شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

خود از دیدگاه کوپر اسمیت


خود از دیدگاه کوپر اسمیت
● (تاثیر خود در عزت نفس)
كوپر اسمیت خویشتن را عامل بسیار مهمی در ایجاد نوع رفتار میداند, عقیده دارد افرادی كه خویشتن پنداری مثبت دارند رفتارشان اجتماع پسند تر از افرادی است كه خویشتن پنداری آنان منفی است. خویشتن پنداری عبارت از عقیده و پنداری است كه فرد درباره خود دارد.
این عقیده و پندار به تمام جوانب خود یعنی جنبه های جسمانی, اجتماعی, عقلانی و روانی خود مربوط می شود . تصور انسان درباره هر یك از عوامل فوق رفتار معین و مشخصی را بوجود می آورد. كوپر اسمیت معتقد است خویشتن پنداری بر اثر تعامل بین عوامل زیر جاصل می شود:
الف) پندار والدین درباره فرد: سال های اولیه كودكی عامل بسیار مهمی در تكوین شخصیت كودك به شمار می آید. در چنین سال هایی والدین نقش بسیار مهمی را در ایجاد نوع شخصیت كودك بر عهده دارند. كودك اولین الگوهای رفتاری خود را در محیط خانواده از والدین خود تقلید می نماید. تربیت صحیح كودك در سال های كه به سال های زندگی معروفند حائز اهمیت خاصی است.
بگو مگوهای والدین با كودك در سال های اولیه زندگی و رفتار والدین با كودك در طی این سال ها می تواند اثرات خاصی در نحوه رفتار و تكوین شخصیت كودك بر جای بگذارد. والدین می توانند كودك را در خلال این سال ها به استقلال و یا وابستگی به عطوفت یا خشونت تشویق نمایند.
ب) تصور و پندار دوستان و همبازی ها در مورد فرد: به موازات رشد كودك روابط او به بیرون از منزل كشانده می شود. كودك به انتخاب دوست می پردازد و به بازی كردن با آنان مشغول می شود. با مشاهده بازی كودكان می توان دریافت كه كودكان سعی دارند همواره نقش دوستان صمیمی خود را تقلید كنند. كودك می خواهد مثل دوست صمیمی اش لباس بپوشد, حرف بزند و عمل كند. امری طبیعی است و در تكوین شخصیت كودك موثر می باشد.
ج) تصور و پندار معلمان در مورد فرد: در سن معینی كه كودك پا به كودكستان و یا دبستان می گذارد تجربه جدیدی در زندگیش آغاز می گردد. آشنایی شاگردان با معلمان و رابطه ای كه بین معلم و دانش آموز ایجاد می گردد, عامل مهمی در تكوین شخصیت و نحوه خویشتن پنداری دانش آموز به شمار می رود. معلمان علاقمند به مدرسه می آورند در حالیكه معلمان بی علاقه و وقت گذران كه به روابط انسانی بی توجهند دانش آموزانی افسرده و گریزان از مدرسه تربیت می نمایند. اعتماد و پندار معلم درباره نوع رفتار دانش آموز و توانایی های تو و نحوه استفاده از این عوامل می تواند شخصیت دانش آموز را در مسیر خاصی پرورش دهد. معلمی كه دانش آموز را در مدرسه با كلماتی تنبیه, بی عرضه و بیچاره نامگذاری می كند نباید از دانش آموز متوقع باشد كه فرد علاقمند و منظبتی شود.
د) تصور و پندار فرد درباره خود: تصور و پندار درباره خصوصیات جسمانی, عقلانی, اجتماعی بخشی از تكوین خویشتن پنداری فرد را تشكیل می دهد (شفیع آبادی, ۱۳۷۳, ص ۱۳).
اسمیت عزت نفس را ارزش یابی فرد درباره خود و یا قضاوت شخص در مورد ارزش خود می تواند وی با بررسی و مطالعه تئوری های قبلی و تحقیقات انجام شده در این زمینه چهار عامل اسنادی را برای رشد عزت نفس بیان می كند:
نخستین آن و مقدم بر تمام عوامل, میزان احترام, پذیرش و علاقمندی كه یك فرد دریافت می كند, دومین عامل اسنادی عزت نفس از دید اسمیت, تاریخ و تجارب موفقیت هایمان در زندگی می باشد و به طور كلی موفقیت و مقامی كه در محیط دارم, سومین عامل, ارزش ها و انتظارات كه بر این مبنا تجارت را مورد تفسیر قرار می دهیم و چهارمین عامل روش پاسخ دهی فردی نسبت به تنزل شخصیت است. منظور این است كه واقعیت ها به منزله مواد خامی هستند و آنچه تعیین كننده است, نگرش فرد نسبت به آن واقعیت می باشد. به عنوان مثال دو فرد در دو موقعیت اضطراب آور, دو برداشت متفاوت خواهند داشت و این تلقی دو گانه از یك زمینه, به حساسیت عاطفی, نگرش و روش عكس العمل فرد بستگی دارد . افرادی كه از عزت نفس بالایی برخوردارند و اطمینان و تایید درونی دارند, نحوه قضاوت شان به وضوح متفاوت از افرادی است كه عزت نفس پایین دارند.
كوپر اسمیت در جایی دیگر از عوامل چهار گانه فوق با عنوان موقعیت ها, حمایت ها, ارزش ها و انتظارات یاد می كند و به تفضیل در مورد هر كدام بحث می نماید (اسمیت, ۱۹۶۷, ص ۳۷). تحقیقات كوپر اسمیت كه اختصاصاً به عزت نفس پرداخته شامل زمینه های زیر است:
الف) تاثیر زمینه و سوابقی اجتماعی: كه در این بعد رابطه طبقه اجتماعی, مذهب, سوابق و تداوم شغلی پدر و مادر و طول استخدامی مادر را مورد توجه قرار داده است. یافته های اسمیت در رابطه بین طبقه اجتماعی و عزت نفس بدست آورده بود (اسمیت, ۱۹۶۷, بنقل از روزنبرگ, ۱۹۶۵, ص ۵۳).
ب) خصوصیات والدین و عزت نفس: كوپر اسمیت در فصل ششم كتاب خود به بررسی خصایص والدین با میزان عزت نفس فرزندشان می پردازد ازجمله: میران و ثبات عزت نفس مادر, میزان ثبات عاطفس وی, ارزش های والدین, تنش و تضاد بین آنان, اختلاف مذهبشان, سوابق ازدواج های قبلی, پذیرش نقش مادری, تعامل پدر و مادر, نحوه تصمیم گیری والدین و میزان استقلالی كه به كودك داده می شود .
ج) خصوصیات آزمودنی ها: سن آزمودنی, میزان رشد بدنی, هوش, توانایی, اضطراب سطح آرزو و خود ایده آلی بچه ها با عزت نفس آنان مورد بررسی قرار گرفته است.
د) حوادث و تجارب اولیه كودكی: در این قسمت از تحقیقات رابطه عزت نفس با تعداد افراد خانواده, تغذیه كودكی و نوع آن, بیماری های قبل و حوادث دوران كودكی و ارتباط كودك با همسالان بررسی گردیده است.
بطور كلی از یافته های كوپر اسمیت چنین نتیجه گیری می شود كه افراد با عزت نفس بالا به خود اعتماد و اطمینان لازم را دارندو در این قضاوت ها و ابزار عقاید شان مشهود است. از طرفی این گروه می توانند برای حل مشكلات راه حل مناسبی بیابند. آنان بگرش مثبای نسبت به خود دارند, احساس ارزش می نمایند, در بحث ها و فعالیت های گروهی بیشتر شركت می جویند. بر عكس اشخاصی كه عزت نفس پایین دارند, به خود اطمینان كمتری دارند و دریافت و درك از خوشان غنا یافته نیست. آنان در سایر گروه های اجتماعی زندگی می كنند و پیش از آنكه در بحث ها شركت نمایند یا فعالیت كنند ترجیح می دهند گوش كنند و تماشاگر باشند (اسمیت, ۱۹۶۷, ص ۳۸).
كوپر اسمیت در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است كه بین طبقه اجتماعی و خود پنداره تا حدی رابطه وجود دارد. اطفالی كه از وضعیت اقتصادی اجتماعی بهتری برخوردار بوده اند دارای خود پنداره قوی نیز بوده اند ولی آنچه مهمتر و موثرتر از طبقه اجتماعی می باشد چگونگی ارتباط طفل با والدین خودش است. زیرا مشاهده شده است كه حتی كودكانی كه از وصعیت اقتصادی اجتماعی خوبی برخوردار نبوده اند ولی در محیط خانوادگی آنان گرمی و محبت و استدلال حكمفرما بوده است, دارای خودپنداره قوی بوده اند (عظیمی, ۱۳۷۳, ص ۱۹۵).
منبع : موسسه ایران زمین پارسیان