفیه می فرماید:
« ای فرزندم ، از فقر بپزهیز که همانا فقر و تنگدستی جای شکست و نقصان در دین ، سردرگمی عقل و خرد و موجب دشمنی است » شایسته است در انتخاب افراد، دقت لازم و کافی را داشته باشیم. چون تا علت هست، معلول نیز خواهد بود. برای اینکه معلول ( فقر و فلاکت و ... ) نباشد، لازم است که علت آن ( سوء تدبیر یا مدیران نالایق و بی کفایت ) نباشد.
همچنین توجه به نقش یک مربی لایق و توانا در قهرمان ساختن تیم ورزشی خود و یک مدیر عامل باکفایت در افزایش کمی و کیفی تولید و یا نقش یک کشاورز نمونه( آگاه،توانا، با پشتکارو... ) در تولید بسیار بالای محصول و.... می تواند در تصمیم گیری ما در هر دوره و مرحله از انتخابات و سپردن امورات مختلف کشور ( قانونگذاری، اجرایی و...) به آنها مؤثر باشد.
علی محمد جلوه
منبع : پایگاه خبری دیلم