پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا


ضرورت در نظر گرفتن ملاکها و معیارها در انتخاب همسر


ضرورت در نظر گرفتن ملاکها و معیارها در انتخاب همسر
جامعه‎ی مترقی و متعالی آن نیست که از جمعیت فراوان و یا منابع سرشار برخوردار باشد، بلکه جامعه مطلوب و خوب جامعه‎ای است که در آن خانواده‎های متعادل و مستحکم وجود داشته‎باشد.
واضح است که وقتی جامعه‎ای از خانواده‎های استوار و متعادل برخوردار باشد، به طور طبیعی فرزندان سالم و برومندی در آن خانواده‎ها پرورده می‎شوند و در بزرگسالی از ارزشهای واقعی اجتماع محسوب می‎گردند و همین نیروهای ارزنده هستند که جامعه را متحول می‎کنند.
پس ثروت واقعی و غذای جامعه در برخورداری از انسان های شایسته است و افراد شایسته در خانواده‎های مستحکم پرورده می‎شوند.
در اینجا این سؤال مطرح می‎شود که خانواده مستحکم دارای چه ویژگی‎هایی است؟ آیا خانواده مستحکم به خانواده‎ای اطلاق می‎شود که از نظر فیزیکی وسعت داشته، یا از امکانات رفاهی برخوردار باشد؟
ضمن اقرار و اعتراف به این نکته که وسعت خانه و برخورداری از امکانات در استحکام خانواده مؤثر است، باید گفت استحکام واقعی خانواده به علل و عوامل متعددی وابسته است که با در نظر گرفتن این عوامل خانواده تشکیل شده، از صفا و صمیمیت مستمر برخوردار خواهد شد. در چنین خانواده‎ای زن و مرد یکی هستند و یکرنگی و وحدت در آن حکمفرماست.
بدیهی است که هر قدر پیوند روانی و جسمی و فکری و فرهنگی گسترده تری بین زن و مرد وجود داشته باشد، استحکام خانواده استوارتر خواهد بود.
اکنون این سؤال مطرح می‎شود که برای وصول به استحکام خانواده چه ملاک‎ها و معیارهایی را باید در نظر گرفت تا در پرتو آن خانواده‎ای که شکل می‎گیرد از استحکام برخوردار باشد؟ ما مسلمانان اعتقاد داریم که قرآن بیان کننده همه عوامل خوشبختی و بدبختی انسانهاست، اگر چه این تبیین به طور اجمال و فشرده انجام گرفته است.
▪ معیارها باید از مکتب اسلام منبعث شده باشد
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرمود: من به همه عواملی که در خوشبختی انسانها مؤثر است اشاره کرده‎ام و در مورد همه عواملی که به نوعی رکود و توقف انسان را موجب می‎شود، هشدار داده‎ام.
با مراجعه به قرآن و عترت و سیره اهل بیت رسول خدا به خوبی می توان به ضوابط و معیارهای خوشبختی خانواده دست یافت.
ما مدعی هستیم وقتی اسلام درباره توسعه خانه و چگونگی ارتباط با همسایه ها دستورهایی را داده است، به طور یقین به همه عواملی که خوشبختی را به درون خانواده انتقال می‎دهد نیز اشاره کرده‎است.
همه می‎دانیم که خوشبختی و بدبختی زن و مرد از ابتدای زندگی مشترک آن دو با یکدیگر آغاز می‎شود. در روایات اسلامی، پیشوایان دینی به نکات بسیار دقیق و برجسته‎ای که عامل پیوند و استحکام و یا موجب تزلزل و شکست خانواده است، به طور جدی اشاره کرده‎اند. یعنی همچنان که عالمِ شدن و یا به دست آوردن مال و ثروت احتیاج به سعی و فعالیت دارد، تشکیل خانواده‎ی متعادل و مستحکم نیز نیازمند تلاش و کوشش است.
خداوند در قرآن می فرماید: لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعی. به بیان دیگر افراد انسان باید تلاش کنند تا به خواست‎های خود دست یابند.
برای وصول به خانواده استوار و مستحکم ابتدا باید بررسی‎های لازم از سوی دختر و پسر انجام شود تا بدون مطالعه و دقت به تشکیل خانواده نپردازند، بلکه بر اساس معیارهای منطقی و عقلی، همسر آینده خود را به طور کامل شناسایی کنند و سپس برای ازدواج اقدام نمایند.
در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا هر دختر و پسری پس از ازدواج صلاحیت دارند که نقش حساس تعلیم و تربیت را به عهده بگیرند؟ به عبارت دیگر آیا آنان شایستگی پدر و مادر شدن را دارند؟
هر دختری باید ببیند که آیا همسرش می‎تواند عهده دار امور تربیتی شود؟ چنان که هر مردی موظف است تحقیق کند که آیا همسرش قادر است فرزند خانواده را تربیت کند؟
ممکن است در اینجا گفته شود که اساساً عقد ازدواج هر دختر و پسری در آسمان انعقاد می یابد و به عبارت دیگر سرنوشت و تقدیر، دختر و پسر را به یکدیگر پیوند می دهد.
در پاسخ باید گفت که اگر سرنوشت، به تنهایی ازدواج دختر و پسر را رقم می زند و انسانها از خود اختیاری ندارند، پس چرا وقتی که دو نفر از صحابه برای خواستگاری فاطمه زهرا سلام الله علیها نزد پیامبر آمدند آن حضرت با خود فاطمه به شور و مشاوره نشست و چون عدم رضایت فاطمه (ع) را در چهره‎اش مشاهده کرد به آن دو نفر پاسخ منفی داد؟
اگر سرنوشت نقش تعیین‎کننده را داراست، چرا وقتی علی علیه‎السلام به خواستگاری فاطمه سلام‎الله‎علیها آمد رسول خدا فضایل و کمالات علی را برای فاطمه بازگو کرد؟ و اگر رسول خدا رضایت فاطمه (ع) را در چهره اش مشاهده نمی‎کرد، آیا با ازدواج او با علی (ع) موافقت می کرد؟
اگر سرنوشت، منهای خود انسان نقش تعیین‎کننده دارد، چرا امام جعفر صادق علیه السلام درباره ازدواج این طور تأکید می‎کنند که زن همانند گردنبند است، دقت و بررسی کن و ببین چه نوع گردنبندی را به گردن خود می افکنی. ناگفته نماند که منظور از نظر کردن، نگاه کردن نیست. بلکه دقت و مطالعه و فکر کردن است.
از همه این مقدمات به خوبی آشکار می‎شود که هر دختر یا پسری با اراده و اختیار انسانی خود در امر ازدواج تصمیم می‎گیرد و می‎تواند با دقت و مطالعه، این امر حیاتی و سرنوشت ساز را انجام دهد و یا بدون بررسی و مطالعه و با در نظر گرفتن معیارهای سطحی و غیر منطقی برای ازدواج اقدام کند.
بنابراین اگر پسر و دختری بدون در نظر گرفتن معیارهای اساسی و منطقی با یکدیگر ازدواج کنند و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی کارشان به جدایی و طلاق بینجامد، گناه و تقصیر متوجه خامی و ناپختگی آنان است، نه به گردن تقدیر و سرنوشت.
منبع : ایرانیان انگلستان