جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
رمزگشایی نشانه پیچیدهای بهنام تلویزیون
چرخش مطالعات فرهنگی به سوی نظریه هژمونی گرامشی به معنای گسست از دو سنت فکری ساختارگرایی و فرهنگگرایی بود. شاخصترین چهره این برهه از مطالعات فرهنگی، بدون شک، استوارت هال است.
از آنجا که هال ادامهدهنده سنت فکری گرامشی است و مستقیما با او وارد تعامل و گفتوگو میشود و نظریه هژمونی و «ترکیببندی» او را برای مطالعه فرهنگ و ایدئولوژی و سلطه در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ احیا میکند، لذا آرای او اهمیت بسیار دارد.
به طورکلی، کارهای استوارت هال در عرصه مطالعات فرهنگی را میتوان به سه دوره تقسیمبندی کرد:
۱) مطالعه تلویزیون(اواسط دهه ۱۹۷۰)
۲) مطالعه پوپولیسم اقتدارگرای تاچری(اواخر دهه ۱۹۸۰)
۳) پروژه چند فرهنگگرایی (اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل هزاره سوم).
در اینجا قصد ما فقط تشریح یکی از این سه دوره، یعنی دوره اول، است. هال در دوره اول مقاله «رمزگذاری و رمزگشایی گفتمان تلویزیون» را منتشر ساخت؛ مقالهای که به تعبیر مورلی پایهگذار رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعه رسانهها بود.
اصلیترین دغدغه هال در این دوره به کارگیری مفاهیم مندرج در نظریههای گرامشی و آلتوسر و لاکلاو و موفه برای تبیین رابطه بین رسانهها و دولت و سیاست بود. به همین دلیل، کار خود را با کنار گذاشتن دو گرایش آغاز کرد؛ گرایشی که با پناهبردن به تحلیلهای ایدهآلیستی، سویههای مادی قدرت و نابرابری را نادیده میگیرد و گرایشی که به متنی کردن مسائل فرهنگی میپردازد و قدرت و سلطه و سیاست را مسائلی متعلق به عرصه زبان و متن میداند، تعریفی که او از ایدئولوژی ارائه میدهد به خوبی گویای گسست او از این دو گرایش است:
«ایدئولوژی چیزی نیست مگر تصورات و مفاهیم و فرضیاتی که ما به واسطه آنها برخی جنبههای هستی اجتماعی را نمایش میدهیم و تفسیر و فهم میکنیم.» (هال، ۱۹۸۱: ۳۱).
در این تعریف سه نکته واجد اهمیتاند:
الف) ایدئولوژی مبتنی بر ترکیب و بیان عناصر مختلف در چارچوب مجموعهای از معانی است.
ب) گزارههای ایدئولوژیک را افراد میسازند، اما ایدئولوژیها محصول آگاهی یا قصد افراد نیستند، بلکه افراد معمولا مقصود و نیت خویش را در چارچوب ایدئولوژی صورتبندی میکنند.
ج) طرز کار ایدئولوژیها بدین ترتیب است: ایدئولوژیها سوژه را در جایگاهی قرار میدهند که به او امکان میدهد حقایق ایدئولوژیک را به گونهای بیان کند که گویی خود سوژه، خالق واقعی این حقایق است(هال، ۱۹۸۱؛ ۳۲).
هال بر سرشت گفتمانی ایدئولوژی تاکید میورزد و فهمی گفتمانی و قدرت ـ محور از ایدئولوژی عرضه میکند. تلقی هال از ایدئولوژی برای نخستین بار به روشنترین وجه در مقاله مشهور او«رمزگذاری/ رمزگشایی گفتمان تلویزیون» صورتبندی شد.
پرسش اصلی او در این مقاله آن است که تلویزیون تا چه حد میتواند سوژه را شکل دهد و سوژهها تا چه اندازه میتوانند در برابر معناها و ارزشها و رمزهایی که برنامههای تلویزیونی به آنها القا میکنند، مقاومت ورزند.
هال مدل «رمزگذاری/ رمزگشایی» را در نقد رویکردهای پیشین راجع به رابطه رسانهها و مخاطبان، تئوریزه کرد؛ رویکردهایی که عمدتا قائل به جریان یک سویه و شفاف ارتباط بودند و براساس مدل فرستنده/ پیام/ گیرنده جریان ارتباط را تحلیل میکردند. مدل هال با تکیه بر فرضیات زیر نظریهای جدید درباره رابطه رسانه و ایدئولوژی و هژمونی ارائه داد:
الف) یک رخداد واحد را میتوان به چندین شیوه رمزگذاری کرد.
ب) پیام همواره حاوی چندین «خوانش» بالقوه است. پیامها معمولا برخی خوانشها را مرجح میسازند، اما هرگز نمیتوانند در قالب یک خوانش محصور و فروبسته بمانند؛ پیامها همواره چند معنایی هستند.
ج) درک یک پیام اغلب امری پروبلماتیک است: یک پیام را میتوان به شیوهای غیر از شیوه رمزگذاری آن، رمزگشایی کرد(مورلی، ۱۹۹۴: ۱۱۰).
بنابراین براساس این مدل، پیام تلویزیونی نشانهای پیچیده است که گرچه داغ یک «قرائت مسلط» را بر پیشانی دارد اما همواره مستعد آن است که به شیوه دیگری معنا بشود. پیام تلویزیونی،نوعی «چند معنایی ساخت یافته» است، اما شأن همه معناها در یک پیام برابر نیست.
هر پیامی واجد معنایی مرجح یا مسلط است، اما در آن معنا محصور و محدود نیست. فرض اصلی هال این است که هیچگونه تناسب یا رابطه مستقیم و شفاف بین رمزگذاری و رمزگشایی، به عنوان دو منتهاالیه یک زنجیره ارتباطی، وجود ندارد. به بیان دیگر بین رمزگان تولیدکنندگان و رمزگان مصرفکنندگان همواره نوعی انفصال و گسست وجود دارد.
هال برای تبیین مساله رمزگذاری/ رمزگشایی سه جایگاه فرضی برای مخاطبان تلویزیون قائل میشود:
الف) جایگاه مسلط ـ هژمونیک
زمانی که جایگاه اجتماعی بیننده سبب سازگاری هر چه بیشتر او با ایدئولوژی حاکم میشود. اینگونه مخاطبان «قرائتی مسلط» از متن دارند، یعنی معانی مرجح متن را میپذیرند.
ب) جایگاه معارض
زمانی که جایگاه اجتماعی مخاطب آنها را در نقطه مقابل ایدئولوژی مسلط قرار میدهند. اینگونه مخاطبان نوعی «قرائت معارض» از متن دارند و معانی مرجح آن را نمیپذیرند.
ج) جایگاه توافقی
اکثر مخاطبان در این جایگاه قرار دارند. آنها ایدئولوژی مسلط را میپذیرند، اما آن را حتیالامکان تغییر میدهند تا با نیازها و توقعاتشان جور در آید. قرائت آنها از متن نوعی «قرائت توافقی» است.
از نظر هال یک متن یا برنامه تلویزیونی بهرغم داشتن «معنای مرجح» یا «خوانش مسلط» همواره منبعی بالقوه از معناهای مختلف است و فقط مخاطبان میتوانند طی گفتوگویی که بین متن و موقعیت اجتماعی آنها صورت میگیرد این معناها را فعال سازند(هال، ۱۳۸۲: ۳۵۰ و ۳۵۲).
معنای یک متن، بسته به گفتمانهایی( دانشها و پیشداوریها و مقاومتها) که خواننده بر متن تحمیل میکند، اشکال متفاوت پیدا خواهد کرد. مهمترین عامل در مواجهه مخاطب و متن گستره گفتمانهایی است که در اختیار مخاطب(سوژه، خوانشگر) است. منزلت اجتماعی میتواند با تعیین نحوه دسترسی افراد به رمزگان مختلف بر گستره خوانشها تاثیر بگذارد(مورلی، ۱۹۹۴: ۱۲۱).
هال از یک سو از این نظریه فاصله میگیرد که متن واجد معنایی قطعی و تعیین شده است؛ معنایی که به طور همسان خود را بر همه مخاطبان تحمیل میکند. از سوی دیگر این ایده را نیز رها میکند که متن به طور کامل به روی مخاطب«گشوده» است و مخاطب میتواند هر طور که خواست متن را تفسیر کند. مفهوم «خوانش مرجح» نزد هال به این معناست که خوانشگران (مخاطبان) فعالاند و در معنا بخشیدن به متن نقشی اساسی دارند، اما فعال بودن آنها تحت شرایط خاصی است.
این شرایط خاص را خود متن، نهاد تولیدکننده متن و تاریخچه زندگی اجتماعی مخاطب شکل میبخشند. مدل رمزگذاری/ رمزگشایی با تلفیق ایدههایی برگرفته از نظریههای مختلف- نظریه ارتباطات، نشانهشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی ـ در پی ارائه تحلیلی جامع از جریان ارتباطات در بافت اجتماعی آن است. این مدل مسائل مربوط به قدرت فرهنگ و ایدئولوژی و نحوه تولید معنا را موضوع تحلیل قرار میدهد(مورلی؛ در سایتر، ۱۹۸۹: ۲۰ـ ۲۵).
در اینجا بهتر است مقاله رمزگذاری/ رمزگشایی را اندکی مفصلتر تشریح کنیم. این مقاله شامل سه بخش است؛ در بخش اول، هال به نقد این فرضیه میپردازد که رسانهها صرفا واقعیتها را منعکس میکنند. از نظر او، رسانهها تولیدکنندگان پیامها و انتقالدهنده «نشانهها» هستند.
«تاثیر رسانه» معنایی جز سرپوش گذاشتن بر واقعیت اجتماعی ندارد. معنا طبیعتا چندلایه و چندبعدی است، اما نقش ایدئولوژی کوشش برای نفی همین چندلایهای بودن و چندمعنایی بودن است (روژک، ۲۰۰۳: ۹۴ و ۹۵).
هال با مفهوم «آگاهی کاذب» مخالف است، زیرا این مفهوم دلالت دارد بر اینکه هدف تحلیل باید کشف و روشن کردن واقعیتهایی باشد که در پس تحریف ایدئولوژیک پنهان ماندهاند.
در حالی که به عقیده هال، مفهوم واقعیت اجتماعی همواره به شیوهای گفتمانی برساخته میشود و هرگونه «بازنمایی» به طور ناگزیر داغ طبقه و جنسیت و نژاد منزلت را بر پیشانی دارد. به همین دلیل، آن برداشت از «تز ایدئولوژی حاکم» که قائل به سیطره طبقه بر امر عامهپسند است از نظر هال مطرود است.
امر عامهپسند قلمروی پر از نزاع و تعارض و کشمکش است؛ قلمروی که در آن مقاومت شکل میگیرد. هال درباره امر عامهپسند مینویسد: «در مطالعه فرهنگ عامه، نقطه شروع کار ما همواره باید این باشد: بررسی خصلت دووجهی فرهنگ عامه، یعنی دو وجه تاثیرگذار سلطه و مقاومت، دو وجهی که همیشه در بطن این فرهنگ نهفتهاند... به نظر من نوعی تلاش بیوقفه و ذاتا نابرابر و ناعادلانه از سوی فرهنگ مسلط وجود دارد، تلاش برای محدود کردن و فروبستن تعاریف و فرمها.لحظههای مقاومت وجود دارند، اما برهههای سرکوب نیز موجودند. این همان دیالکتیک تعارض فرهنگی است. این تعارض در زمانه ما دائما در قالبهای پیچیده مقاومت و پذیرش یا طرد و قبول در جریان است و قلمرو فرهنگ را به قلمروی پر از نزاع و کشمکش تبدیل میکند، یعنی به نوعی میدان جنگ؛ میدانی که در آن امکان رسیدن به پیروزی دائمی وجود ندارد و همواره مواضعی استراتژیک برای برنده یا بازنده شدن موجود است.» (هال، ۱۹۸۱: ۲۲۷، ۲۳۳).
با این همه، هال میکوشد به دام این ایده نیفتد که جامعه قلمرو گفتمانی گشودهای است که در آن تمام خوانشها ارزش تحلیلی یکسانی دارند. او برای احتراز از این اشتباه مفهوم خوانش مرجح را مطرح میکند.
بخش سوم مقاله هال اختصاص دارد به بررسی سازوکارهای عینیای که از طریق آنها بازنمودهای رسانهها تولید و مصرف میشوند. در اینجاست که نوعی تیپولوژی از چهار دسته رمزگان ارائه میدهد؛ رمزگان مسلط، رمزگان حرفهای، رمزگان توافقی و رمزگان معارض.
ما سه گونه اینها را تشریح کردیم. فقط لازم است اشارهای به رمزگان حرفهای داشته باشیم. رمزگان حرفهای همان تکنیکها و شگردهایی است که دستاندرکاران رسانهها برای انتقال پیامها به کار میبرند. این دستاندرکاران نه بیطرفاند و نه مستقل.
همدستی بین نخبگان حاکم و رسانهها در سطح «فرا رمزگان» ضمنی اتفاق میافتد. رمزگان حرفهای بخشی از هژمونی رمزگان حاکم است.
به طور کلی، مقاله هال پایهگذار رویکردی جدید در تحلیل رسانهها و بالاخص تلویزیون بود. کریس روژک که خود از نخستین و مهمترین شارحان آرای هال است درباره این مقاله مینویسد: «مقاله رمزگذاری/ رمزگشایی یکی از مهمترین کارهای هال در زمینه مطالعه ایدئولوژی در جامعه سرمایهداری است. این مقاله نمونه اعلای تلاش برای سیاسیکردن مطالعه رسانهها و ارتباطات است.
هال در تلفیق نشانهشناسی و ساختارگرایی و مارکسیسم روش فوقالعادهای دارد. مقاله هال هم گفتاری انتقادی است و هم برنامهای پژوهشی و از این حیث کمک شایانی است به علوم اجتماعی. با این حال، این مقاله محدود شده به مطالعه رسانهها، هال در واقع میخواهد بفهمد که چگونه شکل پدیداری ایدئولوژی در جهت ساماندهی سوژهها و پنهان کردن بنیانهای واقعی جامعه سرمایهداری عمل میکند.
آثار هال در حد فاصل اواسط دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ این مساله را میکاوند که شکل و کار- کرد ایدئولوژی در جامعه سرمایهداری چگونه است. تحلیل پوپولیسم اقتدارگرا نقطه اوج این تلاشها بود.»(روژک، ۲۰۰۳: ۱۰۳)
جان استوری که از بزرگترین شارحان مطالعات فرهنگی است در مورد مدل هال مینویسد: «اگر میخواهیم لحظه پیدایش مطالعات فرهنگی از دل لیوسیسم چپی و گرایشهای بدبینانه مارکسیستی و نظریههای آمریکایی ارتباطات تودهای و فرهنگگرایی و ساختارگرایی را بدانیم، پاسخ آن بدون شک لحظه نگارش مقاله «رمزگذاری/ رمزگشایی گفتمان تلویزیون» به وسیله استوارت هال است. »(استوری، ۱۹۹۶: ۹).
قبل از آنکه به بررسی انتقاداتی بپردازیم که بر مدل هال وارد ساختهاند بهتر است این مدل را آنگونه که خود هال ترسیم کرده، نشان دهیم. برمبنای نظریه هال این مدل سه برهه دارد.
در برهه نخست، دستاندرکاران حرفهای رسانهها شکل خاصی از «توصیف رخدادهای اجتماعی» را در گفتمان تلویزیون حک میکنند. در این برهه، طیفی از جهاننگریها (ایدئولوژیها) در گفتمان مذکور «مسلط» میشوند. دستاندرکاران رسانهها تعیین میکنند که یک رخداد اجتماعی خنثی چگونه باید رمزگذاری شود، اما در برهه دوم، یعنی زمانی که معناها و پیامها در یک گفتمان معنادار هستند و به قالب گفتمانی تلویزیونی درآمدهاند، قواعد صوری زبان و گفتمان «مسلط» میشوند.
در این برهه، پیام مستعد چند معنایی و گشودگی است و دست آخر در برهه سوم، یعنی برهه رمزگشایی پیام توسط مخاطبان، طیف دیگری از جهاننگریها «مسلط» میشوند. آنچه پیشروی مخاطب قرار دارد نه یک رخداد اجتماعی خنثی بلکه صورتبندی گفتمانی این رخداد است. حال مدل خود را اینگونه ترسیم میکند.
ـ برنامه به مثابه گفتمانی معنادار
ـ رمزگشایی ساختارهای معنا
ـ رمزگذاری ساختارهای معنا
ـ چارچوبهای شناخت
ـ روابط تولید
ـ زیرساخت فنی
انتقادات بسیاری بر مدل هال وارد شده است که نمونههایی از آنها را در اینجا میآوریم. یکی از مهمترین نقدهای وارد آمده بر مدل هال، انتقاد مکگویگان است. از نظر مک گویگان، تاکید هال بر کارایی ایدئولوژی و فعال بودن مخاطبان به قدری انعطافپذیر است که به درجه عدم انسجام میرسد.
دلایل هال برای کارایی ایدئولوژی در امر رمزگذاری و فعال بودن مخاطبان در امر رمزگشایی به خوبی تشریح نشده. مدل رمزگذاری/ رمزگشایی میخواهد از استقلالنسبی در رمزگان معارض و رمزگان توافقی دفاع کند، اما درباره مسیری که مخاطب برای رسیدن به این هدف انتخاب میکند، مبهم حرف میزند(روژک، ۲۰۰۳: ۱۰۰).
انتقاد دیگری که از مدل هال شده است این است که هال در این مقاله درباره رابطه بین «امر واقعی» و «امر گفتمانی» مدام مصادره به مطلوب میکند. پایان مقاله بیانگر آن است که همه چیز گفتمان است، اما ظاهرا هال این ایده را به آسانی نمیپذیرد، زیرا معتقد است که این نظریه نافی مساله رابطه بین گفتمان و تاریخ است. رویکرد هال از اینکه نوعی قطعیت و تعیینکنندگی برای گفتمان قائل باشد، اجتناب میورزد.
با این حال، لب کلام او در این مقاله آن است که گفتمان در جهت تقویت حاکمیت سرمایه عمل میکند. واضح است که هال نمیخواهد پیامهای رسانهها را به «چند معنایی» صرف فرو بکاهد، اما برای تن ندادن به این فروکاستن ناچار است پیامهای رسانهها را به سویههای مادی قدرت و تاریخ گره زند، اما مشکل و تناقض در اینجاست که این سویهها از پیش نفی شدهاند، زیرا گفته شده که قدرت و تاریخ به شیوهای گفتمانی برساخته میشوند. از جمله نقدهای دیگری که به مدل هال شده است میتوان به این موارد اشاره کرد:
۱) این مدل تا حدود زیادی زبان را صرفا انتقالدهنده معناها و پیامهای از پیش موجود میداند.
۲) معانی متن را با مقاصد آگاهانه سازندگان برنامهها یکی میگیرد.
۳) زیر عنوان«رمزگشایی»، فرآیندهای فهم/ عدم فهم را با فرآیندهای «مخالفت/ موافقت با محتوای گزارهای پیامها» خلط میکند.
۴) مفهوم «خوانش مرجح» در این مدل، مفهومی مبهم است. خوانش مرجح دقیقا کجاست؟ آیا درون خود متن است(یعنی خصلتی نهفته در متن است) یا چیزی است که میتوان با استفاده از روشهای تحلیل نشانهشناختی آن را از متن بیرون کشید؟ یا نه، صرفا نوعی اظهار نظر یا پیشبینی از جانب تحلیلگر است در این باره که چگونه اکثر مخاطبان، متن خاصی را تفسیر و قرائت میکنند؟
با وجود انتقادات یاد شده، مدل هال یکی از مدلهای رایج در مطالعات فرهنگی برای مطاله رسانههاست و محققان بسیاری آن را بالاخص برای مطالعه تلویزیون به کار گرفتهاند.
جمال محمدی
منبع : روزنامه هممیهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست