شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

بهداشت روان در بلایا


بهداشت روان در بلایا
كشور ما در قاره آسیا و بخصوص خاورمیانه از بلاخیزترین سرزمین هاست و این شرایط به عنوان یك اصل اجتناب ناپذیر ایجاب می نماید كه دست اندركاران نظام سلامت روان كشور شرایط را برای بهبود زندگی بازماندگان حوادث غیرمترقبه فراهم آورند. ابعاد ارایه خدمات در این مقوله با اهمیت است.
داشتن آگاهی های لازم از هریك از شاخه های سلامت به خصوص سلامت روان، در شرایط بحران می تواند بازماندگان حوادث را به سمت شرایط عادی و رضایت مندی هدایت كند.
●مداخله بهداشت روان پس از بلایا
مداخله مشاوره در بحران، با هدف كاهش واكنش های پس از آسیب در بازماندگان یك حادثه، به عنوان خدمتی از فرآیندهای برنامه ریزی شده سلامت تعریف شده است. می توان گفت این فرآیند با ارتقاء توانمندی كنار آمدن با مشكلات پس از فاجعه به قدرت سازش و هماهنگی بازماندگان با شرایط جدید می افزاید.
آموزش مشاورانی كه آگاهی لازم نسبت به شرایط بحرانی بازماندگان را داشته باشند اهمیت فوق العاده ای دارد.
●به وجود آوردن امنیت روانی از طریق مشاوره
می توان گفت كه هر حادثه، موقعیت یا بلایی كه موجب بر هم خوردن شرایط طبیعی زندگی افراد شود سبب به هم خوردن امنیت روانی (تعادل روانی) می شود به طور مثال مرگ یكی از نزدیكان، از دست دادن شغل، محیط زندگی و...
افزایش مهارت های مشاوران جهت برقراری یك ارتباط موفق و منظم برای تقویت روش های تطابق (هماهنگ سازی با شرایط جدید) در بازماندگان، می تواند به موارد ذیل منجر شود:
۱- افزایش درك واكنش های طبیعی به تنش ها و فشارهای جامعه
۲- افزایش احترام به بازماندگان
۳- توسعه مهارت های ارتباطی و سازشی با آسیب دیدگان
۴- افزایش توانایی در اداره موقعیت های مشكل
۵- ارتقای مهارت های حل مسأله (بحران)
تمامی مهارت های فوق به ارتقای توانمندی بازماندگان از مراحل سوگواری و انهدام دنیایی كه به دلیل فاجعه آن را از دست داده اند منجر می شوند.
●بازمانده فاجعه
بازمانده به افراد و خانواده هایی اشاره دارد كه از فاجعه و عوارض آن دچار آسیب شده اند و بازماندگان بلایا، یك واقعه غیرمنتظره و پرتنش را تجربه می كنند، این افراد قربانی یك فاجعه شده اند ولی در حال جمع آوری توان و افزایش ظرفیت روانی خود در طول زمان برای سازش با شرایط جدید می باشند.
بازماندگان بلایا افرادی از سنین، طبقات اجتماعی، نژاد و قومیت های متفاوت هستند، كه در صورت امداد و حساسیت های عاطفی و اطلاعات و راهنمایی كافی از جانب مشاورین به طور قطع می توانند به زندگی طبیعی خویش بازگردند.
●گروه های سنی در بلایا
هر دوره سنی همراه با مشكلات خاصی است كه در زندگی روزمره با آنها سروكار داریم. بی تردید بعضی از گروه های سنی به دنبال بروز تنش پس از بلایا، آسیب پذیرترند.
مطالعات انجام شده بر روی كودكان و افراد مسن نشان می دهند كه در شرایط وقوع بلایا این گروه در معرض خطر بیشتری از نظر روانی و جسمی هستند. نوجوانان نیز به عنوان یك گروه مستعد تحت تأثیر درازمدت و وسیع روانی فاجعه هستند.
برای مشاورینی كه جهت مداخله در بحران، به مناطق آسیب دیده اعزام می شوند داشتن دانش پایه در مورد روانشناسی كودك بسیار ضروری است، به علاوه خصوصیات فرهنگی و قومیتی منطقه آسیب دیده باید با شرایط و دانش عمومی مشاوران منطبق باشد. همچنان كه كودكان رشد می كنند و از مراحل مختلف رشد می گذرند تغییرات سایكو بیولوژیك (روانی- جسمی) را تجربه می كنند. برحسب سن كودك آسیب دیده مشاوره باید براساس سیستم های مختلف: جسمی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری انجام شود.
●ضربه روانی پس از وقوع فاجعه
برای كودك مرگ یا عدم دسترسی روان شناختی به فردی كه او را پرورش داده نه تنها یك رویداد آسیب رسان است بلكه سبب اختلال جدی در رشد او می گردد.به همان شكل كه سیستم های مختلف كودك رشد می كنند، حالت های هیجانی و روانشناختی مختلف او نیز نیازمند شرایط مساعد برای رشد می باشند، لذا یك عامل تحریك كننده با شیء مورد علاقه اش برای بازگشت به شرایط عادی ضروری است.
تمام رویدادهای غم انگیز همراه با تجارب دیداری و شنیداری هستند كه در لحظه وقوع حادثه غیرقابل درك اند. شنیدن صداهای اولیه یك زمین لرزه، دیدن زمین شكاف خورده و فرو ریختن ساختمان ها سبب واكنش های اضطرابی با سطوح مختلف شدت می شوند. این چنین رویدادهای عینی و ترسناك در فكر ثبت شده، محركی مكرر برای آسیب های روانی و جسمی كودكان خواهند بود. وقتی این مسایل همراه با از دست دادن والدین باشند تعیین این كه واكنش های كودك نشان دهنده ضربه روانی یا علایم زودرس سوگواری است، مشكل است.
البته باید خاطرنشان كرد كه اهمیت واكنش والدین به سطح تنش كودكان یكی از عوامل مهم و مؤثر در بازگشت كودك به شرایط عادی روانی- جسمی است.
●جمعیت سالمندان
این گروه ویژگی ها و مشكلات خاص خود را دارند كه آنان را در برابر بلایا تأثیرپذیر می سازد و به دلیل كاهش فعالیت های شناختی و حركتی ممكن است واكنش های غیر مؤثر و ناكارآمد از خود نشان دهند. به طور مثال بعضی از افراد سالمند به دلیل انتقال به محیطی ناآشنا و پر از جمعیت ناشناس احساس ناامنی و آسیب بیشتری كنند.
مشاورین و كاركنان بهداشتی باید در مورد علایم افسردگی در بازماندگان سالمند بلایا هوشیاری بیشتری داشته باشند، چرا كه ممكن است از دست دادن افراد خانواده و... به تجربیات فقدان های قبلی آنان اضافه شده و منجر به افسردگی آنان شود.
بسیاری از سالمندان به خصوص كسانی كه فقیر، مهاجر یا غیرماهر هستند ممكن است منابع حمایتی خود را از دست بدهند، ظرفیت های فیزیكی شان كاهش یابد، این افراد در اثر تخریب محیط پیرامون و سیستم های مهم پشتیبانی (روانی- جسمی) در معرض مرگ ناشی از افسردگی و یا شرایط محیطی نامتناسب هستند.
●بازنگری گذشته
واكنش هایی كه افراد مسن به یك سانحه نشان می دهند نه تنها متأثر از تأثیر مستقیم فاجعه برروی زندگی آنان است (آنچه كه دیده- شنیده- احساس كرده و...) بلكه بستگی به خاطراتشان از وقایع گذشته هم دارد. این بازنگری وقایع گذشته محصولی از تلاش طبیعی برای بازگشت به شرایط متعادل زندگی در شرایط بحرانی است.
علی دوستی
منبع : روزنامه همشهری