جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


رویایی در کام مرگ تدریجی


رویایی در کام مرگ تدریجی
«مرگ تدریجی یک رویا» از ابتدای پخش، سوژه وسوسه انگیزی برای همه بوده است؛ ما نیز به طور کوتاه و در قالب خبر به آن پرداخته ایم. این تجربه اول جیرانی در امر سریال سازی با روند و پیشبرد کندش این روزها به یک سریال بحث برانگیز اما پرمخاطب بدل شده است.
جیرانی در امر فیلم سازی کارگردان موفقی است که قشر خاصی از سلیقه ها را ارضا می کند، او با استفاده از مضمون وحشت و دلهره در اکثر کارهایش خود را به عنوان کارگردان گونه دلهره معرفی کرده است.
اگر دقت کرده باشید در همه کارهای او جایی برای یک نوع دلهره و نگرانی پنهانی موجود است.
سریال «مرگ تدریجی یک رویا» در نوع خود بدعت ها و نکات مثبتی دارد که منحصر به فرد و تجربه جدیدی است و در نگاه اول ساختار آن، سریال را از دیگر مجموعه ها متمایز و بیننده را مجاب می کند که با شیوه و نوعی جدید از ساختار و تدوین طرف است، این بدعت و تفاوت باعث جذاب تر شدن و حرفه ای تر شدن اثر شده است.
به کارگیری تکنیک تصویر در تصویر و قرار دادن در کنار هم در قاب تلویزیون باعث شده مخاطب همه صحنه ها را ببیند و درک کند و کوچک ترین حس و صحنه ای را از دست ندهد.
در هر صورت تدوین بی عیب و نقص و حرفه ای «مرگ تدریجی یک رویا» یکی از نکات قوت و برجسته سریال است.
استفاده از چهره ها و شخصیت های جوان و جدید از ویژگی های آثار جیرانی است و همان طور که شاهد این امر هستید او در سریالش نیز برای نقش محوری داستان از چهره های جدید استفاده کرده است.
علاوه بر «سامیه لک» در نقش مارال، استفاده از «پولادکیمیایی» یک برگ برنده برای سریال بوده است.
او با بهره گیری از چهره های جدید و ناشناخته با هوشمندی و ذکاوت از این حربه برای درگیر کردن ذهن بیننده بدون هیچ گونه پیش زمینه فکری استفاده می کند و باعث می شود مخاطب بدون تعلل و تردید، بازیگر و شخصیت داستان را باور کند و با او ارتباط برقرار سازد.
این بدعت ها و نوگرایی ها به جیرانی و عوامل سریال در جذب مخاطب بسیار کمک کرد و باعث شد در شروع قدرتمند و کوبنده عمل کند اما کش و قوس های بی دلیل و خلق ماجراهای حاشیه ای و غیر منطقی کم کم موجب سردرگمی و خسته شدن بیننده و باعث مرگ تدریجی یک رویا و سریال خوب می شود.
البته سریال با جذابیت های ظاهری و شکل و ساختارش همچنان بینندگان پرو پا قرصی دارد که با صبوری کاستی های آن را تحمل می کنند اما همیشه در دنیای تصویر، داستان از قالب ساختاری مهم تر و سرنوشت سازتر بوده است.
با این حال امیدواریم این سریال همچنان جذاب بماند و دچار مرگ تدریجی نشود.
● ...و اما شروع یک مرگ تدریجی
طرح اولیه این سریال توسط «آرمان زرین کوب» تهیه کننده اثر در سال ۱۳۸۵ برای جیرانی فرستاده می شود و او به شرط بازنویسی پذیرای کارگردانی آن می شود.
بازنویسی طرح و صحبت های اولیه با نویسنده و تهیه کننده حدود ۷ ماه طول کشیده است و بعد از این مدت تازه جیرانی و علی رضا محمودی (نویسنده) طرح کلی و اساسی قصه را نوشته اند.
به قول خود جیرانی، جذابیت قصه و داستان و فضای آن به قدری بود که مرا تحریک به انجام یک اثر تلویزیونی کرد. صبوری و تحمل جیرانی در خلق آثارش منحصر به فرد است، این اثر او نیز از این حوصله بی حدش بی نصیب نبود به گونه ای که پیش تولید این سریال ۴ ماه طول می کشد.
بعد از گذشت این مدت در ۸ اسفند ۱۳۸۵ فیلم برداری آن در تهران شروع می شود.
جالب است بدانید بازنویسی داستان هنگام فیلم برداری توسط جیرانی و محمودی همچنان در حال انجام شدن بوده است و نوشتن ماجراها و اتفاق ها هم راستا با تولید سریال انجام می شده است.
حتی نقش «پولاد کیمیایی» در روند داستان به یک کاراکتر محوری و اساسی بدل و به آن پر و بال داده شده است، در غیر این صورت «آراس مشرقی» یک شخصیت حاشیه ای و جزئی بود که فقط به روند ماجرا کمک می کرد.
جالب تر این که این بار نیز جیرانی از شخصیت های محبوبش مثل «آفاق» و «سرمشق» که در اکثر کارهایش استفاده می کند، نیز استفاده کرده است.
شخصیت آفاق از کاراکترهایی است که به همین نحو و حتی به همین نام در اکثر کاراکترهای جیرانی موجود است.
«شام آخر » و «پارک وی» از فیلم های سینمایی این کارگردان است که «آفاق» دارد، شخصیتی مهربان و دل رحم و زجر کشیده که همیشه خدمتکار یک خانواده متمول است.
«مشرقی» نیز که از کاراکترهای ثابت کارهای جیرانی است که همیشه آدم مثبت و سازنده ای است که به کمک قهرمان های اصلی داستان می آید اما بر خلاف سریال «مرگ تدریجی یک رویا» که مشرقی در آن نقش تاثیرگذار و محوری دارد، در کارهای قبلی جیرانی مشرقی ها کاملا نقش فرعی داشته و در حاشیه بوده اند.
● مرگ تدریجی شخصیت ها:
۱) مارال عظیمی (سامیه لک): مارال شخصیت اصلی قصه است؛ نویسنده جوانی که بر خلاف زنان اطرافش دختر پایبند و معتقدی است که در جریان چاپ اولین رمانش با همسر آینده اش آشنا می شود، بعد از رمانش چنان مشهور می شود که مورد توجه عوامل و ایرانیان خارجی قرار می گیرد و...
«سامیه لک» با این که این اثر اولین تجربه او در عرصه بازیگری بود، بازی خوب و قابل قبولی ارائه کرد و به خوبی توانست تصویری ملموس از دختری ضعیف النفس و سست اراده را به مخاطب القا کند.
شخصیت مارال یک انسان بی اراده و انعطاف پذیر را نشان می دهد که به شدت تحت تاثیر و حتی اوامر اطرافیان است، او نه تنها تحت تاثیر ساناز است بلکه زمانی که کنار خواهران حامد زندگی می کرد، به شدت از آن ها تاثیر می گرفت و بی اراده در برابر تصمیم و خواسته آن ها کوتاه می آمد.
گذشته از بازی مثبت «سامیه لک» خلق چنین شخصیت و کاراکتری بدون هیچ گونه ایستادگی در بعضی صحنه ها و ماجراها چنان غیر قابل باور به نظر می رسد که موجب می شود بیننده احساس کند این شخصیت کاملا ساختگی است و حتی بعضی از رفتارهای منفعل و بی اراده او در ذهن ایجاد سوال می کند که چرا؟
به طور کلی شخصیت مارال بر خلاف محوری بودن آن یک روند ثابت ندارد و تزلزل و بی ثباتی در اکثر ماجراها برای او موج می زند.
عاشق شدن ناگهانی او، متنفر شدنش، تصمیم ناگهانی اش برای رفتن، دزدیدن هستی و منفعل بودنش و...
۲) حامد یزدان پناه (دانیال حکیمی) : حامد مدیر یک موسسه انتشاراتی است که در عین حال که فعالیت فرهنگی انجام می دهد و استاد دانشگاه است، اولین رمان یک دختر (مارال) را منتشر می کند.
او فردی مذهبی و روشن فکر است که خانواده ای کاملا منسجم دارد، در جریان منتشر کردن رمان مارال، با او ازدواج می کند و...
دانیال حکیمی با وجود هم زمانی بازی اش در دو سریال «ترانه مادری» و «مرگ تدریجی یک رویا»؛ خوب درخشید. او بر خلاف بسیاری از بازیگران که از تلویزیون به سینما می روند، از سینما به تلویزیون آمده است، او در سریال با بازی قوی و جالبش خوب عمل کرده است.
ازدواج دو شخصیت کاملا متفاوت با آن پیشینه های خانوادگی مجزا، بستر را برای یک اتفاق و جدایی آماده کرده بود و این ازدواج آینده اش تا حدی برای بیننده لو رفته بود.
شخصیتی مثبت، دلسوز، کاملا سفید و منطقی که مانند شخصیت کتاب ها و رمان ها به صورتی اسطوره ای عاشق مارال است.
منطق بیش از حد و افراطی حامد با روحیات احساسی و عاطفی و حتی غیرتی بیننده جور در نمی آید و باعث دلزدگی او می شود، او به شکلی اغراق آمیز در برابر کارها و تصمیمات مارال سکوت می کند و هیچ واکنش موثری برای نگه داشتن زندگی اش انجام نمی دهد (که مبادا موجب دلخوری مارال و شکست منطق و روحیه روشنفکرانه اش باشد)
۳) ساناز عظیمی (ستاره اسکندری): ساناز خواهری پریشان حال و نقطه مقابل مارال است که تصمیم گیری های مهم و اصلی زندگی مارال به عهده اوست.
ستاره اسکندری را در اکثر کارهایش با چهره ای آرام و مثبت می بینیم، اما اولین بار دست به عملی غیر متعارف در حرفه اش زده و مسیر انتخابش را تغییر داده است.
او چنان نقش منفی و حسود را خوب ایفا کرده است که بیننده تمام حرکات عصبی و دعواهایش را می پذیرد اما همیشه سوالی برای این همه بد بودن و جبهه گرفتن در برابرمارال و حامد در ذهن ایجاد می شود که باز هم مانند تمام شخصیت های داستان برای آن جوابی یافت نمی شود.
هر چند که برای اکثر کارهای او پشتوانه و گذشته ای منطقی موجود است اما پافشاری او در بعضی از قضایا چنان سوال برانگیز است که باز هم مخاطب را وادار به نتیجه گیری غلوآمیز آن می کند.
۴) هلن و پری (دو شخصیت کاملا منفعل ): حضور مبهم این دو شخصیت که نام روشنفکری و متحول شدن را یدک می کشند، کاملا مشخص است به طوری که اگر از داستان حذف شوند، اتفاق خاصی نمی افتد.
این شخصیت ها کاملا در ابهام موجودند و به طور کاملا خلق نشده اند، از گذشته و چگونگی زندگی شان حرفی زده نشده و هیچ جایگاه روشنی به آن ها تعلق نگرفته است.
کاراکترهایی عصبی و بی ملاحظه ای که برای پیشبرد اهدافشان دست به هر عمل غیراخلاقی می زنند، انسان هایی که به طور مداوم با اطرافیانش درگیرند و دعوا دارند. شخصیت هایی که هیچ سنخیتی با زنان ایرانی ندارند. البته این تم روشنفکری در اکثر کارهای جیرانی موجود است.
۵) فروغ الزمان ستایش (فریده سپاه منصور): مادری که به علت فلج و لال بودن نمی تواند به زندگی و اطرافش سر و سامان بدهد و این که بیماری اش عرصه را برای جولان دادن ساناز و تصمیم گیری های نادرست او و اذیت کردن آفاق آماده کرده است.
۶) آفاق (مائده طهماسبی): مائده طهماسبی در «پارک وی» نیز با همین نام نقش یک خدمتکار را بازی کرده است.
آفاق شخصیتی است که از کودکی وارد خانواده عظیمی ها شده و تاکنون ازدواج نکرده است. او برای این خانواده جایگاه مادر را دارد و همیشه کنار دختران خانواده بوده و در امر تربیت کودکان دخیل بوده است. به همین دلیل در زمان بزرگی بچه ها در حالی که مادر خانواده منفعل و بیمار است، در بعضی مسائل دخالت می کند و سعی در بهتر کردن اوضاع دارد که همیشه هم مورد شماتت و آزار و اذیت ساناز قرار می گیرد.
۷) خانواده حامدیزدان پناه:
▪ پدر حامد: فردی با تجربه و مهربان است که همه فرزندانش را به طور کاملا سنتی کنار خود نگه داشته است. او با این همه تجربه در زمان صحبت ازدواج مارال و حامد به چند سوال بسنده می کند و به راحتی و هیچ مخالفتی تناقص ها را می بیند و سکوت می کند، با این که او شخصیتی مثبت و قابل پذیرش را بازی کرده است اما این کاراکتر نیز دچار انفعال و بی تفاوتی هایی می شود که بیننده را دچار بی اعتمادی می کند.
در ابتدا روند داستان از او شخصیتی با تجربه و منطقی را به تصویر می کشد که هیچ گونه دخالتی در زندگی فرزندانشان ندارد اما در جایی با اصرار شدید و بی مورد سعی دارد مارال را ترغیب به بچه دار شدن کند و دو تصویر روایت شده این شخص حاکی از ثبات نداشتن این کاراکتر است.
جالب تر این که بعد از این وسوسه و بچه دار شدن حامد و مارال دوباره به جایگاه منفعل خود باز می گردد.
▪ مهری و شیرین (خواهران حامد): بازی جذاب و متفاوت بازیگر نقش مهری از او یک چهره موفق سینمای و تلویزیونی خواهد ساخت، او از بازیگران تئاتر است که توانست به خوبی نقش خود را ایفا کند.
اما این دو شخصیت همراه همسرانشان چنان بی عیب و نقص و مهربان و صمیمی خلق شده اند که انگار آزارشان حتی به مورچه هم نمی رسد! بزرگی و لطف بی حدشان، بیشتر از حد تعادل و معمولی اش دیده می شود تا جایی که تمام بدی های مارال و ساناز را بی هیچ کینه و دلخوری می پذیرند و سریع فراموش می کنند.
شخصیت هایی که فکر و ذهنشان بر قراری صلح بین مارال و حامد است.
۸) و اما آراس مشرقی (پولاد کیمیایی): شخصیتی که از سکانس های ترکیه خلق شده و شروع به کار کرده است.
پولاد کیمیایی در اولین حضور تلویزیونی خود مورد توجه خیل عظیمی از مردم قرار گرفته است.
هر چند که بازی او در مقابل بازی برجسته دیگر بازیگرها (البته برخی) چنان چشمگیر نیست اما جذابیت های دیگر سکانس های مربوط به او، از این بازیگر کاراکتری دوست داشتنی ساخته است؛ به نوعی می توان اظهار داشت او تنها کاراکتر و شخصیت خاکستری سریال است، او یک قاچاقچی آدم است که در عین حال مواظب رفتارها و اعتقاداتش هم می باشد و به طور دوست داشتنی به مادر و قول هایش وفادار است.
کاراکتر آراس انسانی را نشان می دهد که بر خلاف دیگر هم وطنانش ایرانی بودنش را مخفی نمی کند و هر کاری که از دستش بر بیابد برای ایرانیان انجام می دهد.
این طور که تا این جا مشخص شده است سرنوشت تمام مهره های داستان به دست آراس مشخص می شود.البته جیرانی نیز در خلق این شخصیت و سکانس های مربوط به او کم نگذاشته و به طور مبسوط به او پرداخته است و استفاده کافی و وافی را از بزرگی و ابهت موتور آراس و نگاه تیزبین و نافذ کیمیایی و ترکیب این دو کرده است او به طور مشخصی این سکانس ها را با رنگ و لعابی متفاوت در سریال گنجانده است.تا جایی که ما صحنه های زیادی از موتور سواری آراس با کاپشن چرمی اش را شاهد هستیم.
جیرانی با به کارگیری این ترفند و ایجاد ابهت و جذبه ای در کاراکتر آراس موفق در جذب مخاطب شده است.
● و اما نگاه پاپانی و حرف آخر:
(برجستگی بازیگرها)
۱) به طور کلی بازیگرها به طور برجسته و موفقی کار خود را انجام دادند.
(اغراق ها گریبان رویا را گرفته است)
۲) همه کاراکترهای سریال دچار غلو و اغراقی بی اندازه می باشند و شخصیت ها به صورت صرف خوب و یا بد خلق شده اند.
(مجهولات گوشه ذهن)
۳) شخصیت ها و عملکردشان پر از مجهولات و گوشه های پنهان می باشد.
▪ چرا مارال این قدر در برابر همه چیز سکوت می کند و اجازه تصمیم گیری به بقیه می دهد؟
▪ چرا حامد هیچ گونه واکنشی انجام نمی دهد؟
▪ چرا ساناز تا این حد حسادتش را عملی می کند و مارال متوجه نمی شود؟
▪ شخصیت هلن دچار تناقضات زیادی می باشد او چگونه فردی است؟ و...
(اولین تصویر واقعی دعوا)
۴) صحنه های زد و خورد بین ساناز و خواهران حامد فوق العاده واقعی و منحصر به فرد بود و به طور کلی دعواها در سریال به خوبی به تصویر کشیده شده است.
(وابستگی گم شده)
۵) در حالی که مارال قبل از ازدواج به شدت به مادرش وابسته بود، بعد از آن به کلی او را فراموش کرد تا جایی که ساناز به دور از چشم او مادر را به خانه سالمندان می برد و بعد هم که می میرد او خبردار نمی شود.
(جیرانی و شخصیت های بی حرف)
۶) جیرانی این بار نیز مانند «پارک وی» یک شخصیت لال خلق کرده است، او به خوبی از بیان داستان ها و ماجراهای ذهنش از انسان های دچار کمبود بهره می گیرند.
(رویایی برای مردان)
۷) به طور کلی در «مرگ تدریجی یک رویا» با مردان خوب و زنان غیر منطقی و بد طرف هستیم.
به صورتی که در این سریال ما مرد بد نداریم و همه مردان صرفا خوبند. همچنین زن منطقی خوبی نداریم یا اگر داریم خیلی کم و در حاشیه.
(غلوآمیز اما جذاب)
۸) این سریال به طور کلی با همه نقایص و کاستی هایش و همچنین غلوها و اغراق های غیرمنطقی اش به شکل عجیب و شگفت انگیز جذاب و دوست داشتنی است.خوش ساخت بودن و نوع تصویربرداری و ابداع در تدوین باعث شده است بینندگان زیادی خواسته یا ناخواسته مخاطب آن باشند.(امیدواریم این رویا دچار مرگ تدریجی و اضمحلال نشود)
منبع : روزنامه خراسان