یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پاسبان‌ها - COPS


پاسبان‌ها - COPS
سال تولید : ۱۹۲۲
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : کامیک فیلم
کارگردان : باستر کیتن و ادی کلاین
فیلمنامه‌نویس : باستر کیتن و ادی کلاین
فیلمبردار : الجین لسلی
هنرپیشگان : کیتن، ویرجینیا فاکس و جو رابرتس
نوع فیلم : سیاه و سفید، دو حلقه. صامت


"باستر" (کیتن) را محبوبه‌اش (فاکس) از خود می‌راند، چون هنوز نتوانسته است برای خودش "کسی" بشود. او طی برخوردی با پاسبانی (رابرتس)، کیف پولی به‌دست می‌آورد و با پول بادآورده، بر اثر یک سوءتفاهم، اسباب و اثاثیه پاسبانی دیگر را از کلاهبرداری می‌خرد. سپس در حالی‌که پاسبان مال‌باخته به دنبالش می‌گردد، او با گاری دزدی در رژهٔ پاسبان‌های نیویورک شرکت می‌کند. آنارشیستی بمبی به داخل گاری می‌اندازد و او نیز بی‌خبر بمب را، پس از روشن کردن سیگارش با فتیله آن، به جایگاه شهردار و مقامات شهر که به تماشای رژه نشسته‌اند پرتاب می‌کند. مراسم برهم می‌خورد و هزاران پاسبان به تعقیبش می‌پردازند. سرانجام او تمام پاسبان‌ها را در قرارگاه مرکزی آنان گرد می‌آورد و خود به لباس پاسبانی درمی‌آید. اما محبوبه‌اش همچنان به او بی‌توجهی می‌کند و او به ناچار تسلیم قانون می‌شود.
ـ با اینکه قهرمان کیتن در پاسبان‌ها، مردی "کوچک" است (کارگری درستکار، ساده و در عین حال بی‌گناه) و برای نیل به خوشبختی تلاش می‌کند، شباهتی به مرد "کوچک" فیلم‌های چارلی چاپلین ندارد. او اجازه نمی‌دهد تماشاگران با شخصیتش هم‌ذات‌پنداری کنند (در واقع تماشاگران به کوشش او برای جایگزینی در جامعه معاصر آمریکا شهادت می‌دهند) و موفقیت را با زحمت و ابتکار کسب می‌کند، و نه با شانس و تصادف. او بر نظم جامعه فائق می‌آید (پاسبان‌ها را شکست می‌دهد) و در آن مستحیل می‌گردد (با به لباس پاسبانی درآمدن و جواب رد شنیدن از محبوبه‌ای که خود دختر شهردار است، می‌میرد). از این سرانجام ناخوش است که پاسبان‌ها به یک "تراژدی" بیش‌تر شبیه می‌شود تا یک "فارس". تراژدی انسان‌هائی که اسیر زندگی در جامعه‌ای مهاجم هستند. مثلاً به نخستین نمای فیلم توجه کنیم: "باستر" در نمای نزدیک، پشت میله‌هائی دیده می‌شود. تازه، با بازتر شدن نما است که پی می‌بریم میله‌ها، میله‌های زندان نیستند و میله‌های خانه محبوبه‌ای هستند که مرد "کوچک" را به استقرار در جامعه مجبور می‌کند. تلاش‌های قهرمان / مرد "کوچک" پاسبان‌ها برای استقرار در جامعه موفقیت‌بار است؛ اما آن چیزی نیست که او می‌خواسته است. فردیت قهرمان در مقابله با نظم جامعه، شانسی برای برد ندارد؛ حتی بی‌نظمی جامعه نیز برای موجودیت این فردیت خطرناک است. مثلاً، اگر به یاد بیاوریم، درمی‌یابیم پاسبان‌ها که در سال‌های پرهرج و مرج پس از جنگ جهانی اول ساخته می‌شود بی‌تأثیر از زمانه خویش نیست: حرکت بمب‌اندازی آنارشیستی به مراسم رژه، محصول طبیعی آشوب‌هائی است که در واقعیت، در "وال استریت" نیویورک به سال ۱۹۱۹، برپا شده بود؛ و بی‌نظمی‌ای که آنارشیست ایجاد می‌کند تا نظم جامعه سرمایه‌داری را بر هم بزند، در وهلهٔ اول فردیت قهرمان "کوچک" را به خطر می‌اندازد و به حاکمیت مردان "بزرگ" جامعه خدشه‌ای نمی‌تواند وارد بیاورد. بدین‌ترتیب و به‌دلیل چنین رویکردهائی است که پاسبان‌ها به شاهکار و کیتن به استاد تبدیل می‌شود. کیتن با پاسبان‌ها از طریق هنری معاصر، چشم‌اندازی معاصر به جامعه معاصر می‌گشاید. پس اگر فیلمسازان خودآگاه شوروی، در سال‌های دههٔ ۱۹۲۰، که آرزو داشتند معاصر زندگی و کار کنند، از شیفتگان کیتن ناخودآگاه بودند حق داشتند!


همچنین مشاهده کنید