پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
خطر فروپاشی اخلاق در ایران
● مقدمه
مسأله مفروضات علم اقتصاد که بر خودخواهی انسان بنا گذاشته شده، امری درست است؛ اما عرض من این است که هیچ جامعهای بدون اخلاق نمیتواند زندگی کند و اخلاق مهمترین اصل برای تداوم زندگی انسانهاست. یکی از مهمترین ارکان فروپاشی یک جامعه، فروپاشی و متزلزل شدن اصول اخلاقی آن جامعه است؛ پس ما نمیتوانیم بگوییم که این جوامعی که (جامعه غربی) به این همه رفاه، ثروت، صلح و آرامش رسیدهاند، اخلاقیات را زیر پا گذاشتهاند. این مسأله غیر ممکن است اما سؤال اینجاست که پس اشکال کجاست؟ مسأله اینجاست که شاید اخلاقیات آنها با آنچه که ما تصور میکنیم فرق دارد؛ با اینکه اخلاق به دو نوع دیگری در آنجا مطرح شده است.
جناب دکتر! از فحوای کلامی شما اینگونه میتوان استنباط کرد که ارزشهای اخلاقی در جوامع صنعتی با کشورهای جهان سوم متفاوت است.
نه، ارزشهای اخلاقی در همه جا یکی است. نمیتوانیم بگوییم که جوامع صنعتی دویست سال پیشرفت بکنند و در خود شرایط نستبا صلحآمیز ایجاد بکنند و بعد بگوییم که آنها غیراخلاقی رفتار میکنند. پس برمیگردیم به اینکه ما اخلاق را چه ببینیم و تجلی آن اخلاق کجاست. به طور کلی میتوان گفت اخلاق، پایبندی به یک سری اصول انسانی است که همزیستی صلحآمیز انسانها را امکانپذیر میکند و اولین اصل اخلاقی، شناختن کرامت انسان است، یا به عبارت دیگر، احترام گذاشتن به کرامت انسان. رویکرد انسان مدرن (صنعتی) به مسأله اخلاق فرق کرده؛ نه اینکه خود اخلاق فرق کرده است. اخلاق به طور عمده در اندیشه سنتی بر حسب نوعدوستی پایهگذاری شده است؛ یعنی انسان قبل از اینکه خودش را بخواهد، دیگران را بخواهد. این مسأله در ارزشهای ما هست و در ارزشهای همه جوامع هم قرار دارد. به عبارت روشن، یک ارزش جمعی است. این اصل در ظاهر با اصل خودخواهی انسان در تضاد است و در اندیشه سنتی (جامعه سنتی) یک تعریف انتزاعی است و واقعیت انسانهایی هستند که با گوشت و پوست و استخوان زندگی میکنند. پس ما اگر بخواهیم واقعا به سعادت انسانها به صورت فردی و در واقعیت فردیشان فکر کنیم، آن وقت است که بحث، بحث واقعی خواهد شد؛ نه یک بحث انتزاعی. اینکه انسان حیات خود را و کرامت خود را بتواند پاسداری و حمایت بکند، خودش اولین اصل اخلاقی است. پس اولین اصل اخلاقی، چه از دیدگاه دینی و چه از دیدگاه غیردینی، حفظ حیات انسان است.
حیات انسان توأم با برخی از ارزشهای فرهنگی و اخلاقی است؛ یعنی هر نوع حیاتی را برای انسان نمیتوان متصور بود. انسان برده، انسان نیست و انسان آزاد، انسان است. میگوییم که آن حیات انسانی که باید حفظ بشود، حیات توأم با آزادی است و این دو تا پارامتر است که انسان را در حقیقت تعریف میکند. انسانی که حق آزادی ندارد، انسان نیست؛ شکل ظاهری انسان را دارد. انسان، با اراده مختار خودش انسان میشود.
پس اصول اخلاقی در اندیشه مردن، در حول و حوش این چند ارزش اولیه انسانی میچرخد:
ـ حق حیات فرد؛
ـ حق آزادی فرد؛
ـ به طور طبیعی حق مالکیت فرد؛ حق تعیین سرنوشت خود که به دنبال اینها میآید.
میگوییم علم اقتصاد اصل را بر خودخواهی انسانها گذاشته است که کاملا درست است؛ منتهی خودخواهی در اینجا چه معنایی دارد؟ در اندیشه سنتی، هر نوع خودخواهیای مذموم تلقی میشود؛ ولی در اندیشه مدرن اینگونه نیست. خودخواهی اگر زیانی به دیگران نرساند و در چارچوب و قواعد معینی باشد، نه تنها مذموم نیست، بلکه اگر به قصد حفظ حیات انسان و تأمین سعادت بشر باشد چیز خوبی هم هست.
بزرگترین دستاورد اندیشه مدرن، مفهوم پارادایم و هماهنگی منافع فردی و جمعی است. اگر تمام نهادهای جوامع مدرن را نگاه کنید، خواهید دید که بر اساس پارادایم هماهنگی منافع فردی و جمعی درست شده است. رقابت، احزاب، مطبوعات، نظام پارلمانی، دموکراسی آزاد، اینها همگی بر اساس همین پارادایم شکل گرفته است. این پارادایم در مقابل یک پارادایم دیگر است و آن، پارادایم جامعه بسته است که میگوید انسجام جامعه فقط ناشی از هماهنگ شدن بر روی اهداف مشخص است.
سؤال اساسی اینجاست که ضد اخلاق در چنین جامعهای چیست؟ در جامعه مدنی که خودپسندی، خودخواهی و سودجویی به عنوان اخلاق مطرح میشود، ضداخلاق چگونه تعریف میشود؟
نکته مقدماتی این است که اخلاق به معنی سنتی آن، با اخلاق در مفهوم جدید آن یکی است باید بگویم که اخلاق مدرن، در خود، اخلاق سنتی را جمع کرده است و نفی کرده است. نوعدوستی در اخلاق مدرن نیز وجود دارد؛ اما روش رسیدن به آن فرق کرده است. میگوید با آن روشی که در گذشته رفتید، به آن نخواهید رسید و جامعه دچار فقر میشود و اگر دچار فقر بشود، اخلاقیات به هر معنایی که تعریف کنید از بین میرود؛ پس جامعهای میتواند به اخلاقیات دست پیدا کند که به رفاه برسد؛ به ثروت برسد. وقتی اخلاق را به صورت مبنایی و فلسفی تعریف کنیم؛ اخلاق به معنی احترام به حقوق دیگران است؛ به این معنی که آنچه به خود روا نمیداری، به دیگران روا مدار. رعایت این حقوق، اصل اخلاقی است. حالا نقض این حقوق، ضداخلاقی میشود. اگر در این زاویه به مسائل اجتماعی و بهخصوص اقتصادی نگاه کنیم، خواهیم دید که اخلاقیات در جوامع صنعتی و غربی، بیشتر از جوامع ما رعایت میشود. آن چیزی که بیشتر در مورد مسائل اخلاقی حساسیت داریم، بیشتر مسائل فرهنگی ماست.
به نظر شما جامعه کی دچار انحطاط اخلاقی میشود و در این انحطاط اخلاقی عوامی اقتصادی هم نقش دارند؟
مسأله دیگر شاید که مهمتر باشد و در ارتباط با مسأله اطلاعات و شفافیت است، خطری است که از نظر اخلاقی بسته و نیمه بسته را تهدید میکند و آن، خطر ریاست. در جوامع مدرن همه چیز علنی و شفاف دیده میشود و امکان ریاکاری نیست و یا خیلی کم است. کسی ریاکاری نمیکند؛ چون ریاکاری کردن نفعی برایش ندارد. کسی مدعی فداکردن خودش برای جمع و برای دیگران نمیشود و همه هم دیگران را به عنوان آدمهای معمولی که به صورت معمولی نگاه میکنند قبول دارند. هر کسی در جامعه امروز باید کار خودش را بکند. جامعه پیشرفته و گسترده امروزی چون مبتنی بر تقسیم کار است، هر کسی باید کار خودش را انجام بدهد.
به نظر شما دلیل به وجود آمدن ریاکاری چیست؟ آیا پارادایم بین جامعه سنتی و مدرن عامل این ریاکاری است؟
بلکه، کاملا. به آن حرفهای مقدماتی خودمان برگردیم. فقدان پارادایم جامعه مدرن که همان هماهنگی بین منافع فردی و جمعی است و ما گرفتار نبود چنین پارادایمی هستیم، یعنی اینکه ارزشهای سنتی ما که در گفتمان عمومی (public discourse) تجلی پیدا کردهاند، در مجامع رسمی به ما میگویند که نباید به فکر منافع خودت باشی. تصور میکنیم که اگر مردم دنبال منافع فردی خودشان بروند، انسجام جامعه از هم خواهد پاشید؛ در حالی که این مسأله درست بر عکس است. انسجام جامعه مدرن و شبهمدرنی که الان داریم در آن زندگی میکنیم، زمانی از هم فرو خواهد پاشید که ما نتوانیم ساختار درستی برای آن طراحی کنیم. الان ما با خطری مواجه هستیم که آن هم خطر ریاکاری است. مردم در شرایط ریاکاری، ریاکار میشوند. ما باید آن شرایط را برداریم. برداشتن آن شرایط این است که دنبال منافع شخص رفتن، الزاما ضد منافع جمع نیست و میتواند هماهنگ باشد؛ یعنی آن پارادایم منافع فردی و جمعی را در جامعه حاکم بکنیم. آن، کمبودی است که ما در جامعه داریم و همین مسأله منتهی شده به ریاکاری که فکر میکنم ما را به یک فروپاشی سوق میدهد.
اگر مدرنیته به وجود آمد، به خاطر این بود که به این نتیجه رسید که با نصیحت نمیتوان یک نظام اجتماعی مناسب درست کرد. تنها راه این است که از تجربه علوم بشری استفاده کنیم. تجربه علم نشان میدهد که جامعهای که در آن فساد اقتصادی و مالی کمتر است، یک جامعه مبتنی بر اقتصاد آزاد رقابتی است. در جامعهای که مبتنی بر اقتصاد دولتی باشد، فسادهایی به وجود میآید که هیچ وقت هم نمیتوان به ابعاد آن پی برد.
● اشاره
توجه آقای دکتر غنینژاد به مقوله اخلاق و اهمیت و نقش آن در حیات جامعه و نسبت آن با اقتصاد در خور تقدیر است؛ همچنین این مطلب که جامعه مدرن باید در عین حفظ ارزشهای اخلاقی ثابت، رویکردی نوین به اخلاق داشته باشد. مطلبی صحیح است. اما در بیانات ایشان نکاتی مبهم به چشم میخورد که در این مجال اندک به برخی از آنها اشاره میشود.
▪ در نگاهی کلی به مطالب آقای غنینژاد روشن میشود که ایشان پارادایم اخلاق مردن را تنها پارادایم قابل قبول و مناسب و حلال مشکلات اخلاقی همه جوامع، به خصوص جامعه ایرانی دانستهاند. شاخصههای اصلی این پارادایم عبارتاند از:
الف) فردگرایی یا خودگروی؛
ب) سودگروی؛
ج) اصالت رفاه و لذت؛
د) اصالت دنیا (در برابر آخرت). بر اساس همین شاخصههاست که ایشان مؤکدا میگوید: «پس نمیتوانیم بگوییم که جامعه غربی که به این همه رفاه، ثروت، صلح و آرامش رسیده، اخلاقیات را زیر پا گذاشته است» و در پایان مقاله نتیجه گرفتهاند که: «مردم وقتی رفتارشان اخلاقیتر خواهد شد که تشخیص بدهند که منافعشان در این است که اخلاقی رفتار کنند.» همان گونه که مشهود است. ایشان ضمانت اخلاقی بودن را سودآوری، رفاه و ثروت دانستهاند. در یک کلام، اخلاقی که ایشان توصیه میکنند، اخلاق سرمایهداری و اقتصاد آزاد است. این عقیده با صرف نظر از اشکالات نقضی آن، از جمله فقر، عدم آسایش، فشار و تبعیض و... موجود در جامعه غربی، به لحاظ مبانی و شاخصههای آن، یعنی نظریه سودگروی، نظریه خودگروی و نظریه رفاه و لذت، با اشکالات بسیار مهمی مواجه است. عدم توجه به اصل عدالت در توزیع، ابهام مفهوم سود، عدم توجه به جهات و معنوی و کیفی، تزاحم سودها، نسبیانگاری ارزشی، تعارض با روح اخلاق که بر ایثار و دیگرگروی مبتنی است، بخشی از این اشکالات است و علاقمندان برای اطلاع بیشتر میتوانند به کتب فلسفه اخلاق ذیل مدخلهای مذکور مراجعه کنند.
▪ ایشان ادعا کردهاند که اخلاق سنتی، از انسان انتزاعی و سعادت انسان انتزاعی بحث میکند؛ اما اخلاق مدرن از انسان واقعی. گرچه بیان نکردهاند که مرادشان از انسان انتزاعی چیست، اما قرینه انسان واقعی نشان میدهد که مراد ایشان، انسان ذهنی و آرمانی است. به هر روی آشنایان با تاریخ اخلاق و فلسفه اخلاق بهخوبی میدانند که
▪ اولا در اخلاق سنتی (یونانی و غیریونانی) نیز توجه اصلی به انسان واقعی و سعادت او بوده است؛
▪ ثانیا انسان واقعی آنگونه که ایشان میگویند، گوشت و پوست و خون نیست؛ چه در این صورت تفاوتی میان انسان و حیوان نبود.
▪ به گفته آقای غنینژاد، «داشتن حیات و آزادی شرط انسانیت است» و «انسان برده انسان نیست» ؛ اما از نگاه یک فیلسوف اخلاق این پرسش مبنایی است که به چه دلیل آزادی یا حیات تعیین کننده انسانیت است؟ منشأ ارزش حیات و آزادی چیست؟ آیا موجود حیاتمند و آزادی که همه معیارها و ارزشهای مثبت اخلاقی را زیر پا گذارد، از شرافت و کرامت برخوردار است؟
▪ این ادعای ایشان نیز درست نمیباشد که «در اخلاق سنتی هرگونه خودخواهی مذموم بوده است» ؛ زیرا دست کم در برخی نظامهای اخلاقی سنتی، بهخصوص اخلاق دینی و بهویژه اخلاق اسلامی، آن نوع خودخواهی که روح خدایی و عِلوی انسان را تکامل بخشد، نه تنها مذموم نبوده و نیست، که پسندیده و وظیفه است. آنچه مذموم بوده و هست، خودخواهی در جهات امیال و گرایشهای حیوانی است.
▪ بیآنکه بخواهیم از اقتصاد دولتی دفاع کنیم، یا از اقتصاد آزاد انتقاد، به نظر میرسد یکسونگری و طرفئداری افراطی از اقتصاد آزاد، مانع مهمی بر سر راه داوری صحیح و واقعبینانه باشد. آیا واقعا در جوامعی که بر اساس اقتصاد آزاد رقابتی اداره میشود، فساد (اخلاقی، اقتصادی، سیاسی) کمتر از دیگر جوامع است؟ آیا رشوه، دزدی، تجاوز، قتل، بزهکاری، اعتیاد، آدمربایی، طلاق، ابتذال و بیهویتی جوانان و... در آمریکا کمتر از سایر کشورهاست؟
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست