سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
عرصه بزرگ گفتمان زیباییشناسی سینما
شاید کمتر مقولهای در مباحث نظری سینما به اندازه روایت سینمایی کانون گفتمان و حتی جدل زیبایی شناختی باشد.معمولاً مدخل این گفتمان را روایت ادبی و سپس مقوله اقتباس آغاز میکنند؛ تصور رایج چنیناست که «روایتسینمایی» تنها در مقایسه با «روایت ادبی» و اقتباس سینمایی از متن ادبی طرح میشود. چرا که روایت اصلاً خصیصهای ادبی است و مطالعه روایت سینمایی در واقع مطالعه در سازگار سازی روایت ادبی با سینما یا نقل داستان سینمایی است. بنابراین ادعا، تمامی بحث روایت سینمایی در پیرامون اقتباس دور میزند.
البته در مقاله حاضر نیز بحث را از همین نقطه آغاز خواهم کرد ولی این بدان مفهوم نیست که ادعای فوق را پذیرفتهام، بلکه برعکس، نشان خواهم داد که مقوله روایت سینمایی ـ لااقل امروز ـ عمدتا در حیطه پهناور تئوریهای سینمایی معنی میپذیرد و هویتی مستقل از لحاظ گفتمان تئوریک دارد. به هر حال، مقایسه روایتهای ادبی و سینمایی برای ارائه تصویری روشن از روایت سینمایی ضروری به نظر میرسد: نخست آن که، اقتباس سینمایی به واقع حل تضاد بین توصیف و مجاز یا استعاره و تشبیه ادبی در برابر طبیعت تصویری فیلم است. در عمل، غالبا مسأله اقتباس، مسأله ترجمان تصاویر ادبی به تصاویر دیداری است. از همین جا میتوان دریافت که اقتباس لزوما با اصل و مبدأ تفاوت دارد. در این زمینه، فیلمنامه جای میدهند.
بسیاری از عناصر شخصیتپردازی و طرح داستانی فیلم از ارتباط غیر کلامی مثل لباس، چهرهپردازی، فیزیک با هیأت ظاهری و کنش پدیدار میشوند. در ضمن، فیلمنامهنویس بهطور معمول متعهد به اقتصاد بیان در اقتباس روایت از رسانهای دیگر (مثل ادبیات) است. این که داستان فیلم وابسته به محدودیت زمانی است (دو ساعت یا کمتر یا بیشتر) شاید نتواند این حقیقت را که غنای جزئیات در رمان ـ به عنوان مثال ـ اتفاقا در سینما میتواند عامل فقر بیانی باشد، توجیه کند اما این هم واقعیتی است که فیلمنامه نویس معمولاً به فکر تحول سریع ومقتصدانه شخصیتها و طرح داستانی کلی فیلم است. غالبا شخصیتهای ثانوی و یا فرعی و نیز طرحهای داستانی فرعی رمان در فیلم به صورت حداقل به کار گرفته شده چرا که موجب تراکم شده و تحول مستمر بحرانهای دراماتیک را که در موفقیت فیلم نقش مهمی ایفا میکنند دچار وقفه میسازند. به همین جهت فیلمنامه نویسان در اقتباس از رمان غالبا بخشهای فعال طرح داستانی را انتخاب میکنند و عناصری را که مستقیما با آن بخشها مربوط نمیشوند، کنار میگذارند. برای همین است که شخصیت جزئی کتاب ممکن است تنها یک سیاهی لشگر در پس زمینه فیلم باشد. اصولاً ایدهای که نویسنده در قالب شعر و استعاره در رمان به ظهور میرساند ممکن است در فیلم به یک عبارت گذرای دیالوگ یا تصویری سینمایی کاهش یابد.
این چنین است که ایدهها از رمان گرفته میشوند تا در سینما حیات تصویری اختیار کنند. در تعریف، مجموعه رویدادهای در روایت، اعم از رویدادهایی که به عیان ارایه میشوند و رویدادهایی که بیننده به استنتاجی از آنها میرسد (یا به آنها پی میبرد) «داستان سینمایی» را تشکیل میدهند. منظورم از داستان سینمایی روایتی است که کل کنش داستان ـ داستان نقل شده در فیلم ـ را در بر میگیرد. این روایت شامل یک طرح داستانی، شبیه طرح داستانی ادبی است با این تفاوت که طرح داستانی سینمایی برای توصیف هر چه که به صورت دیداری و شنیداری در فیلم و در برابر چشمان و گوشهایمان حاضر است، یا هر چه که مستقیما با پرده تجسم یافته، اطلاق میشود. اما این فقط بخشی از داستان نقل شده در فیلم را تشکیل میدهد.
در واقع روایت سینمایی رویدادهای فرضی بیرون از پرده را هم دربرمیگیرد. چون فرض شده که این گونه رویدادها در دنیایی که فیلم تجسم میبخشد وجود دارند. بدین ترتیب طرح داستانی سینمایی میتواند شامل مواردی باشد که نسبت به جهان داستان خارجی (بیرونی) است مثل موسیقی متن و عناوینی که روی تصویر شهر میآیند. هیچ یک از این دو، جزو اصل داستان نقل شده نیستند چون از خارج به دنیای داستان آمدهاند (شخصیتهای عناوین فیلم را نمیبینند و موسیقی متن آن را نمیشنوند) پس موسیقی و عنوانبندی در نقل دیداری و شنیداری روایت فیلم وجود ندارد و حتی در تدوین صدا ـ به طور کلی ـ هم میتوانند به همین صورت عمل کنند. پس کل طرح داستانی فیلم ـ یعنی کلیت فیلم ـ میتواند مواردی را که از خارج به دنیای داستان فیلم آمدهاند، مطرح سازد، بدین ترتیب، داستان سینمایی سه عامل است که رویدادهای مجسم یا ارائه شده به عیان در تصویر فیلم، وجه مشترک داستان و طرح داستانی یا طرح رویدادهای فیلم است.
به طور کلی، روایت شامل نقل یا شرح رویدادهای واقعی یا خیالی است و اتفاقا نقش سینمای روایی: داستان گویی است نه شرح و توصیف که علیالظاهر یکی از نقشها یا کارکردهای فیلم مستند است. روایت به استراتژیها، رمزها و قراردادها (از جمله میزانسن و نورپردازی) که برای سازماندهی داستان به کار میرود، مربوط میشود. بیش از هر چیز، سینمای روایی، سینمایی است که از این استراتژیها به عنوان وسیله بازآفرینی جهان واقع استفاده میکند، جهانی که تماشاگر یا میتواند با آن هم ذات پنداری کند یا آن را در قلمروهای امکانی در نظر بگیرد. حتی فیلمهای علمی ـ تخیلی هم دارای روایتی هستند که تماشاگر میتواند با آن (روایت) هم ذات پنداری کند ـ مثلاً نیروهای خیر که بانیروهای شر در نبردند. هر وقت که «انگیزه» به عنوان عامل پیشبرد شخصیت قابل تشخیص باشد تصور روایت واقعگرا ـ صرف نظر از واقعیت زمان، مکان، رویدادها و شخصیتها و... ـ حاصل میشود. تئوریهای مدرن سینمایی، به ویژه تئوری فمینیستی فیلم ابعادی متفاوت به گفتمان روایت سینمایی افزودهاند.
از دیدگاه تئوری فمینیستی فیلم، در سینمای رایج (سینمای تجاری یا سینمایی که مخاط انبوه دارد و به ویژه سینمای هالیوود) شخصیت مذکر به طور سنتی انگیزاننده اصلی روایت است. یعنی، اعمال اوست که روایت را به حرکت در میآورد. با آن که شخصیتهای مؤنث هم میتوانند به عنوان انگیزانندههای اصلی روایت عمل کنند اما بیشتر به صورت آماج روایت باقی میمانند. مثل هنگامی که زن در مرکز معما یا راز است و فیلم ظاهرا در اطراف آن راز یا معما دور میزند (چیزی که در ژانر یا گونه سینمای سیاه film noireدیده میشود) اما این زن به طور معمول هنوز آماج است نه موجب (یا فاعل) روایت. زن در این نوع سینما آماج تحقیقات و بازپرسی است، زیرا معما یا راز او و نیز داستان اوست که باید بررسی و موشکافی شود و مورد تحقیق قرار بگیرد و سرانجام توسط قهرمان یا پروتاگونیست مذکر حل یا رازگشایی شود.
از آن جا که روایت در بسیاری از اشکال فرهنگی وجود دارد (رمان، فیلم، تئاتر، اسطوره، نقاشی و...، مثل خود زندگی طبیعی به نظر میآید و همین طبیعی بودن یا فرآیند طبیعیسازی است که نظریه پردازان سینما دست کم از زمان نهضت ساختارگرایی (استراکچرالیسم) Structuralismآن را به چالش فراخواندهاند. ساختارهای روایی و تحلیل روایی فیلم در ابتدا به عنوان بخشی از مناظرات نهضت ساختارگرایی خود به صورت یکی از حوزههای پژوهش نظری سینما درآمدند. روایت کلاسیک، بیشتر نقطه دید مؤنث را نفی میکند و عمدتا مبتنی بر نقطه دید مذکراست؛ بنابر این، فیلمهای حاوی روایت کلاسیک به شکلی اُدیپی «فرامعین»اند (یعنی روایت ادیپی در این فیلمها مسلطاند).
روایت کلاسیک، مجموعه بالنسبه استانداردی از الگوها را که با موقعیتهای سهگانه مشخص میشوند پی میگیرد. این موقعیتهای سه گانه را میتوان در الگوهای موقعیتی نظم/ بینظمی/ نظم یا نـظم/ راز (معما)/ راه حل مشاهده کرد. این موقعیتهای سه گانه غالبا ـ ولی نه اختصاصا ـ تکمیل یا عاقبت موفق ـ یا ناموفق ـ را با پروتاگونیست مذکر در یک مسیر اُدیپی پیگیری میکنند. یعنی شخصیتهای اینگونه روایت، معمولاً باموفقیت وارد قراردادهای اجتماعی پدر سالاری، پیدا کردن همسر و رسیدن به آرامش (آرام گرفتن) میشوند.
بدین طریق، روایت به انتها یا پایان دست مییابد. برای آن که این سه گانهها ساختارهای منسجم و همبستهای داشته باشند، روایت سینمایی بر پایه اصل سه گانه راهبردی دیگر نیز ساخته میشود و آن تکرار/ تنوع / تضاد است. برای آن رویدادهای نقل شده، اعم از رویدادهای عیان و رویدادهای فرضی و محکم و بیدرز نگاه داشته شوند، عناصر تصویری یا قیاسی بار دیگر در طول روشن شدن یا حل شدن و به اصطلاح «شکافته شدن» روایت برگزیده میشوند (تکرار) و یا به نوعی تغییر و تبدیل مییابند (تنوع) و یا سرانجام در شکلی کاملاً برعکس، و در تقابل با شکل اولیه نشان داده میشوند. مثال خوب این استراتژی را، که اکثر فیلمها به درجات مختلف از آن بهره میبرند، میتوان در انواع سکانسهای اتومبیل، که در واقع نقاط برجسته فیلم «تلما و لوئیز» (کار ریدلی اسکات ۱۹۹۱) به شمار میروند، یافت.
کافی است نخستین سکانس اتومبیل را(جایی که شخصیتها از تحمل بار هستی یکنواختخود فرار میکنند (شکلی از حبس ابد) را با سکانس آخر (که نمایانگر تأکیدی هیجانانگیز بر حق آنها در انتخاب راه حلی دیگر برای رهایی از مخمصهای که گرفتارش شدهاند ـ به جای قبول مجازات حبس ابد ـ است) مقایسه کنیم.
از سوی دیگر، پژوهش در حوزههای عملکرد کنش و روایت در داستانهای پریان (پژوهشهای ولادیمیر پراپ Veladimir Proppدر دهه ۱۹۲۰ و پژوهش در ساختار روایتهای عامیانه توسط «لوی اشتراوس» Levi Strauss در دهه ۱۹۵۰، مولد سیستمهای تئوریکی بودند که توسط نظریه پردازان سینما به ویژه «کریستین متز» Chrisitan Metz به روایت سینمایی اطلاق شدند. روایتشناسی ساختارگرا، به دنبال ساختارهای مشترک پنهان در انواع روایات میگردد گویی که میخواهد دستور زبان روایت را بیابد.
نظریه پردازانی که اخیرا به این رهیافت علاقمند شدهاند، اکنون به آثار ژرار ژنتGerard Genette روی آوردهاند زیرا ژنت تمایزات بین سه نوع روایت را روشن کرده و اجازه میدهد که بحث فیلم به عنوان نقش یا عملکردی روایتی رابه میان بکشاند و از روایت در محدوده فیلم و روایت کردن خود فیلم صحبت کنند. ژنت از روایت برای اشاره به مسأله گفتن (نقل) رویداد استفاده میکند و منظور دیگر او از روایت توالی رویدادها و روابط مختلف آن هاست که داستان بخصوصی را تشکیل میدهند.
اشاره اخیر او مربوط به داستانی میشود که میبینیم بر پرده سینما فراتاب یافته (هرچه که میبینیم و هر چه را که فرض میکنیم دیدهایم) بنابراین، این اشاره هم به خط داستانی و هم میزانسن دیداری مربوط میشود. اصطلاح سوم ژنت به شخصیتهایی مربوط میشود که حرفهایشان روایت را بر میانگیزاند. در مورد اخیر، ادا یا بیان به روابط متن مخاطب مربوط میشود. به عبارت دیگر، شخصیتها روایت را برای ما روایت میکنند و ما شاهد عمل روایت کردن هستیم.
با چشم اندازی که روایت مدرن سینمایی در برابرمان گشوده است ما با بافت بسیار پیچیدهای از مفهوم روایت رو به رو هستیم که از «همشهری کین» (ولز) تا «راشون» (کوروساوا) و از «آیینه» (تارکوفسکی) تا «مخمل آبی» (دیوید لینچ) و «چشمان کاملاً بسته» (کوبریک) گسترده است. ضمن آن که، ساختار روایی و اصولاً اصلی روایت در آثار فیلمسازانی همچون «گُدار» گاه تمامی بیان سینمایی یا دست کم الگوی رهیافت به بیان سینمایی آنها را تشکیل میدهد.
با چنین چشم اندازی، ابزارهای تئوریک گفتمان «روایت» در زیباییشناسی سینما را آن قدر متعدد و متنوع مییابیم که فراموش میکنیم زمانی «روایت» را تنها در مقوله ادبیات و اقتباس از منابع ادبی میدیدیم و مثلاً رویدادهای افزوده ـ خارج از دنیای داستان ـ را که حاصل راهبریهای آگاهانه متن با تداعیهای آگاهانه، به طور کلی، است و رویدادهای استنتاجی را که برآمده از ناخودآگاه است، اساسا در گفتمان زیبایی شناختی روایت سینمایی نمییافتیم.
مسعود اوحدی
منبع : هنر دینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست