شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا
سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
![سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست؟](/mag/i/2/r1434.jpg)
اگر گذرتان به کشوری دیگر بیفتد و برحسب تصادف با یک انسان غربی شرق شناس سر صحبت را باز کنید و او متوجه شود که ایرانی هستید و از سرزمین شعر و ادب به آن دیار رفتهاید، با شوق به شما نگاه میکند و انتظاردارد از شاعرانی چون سعدی برایش حرف بزنید، شعرش را بخوانید و او اینچنین در آسمان خیال برای خودش سیر کند و لذت ببرد.
امروز که اول اریبهشت ماه است، سالهاست به نام سعدی نامگذاری شده؛ همان شاعر بزرگ زبان و ادب فارسی و یا نه، بهتر است بگوییم همان شاعر بزرگ جامعه انسانی که در شهر شیراز و در اوایل قرن هفتم به دنیا آمد. پدرش در دستگاه دیوانی «اتابک سعدبن زنگی» فرمانروای فارس کار میکرد. هر چند شیخ مصلحالدین مشرف بن عبدالله، یا همان سعدی در نوجوانی پدرش را از دست داد، اما به توصیه اتابک فارس برای ادامه تحصیل به بغداد رفت و در مرکز علمی آنجا که نظامیه نام داشت به تحصیل علوم گوناگون پرداخت. جالب آنکه در همان اوان جوانی به سبب استعداد فیاضی که داشت به استادی آنجا گمارده شد و اینچنین بود که همگان دانستند او نه یک طالب علم معمولی، بلکه یک انسان وارسته است که چونان آتشفشانی استعدادهای نهفتهاش به فوران درآمده و چه بسا در آیندهای نه چندان دور جامعه بشری را سیراب خواهد کرد. پس حسادت برخی همشاگردیها را برانگیخت و آنان نتوانستند بر حسادت خویش غالب آیند و حرفها پشت سر این جوان شیرازی گفتند. غافل از اینکه سعدی دست پرورده انسانهای فرهیختهای چون «شیخ ابوالفرج جوزی» و «شیخ شهاب الدین سهروردی» بود و در نزد ایشان معارف بزرگی چون اخلاق و انسانیت را آموخته بود. ماندن در بغداد و مشغول شدن به بحث و کتابت در نظامیه آن شهر نتوانست روح جویای حقیقت سعدی را سیراب سازد. پس همه چیز و آن همه منزلت نزد طالبان علم را به یکباره رها ساخت و راهی اقالیم غربت شد. آنچنان که سیر و مسافرت او نزد یک به سی سال طول کشید و او از سرزمینهایی چون هندوستان، مغرب، روم، حجاز و مکه، دمشق، بیابان قدس، طرابلس، حلب، بصره، اسکندریه، کوفه، جزیره کیش، کاشغر، دیار بکر، مغرب و ... را از نظر گذراند و به سبب نشست و برخاست با مردمان آن دیار تجربیات فراوانی کسب کرد. پس بیسبب نیست که دو اثر گرانبهای او، یعنی گلستان و بوستان، این قدر پر مغز و زیباست.
سعدی پس از بازگشت به شیراز و سکنی گزیدن در شهر اجدادیاش مصمم شد تا آنچه را که در آن مدت طولانی کسب کرده بود به رشته تحریر در آورد، تا این چنین همگان، بخصوص آیندگان از حاصل تجربیات و تاملات او به شکل شعر و نثر و با زبانی فاخر استفاده کنند. پس ابتدا و در سال ۶۵۵ هـ ق کتاب بوستان را به نظم کشید. کتابی در قالب مثنوی و وزن شاهنامه فردوسی، با همان صلابت و استواری که شیخ شیراز سراسر آن را از مواعظ و حکمت آکنده کرده است. گاهی در باب گذشته و عفو داد سخن میدهد و میگوید؛
«یکی را که معزول کردی ز جاه
چو چندی برآید ببخشد گناه
برآوردن کام امیدوار
به از قید بندی شکستن هزار»
گاهی در باب توبه سخن میگوید و اینکه تنها راه نجات انسان گناهکار توبه کردن است،
«بیا ای که عمرت به هفتاد رفت
مگر خفته بودی که بر باد رفت
همه برگ بودن همه ساختی
به تدبیر رفتن نپرداختی
قیامت که بازار مینو نهند
منازل به اعمال نیکو دهند
بضاعت به چندان که آری، بری
و گر مفلسی، شرمساری بری»
و گاهی هم در باب حکومت و کشورداری و اینکه انتخاب حاکمان باید به درستی باشد، چنین گوید؛
«خدا ترس را بر رعیت گمار
که معمار ملک است پرهیزگار
بد اندیش توست آن و خونخوار خلق
که نفع تو جوید در آزار خلق»
اما اوج هنر سخن سرایی سعدی در کتاب گلستان است، کتابی که یک سال بعد از بوستان و در همین اردیبهشت ماه آغاز میشود و نگارش آن تا اواسط خرداد به پایان میرسد.
بیتردید آنچه در این سرعت کار به این شاعر و عارف بزرگ کمک میکند یادداشتهای گذشته و تاملات او بوده است که باعث شده تا یکی از بینظیرترین و جامعترین کتب ادبی جهان به وجود آید، کتابی که یک دیباچه (مقدمه) و هشت باب دارد که کلمات و جملات آن به نثر مسجع نوشته شده و پندها و سخنان عمیق بشری در شکل حکایات و سخنان و جملات کوتاه بیان شده است. به جرات میتوان گفت که در دنیای ادبیات کمتر کسی توانسته است اثری چون گلستان پدید آورد. چرا که این کتاب هم به زیور زیبایی سخن آراسته شده و هم مروارید معنی در آن نمایان است. در این اثر سعدی گاهی درباره علم و ارزش آن چنین میگوید: «علم از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن» و گاهی هم درباره رفتارهای اجتماعی میگوید: «هر آن سری که داری با دوست در میان منه، چه دانی که وقتی دشمن گردد و هر گزندی که توانی به دشمن مرسان که باشد که وقتی دوست شود»، گاهی دریایی از سخن را در جملهای کوتاه بیان میکند: «سه چیز پایدار نماند: مال بیتجارت و علم بیبحث و ملک بیسیاست» و جالب آنکه در بسیاری موارد تمثیلهای به کار رفته در سخنان سعدی از تخیل و عمق معانی خاصی بهرهمند است، آن طور که در جایی از گلستان گوید: «به دوستی پادشاهان اعتماد نتوان کرد و بر آواز خوش کودکان، که آن به خیالی مبدل شود و این به خوابی متغیر گردد.»
بیشک سعدی را باید جزء شاعران و سخنوران آزاده به حساب آورد که به دور از هرگونه تملق و چاپلوسی، زبان به پند و اندرز پادشاهان میگشاید. گاهی با لطافت و نرمی سخن میگوید و گاهی هم تند و خشن، تا این چنین عدالت و رعیت پروری زیر پاهای امیال، لگد کوب نشود. سخن سعدی در مقابل حاکمان و پادشاهان سخنی بیتعارف و صریح است. چرا که او اعتقاد دارد هر آن کس در راس حکومتی قرار میگیرد باید شایستگی این مسند را داشته باشد و این امر به دست نمیآید مگر با عدالتجویی حاکم مورد نظر. چنانچه خود بارها از این نوع حکایتها را در گلستان و بوستان نقل میکند: «یکی از ملوک بیانصاف، پارسایی را پرسید: از عبادتها کدام فاضلتر است؟ گفت: تو را خواب نیم روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری» که در این نوع حکایتها سعدی نیش را با نوش در هم میآمیزد؛ یعنی سخنی جد را به زبان طنز بیان میکند تا اثرگذاریاش بیشتر شود.
در ادامه این مقال نباید از دیگر آثار سعدی غافل شد، آثاری چون غزلیات او که هر بیت آن آینه تمام نمایی است که به بهترین شکل ممکن تصاویر نغز و دلفریب از دنیای هنر را ارائه میکند، به عنوان مثال کافی است در این بیت او کمی تامل کنیم؛
«در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود»
آن وقت است که این سوال پیش میآید که مگر انسان در زمان مرگ خویش پرواز کردن جان و روحش را مشاهده میکند؟ پاسخ همین است که نه، مگر در عالم سور رئالیستی! پس بیدلیل نیست زمانی که عدهای در اروپای قرن هجدهم و نوزدهم داعیهداران ادبیات به سبک رئالیسم بودند، از این نکته دانسته یا ندانسته غافل بودند که در چند قرن قبل از آن شاعر پر آوازهای چون سعدی در سرزمین شعر و ادب، ایران، این راه را به خوبی رفته است و جالبتر آنکه شاعران مغرب زمین، چون «لافونتن»، «لامارتین» و حتی شاعر و نویسندهای چون «ویکتور هوگو» صاحب رمان بینوایان تحت تاثیر سخن و شعر ترجمه شده او بودند و از همه اینها جالبتر آنکه کتاب گلستان سعدی آن زمان که در فرانسه ترجمه شد، مکتب رمانتیسم در کشور فرانسه و بعد از آن در کل اروپا از آن تاثیر گرفت و شاعرانی چون «پوشکین» در روسیه بر آن شدند تا شعر و سخنی چون آثار سعدی را بسرایند.
به هر حال سعدی سوای غزلیات، گلستان و بوستان، آثاری در قالبهای قصاید، ترجیحات و مفردات دارد و به دنبال آنها در حوزه نثر هم آثاری چون «مجالس پنجگانه»، «نصیحه الملوک» و «تقریرات ثلاثه» دارد. باید او را یکهتاز شعر و ادب فارسی دانست. چرا که جهانیان ادبیات فارسی را با شاعرانی چون سعدی میشناسند و این برای ما ایرانیان جای مباهات دارد که ابیاتی عالی در باب انسانیت و رعایت حقوق بشر، سروده این شاعر مسلمان ایرانی است و این ابیات با نقش بستن بر سر در سازمان ملل متحد به جهانیان میگوید که ایرانیان مردمان بزرگی هستند و تمدن چندین هزارسالهشان همراه با اندیشههای ناب اسلامی بهترین نوع تمدن جهانی است.
اکبر خورد چشم
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست