جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دیپلماسی تضعیف شده


دیپلماسی تضعیف شده
«روسای‌جمهور و نخست‌وزیر آنگولا، نامیبیا و سوآزیلند خواهان گسترش رابطه با ایران شدند.»، «قائم‌مقام وزیر خارجه ایران در سفر به مجمع‌الجزایر شسیل از رئیس‌جمهور آن کشور برای سفر به ایران دعوت کرد.» «گابن خواهان گشایش دفتر سفارت در ایران شد.»، «رئیس‌جمهور سابق و رئیس‌ مجلس سابق لبنان به ایران سفر کردند.» و «رایزنی معاون آفریقایی وزارت خارجه با مسوولان کشورهای بوتسوانا، لسوتو و موزامبیک». رایزنی‌های دستگاه دیپلماسی کشور در ماه‌های اخیر به موارد فوق و موارد مشابه دیگری ختم شده که همگی نشان از تنزل سطح روابط خارجی ایران در سه سال و اندی گذشته است و ناظران سیاسی، تنزل روابط خارجی را ناشی از سیاست تهاجمی دولت نهم در سیاست خارجی می‌دانند.
جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ سیاست تنش‌زدایی در عصر اصلاحات، آرام‌آرام درهای جهان مدرن را به روی خود گشوده دید و کشورهای موثر دنیا خواهان افزایش مراودات سیاسی و اقتصادی با ایران شدند چرا که ایرانی متفاوت از دوره‌های پیشین که صرفا در پی صدور انقلاب بود را مشاهده می‌کردند.
ایران در دوران اصلاحات در پی آن نبود تا انقلاب را از طریق گفتارهای انقلابی صادر کند بلکه در اندیشه آن بود تا با ساختن ایرانی‌آباد و آزاد که به گفت‌وگو با همه ادیان و تمدن‌ها می‌اندشید، به بسط و گسترش روابط با کشورهای موثر بپردازد تا ایران نمادی از تفکر، تعقل و آزادی باشد نه تهاجم.
ایران کشوری است با موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ویژه، که بسیارند دولت‌هایی که حاکمانشان غبطه دارایی‌های چنین سرزمین برخورداری را می‌خورند. این موقعیت اگرچه در طول تاریخ تهدیدهایی را برای این سرزمین فراهم کرده است اما در عصر حاضر با دیپلماسی توانا و کارآمد می‌توان هر تهدیدی را به یک فرصت تبدیل کرد، امری که در دوره اصلاحات به پیش بود و راه سنگلاخ اعتمادسازی طی می‌شد که به یکباره با اتخاذ سیاست تهاجمی و حضور دیپلمات‌های کم‌تجربه و کار نابلد در رأس دستگاه دیپلماسی کشور و تصمیم‌گیران خود بین، ایران وارد دالان هزارتوی تهدیدها شد و حتی فرصت‌های ما نیز به تهدید تبدیل شد چراکه گفتارها و عملکردهای ماجراجویانه و تهاجمی جایگزین رفتار دیپلماتیک و تنش‌زدا شده است.
امروز اگر جمهوری اسلامی ایران به جای برقراری ارتباط با کشورهای موثر جهان مانند آلمان، فرانسه، انگلستان، روسیه، چین و ژاپن و کاهش تنش با ایالات متحده آمریکا، گرفتار ارتباط با سیشل، سوآزیلند، نامیبیا و موزامبیک شده است، مهم‌ترین دلیل آن اتخاذ سیاست ماجراجویانه و تهاجمی در روابط خارجی است.
سخنان نسنجیده و تهاجمی تصمیم‌گیران سیاست خارجی فعلی که در اندیشه مدیریت جهان نیز هستند آنچنان بلندپروازانه بود که امروز و در سال پایانی دولت، مجبور به اتخاذ رفتار منفعلانه شدند تا جایی که در نیویورک و در مقابل «لری کینگ» پنج بار درخواست مذاکره با آمریکا را مطرح کرده بدون آنکه به پیش‌شرط‌های همیشگی جمهوری اسلامی اشاره‌ای نماییم در واقع رابطه با آمریکا را از خبرنگار سی‌ان‌ان گدایی کردیم. رفتار منفعلانه یعنی اینکه آمریکایی را که رئیس‌جمهور فعلی ما آن را با بدترین الفاظ خطاب می‌کرد برای هر دو رئیس‌جمهور جنگ‌طلب و صلح‌طلب‌اش نامه‌های بی‌پاسخ بنگارد که این خود نشان از عدم استراتژی و راهبرد مناسب در روابط خارجی ماست. از یک‌سو با طرح مسئله هولوکاست خود را وارد دالان هزارتوی تهدیدها کنیم و روند اعتمادسازی را کند می‌نماییم اما از سوی دیگر سخن از دوستی با مردم اسرائیل به زبان می‌رانیم، ساختار سازمان ملل را ناعادلانه می‌دانیم اما تلاش‌های نافرجامی برای ورود به شورای امنیت انجام می‌دهیم یا اینکه ایالات متحده را یک نیروی اشغالگر در عراق قلمداد می‌کنیم در حالی که به پای میز مذاکره‌ای با آنها می‌نشینیم که پیش از آن، ایران را به عنوان متهم همکاری با تروریسم در عراق معرفی کرده بودند و میز مذاکره را به عنوان میز محاکمه به تصویر کشاندند.
در حال حاضر توجیه دستگاه دیپلماسی کشورمان برای اینگونه رفتارهای نسنجیده این است که؛ رئیس‌جمهور بدون مشورت با آنها اقدام می‌کند و آنها صرفا مجری محض دستورات وی هستند که این مسئله خود تداعی‌کننده همان ضرب‌المثل معروف، «من مامورم و معذور» است که معمولا انسان‌های ضعیف برای آنکه از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند، این جمله را به زبان می‌آورند.
جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک‌اش و وجود منابع غنی نفت و گاز از ظرفیت ایفای نقش در بازی بزرگان برخوردار است و می‌تواند به یک قدرت بین‌المللی تبدیل شود. اما امروز بسط و گسترش رابطه با بوتسوانا، آنگولا، لسوتو و... را در دستور کار خود قرار داده است، کشورهایی که در علم روابط بین‌المللی از آنها به عنوان کشورهای «ذره‌ای» نام می‌برند و اساسا هیچ تاثیری در ساختار نظام بین‌الملل ندارند و ارتباط یا عدم ارتباط با آنها علی‌السویه است اما دستگاه عاجز دیپلماسی ما که توان برقراری رابطه با دولت‌های موثر جهان را ندارد رو به سوی دولت‌های ذره‌ای آورده است.
کم‌تجربگی دیپلمات‌های دولت نهم و برخی رفتارهای غیرکارشناسی دولت در سیاست خارجی موجب گستاخی برخی دولت‌های منطقه شده و در سه سال اخیر فشارها و ادعاهای خود را بر جزایر سه‌گانه افزایش داده و برای دستیابی به اهدافشان رئیس‌جمهور ایران را زیر تابلوی خلیج ع-ر-ب-ی، نشاندند و وزیر خارجه ایران برای خشنودی عبدالرحمان العطیه، دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس، از به کار بردن کلمه «خلیج فارس» در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با وی امتناع کرده و صرفا به لفظ «خلیج» بسنده می‌کند.
بسیاری از ناظران بی‌طرف در سیاست خارجی معتقدند که؛ تندروی‌های اولیه دولت نهم در عرصه دیپلماتیک، انفعال کنونی را به وجود آورده است و موج بشده تا از مسیر اعتمادسازی منحرف شویم و چهار قطعنامه ـ کاغذپاره‌های رئیس‌جمهور ـ را از شورای امنیت دریافت کنیم.
دلایل فوق موجب شده تا دستگاه دیپلماسی موفق به عدم ارتباط با دولت‌های موثر شود و قائم‌مقام وزارت خارجه خود را راهی «سیشل» کند تا رئیس‌جمهور آن منطقه را برای سفر به ایران ترغیب نماید. کشوری که ۴۵۱ کیلومتر مربع مساحت دارد و طبق سرشماری سال ۲۰۰۵ کمی بیش از ۸۵ هزار نفر جمعیت ـ به اندازه یکی از محله‌های تهران ـ دارد. سوآزیلند که رئیس‌جمهور کشورمان، برای گسترش رابطه با آنها، فرستاده ویژه گسیل کرده است، یک افتخار در دنیا کسب کرده و آن اینکه، رئیس آن کشور در جمع هشت دیکتاتور اول جهان قرار دارد. به نظر می‌رسد، این ره که می‌رویم به ترکستان است و تنها راه‌حل آن بهره‌گیری از کارشناسان خبره و زبده در سیاست خارجی است چراکه، امروز حتی راه بهبود وضعیت اقتصادی ما نیز از وزارت خارجه عبور می‌کند.
حسن محمدی
منبع : روزنامه کارگزاران